اتمام دوران بردگي مدرن

کد خبر: 115677

عليرضا فرقاني

سرمقاله ابتکار:بحث نشت نفت در خليج مکزيک مدتي است که گريبان گير ملت و دولت آمريکا شده است. البته با وجود گذشت چندين هفته از اين فاجعه در خوشبينانه ترين حالت، زمان جلوگيري از نشت نفت و ادامه فاجعه را به دو ماه ديگر موکول مي‌کنند. اين در حالي است که بنا به اذعان اکثر مهندسين آمريکايي، اين پيش بيني مقامات دولتي چيزي جز بلف نيست وامکان حل اين معضل در کمتر از 6 ماه ديگر امکان پذير نخواهد بود. تبعات گسترده اين فاجعه ايجاب مي‌کند که علاوه بر بررسي دليل اين ناتواني تکنيکي و عجز تکنيسين‌هاي آمريکايي و مقيم آمريکا، زواياي مختلف ديگري من جمله بازتاب رواني قضيه مورد بحث و بررسي قرار بگيرد. ديپلماسي(فن مذاکره يا ايجاد ارتباط) دو بعد دارد؛ يکي ديپلماسي خصوصي و ديگري ديپلماسي عمومي. ديپلماسي عمومي در واقع آن روي ديگر سکه ديپلماسي خصوصي است که درعرض هم هستند و ضمانت اجرايي تصميمات اخذ شده در محافل خصوصي را بيشتر مي‌کند. در واقع هدف از ديپلماسي عمومي تاثيرگذاري بر روي قلب‌ها و مغزها با استفاده از اقناع، ارضا، تهديد، تحکيم، تشويق و... افکار عمومي در حمايت و بهتر اجرايي کردن ديپلماسي خصوصي مي‌باشد. از اين جهت است که در دهه‌هاي اخير، ديپلماسي عمومي اهميتي در سطح معاونت دستگاه سياست خارجي ايالات متحده پيدا کرده و به يکي از محوري ترين دستگاه‌ها در پيشبرد اهداف داخلي و خارجي آمريکا تبديل شده است. 40 شبکه تلويزيوني و اجراي برنامه‌هاي راديويي به 70 زبان تحت نظارت معاونت ديپلماسي عمومي، خود گوياي گستردگي دامنه وعمق کاري و ميزان اهميت اين معاونت مي‌باشد. اين حجم از ابزارها براي تاثيرگذاري، منهاي هاليوود است که متاثر از سياستگذاري‌هاي اين معاونت، ميليونها دلار براي ساخت فيلمهايي با بازار مصرف داخلي و خارجي هزينه مي‌کند. در نهايت، وظيفه ديده باني، محاسبه، تصميم، اجرا و فرماندهي جنگ نرم به عهده اين معاونت گذاشته شده است. يکي از مهمترين اهدافي که ديپلماسي عمومي دنبال مي‌کند "تحريص" نخبگان سراسر جهان به نسبت داشته‌ها و نداشته‌هاي آمريکا است. مبناي طرح ريزي استراتژي‌ها براي رسيدن به هدف مذکور، دکترين "توهم قدرت" * مي‌باشد. بر اساس اين دکترين، داشته ها، صد چندان و نداشته‌هاي سراب در قالب فيلم، کارتون و بازي‌هاي رايانه‌اي به نحوي به نمايش درمي آيند که گويي سرزمين حاوي آن محتويات، سرزمين آرزوها و غايت هر تشنه علم و عالمي است که در آنجا مي‌تواند يا به کسب علم در نهايت آن بپردازد يا فرصت و امکان عملي کردن علم خود را در اعلاترين حالت خودداشته باشد. در اين بين ابرمردهاي موهومي همچون سوپرمن، بت من، ابرقطره و... و از طرفي قهرمانان اسطوره‌اي چون مردآهني، جک بائر و... ضريب بسيار بالايي در اقناع و تشويق نخبگان (که از دوران نوجواني تحت تاثير رواني آنها هستند) و راسخ کردن عزم آنان که به دنبال محيطي مساعد براي به منصه رساندن تخصص خود هستند، دارند. اين بهشت تکنوکرات‌ها (فن سالار) که در حدود 300 سال پيش بنا به شهادت تاريخ توسط عده‌اي گاوچران به طمع پيدا کردن طلا به ضرب زور به تسخير درآمد، امکان نداشت بدون تشبث به چنين راهکاري به محل تجمع نخبگان سراسر جهان تبديل گردد. اما موضوعي که جديدا مسئله ساز شده اين است که چرا ايالات متحده با وجود تمام سرمايه گذاري‌ها (که از غارت نفت عراق و مواد مخدر افغانستان و... بدست مي‌آورد) در جذب و اغواي نخبگان غافل سراسر جهان، نمي‌تواند مسئله‌اي همچون خلاء تکنيکي در بحران خليج مکزيک را حل کند؟ اين در حالتي است که برخي کشورها آمادگي خود را براي حل اين مشکل در قبال هزينه‌هاي گزاف اعلام کرده اند. گويي اين هيمنه، شکسته شده و ديگر، نخبگان هوشيار تمام علقه‌هاي خود را براي ملت و دولتي که در دوران بردگي مدرن به ازاي بهره کشي از آنان، امکاناتي را در جهت رفاه برايشان فراهم ميکنند، صرف نمي‌کنند. اين هوشياري به حول و قوه الهي، تنها به يک دليل اتفاق افتاده و آن علني شدن عدم توانايي آمريکا در مديريت بحران و شکست‌هاي آمريکا در سطوح تکنيکي(عدم مهار نشت نفت و...) و تاکتيکي (شکست در برابر طالبان و...) و استراتژيکي(بحران اقتصادي و...) مي‌باشد.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها