عارِفاً بِحَقِّكَ و مُوالِیاً لاَِوْلِیآئِكَ...

کد خبر: 167352

امام‌ جواد (ع‌) مقدارى‌ از آن‌ انگور را تناول‌ فرمود . چيزى‌ نگذشت‌ آثار سم‌ را در وجود خود احساس‌ فرمود و درد و رنج‌ شديدى‌ بر آن‌ حضرت‌ عارض‌ گشت‌ . ام‌ الفضل‌ سيه‌كار با ديدن‌ آن‌ حالت‌ دردناك‌ در شوهر جوان‌ ، پشيمان‌ و گريان‌ شد ، اما پشيمانى‌ سودى‌ نداشت‌ . حضرت‌ جواد (ع‌) فرمود : چرا گريه‌ مى‌كنى‌ ؟ اكنون‌ كه‌ مرا كشتى‌ گريه‌ تو سودى‌ ندارد . بدان‌ كه‌ خداوند متعال‌ در اين‌ چند روزه‌ دنيا تو را به‌ دردى‌ مبتلا كند و به‌ روزگارى‌ بيفتى‌ كه‌ نتوانى‌ از آن‌ نجات‌ بيابى‌ .

عارِفاً بِحَقِّكَ و مُوالِیاً لاَِوْلِیآئِكَ...
امام نهم شيعيان حضرت جواد (ع ) در سال 195هجري در مدينه ولادت يافت .نام نامي اش محمد معروف به جواد و تقي است . امام محمد تقي (ع ) هنگام وفات پدر 8 ساله بود . پس از شهادت جانگداز حضرت رضا عليه السلام در اواخر ماه صفر سال 203ه مقام امامت به فرزند ارجمندش حضرت جوادالأئمه (ع ) انتقال يافت. ارتباط شیعیان ایران با امام جواد (ع) شیعیان امامی در سرتاسر بلاد اسلامی زندگی می‌کردند. بسیاری از آنان در بغداد، مدائن و سواد عراق [1] و عده‌ای نیز در ایران و یا سایر نقاط کشورهای اسلامی آن روز به سر می‌بردند. این‌ها علاوه بر ارتباط از طریق وکلای آن حضرت، در ایام حجّ نیز در مدینه با امام دیدار می‌کردند. از روایتی در کافی استفاده می‌شود که عده‌ای از شیعیان امام جواد علیه السلام در مصر سکنی گزیده بودند. در این روایت علی بن اسباط می‌گوید: قامت امام را به دقت می‌نگریستم تا آن حضرت را برای اصحابمان در مصر دقیقاً بتوانم توصیف کنم. [2] در روایت دیگری آمده است، یک نفر از شیعیان خراسان خدمت امام جواد (ع) مشرف شده است. [3] و روایت دیگری از حرّ بن عثمان همدانی حاکی از آن است که گروهی از شیعیان ری به محضر آن حضرت شرفیاب شدند. [4] تا آنجا که می‌دانیم همواره شیعیانی در ری زندگی می‌کردند که مرتباً و به مرور زمان بر تعدادشان افزوده شده است. [5] قم نیز یکی از مراکز مهم شیعه بوده و در دوران امام جواد (ع) شیعیان آن دیار با حضرت در ارتباط نزدیک بودند. چنانکه احمد بن محمد بن عیسی شیخ القمیین از اصحاب امام رضا (ع) و پس از ایشان از یاران امام جواد (ع) و فرزند گرامی آن حضرت بوده و حتی محضر امام حسن عسگری علیه السلام را نیز درک کرده بود. وی تألیفات فراوانی در حدیث از خود به جا گذاشت. [6] صالح بن محمد بن سهل یکی دیگر از اصحاب امام جواد (ع) در قم بود که رسیدگی به امور موقوفات آن حضرت در آن شهر را بر عهده داشته است. [7] در روایتی دیگر آمده: شخصی از اهالی بست و سجستان در ایام حجّ به حضور آن حضرت رسیده و به عرض رسانید: والی ما از دوستداران اهل بیت و به شما علاقه‌مند است من هم خراجی به دیوان بدهکارم، نامه‌ای به او بنویسید تا در این مورد با من سختگیری نکند. امام فرمود: او را نمی‌شناسم. من گفتم: او از دوستداران شما اهل بیت است. حضرت کاغذی گرفته و بر آن چنین نوشت: آورنده این نامه عقیده مبارکی را از تو نقل کرد. هر عمل نیکویی که انجام دهی از آن تو خواهد بود. پس بر برادرانت نیکی کن وبدان که خدا از تک تک و ذره ذره اعمالت خواهد پرسید. نامه را از حضرت گرفتم و قبل از اینکه به سجستان برسم این خبر به گوش حسین بن عبدالله نیشابوری (والی) رسید، در دو فرسخی شهر به استقبالم شتافت. نوشته حضرت را به او دادم، آن را بوسید و بر دیده نهاد و گفت حاجتت چیست؟ گفتم خراجی به حکومت بدهکارم. حسین بن عبدالله دستور داد که آن خراج را و نیز تا سرکار است خراج دیگری از من نگیرند. سپس از زندگیم سؤال کرد و بعد به کار گذارانش گفت که مستمری در حق من قرار دادند. (8) علی بن مهزیار نیز از جمله اصحاب امام جواد است که در اصل نصرانی بود و پس از آنکه اسلام آورد از خواص اصحاب امام رضا (ع) و پس از ایشان از یاران امام جواد (ع) شد. او اهل قریه‌ای از فارس بنام هندوان بود که بعد‌ها در اهواز اقامت گزید. [8 بررسیهای دقیق در مورد روابط موجود میان ائمه شیعه و شیعیان آن‌ها نشان می‌دهد که این روابط از زمان امام رضا (ع) به بعد هر چه بیشتر گسترش می‌یافته است. و این به معنای افزایش شیعیان در این مناطق در عهد این امامان می‌تواند باشد. این گستردگی ارتباط بیش از هر چیز ناشی از سفر امام رضا (ع) به خراسان و همچنین مدیون شبکه و کلای ائمه در مناطق مختلف ایران می‌باشد. کتابهای مشتمل بر احادیث ائمّه هدی (ع) که اصحاب آنان از زمان امام باقر علیه السلام به بعد تنظیم کرده بودند و در واقع نشانگر توجه روز افزون ائمّه و شیعیان آنان به کار فرهنگی و فکری بود نقش بسیار سازنده‌ای در ترویج عقاید و فقه شیعه در این مناطق بر عهده داشته است. وقتی از امام جواد (ع) درباره روایت از کتب اصحاب که به دلیل تقیه مخفی بوده سؤال شد فرمودند: حدّثواب‌ها فانّ‌ها حقّ [9] (ا زآن‌ها روایت کنید که تماماً حق و صحیح است.) بدین گونه بود که شیعیان در نشر و احیای آثار سلف خود کوشیده و بنیه فقهی شیعه را که در واقع اساس کار بود تقویت کردند. آن‌ها همچنین وظیفه داشتند به آن قسمت از مسلّمات فقه که توسط منحرفان کنار گذاشته شده عمل کنند تا رواج یابد؛ از آن جمله حجّ تمتّع بود که پر فضیلت‌ترین عمل برای یک حاجی شمرده می‌شد. [10] شهادت‌ حضرت‌ جواد(ع) اين‌ نوگل‌ باغ‌ ولايت‌ و عصمت‌ گرچه‌ كوتاه‌ عمر بود ولى‌ رنگ‌ و بويش‌ مشام‌جانها را بهره‌مند ساخت‌ . آثار فكرى‌ و رواياتى‌ كه‌ از آن‌ حضرت‌ نقل‌ شده‌ و مسائلى‌ را كه‌ آن‌ امام‌ پاسخ‌ گفته‌ و كلماتى‌ كه‌ از آن‌ حضرت‌ بر جاى‌ مانده‌ ، تا ابد زينت‌بخش‌ صفحات‌ تاريخ‌ اسلام‌ است‌ . دوران‌ عمر آن‌ امام‌ بزرگوار 25 سال‌ و دوره‌ امامتش‌ 17 سال‌ بوده‌ است‌ . معتصم‌ عباسى‌ از حضرت‌ جواد دعوت‌ كرد كه‌ از مدينه‌ به‌ بغداد بيايد . امام‌ جواد در ماه‌ محرم‌ سال‌ 220 هجرى‌ به‌ بغداد وارد شد . معتصم‌ كه‌ عموى‌ ام‌ الفضل‌ زوجه‌ حضرت‌ جواد بود ، با جعفر پسر مأمون‌ و ام‌ الفضل‌ بر قتل‌ آن‌ حضرت‌ همداستان‌ شدند . علت‌ اين‌ امر اين‌ انديشه‌ شوم‌ بود كه‌ مبادا خلافت‌ از بنى‌ عباس‌ به‌ علويان‌ منتقل‌ شود . از اين‌ جهت‌ ، درصدد تحريك‌ ام‌ الفضل‌ برآمدند و به‌ وى‌ گفتند تو دختر و برادرزاده‌ خليفه‌ هستى‌ ، و احترامت‌ از هر جهت‌ لازم‌ است‌ و شوهر تو محمد بن‌ على‌ الجواد ، مادر على‌ هادى‌ فرزند خود را بر تو رجحان‌ مى‌نهد . اين‌ دو تن‌ آن‌ قدر وسوسه‌ كردند تا ام‌ الفضل‌ - چنان‌ كه‌ روش‌ زنان‌ نازاست‌ - تحت‌ تأثير حسادت‌ قرار گرفت‌ و در باطن‌ از شوهر بزرگوار جوانش‌ آزرده‌ خاطر شد و به‌ تحريك‌ و تلقين‌ معتصم‌ و جعفر برادرش‌ ، تسليم‌ گرديد . آنگاه‌ اين‌ دو فرد جنايتكار سمى‌ كشنده‌ در انگور وارد كردند و به‌ خانه‌ امام‌ فرستاده‌ تا سياه‌روى‌ دو جهان‌ ، ام‌ الفضل‌ ، آنها را به‌ شوهرش‌ بخوراند . ام‌ الفضل‌ طبق‌ انگور را در برابر امام‌ جواد (ع‌) گذاشت‌ ، و از انگورها تعريف‌ و توصيف‌ كرد و حضرت‌ جواد (ع‌) را به‌ خوردن‌ انگور وادار و در اين‌ امر اصرار كرد . امام‌ جواد (ع‌) مقدارى‌ از آن‌ انگور را تناول‌ فرمود . چيزى‌ نگذشت‌ آثار سم‌ را در وجود خود احساس‌ فرمود و درد و رنج‌ شديدى‌ بر آن‌ حضرت‌ عارض‌ گشت‌ . ام‌ الفضل‌ سيه‌كار با ديدن‌ آن‌ حالت‌ دردناك‌ در شوهر جوان‌ ، پشيمان‌ و گريان‌ شد ، اما پشيمانى‌ سودى‌ نداشت‌ . حضرت‌ جواد (ع‌) فرمود : چرا گريه‌ مى‌كنى‌ ؟ اكنون‌ كه‌ مرا كشتى‌ گريه‌ تو سودى‌ ندارد . بدان‌ كه‌ خداوند متعال‌ در اين‌ چند روزه‌ دنيا تو را به‌ دردى‌ مبتلا كند و به‌ روزگارى‌ بيفتى‌ كه‌ نتوانى‌ از آن‌ نجات‌ بيابى‌ . در مورد مسموم‌ كردن‌ حضرت‌ جواد (ع‌) قولهاى‌ ديگرى‌ هم‌ نقل‌ شده‌ است‌ . زیارت امام جواد علیه السلام در این روز غمزده، کبوتر دل را در همای حرم با صفای حضرت جواد علیه السلام روانه می‌کنیم تا دیده را به ضریح او روشنایی بخشیده، دل و جان را غبارروبی و منور نمائیم. از خداوند یکتا می‌خواهیم تا در دریای بی‌کران بخشش حضرت جوادالائمه غرقمان سازد. دست‌های نیازمند و خالیمان را ملتمسانه به سوی آستان مقدسش بلند می‌کنیم شاید نظری به این عاشقان درگاهشان انداخته و پاسخی دهند: اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا وَلِىَّ اللَّهِ سلام بر تو اى ولى خدا اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا حُجَّةَ اللَّهِ سلام بر تو اى حجت خدا اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا نُورَ اللَّهِ فى ظُلُماتِ الاَْرْضِ سلام بر تو اى نور خدا در تاریكی‌هاى زمین اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ سلام بر تو اى فرزند رسول خدا اَلسَّلامُ عَلَیْكَ وَ عَلى آبآئِكَ سلام بر تو و بر پدران (پاك) تو اَلسَّلامُ عَلَیْكَ وَ عَلى اَبْنآئِكَ سلام بر تو و بر فرزندانت اَلسَّلامُ عَلَیْكَ وَ عَلى اَوْلِیآئِكَ اَشْهَدُ اَنَّكَ سلام بر تو و بر دوستانت گواهى دهم كه به راستى تو قَدْ اَقَمْتَ الصَّلوةَ وَ آتَیْتَ الزّكوةَ وَ اَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ برپاداشتى نماز را و بدادى زكات را و امر به معروف و نهى از منكر كردى وَ تَلَوْتَ الْكِتابَ حَقَّ تِلاوَتِهِ وَ جاهَدْتَ فِى اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ و تلاوت كردى قرآن را چنانچه باید و جهاد كردى در راه خدا آن طور كه شاید وَ صَبَرْتَ عَلَى الاَْذى فى جَنْبِهِ حَتّى اَتیكَ الْیَقینُ اَتَیْتُكَ زآئِراً و شكیبا بودى بر آزار مردم در مورد (كار) خدا تا مرگت فرا رسید آمده‌ام به درگاهت براى زیارت عارِفاً بِحَقِّكَ مُوالِیاً لاَِوْلِیآئِكَ مُعادِیاً لاَِعْدآئِكَ فَاشْفَعْ لى عِنْدَ ربک در حالى كه عارفم به حق تو و دوست دارم دوستانت را و دشمنم با دشمنانت پس شفاعت مرا بنما در پیشگاه پروردگارت. اکنون که به یاد غربت آن امام عزیز، قطراتی نقره فام بر روی گونه‌هایتان نشسته و دل‌هایتان شکسته است محتاجین به دعا را فراموش نکنید. پی نوشت ها: 1- الغیبة، ص ۲۱۲. 2- کافى، ج۱، ص ۳۸۴ 3- الثاقب، ص ۲۰۸. 5- همان. 6- تاریخ تشیّع در ایران، ص ۱۹۰ ـ ۱۹۲. 7- مسند الامام الجواد (ع)، ص ۲۶۵. 8- تهذیب، ج۴، ص ۱۴۰؛ استبصار، ج۲، ص ۶۰. 9- کافى، ج ۵، ص ۱۱۱؛ تهذیب، ج۶، ص ۳۳۶. 10- مسند الامام الجواد (ع)، ص ۳۱۵.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها