سرویس فرهنگی «فردا»: فرهنگ هر کشوری از دین، مجموعه رسوم و عادات، اخلاق، هنر و ادبیات آن کشور تشکیل شده است و در بررسی تطبیقی فرهنگهای کشورهای مختلف، پی به علقههای بخشهای تشکیل دهنده فرهنگ هر کشوری میبریم، چنانکه نمیتوان اعضای این پیکره را از یکدیگر جدا کرد و از سوئی، هر کدام از این بخشها در یکدیگر تاثیرگزارند و به بالندگی یکدیگر کمک میکنند.
فرهنگها در هرکجای دنیا وامدار ادبیات هستند و ادبیات بخش بزرگی از فرهنگ یک ملت را تشکیل داده است، بسیاری از انقلابهای بزرگ و تاریخی دنیا از نوشتههای ادبی تاثیر گرفتهاند. در کنار اینها، داستانها، شعرها، نوشتهها و یادداشتهای ادبی از نویسندگان بزرگ و مطرح دنیا در برهههای تاریخی خاص و همزمان با تحولات داخلی و بومی هر کشوری توانسته در ساماندهی و جریان سازی تاثیرهای بسیار زیادی بگذارد و در مواردی ادبیات توانسته است با روشنگری و سپس تهییج افکار عمومی زمینه ساز وقوع انقلابهای بسیار مهمی در جهان شود که از جمله آنها میتوان به تاثیر ادبیات در ظهور رنسانس در اروپا و همچنین تاثیر آن در وقوع انقلاب صنعتی اشاره کرد، حتی در کشور خودمان در زمان انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی نقش نویسندگان را نمیتوان نادیده گرفت. از سوی دیگر، ادبیات نگاه دارنده بسیاری از آئینها و زنده نگاهدارنده بسیاری از قهرمانهای دینی و ملی است. بسیاری از رسوم کهن کشورمان از مجرای ادبیات از پیشینیان به نسلهای بعدی منتقل شده است، از نقش ادبیات و کتاب نمیتوان در ترویج دین مبین اسلام نیز غفلت کرد، اساسا دین اسلام بر مبنای خردورزی و تعقل
پیشنهادات انسانسازانه و بشر دوستانه خود را در قالب کتاب الهی «قرآن» به جهان ارائه میکند و باید توجه داشت بسیاری از کتب اندیشمندان متاخر و معاصر اسلامی هم امروز و با گذشت قرنها هنوز در دانشگاههای غربی تدریس میشود و هنوز ملجاء و ماخذ جویندگان دانش است. امروزه با توجه به گسترش وسایل ارتباط جمعی و در دسترس قرار گرفتن انواع کتابها و محصولات فرهنگی، بسیاری از متفکرین و نویسندگان غربی مخاطبان آثار خود را در میان جوامع شرقی جستجو میکنند، چه بسیاری از نویسندگان غربی که آثار خود را صرفا برای مخاطبان شرقی خود مینویسند و متاسفانه بسیاری از روشنفکران شرقی و وطنی، نسبت به این آثار که مروج اندیشه و زندگی غربی در میان جوامع شرقی است خود را مخاطب دانسته و به بسط و گسترش و تبلیغ و ترجمه و انتشار این آثار نیز دست میزنند، از دیگر سو، اردوکشی فرهنگی و مخاطب جمع کردن نویسندگان، اندیشمندان و متفکران غربی نیز ضرورت توجه به مقوله ادبیاتی با نگاه تقابل با مانیفست ادبی دنیای غرب را بیش از پیش اثبات میکند، یقینا نویسندگان و اندیشمندان مسلمان نیز راهی برای مقابله با ترویج غربزدگی که از دریچه کتاب و نشر خود را نشان
میدهد پیدا کردهاند.
دو حوزه ادبی
ادبیات در کشور ما در دو حوزه کلی و متفاوتِ متعهد و روشنفکری دسته بندی شده است، چه بپذیریم و چه نپذیریم، این دو حوزه کلی در تقابل با یکدیگرند، یکی با نگاه دفاع از فرهنگ اسلامی - ایرانی و دیگری با هدف بسط و گسترش تفکر اومانسیتی و زندگی غربی در کشور فعال هستند. در این میان برخی از آثار روشنفکران از زیر دست ممیزان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در رفته و بسیاری دیگر از آثار نیز به صورتهای غیرقانونی در کشور منتشر میشود، در خصوص فروش و انتشار آثار غیرقانونی که این روزها به طرق مختلف، از جمله از طریق اینترنت در دسترس گسترده مخاطبان قرار میگیرد در این مجال حرفی نخواهیم زد چرا که بررسی این مساله از عهده این مجال اندک خارج است، اما در خصوص فعالیتهای ناشرین و ساماندهی نویسندگان برای مبارزه با گسترش همه جانبه تفکر اومانیستی و ضرورت توجه همه جانبه به ادبیات متعهد برای گسترش و ترویج مبانی اسلامی و همچنین تعمیق ارزشهای والای دینی چه اتفاقی در این حوزه افتاده است؟ به زعم بسیاری از نویسندگان هیچ اتفاق قابل توجهی در این خصوص نیفتاده است.
بسیاری از ناشران دولتی در این زمینه فعالیتهایی داشتهاند و دور از انصاف است اگر بگوئیم برخی از این فعالیتها، بی نتیجه بوده است، به عنوان مثال انتشاراتی مانند سوره مهر در این میان بسیار خوب عمل کرده است و توانسته بسیاری از مخاطبان از طیفهای مختلف را در بر گیرد، کتابسازی خوب، نیازسنجی صحیح مخاطب، ارتباط مستمر بامخاطب و... از جمله مسائلی است که سوره مهر در انتشار کتابهایش آنها را رعایت میکند، اما باید توجه داشت صرف وجود چند ناشر موفق در میان مجموعه ناشران فعال در کشور در این زمینه کارساز نیست و برای افاده این مطلوب، نیازمند مدیریت فرهنگی قوی برای سیاستگزاریهای کلان، عزم جدی ناشران به عنوان شالودههای اصلی نشر در کنار بسیج نویسندگان و متفکرین به عنوان بازوان اجرایی در این زمینه هستیم. ادبیات دفاع مقدس و ... بخش مهمی از ادبیات متعهد، ادبیات دفاع مقدس است، در نخستين تجربههای ادبیات جنگ که در سالهای پایانی جنگ تحمیلی رخ میداد، کتابهای منتشر شده بسیار شبيه به هم بودند. کتابها عمدتا در ژانر خاطره تولید میشدند و دیگر کتابهای منتشر شده در این زمینه هم طرح كلي خاطرهگوئی را حفظ مي كردند تا سال ها
بعد كه کتابهایی در ژانرهای مستند داستانی، داستان بلند، رمان، داستانهای طنز و مطایبات میان رزمندگان دوران دفاع مقدس مجال ظهور پيدا كردند. اين دگرگوني از يك طرف تغيير در تأكيدهاي كلي ادبیات جنگ تحمیلی را بعد از يك دوره نشان مي داد، چرا كه هر يك از صورتهای اصلي بیان معارف جنگ، جهت گيري ويژه اي را نمايندگي و بخشی از مخاطبان این نوع از ادبیات را اقناع میکرد. بروز و ظهور ژانرهای مختلف ادبی از یکسو و از سوی دیگر توجه برخی از ناشران پیشرو مانند سوره مهر گام بسیار بزرگی در حوزه ادبیات متعهد برداشت و توانست تحول بزرگی در این زمینه خلق کند، تحول بزرگی که خروجی آن، کتابهایی مانند «دا»، «بابا نظر» و «نورالدین، پسر ایران» بود. اما برخی دیگر از ناشران دولتی در سالهای اخیر، همت خود را بر روی کمیت و تعداد اثر منتشر شده در حوزه ادبیات متعهد گذاشتند. سفارشی نویسی در این خصوص و انتشار کتابهای بعضا بیکیفیت از جمله آفاتی بود که صرف توجه به بیلان کاری و تعداد کتاب منتشر شده برای برخی از ناشرین دولتی در پی داشت، این روند تا به آنجا ادامه داشت که برخی از کتابهای منتشر شده توسط برخی از ناشرین دولتی کمترین کیفیت را از
نظر محتوایی و فنی داشته و نهایتا بسیاری از همین کتابها برای آنکه روی دست ناشرینشان باد نکند توسط وزارت ارشاد خریده میشد و به کتابخانهها اهدا میگشت، هرچند این اتفاق در حالی میافتاد که به عنوان مثال، کتابهای سوره مهر - که خود او نیز ناشری دولتی است- در بازار کتاب با توجه به کیفیت مناسب و متناسب با ذائقه مخاطب به فروش میرفت. اما مساله ادبیات متعهد صرفا در مساله نشر خلاصه نشده است، انتشارات، نقطه پایان سیر تحول یک اندیشه است،
چرا که قوام یک اندیشه از متفکرین و تئوریسنها آغاز میشود و سپس، نویسندگان و شاعران با بسط و گسترش نظریه، آن را در قالب کتاب به جامعه منتقل میکنند، لذا انتشار یک کتاب، نقطه نهایی چرخه اندیشه است، بنابر این سیکل ادبیات متعهد از جلسات اندیشمندان، نویسندگان و محافل ادبی آغاز میشود، علیمحمد مودب در این خصوص میگوید: «در بحث ادبیات هم بحث کمی و هم بحث کیفی ضروری است، در این خصوص باید هم به کیفیت آثار منتشر شده توجه کرد و هم به کمیت آن، اما متاسفانه مساله اصلی این است که موسسات، نهادها و پاتوقهای ادبی
متناسب با ادبیات متعهد کم داریم، متاسفانه تعریف بسیاری از انجمنها نیز امروزه تعریفی سکولار است تا تعریفی انقلابی». مودب تاکید دارد باید از نشریات، موسسات و محافل و مجالس ادبی حمایت کرد تا بتوانند در این زمینه تولید محتوا داشته باشند، چنانکه روشنفکران با حمایت از یکدیگر و با بسط رسانههایشان برای گسترش ادبیات روشنفکری تلاش میکنند اما به عنوان مثال در حوزه ادبیات متعهد حتی یک نشریه شعر هم وجود ندارد. محمد حسین جعفریان نیز یکی از شاعران و خبرنگاران موفق کشورمان است که تا کنون هر اثری از او منتشر شده است در دایره آثار متعهد گنجانیده میشده، او در خصوص وضعیت ادبیات متعهد میگوید: از آغاز انقلاب، انتشار اثری که در حوزه ادبیات متعهد تعریف شود باعث افتخار نویسنده آن بود، اما امروز با بیدرایتی مدیران فرهنگی وضع به جایی رسیده است که فعالیت در حوزه ادبیات متعهد تبدیل به توهین شده است؛
جامعهای که امروزه باید پیگیر و مشتاق ادبیات متعهد باشد نسبت به آن موضع منفی گرفته است. این شاعر کشورمان معتقد است روشنفکران در جامعه بسیار فعالند و
مشروعیت نیز دارند، جعفریان میگوید: بسیاری از روشنفکران از تسامح و تساهل مدیران فرهنگی و برخی از آنان نیز از جهالت مدیران فرهنگی در حوزههای فرهنگی کشور مشغول به فعالیت هستند و بعضا در مقابل ادبیات متعهد گردن هم کشیدهاند. بسیاری از حوزههای روشنفکری در ادبیات، سینما و هنرهای دیگر دنبال لذتجوئیاند و به اهدافشان هم میرسند، اینها بخشی از فضای روشنفکری را تشکیل میدهند اما بخش دیگری از هنرمندان و نویسندگان روشنفکر بسیار خودآگاه و حساب شده در مقابل آرمانهای ما گردن کشیدهاند، برخی از آنها تفکرات چپی دارند و با تئوری غربی شده خودشان با آرمانهای ما مبارزه میکنند. جعفریان معتقد است دسته سومی نیز در جبهه روشنفکران وجود دارند، او میگوید: بخش دیگری هم در میان روشنفکران فعالند که بخش عمده آنها را نیز تشکیل میدهند، این گروه با اطلاعات و آگاهی به سمت روشنفکران نرفتهاند بلکه بیتوجهی مدیران فرهنگی به آنها و طرد کردن فعالین جوان ازاین سو و آب و رنگ روشنفکران و جذابیتهای غیرواقعی از سوی مقابل، آنان را به خود جذب کرده است، در واقع بخشی از روشنفکران نمیدانند چرا در آن جبههاند. اما نهایتا نمیتوان منکر
نقش ادبیات متعهد را که ریشه در عمیقترین باورهای دینی مردم کشورمان دارد در گردونه فرهنگ شد؛ طبیعی است که بسیاری از ناشران از ناشران دولتی گرفته تا ناشرین و موسسات خصوصی در این حوزه فعالند و حتی در کشوری که سرانه مطالعه آن برای هر نفر دو دقیقه در روز است برخی از ناشران با هزینههای شخصی و به صورت خصوصی دست به انتشار کتاب میزنند و کتابهای منتشر شده این ناشران پیش از آنکه با هدف سودآوری و بازگشت سرمایه باشد، با نگاه ادای دین نسبت به اسلام و انقلاب بر روی پیشخوان کتابفروشیها قرار میگیرند. آنچه در پایان ضرورت دارد به آن اشاره کنیم این نکته است که در ساماندهی ادبیات متعهد مدیریت کلان فرهنگی کشور در این سالها نتوانسته است شایسته عمل کند. گفته می شود معاونت فرهنگی وزارت ارشاد توانسته است بسیاری از کتابهای ناشرین متعهد را خریده و به کتابخانهها اهدا کند اما آیا صرف خرید کتاب از ناشرین و اهدای آن به کتابخانهها میتواند ادبیات متعهد را در جامعه درونیتر و فراگیرتر کند؟
دیدگاه تان را بنویسید