زیبایی ای که از دست رفت/هدف «فوتبال» در این مملکت چیست؟

کد خبر: 220446

در فوتبال ایران آنقدر غوغا و گرد و خاک شده است که دیگر هیچ کس نمی داند اصلا هدف از فوتبال در این مملکت چیست؟ اینهمه مربی و بازیکن و خصوصا ایجنت و لیدر و ... در این فوتبال بدنبال چه می گردند؟ هیچ کس در فوتبال ایران فلسفه فوتبال در این کشور را نمی داند و هر کسی دنبال این است که بهره ای ببرد.. اگر هدف پول است پس دیگر نباید از زیبا بازی نکردن تیم ملی گلایه کنیم...

زیبایی ای که از دست رفت/هدف «فوتبال» در این مملکت چیست؟
سرویس ورزشی «فردا»،حسین کرمانی؛ با هر متر و معیاری که در نظر بگیریم کیروش در زمره بزرگترین مربیانی قرار می گیرد که در ایران مربیگری کرده است اما نه تنها نتایج تیم ملی بلکه نحوه بازی تیم ملی نیز نشانی از بزرگی ندارد، حتی می توان گفت تیم ملی ایران دارد بجای پیشروی، به عقب برمیگردد. اما دلیل این امر چیست؟ در این مدت و بخصوص بعد از باخت تیم ایران به لبنان، که اولین باخت ایران به لبنان در تاریخ محسوب می شود، مقصران زیادی از سوی مطبوعات و افراد مختلف معرفی شده اند. اما آیا مشکل؛ فدراسیون فوتبال، سرمربی، بازیکنان و یا ... هستند؟ شکی نیست که همه این عوامل در ناکامی تیم ملی مقصراند؛ مسلما اگر فدراسیون با برنامه تر و مقترتر باشد، اگر مربی تیم ملی شجاعت بیشتری داشته و تنها به ستاره ها میدان ندهد، اگر بازیکنان با انگیزه تر و حرفه ای تر باشند و اگرهای دیگر آنگاه بخشی از مشکلات حل خواهد شد اما مشکل اصلی اینها نیست. بلکه مشکل در جای دیگری است. می توان گفت سه عامل اساسی در ناکامی های اخیر و دنباله دار تیم ملی نقش دارند. مشکل اول خود ما هستیم. منظور از خود ما همه افراد جامعه است. مایی که قدر موفقیت ها و افراد موفق را نمی دانیم و در صورت موفقیت شخصی همه تلاشمان را بکار می بریم تا شخص مورد نظر را تخریب کرده و موفقیت را به آسمان و زمین ربط دهیم. راه دوری نیاز نیست برویم، با یک جستجوی ساده در اینترنت و مرور تیتر روزنامه ها و دیگر نشریات ورزشی در زمان مربیگری برانکو ایوانکوویچ متوجه منظورم خواهید شد. ایوانکویچ به گواه آمار و حتی کیفیت بازی تیم ملی، موفق ترین مربی تاریخ ایران بوده است اما با وی چه کردیم؟ در آن زمان تیم ملی ایران در رده بندی فیفا تا رده 15 ام نیز بالا آمد اما ما این موفقیت را ناچیز شمرده و رتبه بندی فیفا را بی اعتبار دانستیم. تیم ملی براحتی به جام جهانی صعود کرد و باز هم ما این موفقیت را ندیده و عامل راهیابی ایران را ساده بودن گروه دانستیم. تیم ملی در بازی با آلمان در ورزشگاه آزادی بازی ای بسیار تماشاگر پسند و زیبا ارائه کرد و مردانه جنگید و ما اینها را ندیدیم و برانکو را تخریب کردیم. تیم ملی در جام جهانی با همه مشکلاتی که برایش از درون و بیرون تیم پیش آمد مقابل پرتغال قدرتمند مردانه جنگید و تا پیش از اشتباه مهلک ابراهیم میرزاپور، در بازی با مکزیک همه را متحیر کرده بود اما ما آن روزها از نبردن پرتغال انتقاد می کردیم! پس حالا چه جای شکوه و شکایتی است که باید در آرزوی بردن لبنان و قطر باشیم؟ مگر همین را نمی خواستیم؟ اصلا بیایید فرض کنیم که تیم ملی الان صدر نشین گروه است و همه بازی هایش را برده است. آنگاه چکار می کنیم؟ آیا نخواهیم گفت که کیروش کاری نکرده و رقبا ضعیف بوده اند؟ حرفی که قبل از شروع بازی ها بصورت سوبله چوبله گفته می شد؟ بنابراین چه انتظاری داریم از کیروش که در هر صورت کاری نکرده است؛ چه موفق باشد و چه شکست بخورد! عامل بعدی آمیخته شدن سیاست با فوتبال است، مسئله ای که از زمان ریاست علی آبادی بر سازمان تربیت بدنی شکل حادی به خود گرفت و هر روزه مانند غده ای سرطانی پیکر نحیف و بیمار فوتبال ایران را ضعیف تر می کند. زمانی که علی آبادی فدراسیون فوتبال را به صراحت تهدید می کرد و باعث تعلیق تیم ملی فوتبال ایران شد و قبل از رفتن ایران به جام جهانی اختلافاتش با رئیس فدراسیون چنان علنی شد که همه فهمیدند بعد از جام جهانی همه چیز فدراسیون تغییر خواهد کرد، سنگ بنای ناکامی های امروز گذاشته می شد. آن روزها زمانی بود که باید صرف برنامه ریزی و مدیریت می شد همه اش به جنگ و دعوا گذشت. قرار بود دادکان برود و فدراسیون که به زعم علی آبادی ناموفق بود کوس موفقیت هایش گوش فلک را پر کند اما چه شد؟ حاصل انتصاب شخصی که به گفته خودش در فدراسیون فوتبال لیوان دستش نبوده است غیر از این چه باید باشد؟ مگر نه این است که گندم از گندم بروید، جو زجو؟ چه کسی ادعا دارد گندم کاشته است که حالا از رویش جو در زمین اش ناراحت است؟ و اما عامل سوم، نداشتن هدف است. در فوتبال ایران آنقدر غوغا و گرد و خاک شده است که دیگر هیچ کس نمی داند اصلا هدف از فوتبال در این مملکت چیست؟ اینهمه مربی و بازیکن و خصوصا ایجنت و لیدر و ... در این فوتبال بدنبال چه می گردند؟ هیچ کس در فوتبال ایران فلسفه فوتبال در این کشور را نمی داند و هر کسی دنبال این است که بهره ای ببرد. اگر هدف پول است که خیلی ها دارند از قبل همین لیگ اسما برتر و همین تیم ملی و فدراسیون به هدفشان می رسند، پس دیگر نباید از زیبا بازی نکرده تیم ملی گلایه کنیم چون حداقل در بین آنهایی که در این فوتبال هستند کمتر کسی یافت می شود که بداند چرا آنجاست و چه می خواهد. برگردیم به آغاز مطلب. همه این عوامل را که کنار بگذاریم و فرض کنیم فوتبال ایران با سیاست آمیخته نیست و همه بدنبال ارائه فوتبال زیبا هستند و باز هم مشکل حل نمی شود. در آنصورت هم، که حتی رسیدن به آن حالت بسیار سخت و دور است، مشکل اینجاست که هدف فوتبال ایران تنها و تنها رسیدن به جام جهانی است و برای بعد از آن هیچ برنامه ای ندارد. تا حالا از خود پرسیده ایم که گیریم به جام جهانی رفتیم، خب که چه؟ بعد می خواهیم چکار کنیم؟ وضعیت فوتبال ایران درست مانند همان داوطلبانی است که هر دو سقف آرزوهایشان رد شدن از یک مرحله و ورد به مرحله دیگر است. حالا اینکه در مرحله بعد چه اتفاقی می افتد گویا اصلا مهم نیست و باید گفت تا در بر همین پاشنه می چرخد وضعیت هم همین خواهد بود و حتی در صورت راه یافتن تیم ملی فوتبال به جام جهانی، باز هم این مسکنی بیش برای تن سرطان زده فوتبال ایران نخواهد بود.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها