روایت آیت الله خراسانی از عظمت بانوی آل الله/ عامل شهادت دختر پیامبر چه بود؟ + اسناد/ فرازهایی از خطبه فدکیه/ روایت آیت‌الله خامنه‌ای از مصحف فاطمه +صوت/ مرثیه خوانی محمود کریمی برای بانوی دو عالم

کد خبر: 253831

رسول خدا(ص) فرمود: اول كسي كه قبل از تمام انبياء و اوصياء بر بساط قرب خدا قدم مي‌گذارد فاطمه زهراست. آن كسي كه خداوند عليم حكيم به طفيل وجود او عرش و كرسي و لوح و قلم را آفريده و او را به مقام «ثم دني فتدلي فكان قاب قوسين او ادني فاوحي الي عبده ما اوحي» بار داده با زباني كه «ما ينطق عن الهوی» سه مرتبه فرمود: «فداها ابوها».

روایت  آیت الله خراسانی از عظمت بانوی آل الله/ عامل شهادت دختر پیامبر چه بود؟ + اسناد/ فرازهایی از خطبه فدکیه/ روایت آیت‌الله خامنه‌ای از مصحف فاطمه +صوت/ مرثیه خوانی محمود کریمی برای بانوی دو عالم
«فردا»: سوال خوبی است اگر از خودمان بپرسیم این روزها بر امام زمان علیه السلام چه می گذرد؟ مولای من! مادر شما در مسجد برای دفاع از حق امیرعالم هرچه در توان داشت گذاشت. شهادت صدیقه کبری سلام الله علیها همه ی اندیشه های آسمانی را به خود مشغول کرده است. در زمین و آسمان، عزای عظمائی به پاست و مصیبت سنگینی بر شانه های ولی خدا وارد آمده است. بیایید ما هم آسمانی شویم و با همین وسعت دلمان، امام عصرمان را تسلیت گوییم. چند سطری را در حسینیه فردا میهمان معارف صدیقه کبری (سلام الله علیها) باشید.
بیانات آیت الله وحید خراسانی در شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
آیت الله وحید خراسانی: روز شهادت صديقة كبري (سلام الله عليها)‌ روزي است كه امت اسلام بايد دين خود را به خاتم انبياء (صلي الله عليه وآله وسلم) در حدّ مقدور ادا كند. خداوند متعال به بعثت آن حضرت چراغ هدايتي روشن كرد كه اشعة فروزان آن به تلاوت آيات خدا و تزكيه نفوس و تعليم كتاب و حكمت، بشريت را از حضيض حيوانيت به اعلي مرتبه كمال انسانيت برساند، و ظلمات جهل و كفر و شرك را به نور علم و ايمان و توحيد از آفاق انفس محو كند. (يا أيها النبى إنا ارسلناك شاهدا و مبشرا و نذيرا و داعيا الي الله باذنه و سراجا منيرا‌). فطرت آدمي را كه در جستجوي هدف از خلقت است به معرفت و ايمان به مبدء عالم به منتهاي كمال برساند ( وإن إلي ربك المنتهي ) و او را از قيد عبوديت ماسوي الله آزاد، و به بركت (قل هو الله احد) به واحديت و احديت (الله الصمد) نائل گرداند، و به قواعد دين مبينش مدينة فاضلة انسانيت را بر اركان مكارم اخلاق و اعمال شايسته بنا كند. خداوند رئوف رحيم اجر اين حيات ابد و سعادت سرمد را كه با تحمل (و ما أوذي نبي مثل ما أوذيت)‌ به اين امت عنايت كرد، مودّت ذوي القرباي آن حضرت قرار داد (قل لا اسألكم عليه اجرا الا المودة‌ في القربي). آنچه مفسرين و محدثين بر آن متفقند آن است كه چون اين آيه نازل شد، سؤال شد يا رسول الله قرابت تو كيست كه مودّت آنها بر ما واجب است؟ فرمود: علي و فاطمه و دو فرزند آنان. نزديكتر از تمام قربي به آن حضرت از جهت نسب فاطمه زهرا (سلام الله عليها) است، و از جهت حسب به اتفاق عامه و خاصه رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم)‌ فرمود:‌ (فاطمة‌ بضعة مني) او پاره اي از عقل كلّ و خلق عظيم و قلب عالم امكان و تافته بافته از تار و پود وجود سيد الاولين و الآخرين است. علماي عامه و خاصه متفقند كه چون آية مباهله نازل شد رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) حسين را در آغوش كشيد، و دست حسن را گرفت، و فاطمه پشت سر آن حضرت و علي پشت آن دو. و مردم دانستند كه مراد خدا از آية مباهله چه كساني هستند، و اسقف نجران گفت: چهره هائي مي بينم كه اگر دست به دعا بردارند اين سرزمين به آتش مشتعل مي شود . اگر كسي جز آن جمع، چنين آبرويي به درگاه خدا داشت ممكن نبود حكيم علي الاطلاق اين مقام را در انحصار آن پنج تن قرار دهد. آن سيدة نساء‌ العالمين كه مقامش در راه مباهله، پشت سر خاتم و پيش روي امام أمم بود، در مقام عصمت از خطا و هوا به جايي رسيد كه رسول خدا (صلی الله عليه وآله وسلم) فرمود: خداوند به غضب تو غضب مي كند و به رضاي تو راضي مي شود، چنين عصمت كبرائي بايد چشم و چراغ اصحاب كساء هنگام مباهله و دعا، و جمع منحصر به فرد نسائنا در كلام خدا باشد. آن كسي كه خداوند عليم حكيم به طفيل وجود او عرش و كرسي و لوح و قلم را آفريده و او را به مقام (ثم دنی فتدلی فكان قاب قوسين او ادني فاوحي الی عبده ما اوحی) بار داده با زباني كه (ما ينطق عن الهوی) سه مرتبه فرمود: (فداها ابوها). عالم طبيعت تاب تحمل اشراق انوار آن آفتاب آسمان عصمت را ندارد. در عرصة قيامت كبري ـ كه به مقتضاي (وبرزوا لله الواحد القهار)‌ اشعة علم و ايمان و معرفت و عبادت ارواح انبياء و اولياء‌ بر عرصة محشر بتابد و به مقتضاي (آدم و من دونه تحت لوائي) همگي تحت الشعاع خورشيد منظومة وجود در مقام محمودند ـ فاطمه زهرا پيشاپيش عقل كل و ختم رسل باشد، كه به روايت عامه و خاصه فرمود: (وأبعث علي البراق خطوها عند أقصي طرفها و تبعث فاطمه أمامي). محدّثين عامه، از رسول خدا (صلي الله عليه و آله وسلّم) روايت كرده اند كه فرمود: (اول شخص يدخل الجنة فاطمة) اول كسي كه قبل از تمام انبياء و اوصياء بر بساط قرب خدا قدم مي گذارد فاطمة زهراست. بر در آن بهشتي كه منتهي الآمال عباد الله الصالحين من الاولين و الآخرين است، و انبياء و اوصياء و اولياء بايد بر آن باب رحمت وارد شوند نوشته است (فاطمة خيرة الله) آن انسيه حورا كسي است كه خدا او را اختيار كرده و خلد برين را به نام او مزين كرده، (و ربك يخلق ما يشاء و يختار). آنچه از مقامات او گفته شد قليلي بود از كثيري به استناد كتاب الله يا سنة رسول الله (صلي الله عليه وآله وسلم) ( ما آتاكم الرسول فخُذوه) كه اختصاص به مذهبي ندارد، و هر مسلماني بايد در مقابل كلام خدا و رسول تسليم باشد، و وظيفه خود را در اقامة شعائر فاطميه كه اظهار مودّت به بضعة‌ الرسول است انجام دهد، و ثمره اش را كه رضاي خدا و خوشنودي خاتم الانبياء است كه فرمود: (فاطمة شجنَة مني يبسطني ما يبسطها و يقبضني ما يقبضها) ببيند. و در حديث صحيح، شيخ المحدثين صدوق از علي بن بابويه از علي ابن ابراهيم از ابراهيم بن هاشم از ابن ابي عمير از ابان بن عثمان از ابي عبدالله جعفر بن محمد الصادق (عليه السلام) روايت كرده كه فرمود: چون روز قيامت شود خداوند اولين و آخرين را در صعيد واحد جمع كند، منادي ندا مي كند چشمها را بپوشيد و سرها را خم كنيد تا فاطمه دختر محمد (صلي الله عليه وآله وسلم) بگذرد و امام (عليه السلام) فرمود: فاطمه مي آيد بر ناقه اي از ناقه هاي بهشت، هفتاد هزار ملك او را همراهي مي كنند، پيراهن آغشته به خون حسين (عليه السلام) را مي گيرد و مي گويد: يا رب اين پيراهن فرزند من است و تو مي داني با او چه رفتار شد، پس ندا از نزد خداوند عزوجل مي آيد يا فاطمه براي توست نزد من رضايت تو. اين روايت ـ كه با صحت سند مشتمل بر دو شخصيت از اصحاب اجماع است و از زبان كسي است كه اسم او نزد اهل آسمان صادق است ـ گوياي جاه و جلال فاطمه نزد خداوند متعال است كه در هنگامة قيامت كبري يوم (يقوم الناس لرب العالمين) اهل محشر چشم بسته و سر به زيرند تا فاطمه بگذرد. كسي كه ميوة درخت وجود او، ثاراللهي است كه (بسم الله و بالله و في سبيل الله) از قلب سيد الشهداء (عليه السلام) ريخت و شجره طيبه اسلام را آب حيات بخشيد. كسي كه يازده ستاره آسمان امامت از مطلع وجود او پديد آمد، و حكومت توحيد و عدل الهي به ظهور آخرين فرزند معصوم او برپا شود، تا ثمره خلقت عالم و آدم و بعثت انبياء از آدم تا به خاتم به مقتضاي (هو الذي ارسل رسوله بالهدي و دين الحق ليظهره علي الدين كله) محقق شود سزايش جز اين نيست كه جزايش رضاي مطلق حضرت حق باشد. در مقابل آن عبادتي كه هرگاه با پاي ورم كرده در محراب مي ايستاد خداوند علي عظيم به عبادت و عبوديت او مباهات مي كرد، و در برابر پيكري كه در جهاد در راه خدا و ولي خدا هنگام رحلت شبحي از آن باقي مانده بود، و نيمه شب با آه و نالة كودكان دل شكسته رخ در نقاب كشيد و قبر گمشده اش داغي بر دل اولياء خدا گذاشت، شايسته آن است كه روز جزا امين وحي با دستي كه صحف و توراة و انجيل و زبور و قرآن را از خدا گرفت و به نوح و ابراهيم و موسي و عيسي و داوود و خاتم انبياء (عليهم السلام) داد زمام ناقة او را بگيرد. و در قبه اي كه داخل آن عفو الله و خارج آن رحمة الله است بنشيند و لوح محو و اثبات سيئات و حسنات اولين و آخرين در اختيار او باشد، و خداوند علي عظيم تاج (يا فاطمة لك عندي الرضا) بر سر او بگذارد. شيعيان آن حضرت فرصت را غنيمت شمرند روز شهادتش در اقامه عزا در خانه ها و حسينيه ها و برافراشتن پرچمهاي هيئت ها در خيابان و بازارها كوتاهي نكنند تا روز قيامت كبري كه مشكل گشائي جز رضاي (مالك يوم الدين) نيست، و رضاي ذات قدوس او هم رضايت حضرت زهرا است به حسرت ابدي مبتلا نشوند (و انذرهم يوم الحسرة اذ قضي الامر) كه مي توانستيم براي تسليت اين مصيبت عُظمي به پدرش خاتم انبياء و شوهرش سيد اوصياء و فرزندانش ائمة هدي و در يك كلمه تحصيل رضاي خدا يك قدم بيشتر برداريم و بيشتر مورد رحمتي شويم كه امام ششم از خدا خواست:‌ (اللهم ارحم الصرخة التي كانت لنا) اين مقاله بايد به وصيت آن حضرت ختم شود: اين است آنچه فاطمه دختر رسول خدا به آن وصيت كرده وصيت كرده در حالتي كه شهادت مي دهد كه لا اله الا الله و همانا محمد بنده او و فرستاده او است، و همانا جنت حق و نار حق است، و ساعت (قيامت) خواهد آمد و ريبي در آن نيست، و خدا مبعوث مي كند كساني را كه در قبرها هستند. يا علي من فاطمه دختر محمدم خدا مرا به تو تزويج كرد تا در دنيا و آخرت براي تو باشم تو به من سزاوارتري از غير من. شب مرا حنوط كن و غسل بده و كفن كن و بر من نماز بخوان و مرا شب دفن كن و به احدي اعلام نكن. تو را به خدا مي سپارم و به اولاد من تا روز قيامت سلام مرا برسان). در جملة آخر مطلبي است كه تذكر آن لازم است: اولاً: با احاطه اي كه بما كان و ما يكون داشت خبر داد كه تا روز قيامت اولاد او در زمين منتشرند ثانياً: ختم وصيت به اين سلام مسئوليت سنگيني بر دوش تمام فرزندان آن حضرت حتي كساني كه به وسيلة مادر به او منتسبند مي گذارد چون به مقتضاي كتاب و سنت آنها هم ذرية زهرايند، و آن مسئوليت اين است كه بايد پاسدار حق ضايع شده مادر خود باشند، و هرگز آن دفن شبانه و قبر گمشده را فراموش نكنند، و شب و روز شهادت آن حضرت در سرتاسر زمين هرجا هستند متناسب با عظمت مصيبت جواب سلام مادر خود را بدهند. و علي الأطائب من أهل بيت محمد و علي صلي الله عليهما و آلهما فليبك الباكون و ايّاهم فليندب النادبون انا لله و انا اليه راجعون
فرازهایی از خطبه فدکیه صدیقه کبری سلام الله علیها
و اشهد ان ابى محمدا عبده و رسوله، اختاره قبل ان یجتبله، و اصطفاه قبل ان یبتعثه، و سماه قبل ان یستنجبه... و گواهی می‌دهم که پدرم محمّد، برگزیده و فرستاده‌ی اوست. پیش از آن‌که او را برای نجات و هدایت مردم بفرستد برگزید و پیش از آن‌که او را بیافریند برای این مقام والا نامزد ساخت، و پیش از این‌که او را بر‌انگیزد به پیامبریش برگزید
:: :: ::
ثم التفتت علیها السلام الى اهل المجلس و قالت: انتم عباد الله نصب امره و نهیه، و حملة دینه و وحیه، و امناء الله على انفسکم، و بلغاوه الى الامم. و زعیم حق له فیکم، و عهد قدّمه الیکم و بقیه استخلفها علیکم، کتاب الله النّاطق، و القرآن الصّادق، و النور السّاطع، و الضیاء اللامع، آنگاه دخت فرزانه‌ی پیامبر رو به سوی مجلس کرد و فرمود: هان ای بندگان خدا! شما پرچم‌داران امر و نهی او، حاملان دین و وحی وی، امانت‌داران خدا نسبت به یکدیگر و پیام‌رسانانش به سوی جامعه‌ها و تمدن‌ها هستید. زمامدار حق در میان شما، و نگاهدارنده پیمان خدا در دسترس همه‌ی شماست و آنچه پیامبر پس از خویش در میان امت به امانت نهاده، کتاب گویای خدا و قرآن راستگو و نور آشکار و پرتوی پر فروغ اوست.
:: :: ::
فجعل الله الایمان تطهیرا لکم من الشرک، و الصّلاه تنزیها لکم من الکبر، و الزکاة تزکیه للنفس و نماءً فى الرزق، و الصّیام تثبیتا للاخلاص، و الحج تشییدا للدین و العدل تنسیقا للقلوب، و اطاعتنا نظاما للمله، و امامتنا امانا من الفرقه... هان ای مردم! خدای جهان‌آفرین، ایمان را سبب تطهیر و پاک‌سازی شما از آلودگی‌های شرک و ارتجاع قرار داد، و نماز را وسیله‌ی پاک ساختن شما از آفت غرور و خودبزرگ‌بینی. زکات را باعث تزکیه‌ی جان و افزون شدن روزیتان قرار داد و روزه را عاملی برای استواری اخلاص. طواف بر گرد خانه‌ی خدا را وسیله‌ی تقویت دین، و عدالت را مایه‌ی هماهنگی و انسجام دل‌ها. فرمان‌برداری از ما خاندان رسالت را باعث نظام دین و دولت مقرر فرمود، و امامت و پیشوایی ما را به منظور در امان ماندن از پراکندگی‌ها ...
:: :: ::
یابن ابى قحافه! افى کتاب الله ان ترث اباک و لا ارث ابى؟ لقد جئت شیئا فریا. افعلى عمد ترکتم کتاب الله و نبذتموه وراء ظهورکم؟ اذا یقول: (و ورث سلیمان داود) و قال فیما اقتصّ من خبر زکریا اذا قال: (فهب لى من لدنک ولیا، یرثنى و یرث من آل یعقوب) هان ای پسر ابی قحافه! آیا در قرآن شریف، آمده است که تو از پدرت میراث بری، اما من نبرم؟ راستی که دروغِ رسوایی آورده‌ای و بدعتی زشت در دین می‌نهی!! آیا آگاهانه کتاب پر شکوه خدا را پشت سر افکنده‌ای که می‌فرماید: «سلیمان از پدرش داوود ارث برد.» و نیز در سرگذشت زکریا، دعای او را ترسیم می‌کند که : «پروردگارا! از جانب خویش فرزندی به من ارزانی دار که از من و خاندان یعقوب ارث برد.»
:: :: ::
و بعد ان منى ببهم الرجال و ذوبان العرب و مرده اهل الکتاب کلما او قدوا نارا للحرب اطفاها الله، او نجم قرن للشیطان، او فغرت فاغره من المشرکین قذف اخاه علیا فى لهواتها، فلاینکفىء حتى یطا صماخها باخمصه، و یخمد لهبها بسیفه مکدودا... او با شجاعان سخت درگیر شد و با گرگ های خونخوار عرب و سرکشان حق ستیز یهود و نصاری پنجه در افکند و همه را به شکست کشانید. هرگاه آتش جنگ را برافروختند، خدا آن را خاموش ساخت و هرگاه شاخ شیطان نمایان گشت یا اژدهایی از شرک‌گرایان دهان گشود، پدرم پیامبر، برادرش امیرمؤمنان را در کام آنها افکند، و آنها را به دست توانمند او سرکوب ساخت. علی هرگز از این میدان‌های شرف و افتخار باز نمی‌گشت جز اینکه سرهای دشمنان را پایمال شهامت خود می‌ساخت و آتش آتش‌افروزان را به آبشار شمشیر ستم ستیزش خاموش می ساخت ...
عامل شهادت دخت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله چه بود؟
به استناد مدارک تاریخی، ثابت می‌شود که جراحت حضرت زهراعلیهاالسّلام که ناشی از هجوم عوامل نظام حاکم به بیت ایشان بوده، منجر به درگذشت ایشان شده است، از جمله: سند شماره 1: ابن قُولُوَیه قمی (متوفّای 367 هـ) در کتاب «کامل الزیارات» (ص 333، چاپ: المرتضویّه، نجف) از امام صادق‌علیه‌السّلام نقل می‌کند که جبرئیل‌علیه‌‌السّلام خطاب به رسول خداصلّی‌الله‌علیه‌وآله چنین خبر داد: وَ أمّا ابنَـتُکَ فَـتُظلَمُ وَ تُحرَمُ وَ یُؤخَذُ حَـقُّها غَصباً الَّذِی تَجعَلُهُ لَها وَ تُضرَبُ وَ هِیَ حامِلٌ وَ یُدخَلُ عَلی حَرِیمِها وَ مَنزِلـِها بِغَیرِ إذنٍ، ثُمَّ یَمَسُّها هَوانٌ وَ ذُلٌّ، ثُمَّ لاتَجِدُ مانِعاً وَ تَطرَحُ ما فِی بَـطنِها مِن الضَربِ وَ تَمُوتُ مِن ذلِکَ الضَربِ... و امّا دخترت؛ مورد ستم واقع می‌شود و محروم می‌گردد و حقّش غاصبانه گرفته می‌شود؛ همان حقّی که تو برایش قرار می‌دهی. و در حالی که باردار است، او را می‌زنند و به حریم و خانه‌اش بدون اجازه وارد می‌شوند. سپس [از جهت ورود مهاجمان به خانه‌اش] به او خواری و ذلّت می‌رسد، بعد هم [مدافع و] بازدارنده‌ای نمی‌یابد و به جهت کوفته شدن، فرزندی را که در بطن دارد، فرو می‌اندازد و به دلیل آن ضربه، از دنیا می‌رود... سند شماره 2: شیخ صدوق (متوفّای 381 هـ) در کتاب «الأمالی» (ص 100، مجلس 24، چاپ: أعلمی، بیروت) از رسول خداصلّی‌الله‌علیه‌وآله نقل می‌کند که آن حضرت‌صلّی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند: وَ إنِّی لَمّا رَأیتُها ذَکَرتُ ما یُصنَعُ بِها بَعدِی کَأنِّی بِها وَ قَد دَخَلَ الذُلُّ بَیتَها وَ انتُهِکَت حُرمَتُها وَ غُصِبَت حَـقُّها وَ مُنِعَت إرثُها وَ کُسِرَ جَنبُها (وَ کُسِرَت جَنبَتُها) وَ أسقَطَت جَنِینَها وَ هِیَ تُنادِی: یا مُحَمَّداه! فَلا تُجابُ، وَ تَستَغِیثُ فَلا تُغاثُ... فَتَقدَمُ عَلَیَّ مَحزُونَةً مَکرُوبَةً مَغمُومَةً مَغصُوبَةً مَـقتُولَه. هرگاه که او را می‌بینم، به یاد می‌آورم که بعد از من با او چه رفتاری می‌شود و همانند این است که من با او هستم و می‌نگرم که اهانت، وارد خانه‌اش شده و حرمتش هتک گردیده و حقّش غصب شده و ارثش گرفته شده است. پهلویش شکسته و جنینش سقط شده است. این در حالی است که مرا به اندوه می خوانَد. ولی جواب داده نمی‌شود و کمک می‌خواهد و کسی او را یاری نمی‌دهد... سپس بر من وارد می‌شود در حالی که غصّه‌دار و داغدار و ناراحت است. حقّ او را به ظلم گرفته‌‌اند و او را به قتل رسانده‌اند. سند شماره 3: محمّد بن جریر طبری امامی صغیر (متوفّای قرن 5 هـ) در کتاب «دلائل الامامه» (طبع قدیم: ص 45 / طبع جدید: ص 134، چاپ: مؤسّسه بعثت، قم) از امام صادق‌علیه‌السّلام نقل می‌کند که: آن حضرت‌علیه‌السّلام فرمودند: وَ کانَ سَبَبُ وَفاتِها أنَّ قُنفُذاً مَولی عُمَرَ لَکَزَها بِنَعلِ السَیفِ بِأمرِهِ، فَأسقَطَت مُحسِناً وَ مَرِضَت مِن ذلِکَ مَرَضاً شَدِیداً... و دلیل وفات آن بانو این بود که قُنفُذ ـ غلام خلیفه دوم ـ به دستور او با نعل شمشیر (آهنی که انتهای غلاف شمشیر است) بر آن بانو به شدّت ضربه‌ای زد؛ لذا محسن را سقط نمود و از این جهت، به سختی بیمار شد... سند شماره 4: محمّد بن جریر طبری امامی صغیر (متوفّای قرن 5 هـ) در کتاب «نوادر المعجزات» (طبع جدید: ص 97 ـ 98، چاپ: مؤسّسة الإمام المهدی‌علیه‌السّلام، قم) نقل می‌کند: فَلَمّا قُبِضَ رَسُولُ اللهِ‌صلّی‌الله‌علیه‌وآله وَ جَری ما جَری فِی یَومِ دُخُولِ القَومِ عَلَیها دارَها وَ إخراجِ ابنِ عَمِّها اَمِیرِالمُؤمِنِینَ‌علیه‌السّلام وَ ما لَحِقَها مِن الرَجُلِ أسـقَطَت بِهِ وَلَداً تَماماً وَ کانَ ذلِکَ أصلَ مَرَضِها وَ وَفاتِها. وقتی رسول خداصلّی‌الله‌علیه‌وآله جان سپرد و آن ماجراها در روز وارد شدنِ جماعت به خانه آن بانو و بیرون کشاندن پسرعمویش امیرالمؤمنین‌علیه‌السّلام و آن بلایی که از ناحیه آن مرد به او رسید، اتّفاق افتاد؛ فرزند کاملی را سقط کرد و این مسأله، ریشه بیماری و وفات آن بانو بود. سند شماره 5: کفعمی (متوفّای 905 هـ) در کتاب «مصباح» (ص 522) نقل می‌کند: إنَّ سَبَبَ وَفاتِهاعلیهاالسّلام هُوَ أنَّها ضُرِبَت وَ أسـقَطَت. همانا سبب درگذشت آن بانو این است که وی ضربه خورد، کوفته شد و سقط جنین کرد. [می‌توان گفت: کتاب «مصباح» به میراث مکتوب قرن 9 هجری تعلّق دارد.]
به نقل از وب سایت کتابخانه مرکز پاسخ‌گویی به شبهات فاطمیه
روایت رهبر انقلاب از مصحف فاطمه سلام الله علیها
آیت‌الله خامنه‌ای: البته من از جنبه‌هاى معنوى و روحى و الهىِ آن بزرگوار حرفى نمى‌توانم بزنم. من كوچكتر از اين هستم كه آن جنبه‌ها را درك‌كنم. حتّى اگر كسى درك هم بكند، نمى‌تواند آن چنان كه حقِ‌ آن حضرت است، او را توصيف و بيان كند. آن جنبه‌هاى معنوى، عالم جداگانه‌اى است. از امام صادق عليه‌الصّلاةوالسّلام روايت شده است كه فرمود: «انّ فاطمة كانت محدّثة؛» آن بزرگوار «محدّثه» بود. يعنى فرشتگان بر او فرود مى‌آمدند، با او مأنوس مى‌شدند و با او سخن مى‌گفتند. اين، مشخّصه‌اى است كه روايات متعدّدى درباره آن وجوددارد. «محدّثه» بودن مخصوص شيعه هم نيست. شيعه و سنّى معتقدند كه در دوران اسلام، كسانى بوده‌اند يا مى‌توانسته‌اند وجودداشته‌باشند كه فرشتگان با آنها سخن بگويند. مصداق اين در روايات ما، فاطمه زهراست. در روايت امام صادق عليه‌الصّلاةوالسّلام چنين است كه فرشتگان الهى نزد فاطمه زهرا سلام‌اللَّه‌عليها مى‌آمدند؛ با او حرف مى‌زدند و آيات الهى را بر او مى‌خواندند؛ همان تعبيراتى كه نسبت به مريم، عليهاسلام در قرآن هست كه: «ان اللَّه اصطفيك و طهّرك و اصطفيك على نساء العالمين.» اين عبارات را فرشتگان به فاطمه زهرا سلام‌اللَّه‌عليها خطاب مى‌كردند و مى‌گفتند: «يا فاطمة، انّ اللَّه اصطفيك و طهَّرك؛» خدا تو را برگزيده و پاك قرارداده‌است. «و اصطفيك على النساء العالمين؛» تو را بر زنان عالم برترى داده‌است. بعد امام صادق، عليه‌الصّلاةوالسّلام، در همين روايت مى‌فرمايد: يك شب كه ملائكه با آن حضرت مشغول صحبت بودند و اين تعبيرات را مى‌كردند، فاطمه زهرا سلام اللَّه عليها به آنها فرمود: «أليست المفضّلة على نساء العالمين مريم؟» يعنى آن زنى كه خداى متعال فرموده‌است «واصطفيك على نساء العالمين» آيا مريم نيست كه خدا او را بر زنان عالم برگزيد؟ ملائكه در جواب، به فاطمه زهرا سلام اللَّه عليها عرض‌كردند: «مريم نسبت به زنان دوران خودش برگزيده بود و تو نسبت به زنان همه دورانها - از اوّلين و آخرين - برگزيده هستى». اين چه مقام معنوى والايى است! انسان عادّى - مثل ما - نمى‌تواند اين عظمت و رتبه را به درستى، حتّى در ذهن خود، تصوّركند. يا در روايتى از اميرالمؤمنين عليه‌الصّلاةوالسّلام، نقل شده‌است كه فاطمه زهرا سلام اللَّه عليها به ايشان مى‌گويد: «ملائكه مى‌آيند و مطالبى را به من مى‌گويند.» اميرالمؤمنين به ايشان مى‌گويد: «وقتى صداى ملك را شنيدى، به من بگو تا آنچه را مى‌شنوى بنويسم.» و اميرالمؤمنين، آنچه را كه ملائكه به فاطمه زهرا سلام اللَّه عليها املا مى‌كردند نوشت و اين، كتابى شد كه در نزد ائمّه ما عليهم‌السّلام بود و هست و «مُصْحَفُ فاطمة» يا «صَحيفَةُ فاطمة» ناميده مى‌شود. در روايات متعدّدى است كه ائمّه عليهم‌السّلام، براى مسائل گوناگون خود، به «مصحف فاطمه» رجوع مى‌كردند. بعد امام مى‌فرمايد: «انه ليس فيها حلال و حرام»؛ در اين كتاب، احكام حلال و حرام نيست. اما «فيها علم ما يكون»؛ بلكه همه حوداث جارى بشرى در دورانهاى آينده، در اين كتاب هست. اين، چه دانش والايى است! اين، چه معرفت و حكمت بى‌نظيرى است كه خداى متعال به يك زن در سنين جوانى بخشيده! اين، مربوط به مسائل معنوى است.
می‌چکانید اشک حیدر را به چاه باید از فقدان گل، خونجوش بود در فراق یاس، مشکی پوش بود یاس ما را رو به پاکی می برد رو به عشقی اشتراکی می برد یاس یک شب را گل ایوان ماست یاس تنها یک سحر مهمان ماست بعد روی صبح، پرپر می شود راهی شبهای دیگر می شود یاس مثل عطر پاک نیّـت است یاس استنشاق معصومیّـت است یاس بوی حوض کوثر می دهد عطر اخلاق پیمبر می دهد حضرت زهرا دلش از یاس بود دانه های اشکش از الماس بود داغ عطر یاس زهرا زیر ماه می چکانید اشک حیدر را به چاه عشق محزون علی یاس است و بس چشم او یک چشمه الماس است و بس اشک می ریزد علی مانند رود بر تن زهرا: گل یاس کبود گریه کن زیرا که دُخت آفتاب بی خبر باید بخوابد در تراب این دل یاس است و روح یاسمین این امانت را امین باش ای زمین نیمه شب دزدانه باید در مغاک ریخت بر روی گل خورشید، خاک
شعری از احمد عزیزی
مداحی حزن‌انگیز محمود کریمی در شهادت صدیقه کبری سلام الله علیها
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها