باید از جایگاه ابرقدرتی با دنیا تعامل کنیم

کد خبر: 349476

سرویس اقتصادی « فردا »:‌ منوچهر محمدی کارشناس مسائل خاورمیانه و سیاست خارجه ضمن بررسی تحولات سوریه و عراق خاطرنشان کرد: جبهه مقاومت و جمهوری اسلامی توانسته است در سوریه که یک کشور لائیک و سکولار است، نه تنها شیعیان و علوی ها بلکه مسیحیان و اهل سنت را به سوی خود جذب کند و با ایجاد یک دفاع غیر شیعی به نام دفاع وطنی، جبهه مقاومت را گسترش بدهد.

وی افزود: امروز مسأله مقاومت که گفتمان انقلاب اسلامی است به درون جامعه اهل سنت و مسیحیت نفوذ کرده است و محبوبیتی هم که برای بشار اسد بوجود آمد ناشی از این موضوع بود.

این کارشناس منطقه خاورمیانه تأکید کرد: همه رسانه ها اعتراف کردند که ایران در این جریان پیروز و آمریکا شکست خورد؛ به طوری که یک کشوری که دیکتاتوری حاکم بوده و با هر گونه حرکت دینی ضدیت داشته است، با این حوادث متحول و جایگاه ما در سوریه تقویت و مستحکم شد.

این کارشناس ارشد سیاست خارجی اذعان داشت: نباید فراموش کرد که ایران با بشار و پدرش حافظ اسد اختلافات جدی داشت که این اختلافات به طور جدی در مباحث لبنان مطرح بود؛ به طوری­که ایران از حزب الله حمایت می کرد ولی سوریه از جنبش امل حمایت می کرد.

محمدی یادآور شد: این اختلافات حتی به درگیری های مسلحانه در پادگان امام علی لبنان هم کشیده شد و در آن زمان همواره هم بحث بر این بود که توافق ایران با سوریه یک توافق استراتژیک است؛ اما در حال حاضر این توافق فراتر رفته است.

وی با بیان این موضوع که انتخابات اخیر در عراق با تمام انتخابات های گذشته متفاوت بود خاطرنشان کرد: انتخابات های گذشته در عراق با حضور آمریکا انجام می­گرفت؛ اما این بار خود دولت عراق که دولت شیعی است توانست هم امنیت را برقرار کند و حضور مردم در انتخابات را گسترده تر کند.

این کارشناس منطقه خاورمیانه افزود: نتیجه انتخابات عراق با اختلاف آرا زیاد به سود دولت کنونی عراق شد و گروه مخالف نیز که همان عیاد العلاوی بود نیز در این انتخابات آرائشان به شدت کاهش یافت و ازهم پاشیدند؛ بنابر این انتخابات عراق هم مانند انتخابات سوریه انتخابی به نفع ایران بود.

این کارشناس ارشد سیاست خارجی یادآور شد: جمهوری اسلامی در این تحولات منطقه با توجه به این که بسیار کم هزینه کرد اما پیروز از قضیه خارج شد. در سوریه، روس ها خیلی بیش تر از ما هزینه کردند؛ اما امروز هیچ کس نمی گوید که روسیه پیروز شد در سوریه و همه می گویند که ایران پیروز این جریان شد و می توان گفت که یک صفحه جدیدی بر تاریخ روابط و تحولات بین الملل نوشته شد و لذا ضرورت دارد که ما جایگاه خودمان را مجددا باز تعریف کنیم.

محمدی گفت: در دوران انتخابات طرحی برای دولت اصول گرا به نام سیاست خارجی تعاملی پیشرو تهیه کرده بودم و قرار بود آقای حداد عادل هم این موضوع را مطرح کند که در حال حاضر زمان آن رسیده است که این سیاست تعاملی دوباره مطرح شود.

وی تصریح کرد: در اوایل دولت احمدی نزاد با نگارش سیاست خارجی تعامل سازنده، کشور از حالت دفاعی خارج شده و از حالت توسعه سیاسی و اقتصادی که آقای هاشمی و خاتمی مطرح می کردند، وارد یک سیاست پویا، پرسشگر و مدعی شد.

این کارشناس منطقه خورمیانه بیان داشت: در حال حاضر جمهوری اسلامی ایران در شرایطی می تواند مدعی ابر قدرتی فرهنگی در جهان باشد؛ به طوری که یک نویسنده آمریکایی معتقد است که ایران در حال حاضر یک ابر قدرت فرهنگی است و با نفوذ فرهنگی خود در سراسر منطقه و جهان توانسته است پیش رفته و موفق شود که ما این را عملا ثابت کردیم.

این کارشناس ارشد سیاست خارجی خاطرنشان کرد: در عراق، آمریکایی ها میلیارد یا تیلیاردها هزینه کردند و ما حتی یک دلار هم هزینه نکردیم و امروزه عراق یک متحد ایدئولوژیک و فکری ماست، این موضوع در افغانستان هم اتفاق افتاده است، در این کشور نیز آمریکایی ها آمدند و میلیارد ها دلار هزینه کردند اما بدلیل اینکه این کشور به لحاظ فرهنگی به ما نزدیک است باز هم ما سود بردیم.

محمدی با اشاره به هزینه 20میلیارد دلاری آمریکا در سوریه اظهار داشت: آمریکایی ها در این کشور مجبور شدند بگذارند و بروند این درحالی است که در ابتدا بر سر زمان سقوط دولت بشار اسد اختلاف داشتند که آیا 2 ماهه سقوط می کند و یا 6 ماهه؟

وی افزود: آنها در خصوص سقوط سوریه اشتباه محاسباتی کردند و مقام معظم رهبری تنها کسی بودند که می گفتند بشار اسد می ماند و قوی تر هم می شود؛ حتی در داخل کشور هم تحلیل اینچنینی وجود نداشت.

نقش کلیدی هدایت­های حاج قاسم در ماندگاری بشار

ایران باید از جایگاه ابر قدرت با دنیا تعامل کند

دیپلماسی دولت فعلی وادادگی است

این کارشناس خاورمیانه تصریح کرد: بشار خودش هم تصور نمی کرد که بتواند با این بحران مقابله کند ولی این هدایت و رهنمودهای حضرت آقا و بر و بچه های ایران به خصوص حاج قاسم نقش کلیدی داشت در آنجا و آنها هم الان حکومتشان را مدیون ما می دانند و نه روسیه و یا چین.

این کارشناس ارشد سیاست خارجی تأکید کرد: جمهوری اسلامی باید از جایگاه جدید با جهان برخورد کند و آن جایگاه ابر قدرت فرهنگی است و نه به عنوان یک کشور جهان سومی؛ بنابراین دیپلماسی ما 100 درصد باید تغییر کند؛ درحالی که به نظر می رسد دیپلماسی دولت فعلی، دیپلماسی وادادگی است.

محمدی خاطرنشان کرد: در تحلیل های اتاق فکر آمریکا همه معترفند که نظام سلطه جهانی به دنبال ماجرای سوریه و اوکراین سقوط کرد؛ به طوری که آقای ریچارد هاس در مقاله ای نوشته است که ما وارد دنیای بی قطبی و هرج و مرج شدیم و در حال حاضر غرب راجع به اینکه چگونه می تواند ادامه حکمروایی نظام سلطه ادامه داشته باشد دچار یک حالت گیجی شده است.

وی یادآور شد: از دوران ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد بحث هایی در خصوص شرکت در مدیریت جهانی به وجود آمده است یعنی به بیان دیگر شریک دزد و رفیق قافله شویم؛ به این معنا که ماباید با آمریکا کنار بیاییم و همراه با آنها دنیا را بچاپیم.

این نویسنده و پژوهشگر افزود: این حرف بسیار بی ربط است و اگر ما به حرف های امام و حضرت آقا نگاه کنیم متوجه می شویم که ما مدعی داشتن یک ایده و حکومت جهانی هستیم بنابراین ما خودمان باید تئوری پردازی کنیم و نظام جدید را ارائه دهیم.

این کارشناس ارشد سیاست خارجی اذعان داشت: متأسفانه در داخل کشور با 2 مشکل مواجه هستیم؛ اول اینکه هنوز خیلی ها باور ندارند که ما می توانیم و دیگر اینکه یک مقدار حالت خود کم بینی که از نسل های قبلی به ما به ارث رسیده است که باعث شده است اکنون نتوانیم باور کنیم که ابر قدرت هستیم.

محمدی یادآور شد: در اوایل انقلاب زمانی که عده ای می گفتند الان دو ابر قدرت در جهان حاکم اند، حضرت امام فورا می گفتند که نخیر ما هم الان یک ابر قدرت هستیم و این زمانی بود که ما هنوز شرایط لازم را نداشتیم و شکست های امروزی را بر نظام سلطه وارد نکرده بودیم. و یا اینکه ایشان می فرمایند ما آمریکا را زیر پا می گذاریم و قله های رفیع جهانی را یکی پس از دیگری فتح می کنیم ریشه در واقعیت داشت و ایشان اهل شعار دادن نبود و این برگرفته از نگاه دقیق ایشان به آینده جهان بود و ایشان بسیار مطمئن بود که این اتفاق می افتد.

اطمینان امام به دولتمردان و نخبگان ما منتقل نشده است

آمریکا به آرامی فقط پارس می کند

وی با اشاره به بیانات اخیر رهبری در جمع مجلس خبرگان مبنی بر اینکه مسائل انقلاب را باید با دید کلان دید و این باعث می شود که از موانع و چالش های جزئی عبور کنیم و آینده را می توان خیلی روشن تر و شفاف تر دید، افزود: متأسفانه این اطمینان به دولتمردان، خواص و نخبگان ما منتقل نشده است.

این کارشناس ارشد سیاست خارجی با بیان این موضوع که حوادث و اتفاقاتی که اخیرا روی داده، نقطه عطفی است در روابط بین الملل است اظهار داشت: وقتی آمریکا تا آخرین لحظه به بهانه دروغین استفاده از امکانات شیمیایی در سوریه، این کشور را تهدید به حمله می کند ولی در آخرین لحظه عقب نشینی می کند، روسیه از این موقعیت به راحتی استفاده می کند و شبه جزیره کریمه را تصرف می کند و مطمئن است از اینکه آمریکا هیچ برخوردی نمی کند.

این کار شناس منطقه خاورمیانه افزود: این روز ها فقط آمریکا به آرامی پارس و افزاد را تهدید به تحریم می کند که این یک حرف پوچ است؛ این مسائل نشان می دهد که تحولات جهانی به سمت شکل گیری سمت و سوی جدیدی می رود، بنابراین این نگاه را باید به نسل جوان منتقل کرد و آنها نیز باید بنشینند و تئوری پردازی بکنند و تئوری و نظریه از روی مسائل خیالی و توهمات شکل نمی گیرد بلکه بر اساس واقعیات بوجود می آید.

سیاست غرب در منطقه «تفرقه بیانداز و حکومت کن» است

تا کنون سیاست تفرقه میان شیعه و سنی موفق نبوده است

محمدی در خصوص سیاست های استعمار در قبال خاورمیانه و دیگر کشور ها گفت: موضوع تفرقه بینداز و حکومت کن موضع همیشگی استعمار گران از جمله آمریکا بوده و هست و الان نیز نه تنها بین شیعه و سنی بلکه بین شیعه و شیعه نیز به دنبال ایجاد تفرقه هستند.

وی یادآور شد: خوشبختانه بستر روابط بین شیعه و سنی در همه این کشورها چه از لحاظ ایدئولوژیک و چه از لحاظ واقعیت های موجود تاریخی نشان می دهد که دشمنان موفقیت پیدا نکردند؛ به عنوان مثال در طول تاریخ معاصر نمی توان جنگی را میان شیعه و سنی پیدا کرد، در حالی که بین کاتولیک ها و پروتست ها جنگ های 30 ساله صورت گرفت که معروف شد به جنگ های مقدس و یا جنگ بین صرب ها و بوسنی ها با مسلمانان.

این نویسنده و پژوهشگر تصریح کرد: در جهان اسلام بدلیل اینکه مبانی وحدت بین ما به قدری زیاد است و به خصوص در این جریان حج که همه در کنار هم مشغول عبادت هستند و قبله، کتاب و پیامبرشان یکی است، علی رغم اینکه غرب تلاش می کند اختلاف شیعه و سنی را مانند اختلاف کاتولیک ها پروتستان ها نمایش دهد اما در واقع اینگونه نیست و این دو مکاتبی هستند که روی مسائل سیاسی اختلاف دارند و نه روی مسائل اعتقادی و مذهبی.

این کارشناس ارشد سیاست خارجی افزود: بنابراین کسانی که به دنبال اختلاف افکنی هستند تا کنون ناموفق بوده اند و به موفقیت هم دست نخواهند یافت و این گروه هایی که الان دست به این جنایات و وحشی گری ها زده اند حتی در میان اهل سنت هم منزوی هستند.

محمدی با اشاره به خاستگاه تروریست در منطقه تأکید کرد: تردیدی نیست که این تروریست ها ساخته و پرداخته خود آمریکایی ها هستند و هر موقع که اراده کنند به هر صورتی که مایل باشند از آنها استفاده خواهند کرد.

تروریست ها هیچ کجا علیه منافع آمریکا کار نکرده اند

وی با اشاره به صحبت خانم بی نظیر بوتو در جواب سؤالی که نمایندگان مجلس از او راجع به دلیل کمک به شکل گیری القاعده پرسیده اند گفته است که چرا از من می پرسید باید بروید از آمریکا و انگلیس بپرسید که این ها را ساخت، گفت: ما می بینیم که این گروه های تروریستی مطلقا هیچ کجا علیه منافع آمریکا عمل نمی کنند و این نشان گر این است که اینها عومل خودشان هستند و به خصوص زمانی که آنها تحت حمایت مستقیم عربستان قرار می گیرند، مشخص می شود که چراغ سبزی را جع به این مسئله از سوی غربیان وجود دارد.

این کارشناس ارشد سیاست خارجی با اشاره به این موضوع که در زمان حضور خود آمریکاییان در عراق هم تروریست ها وجود داشتند یادآور شد: در آن زمان هم عملیات های تروریستی علیه شیعیان انجام می گرفت و این کارها با چراغ سبز خود آمریکاییان انجام می شد به طوری که شهرک صدر را چندین بار به خاک و خون کشیدند و هیچ گاه نیز کاری را علیه آمریکاییان انجام ندادند.

این کار شناس منطقه با غلط خواندن حرف آمریکایی ها در خصوص اینکه با رفتن سربازان آمریکا امنیت عراق به هم ریخت تصریح کرد: همچنین که در ماجرای 11 سپتامبر نیز مشخص شد که تمام آن کارها ساخته و پرداخته خودشان بوده است و در این دیگر هیچ تردیدی وجود ندارد. و این کار به گفته جرج بوش به این دلیل بود که می خواستند نشان دهند جنگ های صلیبی شروع شده است و بهانه ای باشد برای حمله به عراق و افغانستان.

محمدی اظهار داشت: اخیرا هم شنیده شد که یک گروهبان آمریکایی را با چندتن از سران القاعده و طالبان معاوضه کردند در حالی که آمریکاییان مدعی بودند که زندان گوانتانامو محل نگهداری خطرناک­ترین افرادی است که موجب به خطر افتادن صلح جهانی هستند.

وی افزود: موارد ذکر شده نشانگر این است که سیاست آمریکاییان در مسائل مختلف دوگانه است؛ به طوری که ما می بینیم که در انتخابات اخیر سوریه چیزی که مثل خورشید روشن است این است که اکثریت مردم بشار را خواستند اما آمریکاییان آن را انکار می کنند.

این کارشناس ارشد سیاست خارجی در خصوص مذاکراتی که اخیراً در وین صورت گرفته است خاطرنشان شد: یقینا هیچ توافقی اعم از 6 ماهه یا بیشتر از دل مذاکرات بیرون نخواهد آمد یا بیشتر و به همان سروشتی دچار خواهد شد که در سال 82 دچار شد.

نویسنده و پژوهشگر کشور یادآور شد: سال 82 نیز به همین نحو مذاکرات ادامه داشت که با ورود رهبری به این قضیه که دستور دادند پلمب ها باز شود، فعالیت های هسته ای ایران از سر گرفته شد.

اشتباه استراتژیک دولت در مذاکرات 5+1

محمدی در خصوص چرایی این نتیجه گیری بیان داشت: دولت یازدهم یک اشتباه استراتژیک مرتکب شد و تصور می کرد که اگر به آمریکاییان امتیاز بدهد، می تواند این تحریم ها را بردارد و مشکلات اقتصادی مملکت را حل کند. و در واقع همه تخم مرغ هایش را در سبد همین توافق نامه ژنو گذاشت.

وی گفت: یقینا خوش بینی که در حال حاضر بین مردم بوجود آمده است با به نتیجه نرسیدن این توافق خراب می شود کمااینکه هم اکنون نیز این اعتماد و خوش بینی از بین رفته است و واقعا از داخل تواق نامه ژنو چیزی به سود ایران خارج نشده است.

این کارشناس ارشد سیاست خارجی خاطر نشان کرد: به طور کلی سیاست غربی ها این نیست که با ایران به توافق برسند و علت آن این است که اساس سیاست آمریکا بعد از شوروی و فروپاشی آن نیاز به یک دشمن جدی داشتند و بر همین اساس کنت وارث می گوید که اگر بربرها وجود ندارند باید بربرها را خلق کرد. و این به علت آن است که ساختار قدرت و صاحبان ثروت در صنایع پیچیده نظامی و در لابی های صهیونیستی نیاز به دشمن دارند و اگر این دشمن وجود نداشته باشد آنها نمی توانند کالاهایشان را بفروشند.

نویسنده و پژوهشگر کشور افزود: کالاهای آنها جنگ می خواهد و یا تهدید به جنگ و رعب و وحشت لازم دارد و برهمین اساس کشورهایی مانند عربستان، کویت و کشورهای حاشیه خلیج فارس، میلیاردها دلار هزینه می کنند و سلاح می خرند و در واقع پول غربی ها را که برای خرید نفت به آنها پرداخت شده را به خودشان برمی گردانند.

نقش لابی صهیونیست ها در مذاکرات بیشتر از اوباما و کنگره است

محمدی گفت: لابی صهیونیست ها هم می داند اگر این تعارض و تضاد ادامه پیدا نکند دیگر موضوع موجودیت او و حمایت های بی دریغی که از او می شود ادامه نخواهد داشت و از بین خواهد رفت؛ بنابراین این لابی ها و ابر قدرت های اقتصادی هستند که در آمریکا تصمیم گیری می کنند و نه اوباما و کنگره.

وی یاد اور شد: در جنگ عراق و در جنگ هایی که آمریکا در آنها نقش بازی می کند بیشترین نقش را همین لابی ها و غول های اقتصادی بازی می کنند و از این نظر که نفت را بردند و خارج کردند، پیروز شدند و فقط اینها به دنبال سود هستند.

این کارشناس ارشد سیاست خارجی افزود: بنابراین اعتقاد من بر این است که حتی اگر روزی اوباما هم بخواهد کوتاه بیاید، لابی صهیونیستی و لابی صنایع نظامی اجازه چنین کاری را نمی دهند.

دعوای ایران و آمریکا بر سر معیار های این دو کشور است

محمدی تصریح کرد: از طرف دیگر دعوای ما با آمریکا صرفا بر سر مسائل هسته ای نیست بلکه بر سر معیارهایی است که این دو نظام براساس آنها شکل گرفته اند. به طوری که هیچ کدام از ما دلشان نمی خواهد که طرف مقابل پیروز باشد و قدرتمند شود و برهمین اساس است که امام می فرماید ما امریکا را زیر پا می گذاریم. ما می خواهیم که سلطه در دنیا نباشد ولی آنها از این سلطه است که منفعت کسب می کنند

وی با اشاره به نظریه های غلط لیبرال ها در خصوص جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی گفت: امام معتقد بود که انقلاب با شکل گیری یک نظام سیاسی جدید کارش تمام نشده است و باید ادامه پیدا کند و تا ظهور حضرت حجت باید ادامه پیدا کند.و بحث حکومت دینی را مطرح کردند.

این کارشناس ارشد سیاست خارجی تصریح کرد: بسیار جای تأسف دارد که دولت هایی که روی کار آمدند و زمانی که چرب و شیرین طعم قدرت را حس کردند به این نقطه رسیدند که اولویت حفظ حکومت است و حکومت هم باید در دست خودمان باشد؛ منتهی این حرف را به دلیل اقتدار فوق العاده امام جرأت نمی کردند مطرح کنند.

نویسنده و پژوهشگر کشور افزود: این افراد پس از امام این موضوع را علنی کردند و اولین کسی که این حرف ها را مطرح کرد رجایی خراسانی بود و در همان اوایل رهبری حضرت آقا نامه بلندبالایی را به ایشان نوشت و گفت که آمریکا ابر قدرت دنیا است و ما هم نمی توانیم با او مقابله کنیم و بهتر است که برویم و از او سهم خواهی کنیم ؛ جایگاه بهتری را در ساختار قدرت برای خودمان پیدا کنیم و این در واقع به معنی این است که ما از انقلابمان اظهار پشیمانی کرده ایم.

نظرات هاشمی پس از رحلت امام پیگیری شد

محمدی یادآور شد: این وضعیت در دوران سازندگی نیز جریان داشت و آقای هاشمی معتقد بود که ما بدون کمک دنیا نمی توانیم به سازندگی در کشور بپردازیم و در همین خصوص آقای عطاءالله مهاجرانی مذاکره مستقیم را مطرح کرد و آقای رجایی خراسانی نیز بحث قبول آمریکا به عنوان رئیس و کدخدای ده را مطرح نمودند.

وی افزود: در زمان آقای خاتمی این موضوع عملیاتی شد و ایشان وقتی بحث برخورد تمدن ها شد، در واکنش بحث گفتگوی تمدن ها را مطرح کرد و حتی در آن نامه ای که درسال 2003 از طریق معاون وزیر امور خارجه برای جرج بوش نوشته شد، تقریبا تسلیم نامه بود و در آن نوشته شده بود که ما دیگر از حزب الله حمایت نمی کنیم و در موضوع اعراب و اسرائیل مداخله نمی کنیم و حاضریم هسته ای را تعطیل کنیم.

این کارشناس ارشد سیاست خارجی اظهار داشت: در مقابل آمریکائیان خود خواه نه تنها جواب نامه را ندادند بلکه ایران از جانب آنها محور شرارت هم شناخته شد. این وضعیت هم اکنون نیز با رهبری آقای هاشمی رفسنجانی مطرح است و مطالبی که ایشان هم اکنون مطرح می کنند مثل اینکه ما باید شعار مرگ بر آمریکا را حذف کنیم و یا اینکه ما با اسرائیل جنگ نداریم و اگر اعراب خواستند خودشان بروند و با اسرائیل بجنگندند و یا اینکه ما تا زمانی از حزب الله دفاع می کنیم که مزاحمتی برای همسایگانش ایجاد نکند. واین دقیقا یعنی عدول از ارزش ها به طور علنی.

آمریکا تا ایران را زیر پایش له نکند از کار نمی نشیند

اولین اشتباه دولت چراغ سبز به آمریکا بود

محمدی اظهار داشت: باشناختی که من از آمریکاییها دارم، آمریکاییان تا زمانی که ما را زیر پایشان له له نکنند خیالشان راحت نمی شود؛ آمریکاییان در واقع از نسل همان انگلیسی ها هستند که زمانی با استعمار، خودشان را بریتانیای کبیر می دانستند و حالا هم که یک جزیره کوچک هستند نیز همان روحیات خودخواهانه را دارند.

وی گفت: اولین اشتباهی که دولت انجام داد این است که از همان اوایل رقابت انتخاباتی آقای روحانی سیگنال داد که ما باید برویم و دم کدخدا را ببینیم تا مشکلات اقتصادی مان حل شود و خیلی هم عجله کرد که در همان 100 روزه وعده داده شده "فیل را هوا کنند" و با آن وضعیت اسفناک توافق نامه ژنو امضا گردید که حتی به گفته خود آمریکاییان، آنها نیز باور نمی کردند که ایران زیر بار این قضیه برود.

این کارشناس ارشد سیاست خارجی با اشاره به این موضوع که دیپلماسی ما بر اساس نوعی تسلیم و وادادگی طراحی شده بود، اظهار داشت: وقتی ظریف می گوید آمریکا می تواند با یک بمب کل سیستم دفاعی و نظامی ما را از بین ببرد و یا اینکه می گوید 16 تا سانتریفیوژ ارزش جنگ با آمریکا را ندارد در واقع یعنی تسلیم دربرابر آمریکا و نظام سلطه و یا می گویند ما می خواهیم به نظام سلطه بفهمانیم که ما برای شما تهدید نیستیم باید هم قانون اساسی و هم فرمایشات حضرت امام را جهت نیل به این موضوع زیر پا بگذاریم.

محمدی در خصوص علاقه اوباما به حل مذاکرات هسته ای خاطرنشان کرد: به نظر می رسد اوباما می خواهد یک موفقیتی را حاصل کند کما اینکه آقای کارتر هم این را می خواست اما این افراد تصمیم گیرنده نیستند و تصمیم گیری ها در جای دیگر انجام می شود.

وی افزود: موضوع آنقدر پیچیده است که ما به این سادگی نمی توانیم با آنها به توافق برسیم به خصوص به خاطر خطوط قرمزی که حضرت آقا در این خصوص تنظیم کردند و فاصله بین خطوط قرمز آقا و توقعات آمریکاییان به اندازه یک اقیانوس است.

این کارشناس ارشد سیاست خارجی با اشاره به این خطوط قرمز تصریح کرد: یکی از این خطوط قرمز این است که ما هیچ محدودیتی را در تعداد سانتریفیوژهایمان نمی پذیریم و هر تعداد که نیاز باشد استفاده می کنیم و حداقل باید تعداد 54 هزار عدد داشته باشیم تا بتوانیم سوخت بوشهر را تأمین کنیم؛ اما غربی ها بحثشان روی 3تا4 هزار عدد سانتریفیوژ است.

این نویسنده و پژوهشگر اذعان کرد: با آن عجله و استرسی که ما در توافق نامه ژنو داشتیم، آنها مطمئن شدند که ایران باز هم کوتاه خواهد آمد؛ تصور غلط دولت یازدهم این است که اگر شکست بخورند یک دولت رادیکال روی کار خواهد آمد (این موضوع را غربی ها نیز متوجه شدند) اما آیا این واقعا برای آمریکا مهم است که دولت رادیکال روی کار باشد یا میانه رو؟ همچنانچه در فیلم من روحانی هستم مشاهده کردید که آقای ظریف به آقای البرادعی می گوید اجازه دهید چند سانتریفیوژ کار کند وگرنه جناح و دولت آن موقع شکست خواهد خورد.

این کار شناس منطقه در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه تا کجا می توان این تحریم ها را ادامه داد گفت: ما با مذاکرات با آمریکایی‌ها مخالف نیستیم به طوری که نمونه اش در بیانیه الجزایر بود که ما گروگان های آنها را آزاد کردیم و آنها نیز بخش عمده ای از دارایی های ما را آزاد کردند. به این می گویند توافق برد-برد و یا نمونه دیگر آن قضیه مک فارلین است؛ در این معامله هم آنها یک عده گروگان پیش ما و حزب الله لبنان داشتند و ما هم برای جنگ نیاز به سلاح داشتیم که باز هم این دو را با هم معامله کردیم.

دولت با دست خالی وارد مذاکرات شد

برخی اظهارات مانند خزانه خالی به غربی ها گرا داد

محمدی اذعان داشت: متأسفانه در این مذاکرات و توافق نامه ژنو ما با دست خالی جلو رفتیم، به این معنا که ما اهرمی نداشتیم برای اینکه به طرف مقابل فشار بیاوریم؛ اما در مقابل آنها اهرم قوی تحریم را داشتند و بسیار جای تأسف دارد که ما هم در داخل این اهرم را برای آنها تقویت کردیم و با صحبت هایی که آقای روحانی در نیویورک مبنی بر اینکه "اقتصاد ما از آنچه من تصور می کردم هم وخیم تر است و خزانه ما خالی است" در واقع به آنها گرا می داد که هرچه می توانید از این نقطه فشار بیاورید و نقطه ضعف ما همینجاست؛ در حقیقت این مذاکرات دیپلماتیک پایاپای نبود.

وی اظهار داشت: با انجام مذاکره مخالف نیستم؛ اما در مذاکره یا باید بتوانید اهرم های طرف مقابل را از کار انداخت و یا این که اهرم‌هایی داشته باشید که طرف مقابل را تحت فشار قرار دهید؛ ما می توانستیم از این تحریم ها به عنوان یک فرصت استفاده کنیم و تمام وابستگی هایمان را به غرب از بین ببریم و این می توانست به نفع ما باشد.

این کارشناس ارشد سیاست خارجی تأکید کرد: دیپلماسی موفق چیزی است که بتواند با کمترین هزینه بیشترین بهره را ببرد؛ ما نمونه های زیادی در مذاکرات موفق داشته ایم مانند مذاکرات درباره افغانستان، عراق، سوریه که همه اینها به ما بهره رساند اما در این مذاکرات چون آمریکا دست ما را خوانده است، یقینا به جایی نخواهیم رسید. در عوض ما باید تحریم ها را به عنوان یک واقعیت بپذیریم زیرا آنها یقینا حمله نظامی نخواهند کرد و ما باید برویم تا تحریم ها را از کار بیندازیم که متأسفانه این روحیه در دولت فعلی وجود ندارد.

محمدی با اشاره به این موضوع که این دولت تمام سرمایه گذاری اش را روی سیاست خارجی و رفع تحریم ها گذاشته است اظهار داشت: اگر ما بخواهیم 180 درجه در رویکرد این دولت تغییر ایجاد کنیم، برای این دولت خیلی سخت خواهد بود.

لزوم مبارزه با دشمن در شرایط جنگ اقتصادی

وی در پاسخ به اینکه چرا مسئولین برای مردم درباره تحریم ها شفاف صحبت نمی کنند اظهار داشت: این عدم شفاف سازی برای مردم عمدی است و این دلیل دارد زیرا این دولت و دولت های قبلی می خواهند تا زمانی که هستند، بیشترین بهره را ببرند و دوما فشاری خیلی به مردم نیاید.

این کارشناس ارشد سیاست خارجی افزود: این رویکرد در دولت آقای احمدی نژاد به سمت مدیریت جهادی بود؛ اما در دور دوم ریاست جمهوری، او تحت تأثیر آقای مشایی و می خواستند مشایی به عنوان رئیس جمهور بعدی انتخاب شوند، از این رویکرد دور شدند.

نویسنده و پژوهشگر سیاسی کشور خاطر نشان کرد: زمانی که آقا می فرمایند مدیریت جهادی باید حاکم شود، این یعنی ما در شرایط جنگ هستیم و در این شرایط وظیفه دولت این است که مردم را آماده کند، به طوری که مردم نیز از چیز های غیر ضروری خود چشم پوشی کنند تا کشور از این شرایط خارج شود؛ ما همان طور که شرایط جنگ نظامی را درک کردیم و به مقابله پرداختیم، در شرایط جنگ اقتصادی نیز باید آماده باشیم و با دشمن مقابله کنیم.

منبع: دانا

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    Markets

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها