آیت الله بهجت(ره): خانه برادران دينى مثل خانه خود ماست!/ روایت حجت الاسلام قرائتی از توبه و آداب آن/ خداوند کار چه کسانی را اصلاح می‌کند؟/ صوت: مداحی حماسی میثم مطعی

کد خبر: 356296

چرا ما به دنبال راضی کردن خالق نیستیم؟ چرا وقتی با خالق صحبت می کنیم حواس مان پرت است ولی ساعت ها با مخلوق صحبت می کنیم و حواس مان جمع است؟ انسان به دنبال بی نهایت است زیرا روح ما بی نهایت است. پس پشیمانی قلبی مرحله ی اول است. در مناجات داریم: خدایا اگر توبه پشیمانی است من پشیمان هستم.

آیت الله بهجت(ره): خانه برادران دينى مثل خانه خود ماست!/ روایت حجت الاسلام قرائتی از توبه و آداب آن/ خداوند کار چه کسانی را اصلاح می‌کند؟/ صوت: مداحی حماسی میثم مطعی
سرویس فرهنگی «فردا»: بار دگر، میهمانی الهی آغاز شده است تا بندگان در فرصتی تازه به بهار قرآن و معرفت الهی روی آورند و از برکات آن بهره‌مند گردند. این بهار رمضان، ترنم عشق و معرفت خداوندی است که مؤمنان آن را بر دل و زبان خویش جاری می‌سازند. این بار هم «فردا» ويژه‌نامه‌هایی روزانه و موجز تدارک دیده است تا در این بهار معرفت، ما را نیز از دعای خیر خود بی نصیب نگذارید.
دعای روز بیست و ششم ماه مبارک رمضان
اللَّهُمَّ اجْعَلْ سَعْيي فيهِ مَشكوراً، وَ ذَنبي فيهِ مَغفُوراً، وَ عَمَلي فيهِ مَقبُولاً، وَ عَيْبي فيهِ مَستوراً يا أسمَعَ السّامِعينَ.
خداوندا! در این روز سعی و کوششم را در راه طاعتت بپذیر و جزای خیر عطایم فرما و گناهانم را در این روز ببخش و عملم را مقبول درگاهت ساز و عیبم را مستور گردان، ای بهترین شنوای دعای خلق!
تفسیری از جزء بیست و ششم: خداوند کار چه کسانی را اصلاح می‌کند؟
آیات ١ تا ٣ از سوره مبارکه محمد (صلی الله علیه و آله)
*بِسمِ اللهِ الرَّحمانِ الرَّحیمِ* أَلَّذِینَ کَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللهِ أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ (١)
وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ وَ آمَنُوا بِما نُزِّلَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ هُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ کَفَّرَ عَنْهُمْ سَیِّئاتِهِمْ وَ أَصْلَحَ بالَهُمْ (٢)
ذالِکَ بِأَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا اتَّبَعُوا الْباطِلَ وَ أَنَّ الَّذِینَ آمَنُوا اتَّبَعُوا الْحَقَّ مِنْ رَبِّهِمْ کَذالِکَ یَضْرِبُ اللهُ لِلنّاسِ أَمْثالَهُمْ (٣)
معنای آیات
*بنام خداوند بخشنده مهربان* کسانى که کافر شدند و (مردم را) از راه خدا باز داشتند، (خداوند) اعمالشان را نابود مى کند. (١)
و کسانى که ایمان آوردند و کارهاى شایسته انجام دادند و به آنچه بر محمد نازل شده ـ و آن حقّى است از سوى پروردگارشان ـ نیز ایمان آوردند، خداوند گناهانشان را مى بخشد و کارشان را اصلاح مى کند. (٢)
این بخاطر آن است که کافران از باطل پیروی کردند، و مؤمنان از حقی که از سوی پروردگارشان بود تبعیت نمودند؛این گونه خداوند برای مردم مثلهای (زندگی) آنان را بیان می کند. (٣)
تفسیر آیات
مؤمنان پیرو حق اند و کافران پیرو باطل
این سه آیه، در حقیقت مقدمه اى است براى یک دستور مهم جنگى که در آیه چهارم داده شده است.
در آیه نخست، وضع حال کافران، و در آیه دوم، وضع حال مؤمنان را بیان کرده، و در آیه سوم، آن دو را با هم مقایسه مى کند، تا با روشن شدن این خطوط، آمادگى براى پیکار مکتبى با دشمنان بى رحم و ستمگر حاصل شود.
نخست مى فرماید: «کسانى که کافر شدند و مردم را از راه خدا بازداشتند خداوند اعمالشان را به نابودى مى کشاند و گم مى کند» (الَّذِینَ کَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللّهِ أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ).
این آیه اشاره به سردمداران کفر و مشرکان مکّه است که آتش افروزان جنگ هاى ضد اسلامى بودند، نه تنها خودشان کافر بودند که دیگران را نیز با انواع حیل و نقشه ها، از راه خدا بازمى داشتند.
گر چه بعضى از مفسران، مانند «زمخشرى» در «کشاف»، «صد» را در اینجا به معنى «اعراض» از ایمان، تفسیر کرده اند، در مقابل آیه بعد که از ایمان سخن مى گوید، ولى با توجه به موارد استعمال این کلمه در قرآن مجید، باید معنى اصلى آن را که همان «منع و جلوگیرى» است حفظ کرد.
منظور از «أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ» این است که آن را نابود و حبط مى کند; زیرا گم کردن، کنایه از بى سرپرست ماندن چیزى است که لازمه آن از بین رفتن است.
به هر حال، بعضى از مفسران، این جمله را اشاره به کسانى مى دانند که در روز «جنگ بدر» شترهائى را نحر کرده، به مردم انفاق کردند، «ابوجهل» ده شتر، «صفوان» ده شتر، و «سهل بن عمرو» ده شتر براى لشکر سر بریدند.(1)
اما چون این اعمال در طریق شرک و برنامه هاى شیطانى بود، همگى حبط شد.
ولى ظاهر این است که محدود به این معنى نیست، بلکه تمام اعمالى را که ظاهراً به عنوان کمک به مستمندان، یا میهمان نوازى، یا غیر آنها، انجام مى دادند به خاطر عدم ایمانشان، همگى حبط مى شود.
از این گذشته، اعمالى را که آنها براى محو اسلام و درهم شکستن مسلمین انجام مى دادند، خداوند همه آنها را نیز گم و نابود کرد و از رسیدن به مقصد و هدف بازداشت.
* * *
آیه بعد، توصیفى است از وضع مؤمنان که در نقطه مقابل کفارى که اوصافشان در آیه قبل آمده است، قرار دارند مى فرماید: «و کسانى که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند، و به آنچه بر محمّد(صلى الله علیه وآله) نازل شده ـ که حق، و از سوى پروردگار آنها است ـ نیز ایمان آوردند، خداوند گناهانشان را مى بخشد و کارشان را در دنیا و آخرت اصلاح مى کند» (وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ وَ آمَنُوا بِما نُزِّلَ عَلى مُحَمَّد وَ هُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ کَفَّرَ عَنْهُمْ سَیِّئاتِهِمْ وَ أَصْلَحَ بالَهُمْ).(2)
ذکر «ایمان به آنچه بر پیغمبر اسلام(صلى الله علیه وآله) نازل شده» بعد از ذکر ایمان به طور مطلق، تأکیدى است بر برنامه هاى این پیامبر بزرگ، و از قبیل ذکر خاص بعد از عام است، و بیانگر این واقعیت است که بدون ایمان به آنچه بر پیامبر(صلى الله علیه وآله) نازل شده، هرگز ایمان به خدا تکمیل نمى شود.
این احتمال، نیز وجود دارد که جمله اول، اشاره به ایمان به خدا است، و جنبه اعتقادى دارد، و این جمله، اشاره به ایمان به محتواى اسلام و تعلیمات آن حضرت است و جنبه عملى دارد.
و به تعبیر دیگر، ایمان به خدا به تنهائى کافى نیست، بلکه باید ایمان به «ما نُزِّلَ عَلَیه» نیز داشته باشند، یعنى: ایمان به قرآن، ایمان به جهاد، ایمان به نماز و روزه و ایمان به ارزش هاى اخلاقى که بر او نازل شده است.
ایمانى که مبدأ حرکت، و تأکیدى بر عمل صالح بوده باشد.
قابل توجه این است که: بعد از ذکر این جمله، مى گوید: «وَ هُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ»، «در حالى که آنچه بر او نازل شده، حق است و از سوى پروردگار».
یعنى، ایمان آنها بى حساب و بى دلیل نیست، چون حق را در آن تشخیص داده اند، ایمان آورده اند.
و تعبیر «مِنْ رَبِّهِمْ» (از سوى پروردگارشان) تأکیدى است بر این واقعیت که همیشه، حق از سوى پروردگار است، از او سرچشمه مى گیرد و به او بازمى گردد.
لازم به ذکر است که در مقابل دو کیفرى که براى کفار بازدارنده از راه خدا، ذکر شده بود، دو پاداش براى مؤمنان صالح العمل بیان مى کند که، نخستین آنها «پوشاندن لغزش ها» و بخشودگى خطاهائى است که به هر حال هر انسان غیر معصومى از آن خالى نیست، و دیگر «اصلاح بال» است.
«بال» به معانى مختلفى آمده است به معنى حال، کار، قلب، و به گفته «راغب» در «مفردات» به معنى «حالات پر اهمیت» است، بنابراین «اصلاح بال»، به معنى سر و سامان دادن به تمام شئون زندگى و امور سرنوشت ساز، مى باشد که طبعاً هم پیروزى در دنیا را شامل است، و هم نجات در آخرت را، به عکس سرنوشتى که کفار دارند که به حکم «اَضَلَّ اَعْمالَهُم»، تلاش ها و کوشش هایشان به جائى نمى رسد، و به جز شکست، نصیب و بهره اى ندارند.
و مى توان گفت: آمرزش گناهان، نتیجه ایمان آنها، و اصلاح بال نتیجه اعمال صالح آنها است.
مؤمنان، هم داراى آرامش فکرند، و هم پیروزى در برنامه هاى عملى، که اصلاح بال، دامنه گسترده اى دارد و همه اینها را شامل است، و چه نعمتى از این بالاتر که، انسان روحى آرام و قلبى مطمئن و برنامه هائى مفید و سازنده داشته باشد.
* * *
در آخرین آیه، نکته اصلى این پیروزى و آن شکست را در یک مقایسه فشرده و گویا، بیان کرده، مى فرماید: «این به خاطر آن است که کافران از باطل پیروى کردند، و مؤمنان از حقى که از سوى پروردگارشان بود» (ذلِکَ بِأَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا اتَّبَعُوا الْباطِلَ وَ أَنَّ الَّذِینَ آمَنُوا اتَّبَعُوا الْحَقَّ مِنْ رَبِّهِمْ)
جان مطلب اینجا است که دو خط «ایمان» و «کفر» از دو خط «حق» و «باطل» منشعب مى شود، «حق» یعنى واقعیت هاى عینى که از همه بالاتر ذات پاک پروردگار است، و به دنبال آن حقائق مربوط به زندگى انسان، و قوانینى حاکم بر رابطه او با خدا، و روابط آنها با یکدیگر است.
«باطل» یعنى پندارها، خیال ها، نیرنگ ها، افسانه هاى خرافى، کارهاى بیهوده و بى هدف، و هر گونه انحراف از قوانین حاکم بر عالم هستى.
آرى، مؤمنان پیروى از حق مى کنند، به همان معنى که گفته شد و کفار از باطل، و همین دلیل بر پیروزى آنها و شکست اینها است.
قرآن مجید مى گوید: وَ ما خَلَقْنَا السَّماءَ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما باطِلاً: «ما آسمان و زمین و آنچه را میان آنهاست بیهوده نیافریدیم».(3)
بعضى «باطل» را به معنى «شیطان»، و بعضى، به معنى «بیهوده» تفسیر کرده اند، ولى همان گونه که گفتیم «باطل» معنى وسیعى دارد که همه اینها و غیر آن را شامل مى شود.
و در پایان آیه، مى افزاید: «این گونه خداوند براى مردم مثل هاى زندگیشان را بیان مى کند» (کَذلِکَ یَضْرِبُ اللّهُ لِلنّاسِ أَمْثالَهُمْ).
یعنى، همین گونه که خطوط زندگى مؤمنان و کفار، و اعتقادات و برنامه هاى عملى و نتائج کار آنها را در این آیات، بیان فرموده، سرنوشت حیات و عاقبت کار آنها را مشخص مى سازد.
«راغب» در «مفردات» مى گوید: «مثل» به معنى سخنى است که درباره چیزى گفته شود، همانند سخنى که درباره مطلب مشابه آن گفته شده، تا یکى دیگر را تبیین کند.
از سخنان دیگر او، نیز استفاده مى شود که این کلمه، گاه به معنى «مشابهت» به کار مى رود، و گاه به معنى «توصیف».
و ظاهراً در آیه مورد بحث منظور معنى اخیر است، یعنى خداوند این گونه حال مردم را توصیف مى کند، همان گونه که در آیه 15 سوره «محمّد»(صلى الله علیه وآله)آمده: مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ: «توصیف بهشتى که به پرهیزکاران وعده داده شده چنین است...».
به هر حال، از این آیه، به خوبى استفاده مى شود که هر اندازه به حق نزدیک تر باشیم، به ایمان نزدیک تریم، و به هر اندازه اعتقاد و عمل ما گرایش به باطل داشته باشد، از حقیقت ایمان دورتریم و به کفر نزدیک تر!، که خط ایمان و کفر همان خط حق و باطل است.
* * *
1 ـ «روح المعانى»، جلد 26، صفحه 33.
2 ـ جمعى از مفسران، جمله «وَ هُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ» را جمله معترضه دانسته اند.
3 ـ ص، آیه 27.
از مجموعه تفسیر قرآن آیت الله مکارم شیرازی
در محضر بهجت عارفان: خانه برادران دينى مثل خانه خود ماست!
عاجزترين مردم كسى است كه از دعا كردن عاجز باشد! [1] و موفق كسى است كه دعايش با شرايط، يعنى به شرط توبه و صادقانه و حقيقى و مستمرّ باشد، و در صورت تأخير در اجابت نااميد نشود و دست از دعا و تضرع و التماس برندارد و مأيوس نشود؛ زيرا يأس از رحمت خدا و استجابت، از بلايى كه براى برطرف شدن دعا مى‌كند، بدتر است. از آيه شريفه: «فَلَوْلاَ إِذْ جَآءَهُم بَأْسُنَا تَضَرَّعُواْ وَلَـكِن قَسَتْ قُلُوبُهُمْ؛ پس اى‌كاش كه وقتى بلا و سختى ما به آنان مى‌آمد، تضرّع مى‌كردند، ليكن دل‌هاى آنان سخت گرديده است» [2] استفاده مى‌شود كه در مقابل تضرّع، قساوت قلب است!
البته تضرع و دعا نه آن وقت كه خانه ما را خراب مى‌كنند، بلكه الآن هم كه خانه‌هاى برادران و خواهران دينى ما را خراب مى‌كنند، بايد دعا كنيم؛ زيرا خانه برادران دينى مثل خانه خود ماست. خدا كند كه به دواى درد خود در اين مواقع مُلْهَم شويم.
[1]. «أَعْجَزُ النّاسِ، مَنْ عَجَزَ عَنِ الدُّعاءِ»؛ وسائل‌الشيعة، ج٧، ص٢٧ و١۵١؛ بحارالانوار، ج٩٠، ص٢١٩، ٢٩۴، ٣٠٢.
[2]. انعام: ۴٣.
در محضر آیت‌الله بهجت، ج٣، نکته۴۶٨
توبه چیست و چه آدابی دارد؟
حجت الاسلام و المسلمین قرائتی: در مناجات داریم: دری بنام توبه باز کرده ای و اگر کسی نیاید مقصر خودش است. ماه رمضان درحال اتمام است ولی در همین مدت کم باقی مانده هم می توان جبران کرد. داریم که هرکس سه روز آخر ماه شعبان را روزه بگیرد خداوند آنچه را که در ماه شعبان از دست داده است را به او می دهد. داریم که در شب عید فطر خداوند می بخشد به اندازه ی تمام روزهای ماه رمضان که گناهکاران را بخشیده. این روایت نشان می دهد که شب عید فطر شب بزرگی است.
یکی از مراتب توبه این است که انسان قلباً پشیمان شده باشد. توبه از گناه راه خاصی ندارد .امام رضا(ع) می فرماید: کسی که به زبان استغفرالله می گوید ولی قلباً پشیمان نشده است مثل این است که خدا را مسخره می کند. گاهی صاحبخانه غذایی درست می کند و میهمان آنرا دوست ندارد. صاحبخانه ناراحت است که چرا میهمان آن غذا را نخورد. ما باید غصه بخوریم که چرا مردم را راضی کردیم ولی خالق را راضی نکردیم. همه می خواهند کاری بکنند که مردم را راضی کنند.
چرا ما به دنبال راضی کردن خالق نیستیم؟ چرا وقتی با خالق صحبت می کنیم حواس مان پرت است ولی ساعت ها با مخلوق صحبت می کنیم و حواس مان جمع است؟ انسان به دنبال بی نهایت است زیرا روح ما بی نهایت است. پس پشیمانی قلبی مرحله ی اول است. در مناجات داریم: خدایا اگر توبه پشیمانی است من پشیمان هستم.
مرحله ی بعدی جبران است. در قرآن همراه با توبه ،عملی بیان شده است. مثلا توبه کنید و ایمان بیاورید یا عمل صالح انجام بدهید .پس بعد از توبه، باید کاری انجام داد.
در قرآن داریم که انسانی که توبه می کند بدی هایش به خوبی تبدیل می شود. چطور این امکان دارد؟ آب کثیف به باغچه می رود و تبدیل به گل می شود. پس می شود بدی ها به خوبی تبدیل بشود همان طور که آب بدبو به گل خوش بو تبدیل می شود.
دعای اولیاء خدا برای مردم موثر است. قرآن می فرماید: اگر پیامبر در حق مردم دعا کند دعایش موثر است. امام رضا(ع) به یکی از یارانش نوشت که در آن قوم بمان زیرا خداوند بخاطر تو بلا را از قوم تو دور می کند همان طور که بخاطر قبر امام کاظم(ع)، بلا از بغداد دور می شود. زمانی قوم لوط گرفتار گناه لواط شدند. خداوند دستور داد که شهر زیر و رو بشود. فرشته ها به خداوند گفتند که از اولیاء تو(لوط) در شهر است ،ما چطور شهر را زیر و رو کنیم. خداوند بخاطر آبروی اولیائش بلا را از منطقه برمی دارد.
قرآن می فرماید: ما می دانیم که لوط در شهر است ولی قبل از عذاب به او دستور می دهیم که از شهر بیرون برود. گاهی خداوند بخاطر عالم ربانی در یک منطقه ،دفع عذاب می کند.
وقتی برادران یوسف او را در چاه انداختند متوجه گناه شان شدند و از پدرشان خواستند که برای آنها استغفار کند. قرآن می فرماید: فرشته ها برای ما دعا می کنند. بین آسمان و زمین یک داد و ستد وجود دارد. ما باید ایمان بیاوریم و فرشته ها باید برای ما استغفار کنند. درماه رمضان همه ی فرشته ها روی زمین می آیند یعنی آسمانی ها به زمین می آیند و عبادت زمینی ها به آسمان می رود. در قرآن داریم: حرف های خوب بالا می رود و فرشته ها به پایین می آیند.
گفتند که قبل از پیامبر، اعراب به فکر شب، شعر، شهوت و شراب بودند ولی بعد از آمدن پیامبر آنها به مراتب بالاتر رفتند.
یکی از راه های توبه این است که ما باید همدیگر را هم ببخشیم. قرآن می فرماید: باید همدیگر را عفو کنید، مگر دوست ندارید که خدا شما را ببخشد؟ ،پس شما هم مردم را ببخشید. داریم :بگذریم تا از ما بگذرند .
راه دیگر خواندن نماز است. نماز باعث بخشش گناهان است. قرآن می فرماید: نماز را بپا دارید نماز گناهان را از بین می برد. نماز به نهر آبی تشبیه شده است که انسان روزی پنج بار خودش را در آن می شوید.
راه دیگر اجتناب از گناهان کبیره است. داریم که اگر گناهان کبیره انجام ندادید خداوند گناهان کوچک را می بخشد. مثلا در امتحان اگر کسی سوالات اصلی را پاسخ بدهد ، سوالات غیر اصلی را ندید می گیرند و به او ارفاق می کنند.
راه دیگر شرکت در جهاد است .قرآن می فرماید: خداوند رزمندگان را می بخشد. مهم نیست که فرد شهید بشود یا کسی را بکشد. وقتی شما به عیادت کسی می روید او را شاد می کنید و مهم نیست که در کنار او باشید یا جلوی او، مهم گوش دادن به حرف خداست. در قرآن داریم: اگر کسی به قصد هجرت از خانه بیرون برود و مرگ او را فرا بگیر، اجرش با خداست. مهم این است که نیت ما الهی باشد.
راه دیگر کمک به مستمندان است. در عید فطر همه باید به فقرا کمک کنند. افراد پولدار باید کاری بغیر از مبلغ فطریه انجام بدهند. مثلا بخشی از بدهی فرد بدهکار را بدهند یا جهیزیه ای بدهند یا...
راه دیگر حل مشکلات مردم است. اگر می خواهید گناهان بزرگ تان بخشیده بشود به کسی که مشکل دارد کمک کنید. بعضی ها می گویند که ما کارهای خیر زیادی می کنیم ولی نماز نمی خوانیم. کارهایی که خداوند از ما می خواهد عبادت است و کارهای دیگر نفسانی است. ابلیس به خدا گفت که از من نخواه که به آدم سجده کنم ولی هر چقدر بخواهی تو را عبادت می کنم. دوست داشتن کار نفس است. جوانی را دیدم که از دست فردی خیلی عصبانی بود و می گفت که فلانی هر سال با خانواده اش به هتل مشهد می رود. من گفتم: رفتن به هتل گناه نیست. در اوایل انقلاب دستشویی های فرنگی را می شکستند ولی الان دارند آنرا می سازند.
در اوایل که یخچال آمده بود حکم دادند که این جزو تجمل است و اسراف است و آنرا حرام کردند بعد آنرا مباح اعلام کردند بعد جزو مستحبات شد و الان جزو واجبات است. اینها اِعمال سلیقه است. ما سلیقه های مان را در دین گذاشته ایم. در اوایل انقلاب به مکه رفتم و یک تلویزیون رنگی آوردم. همه می گفتند که فلانی تلویزیون رنگی آورده است. من گفتم: مگر تلویزیون رنگی حرام است؟ ما درکارهای مان افراط و تفریط می کنیم. خداوند یک شب قبل ازعید فطر را می فرماید :روزه بگیر وعید فطر را می فرماید: روزه نگیر. ما باید حرف های خدا را گوش کنیم.
داریم که سه چیزکفاره ی گناهان است: سلام کردن به همه .قرآن می فرماید: ای پیامبر ،زمانی که مومنین می آیند تو به آنها سلام کن .خداوند به حضرت ابراهیم فرمود که مسجد را تمیز کن برای طواف کنندگان. پس خادم بودن مسجد مقام است. در قرآن داریم که چهار نفر خادم مسجد بودند :ابراهیم ،اسماعیل ،زکریا و مریم. در هیئت امنای مسجد هم باید افراد پیر باشند،هم افراد جوان و هم خانم ها. ما باید عیب های مسجد را برطرف کنیم.
قرآن می فرماید: موسی به خداوند گفت که من با برادرم هارون بصورت شریکی نزد فرعون می روییم. خوب است که مسجد را یک روحانی پیر با یک طلبه ی جوان بصورت شریکی اداره کنند. به یک کشتی گیر جوان که برای مسابقات به امریکا رفته بود گفتم که وقتی نفر اول شدی ،یک سجده ی شکر طولانی بجا بیاور تا همه ی دنیا تو را بعنوان یک مسلمان نشان بدهند و این کار ریا نیست.
در بعضی مواقع باید ریا کرد و این ریا ثواب دارد. من با یک کشتی گیر شریک شدم و این کار باعث شد که ماهواره های دنیا سجده ی یک جوان مسلمان ایرانی را نشان بدهند. مدیریت ها باید بصورت شریکی باشد. اگر مدیریت ما خوب باشد، مردم خوب هستند. حدیث داریم: اگر مردم زکات بدهند روی زمین فقیری باقی نمی ماند. حضرت امیر می فرماید: اگر در جایی فقیری وجود دارد حتما ثروتمندی هم در کنار او هست. زیارت امام حسین(ع) هم گناهان را می بخشد.
ما نمی دانیم که نماز بعدی را می توانیم بخوانیم یا خیر. پس باید هر نمازی که می خوانیم فکر کنیم که نماز آخر است. سعی کنیم مال مان حلال باشد واخلاق خوبی داشته باشیم . می شود زندگی خوبی داشت و آخرت را هم تأمین کرد.
برنامه سمت خدا، 15 مرداد 1392
به نقل از سایت samtekhoda.tv3.ir
نوای حماسی بر علیه داعش
میثم مطیعی
دانلود
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها