آمريكا به دنبال سياست زور بيشتر-سود بيشتر است

کد خبر: 364992
سرویس سیاسی « فردا »:

نخستين دور از مذاكرات ميان ايران و مسوول سياست خارجي اتحاديه اروپا پس از تمديد مذاكرات در ماه جولاي، روز گذشته در بروكسل برگزار شد. محمدجواد ظريف وزير امور خارجه كشورمان با كاترين اشتون، مسوول سياست خارجي اتحاديه اروپا ديدار و در خصوص چگونگي روند ادامه مذاكرات تا 24 نوامبر با وي بحث و گفت‌وگو كرد. مذاكرات در حالي پيش از نشست‌هاي وزرا در حاشيه مجمع عمومي سازمان ملل برگزار شد كه اوايل هفته جاري ما شاهد تشديد تحريم‌هاي يكجانبه امريكا عليه برخي شركت‌ها و چهره‌هاي ايراني بوديم؛ درباره مذاكرات هسته‌يي ايران و تاثير تحريم‌ها بر آن با محمد فرهاد كليني، كارشناس ارشد مسائل استراتژيك گفت‌وگويي داشتيم كه در زير مي‌خوانيد.

همزمان با از سرگيري مذاكرات ميان ايران و 1+5 ما شاهد تشديد تحريم‌هاي امريكا عليه ايران هستيم. به نظر شما سياست مذاكره در سايه تحريم ايالات متحده چه تاثيري بر مذاكرات هسته‌يي ميان ايران و 1+5 دارد؟
به نظر من در درجه اول خانم كاترين اشتون بايد به عنوان نماينده اصلي گروه 1+5 در مذاكرات هسته‌يي به اين پرسش پاسخ دهد كه چرا طرف امريكايي همزمان با پيشرفت مذاكرات دست به چنين اقدامي مي‌زند. همان‌گونه كه اطلاع داريد توافقنامه ژنو با اين هدف مشخص مابين طرفين به امضا رسيد تا فضاي مطلوبي ميان طرفين براي ادامه مذاكرات باشد. با اين همه زماني كه تحريم‌هاي جديد اعمال شد هيچ كدام از اعضاي 1+5 به استثناي امريكا از اين تحريم‌ها استقبال نكرده و در برابر آن سكوت كردند. تنها جرياني كه از اين تحريم‌ها حمايت كرد همان لابي مخرب است كه تحت عناوين مختلف همواره از وضع هرگونه تحريمي عليه ايران استقبال مي‌كند.
اگرچه امريكايي‌ها دليل اين تحريم‌ها را مسائل ديگري مطرح مي‌كنند اما همگان مي‌دانند كه اين تحريم‌ها در راستاي مذاكراتي است كه ميان طرفين در جريان است و حتي برخي در امريكا از بيان اين مساله در اظهارنظرهايي كه با رسانه‌هاي داخلي خود دارند ابا نداشته و موضوع تحريم را بخشي از راه‌حل هسته‌يي اعلام مي‌كنند. اين رويكرد در حقيقت نشان‌دهنده فاصله بسياري است كه ميان ادراك از مذاكرات و نتيجه اين مذاكرات وجود دارد. طرف امريكايي با اين پنداشت مذاكرات را پيش مي‌برد كه مي‌تواند با سياست زور بيشتر- سود بيشتر شرايط را به نفع خود تغيير يا مديريت كند.
برخي تحليلگران اعتقاد دارند كه باراك اوباما از جانب لابي‌هاي ضدايراني در داخل ايالات متحده تحت فشار قرار دارد و تصويب گاه به گاه اين تحريم‌ها را به اين مساله ربط مي‌دهند. آيا با چنين تعبيري موافق هستيد؟
اين دور از تحريم‌ها كه توسط وزارت خزانه‌داري امريكا اعمال شد ارتباط مستقيمي با گروه‌هاي فشار يا برخي افراد در كنگره نداشته است. متاسفانه ما شاهد اين بوديم كه اين تحريم‌ها را دستگاه دولتي ايالات متحده اعمال كرد. اين در حالي است كه در گذشته زماني كه لابي‌هاي متفاوت يا برخي چهره‌ها در كنگره تلاش مي‌كردند تحريمي را عليه ايران اعمال كنند، دستگاه ديپلماسي امريكا هم تلاش مي‌كرد تا با حضور در جلسات كنگره و شركت در استماع كميته‌ها عملا شرايط را مديريت كرده و نسبت به سياست تشديد تحريم جناح‌هاي مختلف را آرام كند. اما در مورد اخير رفتار دستگاه ديپلماسي امريكايي بسيار تعجب‌برانگيز بود. حتي در آخرين دور از مذاكراتي كه ميان ايران و امريكا در چارچوب مذاكرات هسته‌يي انجام گرفت هر دو طرف مذاكرات را سازنده خوانده و نسبت به انجام آن ابراز خرسندي كردند و اين واكنش در اعلاميه‌هاي رسمي وزارت امور خارجه امريكا هم ثبت شده است. اين در حالي بود كه تنها چند روز پس از اين مذاكرات بود كه ما شاهد موضع‌گيري شخص آقاي باراك اوباما بوديم كه اميد خود براي به نتيجه رسيدن مذاكرات را اندكي كمتر از 50 درصد اعلام كرد.
بنابراين به نظر من در حال حاضر موضوع اندكي خارج از موضوع پرونده هسته‌يي ايران است و با توجه به اينكه انتخابات نوامبر در پيش است ما شاهد برخوردهاي متفاوت خواهيم بود. مواضع شخصيتي مانند خانم هيلاري كلينتون در خصوص چگونگي پيگيري پرونده هسته‌يي ايران در اين اواخر جالب توجه است. همه دنيا فهميدند كه تا چه اندازه غيرواقع‌بينانه و افراطي است. به نظر مي‌رسد بخش‌هايي از دولت يا جريان دموكرات تلاش مي‌كنند كه از قدرت‌گيري جمهوريخواهان و باج‌دهي آنها به لابي آيپك به نحوي جلوگيري بكنند چرا كه احساس آنها اين است كه با توجه به انتخابات نوامبر بايد از عهده مديريت شرايط برآمده و اكثريت در سنا را حفظ كنند و به شكلي خود وارد يك بازي دوگانه با لابي آيپك شده تا به صورت سنتي آنها كماكان با دمكرات‌ها در يك عكس ظاهر شوند.
بنابراين به نظر مي‌رسد كه بخشي از دليل اعمال تحريم‌ها به دلايلي خارج از بحث هسته‌يي ايران و دستاويزي است براي پراگماتيسم سياسي در داخل امريكا كه تلاش مي‌كند بر اساس موقعيت خود شرايط را پيش ببرد. تيم اوباما در انتخابات قبلي بر اساس برخي از تخمين‌ها حدود 14 درصد از حمايت لابي يهود را از دست داد كه البته پشت اين ريزش حمايت شخص نتانياهو بود. البته من پيش از اين هم اين مساله را مطرح كرده بودم كه امريكا بايد از رفتار سينوسي خصوصا در شرايط جديد خودداري كند، چراكه اين موضع‌گيري‌ها باعث افزايش بي‌اعتمادي مي‌شود و به عدم درك سازنده از مذاكرات و برنامه هسته‌يي صلح‌آميز ايران منتهي خواهد شد. اين قبيل رفتارها در حد بهانه‌گيري و توليد فاصله‌هاي بيشتر بين ايران و غرب خواهد بود كه متاسفانه كم هم نيستند.
ما در آغاز مذاكرات جديد ميان ايران و 1+5 شاهد شكل‌گيري اراده سياسي در طرفين براي رسيدن به توافق بوديم. با اين همه به نظر مي‌رسد كه اين اراده سياسي در چند ماه اخير يا كمرنگ يا تحت‌الشعاع مسائل ديگر قرار گرفته است. دليل اين مساله را در چه مي‌دانيد؟
جمهوري اسلامي ايران در شرايط جديد با سه محور حسن نيت، جديت و يك ديپلماسي منطقي و حفظ و دفاع از منافع ملي بر اساس خطوط قرمز مذاكراتي در موضوع هسته‌يي ظاهر شده و تلاش مي‌كند به واسطه اين مذاكرات صلح‌آميز بودن برنامه هسته‌يي خود را به جهان نشان دهد. ايران در اين مدت تمام تلاش خود را به كار گرفته است تا بتواند برخي از موضوعات مطرح را از دستور كار خارج كند. در اينجا اقدامات برخي با مانع‌سازي و رفتارهاي منفي سياسي و سخت كردن راه تفاهم يا اقدام‌هايي كه شرايط مذاكره را متزلزل مي‌كند شاهد هستيم و متاسفانه اغلب اين اقدام‌ها هم از جانب طرف امريكايي است، عملا ارزش و اهميت حسن نيت طرف مقابل مذاكرات در ايران زير سوال است. از سوي ديگر بحث جديت براي رسيدن به يك هدف مشترك هم با اين قبيل اقدام‌هاي امريكا تحت‌الشعاع قرار گرفته است. در طول اين مدت مقام‌هاي آژانس بين‌المللي انرژي اتمي هم با توجه به گام‌هايي كه در برنامه اقدام مشترك براي ايران تعيين شده بود اعلام كرده‌اند كه ايران با عمل به تعهدات خود حسن نيت خويش را نشان داده و با موضوع بازرسي و نظارت حتي بيشتر از تعهدات داده شده هم موافقت كرده است.
بنابراين ايران رويه اعتمادافزايي را دنبال كرده اما اين مساله از سوي امريكايي‌ها ناديده گرفته شده و برخي نيز اين نرمش طرف ايراني را نياز تلقي و همزمان تلاش مي‌كنند تا برنامه هسته‌يي ايران را در چارچوب و هاله‌يي از ابهام نگاه دارد كه نبايد از اين موضوع خشنود باشند به هرحال همچنان كه روزي همه موضوعات پايان مي‌يابد موضوع هسته‌يي ايران نيز از زير راديكال خارج و كارنامه همه مشخص خواهد شد.
تا چه اندازه بحث همكاري‌هاي ايران و امريكا در پرونده‌هاي منطقه‌يي مي‌تواند به مذاكرات در پرونده هسته‌يي كمك كند يا مذاكرات هسته‌يي به همكاري‌هايي از اين جنس بدل شوند؟
شرايطي كه ما در منطقه شاهد آن هستيم از بحث هسته‌يي جداست. سير تحولاتي كه خصوصا در خاورميانه شاهد آن هستيم ماهيت متفاوتي با پرونده هسته‌يي ايران دارد. در چند سال اخير زماني كه بحث ناآرامي‌ها در سوريه مطرح شده بود من در آن زمان اعلام كردم كه موضوع سوريه با موضوع بهار عربي كاملا متفاوت است. برخي ديدگاه مرا قبول نداشتند. در آن زمان عرض كردم موضوع سوريه بخشي از نبرد جديد نامتقارن است كه كاملا موضوعي امنيتي است و با فشارهاي اجتماعي و مردمي كه در خاورميانه شاهد ان هستيم متفاوت است. امروز زماني كه ما با پديده داعش در منطقه روبه‌رو هستيم متوجه استاندارد دوگانه در سياست خارجي امريكا چه در سوريه و چه در عراق با آن روبه‌رو هستيم.
مي‌دانيد كه اخيرا اسنودن نيز ادعا كرده اين رفتار امنيتي در چارچوب ايجاد برنامه لانه زنبور بوده است به هر حال مساله‌يي كه بايد مورد توجه قرار بگيرد اين است كه جمهوري اسلامي ايران مسوول اشتباهات امريكا در منطقه نيست. ايران به عنوان كشوري كه مي‌تواند لنگرگاه ثبات و امنيت در منطقه باشد همواره مورد توجه بوده و خواهد بود و جايگاه ايران قابل انكار نيست. از اين منظر ديالوگ‌هايي كه ايران با غرب دارد تنها به امريكا خلاصه نمي‌شود. طرف‌هاي ايراني معمولا در تماس‌هاي ديپلماتيك با طرف‌هاي اروپايي هستند. صداهايي كه از پاريس، لندن يا برلين براي همكاري با ايران به گوش مي‌رسد براي جمهوري اسلامي آشناست. نكته‌يي كه در اين ميان مطرح است اين است كه بحث مسائل ژئوپولتيك كاملا با مباحث پرونده هسته‌يي ايران متفاوت است. موضوع هسته‌يي ايران بحثي كاملا صلح‌آميز است و هيچ ارتباطي به بحث توازن هسته‌يي در خاورميانه ندارد. ايران تاكنون بارها به صراحت اعلام كرده كه خواهان خاورميانه عاري از سلاح هسته‌يي است در حالي كه موضوع اصلي امروز منطقه افراطي‌گري و باز توليد تروريسم است.
اينكه ما نحوه تعاملات منطقه‌يي را به عنوان بخشي از پروسه اعتمادافزايي مذاكرات هسته‌يي ببينيم، كاملا غلط است. آقاي برژنسكي صريح اعلام مي‌كند كه امريكا نياز به همكاري با كشورهايي همچون ايران دارد ولي ايران اعتقاد دارد كه نسبت به نوع همكاري‌ها تجربه‌هاي متفاوتي داشته است. ما در دوران اصلاحات و در پرونده افغانستان شاهد شكل‌گيري همكاري‌هايي ميان ايران و غرب بوديم و پس از اين همكاري ما شاهد افزايش تهمت از سوي امريكايي‌ها بوديم و محور شر را پاداش دادند. سپس در عراق هم طرف ايراني چارچوبي از مذاكرات محدود با امريكا در چارچوب منافع ملت و دولت عراق را پذيرفت ولي ارزش اين حركت ناديده گرفته شد اما مساله اينجاست كه اگر كسي امروز فكر مي‌كند مي‌تواند با طراحي و با آلوده كردن مواضع ايران، تهران را درگير موضوع كند اشتباه كرده است. ايران ارزيابي دقيق خود را از سطح تهديدها داشته و در اين خصوص ميان مباحث افراطي‌گري و اهل سنت فاصله مشخص و تميزي قايل شده است. ايران هرگز با سياستي مبهم وارد حوزه‌هايي شك برانگيز نخواهد شد.
تا چه اندازه سياست‌هاي دوگانه امريكا كه شما از آن سخن مي‌گوييد مانع از روند شكل‌گيري اعتماد تهران به واشنگتن مي‌شود؟
بله. جدا از اصل كمبود اعتماد واقعا سياست امريكا شفاف نيست و در مسير پيش‌بيني‌ناپذير حركت مي‌كند در حال حاضر حتي در اروپا نسبت به سياست امريكا در منطقه پرسش‌هاي جدي دارند و باز حتي اين سوال در ميان مسوولان امريكايي نيز در اين مساله وجود دارد. اين سوالات صرفا در حوزه سياسي نيست بلكه در بخش‌هاي نظامي نيز به صورت جدي وجود دارد. البته ممكن است اين پرسش‌ها با ادبيات‌هاي متفاوتي مطرح شود و مثلا اين گونه بيان شود كه سياست امريكا در خصوص مسائل منطقه‌يي بسيار محتاطانه است. خيلي اسان به شرايط موجود نگاه كنيد واقعا در حال حاضر سطح فعاليت‌هاي تروريستي در منطقه با 5 سال قبل هم قابل قياس نيست. چقدر انفجار و فاجعه بيشتر شده. بنابراين مي‌بينيم كه سياست‌هاي غلط عملا باعث افزايش سطح خشونت گروه‌هاي افراطي در منطقه شده است. سوال اينجاست كه مسوول بازتوليد تروريسم در منطقه چه كساني هستند؟ شاهد هستيم كه آقاي باراك اوباما در برخورد با داعش به نوعي ضربه محدود معتقد است و تلاش مي‌كند كه از توان نظامي امريكا براي كنترل محدود رفتارهاي داعش استفاده كند. ما شاهد عدم وجود استراتژي مناسب و متناسب از جانب امريكا در منطقه هستيم. به عنوان نمونه برخي كشورهاي همسايه عراق، حمايت‌هاي اطلاعاتي و لجستيكي و رواني از داعش مي‌كنند و امريكا در قبال اين حمايت‌ها سكوت كرده است.
اين در حالي است كه بر اساس مصوبه شوراي امنيت كشورهايي كه از جريان‌هاي تروريستي مانند داعش حمايت مالي و معنوي مي‌كنند بايد تحت تعقيب بين‌المللي قرار بگيرند و جالب اينجاست كه همزمان ايران را در وضعيت تشديد تحريم قرار مي‌دهند. اين مسير برد - برد نيست و مخل رويكرد‌هاست. اين مسائل بيانگر اين است كه ما شاهد يك سياست شفاف از جانب امريكا نسبت به بحث افراطي‌گري نيستيم. در مورد اروپا وضعيت فرق مي‌كند اگر تجديد نظر اساسي صورت بگيرد و كشورهاي اروپايي در اتخاذ رويكردي مستقل، مشخص و همسان به امنيت منطقه‌يي فكر كنند اين احتمال وجود دارد تا جمهوري اسلامي ايران هم پس از رسيدن به برخي نتايج مشخص وضعيت را مجددا مورد بررسي قرار دهد. منبع: روزنامه اعتماد
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها