بالادستی‌ها بهترین‌ها نیستند

کد خبر: 374602

سرویس اجتماعی « فردا »: شاید کلمه سرمایه‌دار، پولدار و اشراف و انتساب آن به خود، خصوصا اگر از طبقات معمولی باشید، انتسابی بزرگ و سنگین به حساب آید و حتی در ظاهر منکر آن باشیم. اما امروز نوع مصرف و استفاده از کالاهای خاص ما را به اظهار به اشرافیت سوق داده‌اند.

درباره این موضوع با دکتر جبار رحمانی، استادیار انسان شناسی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، گفت و گو کرده ایم و از او پرسیده ایم اشرافیت چیست و در کدام طبقه های اجتماعی رواج داشته و حتی وانمود کردن آن در چه دورانی منع شده و در چه دورانی گسترش یافته، به نحوی که مصرف کنندگان ابزار مادی اشرافیت، متوجه آن نبوده اند.

آیا می توان زمان نسبتا مشخصی را برای شکل گیری طبقات مختلف در یک منطقه زندگی در نظر گرفت، به گونه ای که افراد تلاش کنند با نوع خاصی از خوراک یا پوشش، متفاوت بودن خود را با دیگری نشان دهند؟

مساله قشربندی همیشه و در همه جوامع مطرح بوده است. حتی در جوامع گردآورنده و شکارگر ابتدایی نیز همیشه نوعی از قشربندی وجود داشته است. قشربندی معمولا براساس دو قاعده مالکیت و دارایی و همچنین منزلت شکل می گیرد و توسعه می یابد. هرچه جوامع پیچیده تر باشند، این قشربندی ها نیز پیچیدگی های خاص خودشان را پیدا می کنند. به همین دلیل جامعه انسانی در هر شکل و هر زمانی، با قشربندی خاصی همراه بوده است و در جوامع یکجانشین مانند شهر و روستا این قشربندی ها به واسطه توسعه و پیچیده تر شدن اجتماعات، اشکال متنوع و متکثرتری پیدا کرده اند.

سعی در هم شکل شدن با طبقات اقتصادی بالا، معمولا برآمده از چه نوع مبانی فکری است و در کدام یک از طبقات اجتماعی بیش از همه دیده می شود؟

اشرافیت قبل از هر چیز یک سیستم فرهنگی است. هرچند مبتنی بر برخی مولفه های دارایی مادی و مالکیت است، اما در نهایت اشرافیت خود را در یک نظام نمادین از قبیل تملک اموال و مکان های خاص، میراث خانوادگی خاص، نشان های اجتماعی و فرهنگی خاص نشان می دهد و برای این که این سیستم نمادین مرزهای مشخصی پیدا کند، معمولا بر مفهوم خون به مثابه مبنای این نظام نمادین و بستر اصلی انتقال آن تاکید می کند. اشرافیت در همه جوامعی که دارای قشربندی باشند، دیده می شود. مبنای فکری آن نیز است که تمام داشته های فرهنگی و اجتماعی قشر بالای جامعه، بهترین داشته های فرهنگی آن جامعه است. در نتیجه این قشر برترین افراد جامعه به حساب می آیند. به عبارت دیگر، در پس سیستم اشرافیت، نوعی خودشیفتگی گروهی و خودمحوری جمعی هست که یک گروه خودش را به واسطه دارایی های فرهنگی و مادی اش از دیگران برتر می داند. اشرافیت قاعدتا در طبقات بالا معنا دارد که به دلیل دارایی های مادی و فرهنگی شان، قدرت بیشتری دارند و می توانند خودشان را بر دیگران تحمیل کنند.

اما به یک نکته نیز باید دقت کرد که سیستم های فرهنگی همیشه تحت کنترل و تسلط الگوهای فرهنگی اشرافیت بوده اند. دقت کنید طبقه اشراف، طبقه حاکم و طبقه مسلط فرهنگی بوده اند و آنچه ما به عنوان فرهنگ والا در سنت تاریخی خودمان می شناسیم، نه در کوچه پس کوچه های شهر و خانه های عامه مردم، بلکه در کاخ ها و خانه های اعیان و حکام (یعنی طبقه اشراف) ساخته و با حمایت آنها تولید شده اند. اشراف در سیستم فرهنگی و تاریخی ایران مهم ترین حامی و محمل سنت های هنری و فرهنگی والا مانند ادبیات، نقاشی، موسیقی و نگارگری بودند.

به عبارت دیگر، اشرافیت کارکردهای دوگانه ای برای جامعه دارد، هم محمل فرهنگ والای جامعه است و هم بیانگر یک رابطه سلطه طبقاتی. لذا جامعه بدون سیستم قشربندی، جامعه ای بیمار است. از سوی دیگر اشرافیت یکی از خصیصه های نسبتا ذاتی جامعه است که نه تنها نمی توان آن را حذف کرد، بلکه تلاش برای سرکوب آن به نوعی بحران در سنت های فرهنگی منجر می شود. به همین سبب اشرافیت به مثابه یک سیستم فرهنگی اقشار بالا، یک ضرورت جامعه شناختی برای همه جوامع است. آنچه مهم است تعدیل و کنترل خلاقانه این قشر در تعاملی خلاق با دیگر اقشار است.

آیا گروه ها یا افرادی را در برهه های مختلف تاریخی می توان یافت که امکان اظهار اشرافیت داشته باشند، ولی از این کار دوری کرده باشند و مبانی فکری آنها برای چنین دوری هایی چه بوده است؟

سیستم های اشرافیت همیشه سیستم هایی نسبتا بسته بوده اند که به دلیل تاکیدشان بر خون، این سیستم انحصاری خاص را برای خود حفظ کرده اند. معمولا اشراف اصیل کمتر به خودنمایی و مصرف تجملی تاکید دارند، بلکه آنها اشرافیت را در سبک زندگی و خصایص فکری و شخصیتی خاصی تعریف می کنند که موجب تمایز آنان از سایر اقشار می شود.

کسانی که شاهد اظهار اشرافیت دیگران هستند، معمولا خود تمایل به تکرار آن را پیدا می کنند یا حس انزجار و دوری از چنین رفتاری را می یابند؟

فرهنگ اشراف، معمولا فرهنگ غالب جامعه نیز هست. اشرافیت را نباید صرفا به دارایی زیاد تعریف کرد، بلکه اشرافیت را باید با داشتن قدرت و سرمایه نمادین در کنار سرمایه اقتصادی تعریف کرد. به همین دلیل مولفه های مذکور اشرافیت وقتی به صورت نمایشی در جامعه مطرح می شوند، از یکسو ناشی از تمایل به نمایش تصنعی از یک موقعیت بالاست و از سوی دیگر ناشی از سیطره یک الگوی اشرافی به مثابه الگوی مطلوب.

آیا می توان میان اشرافیت و اظهار به اشرافیت تمایزی قائل شد؟

می توان این تفکیک را بین اشرافیت سنتی و اصیل و اشرافیت نوکیسه قائل شد. در وجه اول نمادهای اشرافیت بیشتر نمادهای ذهنی و فرهنگی (مانند منش اخلاقی، آداب بدنی و...) هستند. در حالی که در دومی، نمادهای اشرافیت، نمادهای مادی (مانند لباس، خوراک و...) است. نوع دوم به دلیل تحولات چند ساله اخیر در ایران و رشد شکاف طبقاتی ناگهانی بشدت رواج یافته است.

کدام مبانی فکری یا جنبه های زندگی به تمایل افراد به اشرافی گری منجر می شود؟

فرهنگ اشرافی همیشه و در همه جوامع بوده و خواهد بود. این جنبه های اشرافی فرهنگ ناشی از تمایل بنیادین یک فرهنگ به قشربندی و تمایزیابی های فرهنگی در هرکدام از این اقشار است.

چه آسیب های روانی و درونی متوجه کسانی می شود که درآمد اندکی دارند ولی سبک زندگی یا پوشش خود را با هر تلاشی به سان افراد متمول نشان می دهند؟

مساله اشرافیت در دو سطح می تواند آسیب زا باشد؛ نخست وقتی به صورت اشرافیت نمایشی و تجملی در می آید و دوم، وقتی نظام قشربندی جامعه به هم می خورد و افراد موقعیت خودشان را نه تنها قبول نمی کنند، بلکه دائما در سودای موقعیت اشرافی بالادستی هستند. البته در جامعه ما، رسانه تلویزیون بر گسترش نوعی اشرافی گری تصویری دامن زده است که با نگاهی به خانه های مجلل و ماشین های گران قیمت و... در سریال ها و نمایش تحقیرآمیز خانه های ساده و پایین شهری، می توان این الگوی رسانه ای را دید.

به نظر شما استفاده از کدام وسیله و ابعاد زندگی امروزی، به رخ کشیدن ثروت و توانایی دروغین توانایی زیاد مالی را نشان می دهد؟ آیا خرید بعضی از مارک های خاص لوازم خانگی، لباس ، اتومبیل و... نمادی از اشرافیت امروزی است؟

نکته مهم در فهم اشرافیت، در نظر گرفتن آن به مثابه یک نظام نمادین و یک سبک زندگی است. اشرافیت نه در کالا بلکه در نحوه مصرف، ذائقه افراد و حتی سبک مصرف فرهنگی افراد دیده می شود. شرایط اقتصادی جامعه ما و مصرف تجملی که در همه اقشار رواج یافته، سبب شده همه مارک ها را همه مردم داشته باشند، اما همه به یک نحو از آن استفاده نکنند. هرچقدر استفاده از این مارکها نمایشی و تجملی باشد، بیانگر آنست که با اشرافیت نمایشی یا تصنعی مواجهیم.

منبع: جام جم آنلاین

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها