اپیدمی شوالیه‌های ایرانی؛ از توصیه جالب «علی رهبری» تا نامه سرگشاده «حسین علیزاده»

کد خبر: 382660

برای اینجانب کاملا غیرمنطقی و باور نکردنی‌ است که خواننده‌ای را در ایران «شوالیه آواز ایران» نام می‌برند، کما این‌که خود این تیتر در تناقض و کاملا ناخوانا با اصالت موسیقی ایرانی است. در هر صورت نمی‌توانم، مجسم کنم که حسین علیزاده که میلیون‌ها ایرانی خالص با جان و دل و درک هنرش بنامش احترام می‌گذارند، با دریافت این نشان که از طرف افرادی تقدیم می‌شود که قطعا هنر ایشان را نمی‌شناسند٬ با نام «شوالیه تار ایران» یاد کنند.

اپیدمی شوالیه‌های ایرانی؛ از توصیه جالب «علی رهبری» تا نامه سرگشاده «حسین علیزاده»
سرویس فرهنگی «فردا»؛ هنر ایرانی در ذات خود زیبایی و جلوه ای روح نواز دارد که جان تشنگان را سیراب می کند. این هنر گرچه بومی ایران است اما بن مایه‌ای ناب دارد که به راحتی می‌تواند در دل هر فردی بنشیند و جهانی شود. درواقع بسیاری از افراد هنر دوست جهان وقتی به عمق هنر ایرانی آشنا می‌شوند، گمشده‌ای را در درون خویش می‌یابند که با این هنر می‌توانند ضمیر خسته خود را تسلی دهند. هنری که از مادیات فراتر رفته و دل به مفهومی ازلی و خدایی بسته که بسیاری از انسان‌ها در ضمیر ناخودآگاه و خودآگاه خود پیوسته آن را می جویند. اینکه اشعار مولانا و خیام اینگونه در غرب شور می آفریند که حتی هنرپیشگاه هالیوودی نیز این اشعار را بر تن و اعضای خویش خالکوبی می کنند، نشان از همین موضوع دارد. گرچه باید این مساله را در زمینه مدگرایی و جلوه فروشی و فرهنگ شهرگی هالیوودی بررسی کرد اما این موضوع ناقض بحث اصلی ما نیست. تعالی هنر ایرانی بر هیچ کس پویشیده نیست اما این هنر با وجود همه جلوه ها و زیبایی‌های عمیق و الاهی‌اش هنوز در دنیا ناشناخته باقی مانده است. در این زمینه نیز دست امپریالیسم رسانه‌ای غرب کم آلوده نیست. وقتی بحث از تحریم ایران به میان می‌آید تنها تحریم اقتصادی به اذهان عموم متبادر می‌شود اما جالب اینجاست که تحریم فرهنگی و هنری از تحریم‌های درسایه دیگر غرب علیه ایران است؛ تحریمی که می‌شود از جهات دیگر و بخصوص گسترش صنعت توریست در کشور که خود به نوعی یک دیپلماسی عمومی است، مقابل آن ایستاد. غرب تحریم و حتی تشویق هنر ایرانی را بر اساس المان ها ومقاصد خود برنامه ریزی و هدایت می کند؛ اما در این زمینه هوشیاری هنرمند ایرانی نیز بایستی چاشنی کار شود و هنرمند هم برای ترویج جهانی این هنر و هم در این فضایی که دام و دانه در آن بسیار گسترده است به نحوی عمل کند که در کانال اهداف سیاسی غرب قرار نگیرد. اما سئوالی که در اینجا مطرح می‌شود این است که آیا هنر ایرانی برای جهانی شدن نیازمند رفتن زیر بیرق و علم جشنواره‌ها و جوایز و ... است که قول و عمل‌شان همواره یکی نیست و در پس آن نیات و اهداف دیگری جز ارج نهادن به هنر و هنرمند و تعالی هنر نهفته است؟ اشتباهی که متاسفانه در کشورمان میان هنرمندان مختلف بویژه هنر هفتم (سینما) مد شده و بسیاری با این توجیه که باید برای جهانی شدن هنر ایرانی تلاش کرد، این متاع گرانبها را بعضا به خر مهره‌های بی ارزش معاوضه می کنند. ماجرای رد نشان شوالیه از سوی «حسین علیزاده»‌ اما درس تازه ای در این وادی است. شاید توصیه‌های علی رهبری در این زمینه بی‌تاثیر نبوده است. توصیه علی رهبری آهنگساز و رهبر ارکستر مقیم اتریش که این روزها به پایتخت هنر کلاسیک غرب و بعضا جهان تبدیل شده است، بسیار قابل تامل است. وی در این باره برای علیزاده می‌نویسد: « گذشته از وجه و سطح بالای هنر فاخر جناب آقای علیزاده٬ صرفا براساس علاقه‌ی شخصی به شخصیت ایشان و شناخت کامل از دوران و ایام جوانی‌شان و همچنین حسن نیکی از ایشان به روایت خواهرم که در هنرستان موسیقی مدتی با آقای علیزاده همکلاس بوده‌اند٬ ضمن شادمانی و احساس خرسندی٬ مایل به یادآوری هستم که ارزشی را که مردم ایران برای جناب علیزاده عزیز قائل هستند با هیچ نشان خارجی و داخلی قابل مقایسه نخواهد بود.» وی در جای دیگری می گوید:‌«برای اینجانب کاملا غیرمنطقی و باور نکردنی‌ است که خواننده‌ای را در ایران «شوالیه آواز ایران» نام می‌برند، کما این‌که خود این تیتر در تناقض و کاملا ناخوانا با اصالت موسیقی ایرانی است. در هر صورت نمی‌توانم، مجسم کنم که حسین علیزاده که میلیون‌ها ایرانی خالص با جان و دل و درک هنرش بنامش احترام می‌گذارند، با دریافت این نشان که از طرف افرادی تقدیم می‌شود که قطعا هنر ایشان را نمی‌شناسند٬ با نام «شوالیه تار ایران» یاد کنند.» «در خاتمه باید اشاره کنم که سئوال بزرگی که در محافل هنری و اجتماعی اروپا اغلب پیش می‌آید، این است که چرا ده‌ها موسیقیدان معروف جهانی فرانسوی و نوازنده‌های چیره‌دست بی‌نظیر بعضی از کشورها مانند چین، هندوستان و روسیه این نشان را دریافت نکرده‌اند.» توصیه علی رهبری با نامه سرگشاده علیزاده و انصراف این هنرمند برجسته ایرانی از دریافت جایزه شوالیه همراه شد که خود گویای بسیاری از مطالب است که در ادامه می‌آید. اما به نظر می‌رسد که توصیه رهبری را نباید تنها منحصر به علیزاده کرد. هنرمندان دیگری نیز هستند که در این وادی به این توصیه‌ نیاز دارند. متن نامه به شرح زیر است: به نام آنکه هنر را آفرید شاید نوشتن این نامه، دشوارترین و زیباترین لحظه عمرم را رقم می‌زند. از روزهایی دور، از کوچه پس کوچه‌های خیابان خیام تا دبستان حافظ. از خیابان خواجه نظام الملک تا هنرستان موسیقی. از خیابان درختی تا مسیر دانشگاه تهران، از مسیری تا مسیری سیر شد... از صدها کوچه و شهر و دیار گذشتم اما به شوق هفت شهر عشق در خم کوچه‌ای به انتظار ماندم و می‌مانم. چه با شکوه است یاد مادرم و یاد پدرم که برایم خودآموز عشق‌اند. و چه با شکوه است ستایش آموزگارانی که واژه مقدس هنر را در من دمیدند. سالهاست به پاس حق‌شناسی‌شان دل می‌نوازم و چه بزرگ مردمی که دل می‌دهند، می‌سازند و می‌پرورانند هنرمندشان را. هنر فراتر از هر مرزی حکایتی است آشنا برای هر انسان. پیام‌آور عشق، صلح، دوستی، برادری و برابری. نقشی است تا ابد برای هر دلی که می‌تپد در دیار من و دیاری دگر. هنرمند در دیار خود ساخته می‌شود تا بپروراند جهانی را. موسیقی کهن ایران، طنین تاریخ مردمی است با شکوه. عشق، شجاعت و ایثار از تک تک نغمه‌هایش جاری است. و افتخار واژه‌ای‌ست که مردم به هنرمند هدیه می‌دهند؛ همان طور که ما به هنرمندان بزرگ خود و جهان افتخار می‌کنیم، مردم هنردوست جهان نیز به بزرگان ما افتخار می‌کنند. مرا مردم هنردوست و هموطنان عزیز و بزرگم بارها به اوج افتخار رسانده‌اند. افتخاری که در بلندای وجود و در دستان گرم‌شان بود و حالا... نغمه عشق و محبت و سپاس از دیاری دگر با عنوان و معنی خاص. نه در ستایش من، بلکه در ستایش هنر و هنرمند و چه زیباست نام ایران بر بال هنر، در پرواز از دیاری به دیاری و از مردمی به مردمی. اگر سیاهی جنگ و کینه و نابرابری در دنیای قدرت حاکم است، نغمه‌های عشق در دل مردم جهان فراتر و با قدرتی جاودانه نیز حاکم است. اگر سفیر سیاسی و فرهنگی کشور فرانسه، هدیه ملت با فرهنگ فرانسه را به سینه هنرمندان بزرگ ما نصب می‌کند، آن را ارج می‌نهیم و ما نیز ستایش می‌کنیم ستارگان پر افتخار تاریخ خود را. شاید اگر در دیار ما توجه و درک از هنر والای موسیقی همان طور که نزد مردم است، نزد مسئولان ـ که باید خدمتگزاران تاریخ و فرهنگ و هنر باشند ـ می‌بود، یک هدیه و عنوان غیر خودی این همه انعکاس نداشت. وقتی در فضای هنری نور کافی نباشد، چراغی کوچک خورشید می‌شود. و اما من ضمن قدردانی از مسئولین کشور و سفارت فرانسه، به احترام مردم هنر پرور و هنر دوست ایران، به نام حسین علیزاده قناعت کرده و تا آخر عمر به آن پیشوند و یا پسوندی نخواهم افزود. در آخر ضمن تبریک به تمام بزرگان ایران و جهان که نشان با ارزش شوالیه را دریافت کرده‌اند، خود را بی‌نیاز از دریافت هر نشانی دانسته، همچنان اندر خم کوی دوست و به شوق عشق تا آخر عمر خواهم ایستاد. با سپاس از تمام مردم هنردوست ایران و جهان حسین علیزاده
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها