درس‌هایی از یک مصاحبه

کد خبر: 388387
درس‌هایی از یک مصاحبه
حسین قربانزاده: جمعه شب گذشته مطلبي را در باب مصاحبه آقاي سيد محمد خامنه اي با نشريه رمز عبور نوشتم كه بدلايل مختلف اين نوشتار به سرانجام نرسيد اما به دليل اهميت و موجي كه اين مصاحبه در فضاي سياسي كشور ايجاد كرد، چنانكه واكنش هاي متفاوتي را از بيانيه دفتر آقاي هاشمي تا يادداشت دیروز آقای شريعتمداري در كيهان در پي داشت، تصميم گرفتم امروز آن را كامل كنم.

وقتي شنيدم آقاي سيد محمد خامنه اي در يك مصاحبه مكتوب حمله شديدي به آقاي هاشمي كرده بصورت پيش فرض حدس زدم هدف حمايت از رهبري است. هرچند باز با اين فرض هم عجيب بود كه اكنون چنين به صراحت ايشان سخن بگويد در حاليكه سيره خود رهبري و توصيه هميشگي به اطرافيان نه تنها هيچگاه اينگونه نبوده كه اين روشها را نيز نفي كرده اند. اما وقتي متن مصاحبه آقاي سيد محمد خامنه اي را با نشريه رمز عبور خواندم متاسفانه به حقيقت ديگري پي بردم و آن هم اين كه اين مصاحبه صرفا براي تطهير شخص خود آقاي سيد محمد خامنه اي در موضوعات مختلف سياسي دهه شصت و تسويه حساب شخصي ايشان با آقاي هاشمي است و در همين راستا رهبري و حمايت از ايشان را نيز وجه المصالحه قرار داده اند.

جالب تر اينكه براي رسيدن به هدف مقصود حتي شان عظيم بنيانگذار انقلاب اسلامي را هم در حد يك پير مظلوم كه بازيچه به قول ايشان باند آقاي هاشمي قرار گرفته ، تخفيف مي دهند و پايين مي آورند. ايشان اينگونه طرح مي كند كه در اين قضايا چون اطلاعات غلط به امام مي رسيد چنان موضع گيري داشتند در حاليكه اين روايت و برداشت ذم مطلق حضرت امام است. راهبري كه انقلاب را به ثمر نشاند و در طول همه گردنه ها و بزنگا ه هاي تاريخي با تصميمات قاطع و روشنگرايانه خود نگذاشت انقلاب از مسير اصلي خود منحرف شود، چگونه مي توان به ايشان اتهام بازي خوردن زد! مگر در حوادث ديگر اطلاعات مختلف به امام نمي رسيد؟ چرا در وقايع ديگر ايشان بازي نمي خورد؟! آقاي سيد محمد خامنه اي در ماجراي مك فارلين با ذكر يك مثال اظهار گلايه اي را از امام مطرح مي كند و آن هم اينكه دزدي بدليل بلند بودن ديوار خانه اي مي افتد و پايش مي شكند، قاضي، صاحبخانه را به جاي دزد به اتهام بلند بودن ديوارش محكوم مي كند! و سپس به امام معترض مي شود كه چرا به جاي هاشمي اين هشت نفر معترض (از جمله آقاي محمد خامنه اي) را محكوم كردند؟!

اين در حالي است كه خود ايشان مي گويد بعد از شنيدن سخنان تند حضرت امام در واكنش به نوشتن نامه هشت نفر، من سجده شكر بجا آوردم اما معلوم نيست آن سجده شكر و اين اظهار گلايه چگونه با هم قابل جمع است؟

اگر امام را فصل الخطاب مي دانيم كه ايشان به صريح ترين شكل ممكن در موضوع مك فارلين اعلام كردند كه اين موضوع رسوايي آمريكا بوده است و تمام عيار از مسوولان حمايت كردند، بيان ايشان هم اصلا قابل تاويل و تفسير نيست و تمسك آقاي هاشمي به عبارت فاين تذهبون كه حضرت امام در همين سخنراني بيان داشتند نيز به همين دليل است. متاسفانه آقاي سيد محمد خامنه اي بعد از 28 سال به جهت تطهير خود از زاويه اي به آقاي هاشمي حمله كرده است كه اتفاقا جزو معدود حمايت هاي بي چون و چراي حضرت امام را به دنبال خود دارد و شايد به همين دليل ناخواسته به ورطه تخفيف شخصيت امام افتاده كه باند آقاي هاشمي و كساني در جماران براي ايشان پخت و پز مي كردند و شايد توجه نكرده اند كه اين موضوع اتهام كمي به بنيانگذار انقلاب نيست.

حتما در فتنه 88 انتقاداتي به عملكرد آقاي هاشمي وارد است اما افراط در اين امر كه اساسا هاشمي پيش از فوت حضرت امام هم به دنبال رهبر شدن بوده و براي تحقق اين امر مسير بستن و لابي با آمريكا را انتخاب كرده و صرفا براي موجه جلوه دادن انتشار يك نامه در موضوع مك فارلين كلا هاشمي را عنصر خائن تلقي كنيم و بني صدر و رجوي سازي را گسترش دهيم نه با مسلمات تاريخي و اظهار نظر هاي امام و رهبري سنخيتي دارد و نه اخلاق و شرع و عرف و عقل چنين نيت خواني و اتهام زني را تاييد مي كند.

مضافا آنكه در آموزه هاي قرآني و ديني نيز ما آموخته ايم كه ولايجر منكم شنئان قوم علي الا تعدلوا اعدلوا هو اقرب للتقوي!

اما نكته ديگر كه شايد كم اهميت تر از نكته اول نباشد، اشاره به بازطراحي پروژه اي ست كه يكي از گام هاي پيشبرد آن اين مصاحبه تلقي مي شود. بايد دقت كنيم كه چه كسي چنين زمين بازي را طراحي كرده و سود اين پروژه به جيب چه فرد و جرياني مي رود؟ به نظر مي رسد، آقاي سيد محمد خامنه اي خود در ميدان طراحي شده جريان ديگري بازي خورده است و از عطش افشاگري ایشان سوء استفاده شده است. اينكه در اين مقطع خاص چنين مصاحبه اي منتشر و بزرگنمايي مي شود، حكايت از آن دارد كه آقاي سيد محمد خامنه اي هم پازلي را كامل مي كند كه از پيش از دفاع مقدس به نام طرفداري سرسخت از اسلام و از حدود يك دهه پيش به نام طرفداري سر سخت از نظام و ولايت نشان خودي داشت اما در واقع بدنبال تسويه حساب با اسلام انقلابي و ولايت فقيه بود. جرياني كه در لايه هاي زيرين خيلي آرام و در سايه، كينه هاي پيش از انقلاب خود را با دين اجتماعي و انقلاب اسلامي را دنبال مي كرد. آقاي سيد محمد خامنه اي با همه سوابق انقلابی و فضل علمی و دلسوزی خاصی که نسبت به نظام دارد، اما ناخواسته در دام جرياني افتاده است كه هم با هاشمي در تضاد است و هم با رهبري! این جریان دستهايش را آرد زده تا ردي از خود به جا نگذارد و آهسته بشيند و گر گرفتن شعله اي را به تماشا بنشيند كه جرقه اش را پنهاني زده است.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها