فردا درباره همه ما قضاوت خواهند کرد

کد خبر: 433682

با تکميل بسياري از پروژه‌هاي زيرساختي شهر تهران که برخي از آن‌ها براي سال‌هاي طولاني نيمه‌کاره رها شده بودند، در آستانه آغاز دوره جديدي از مديريت شهري هستيم. با تکميل اين پروژه‌ها، آرامشي بر شهر و شهرداري حکم‌فرما مي‌شود که امکان پرداختن به جزئيات شهري را بيش از پيش فراهم مي‌کند.

فردا درباره همه ما قضاوت خواهند کرد
سرویس اجتماعی فردا؛ محمدباقر قالیباف

* :

نقد موهبتي ‌ اسـت الهي، ولو تخطئه!

امام خمينــي (ره)

با تکميل بسياري از پروژه ‌ هاي زيرساختي شهر تهران که برخي از آن ‌ ها براي سال ‌ هاي طولاني نيمه ‌ کاره رها شده بودند، در آستانه آغاز دوره جديدي از مديريت شهري هستيم. با تکميل اين پروژه ‌ ها، آرامشي بر شهر و شهرداري حکم ‌ فرما مي ‌ شود که امکان پرداختن به جزئيات شهري را بيش از پيش فراهم مي ‌ کند؛ ازهمين ‌ رو نگارش اين سطور در همشهري معماري را غنيمت شمردم تا ضمن ارائه گزارشي مختصر، باري ‌ ديگر از طرف مديرت شهري، جامعه متخصصان را به همکاري و همفکري دعوت کنم و دغدغه ‌ هاي خود و همکارانم را نيز در چهار محور اساسي با نخبگان حوزه معماري و شهرسازي به اشتراک بگذارم.

نبرد براي طبيعت

در پي فراهم ‌ آمدن آرامشي که بالاتر ذکر آن رفت، رويکردهاي کلان شهرداري تهران در سال ‌ هاي آتي به دو حوزه مهم «محيط ‌ زيست» و «معماري» معطوف شده است. کشور ما از نظر اقليمي در آستانه ورود به دوره پسانرمال است؛ در اين ميان شهر تهران با جمعيت ويژه خود از اين واقعيت مستثنا نيست.

در عين حال شاهديم که تمرکز جمعيتي به همراه تمرکز سياسي موجب شده است جايگاهي ناعادلانه به شهر تهران داده شود. در اين شرايط تأخير تهران در مديريت مساله خشکسالي، سبب قرباني شدن ساير شهرها که منابع طبيعي ‌ شان توسط تهران مصرف مي ‌ شود، گشته است. هرچند عمده تصميم ‌ هاي لازم براي اصلاح اين وضعيت، وابسته به تصميم ‌ گيري ‌ هاي قانوني مجلس شوراي اسلامي و در اختيار دولت است، اما شهر تهران نمي ‌ تواند به شرايطي که شهرهاي همسايه و ديگر نقاط کشور را تهديد مي ‌ کند، بي ‌ توجه باشد.

حتما از تلاش ‌ هاي شهرداري تهران براي بازپس ‌ گيري اراضي طبيعي و جنگل ‌ هاي درون شهري مطلع هستيد. ذکر اين نکته ضروري است که توجه به محيط ‌ زيست شهر تهران بايد در دو ساحت پيگيري شود: از سويي بايد توجه به آلودگي هوا، گسترش فضاهاي سبز و زيرساخت ‌ هاي بهداشتي شهر متناسب با شرايط اقليمي باشد؛ به گونه ‌ اي که ضمن پايداري اين امکانات، رفاه، آرامش و سلامت، بيش از پيش در اختيار شهروندان قرار گيرد. از سوي ديگر اصلاح زيرساخت ‌ ها و کالبدهاي جزئي شهري بايد به گونه ‌ اي باشد که فرهنگ مصرف در شهر را اصلاح و تهران را از اين نقش مخرب در کشور خارج کند.

به اين ‌ منظور ضمن نياز به اصلاحات تعريف ‌ شده در حوزه شهرسازي براي بهبودي وضعيت آلودگي ‌ ها و روش ‌ هاي جابه ‌ جايي مردم که بايد با نقد و ارتقاي طرح ‌ هاي جامع، تفصيلي و هماهنگي طرح ‌ هاي ترافيکي پيگيري شود، لازم است جامعه حرفه ‌ اي و دانشگاهي براي اصلاح روش ‌ هاي طراحي و ساخت مسکن با عزمي جهادي وارد عمل شوند تا پيش از آن ‌ که دير شود، شهر و کشور را از موقعيت بحراني که در انتظار آن است، دور سازيم.

تلاش براي اصلاح کالبدي

مدتي پيش رهبر معظم انقلاب (حفظه ‌ الله) در حضور جمعي از جوانان هنرمند کشور از خشن ‌ بودن معماري تهران سخن گفتند؛ اين موضوع مطالبه مکرر ايشان از شهرداري تهران نيز بوده است. هرچند مي ‌ توان از آن ‌ چه در فرآيندهاي پس از اصلاحات ارضي، برنامه ‌ هاي توسعه پيش از انقلاب، سهل ‌ گيري ‌ هاي نادرست اواخر دهه پنجاه و بي ‌ تدبيري ‌ هاي مديريتي پس از دوران دفاع مقدس در تهران همچنان گفت و انتقاد کرد، اما امروز به اقدام عملي و تحول و اصلاح معماري شهري تهران نيازمنديم.

به ‌ رغم وجود مقاومت در ساختار شهرداري ‌ ها نسبت به تغيير، در سال ‌ هاي گذشته فعاليت ‌ هاي زيرساختي متعددي براي آماده ‌ سازي بستر اصلاح شهر در تهران انجام شده است. بخش مهمي از اين وضعيت که نتيجه بي ‌ قانون و بي برنامه بودن شهر بوده، با تدوين طرح جامع و طرح تفصيلي و ابلاغ آن، به حداقلي از سامان رسيده است؛ هرچند شايد من نيز چون بعضي از شما به اين طرح ‌ ها انتقاد داشته باشم، ولي به ‌ يقين حتي وجود يک قاعده بد بهتر از بي ‌ قاعدگي است.

در عين حال فساد در شهرداري ‌ ها از عواملي بوده است که امکان بي ‌ نظمي در ساخت ‌ وساز در شهرها را فراهم کرده است؛ راه ‌ حل مبارزه با فساد چيزي جز شفاف ‌ سازي نيست. به اين ‌ منظور ضمن شفاف ‌ کردن حسابرسي ‌ هاي شهرداري تهران، تلاش شده است با برخط ‌ کردن طرح تفصيلي و مکانيزه ‌ کردن روال ‌ هاي اداري چون صدور پروانه، امکان گريز از قواعد شهر تا حد امکان کمتر شود. حواله کردن پرداخت ‌ هاي مالي به بانک ‌ ها به جاي معاونت ‌ هاي مالي و اداري در کنار ارجاع صدور پروانه به دفاتر خدمات الکترونيک و تحديد آن ‌ ها در يک اداره ‌ کل از معاونت معماري و شهرسازي، ضمن کاهش فساد مالي، فرصتي را براي چالاک ‌ ترشدن معاونت معماري و شهرسازي نيز فراهم کرده است.

با توجه به حق شهر از نماهاي ساختماني که جداره ‌ هاي شهر را مي ‌ سازند، کميته ‌ هاي تصويب نما در جميع مناطق شهرداري با اعضايي از دانشکده ‌ هاي معماري، نمايندگان شورا و شهرداري تشکيل شده ‌ اند که هرچند روال آن ‌ ها نيز مي ‌ تواند به بوته نقد و اصلاح گذاشته شود، اما تلاشي در سامان ‌ دهي به هويت بصري شهر تهران است. تشکيل «شوراي ارتقاي کيفي معماري و نماي شهر تهران» و شوراهاي مشورتي با متخصصان نيز امکاني ديگر براي ارتباط و استفاده از نظرات جامعه متخصصان است.

اما بخش مهمي از مسئوليت سامان ‌ دهي به اين وضعيت بر عهده دفاتر معماري و دانشگاه ‌ ها است. در ارتباط با استادان دانشگاه و معماران شاخص شهر شاهدم که هنوز اختلاف ‌ نظرهاي جدي در زمينه اداره اين حوزه از شهر در جريان است و ضرورت دارد در گفت ‌ وگوهاي درون ‌ رشته ‌ اي و نظريه ‌ پردازي ‌ هاي بومي با توجه به فرهنگ و تاريخ کشور آن را به نتيجه برسانند. از طرف ديگر جامعه متخصصان معمار، پس از سال ‌ ها هنوز موفق به تشکيل يک نظام و تشکل منسجم معماري براي سامان ‌ دادن به وضعيت حاضر نشده است. در موقعيت حاضر نوعي اغتشاش و بي ‌ نظمي در فعاليت افرادي مشاهده مي ‌ شود که به طراحي ساختمان ‌ هاي شهر مي ‌ پردازند. از سويي نبود يک تشکيلات منسجم، امکان سامان ‌ دهي کساني را که حق طراحي نما و معماري را دارند، محدود کرده است و از سوي ديگر، به گواه گفت ‌ وگوهايي که در اين زمينه با نخبگان و متخصصان داشته ‌ ام، دانشگاه ‌ ها در تربيت افراد براي طراحي درست ساختمان ‌ هاي خُردمقياس که اصلي ‌ ترين بازيگران سازنده تصوير شهر هستند، درست عمل نکرده ‌ اند.

در چنين آشفتگي ‌ اي، گفت ‌ وگو از معماري با هويت اسلامي-ايراني براي زمان و کالبدهاي حاضر که نيازمند انديشه ‌ هاي بنيادين و تعريف نشانه ‌ ها و رگه ‌ هاي هويت ‌ ساز است، توقع زيادي است.در حقيقت هنوز نه ‌ تنها درباره ويژگي ‌ هاي اين معماري به توافق نمي ‌ رسيم، بلکه در ساختن مصاديق کافي از معماري ‌ هاي جديد و بومي نيز ناموفق بوده ‌ ايم.

همشهري ‌ معماري به مثابه نهاد واسط

آن ‌ چه من به ‌ عنوان شهردار و شهرداري تهران به ‌ مثابه نهاد اصلي متولي مديريت شهر، مي ‌ توانيم انجام دهيم، فراهم ‌ کردن بسترهاي رشد و ارتقاي شهر است؛ درحالي ‌ که اتفاق اصلي به دست مردم، سرمايه ‌ گذاران و طراحان روي خواهد داد. هرچند شهرداري تهران در زمينه کم ‌ کاري خود در معماري صحيح ريزدانه ‌ هاي متعلق به خود متهم است، اما در واقع سازنده درشت ‌ دانه ‌ هايي چون فضاهاي شهري، بوستان ‌ ها، باغ ‌ موزه ‌ ها و فضاهاي فرهنگي است که در زمينه ساخت معمارانه آن ‌ ها از ظرفيت ‌ هاي جامعه متخصصان استفاده کرده است و اين کالبدها نيز بر اساس ترسيمات جامعه حرفه ‌ اي ساخته شده ‌ اند و به شهادت استقبال مردم، موفق نيز بوده ‌ اند.

براي شکل ‌ گرفتن عزم جهادي و تلاش عمومي که به اصلاح وضعيت معماري و شهرسازي بينجامد، لازم است ضمن بازترشدن آغوش شهرداري تهران براي استفاده از متخصصان (که در حال پيگيري است)، جامعه حرفه ‌ اي نيز در زمينه نظريه ‌ پردازي و طراحي پژوهي جديت به خرج دهد و تلاش بيشتري در انتقال اين نتايج به شهرداري و مردم داشته باشد.

آن ‌ چه شهرداري در اين زمينه مي ‌ تواند انجام دهد، صورت ‌ بندي فعاليت ‌ ها و تعريف بسترهايي براي ايجاد پويايي و سرعت بخشيدن به اين تلاش است؛ ازاين ‌ رو از همشهري ‌ معماري ايفاي نقش نهاد و همچنين واسط ميان مديريت شهري و جامعه متخصصان را توقع دارم. برپاکردن يک نهاد پژوهشي که درعين ‌ حال واسطه نيز خواهد بود، اين امکان را فراهم مي ‌ کند که با تمرکز ايده ‌ ها، قضاوت و تصميم ‌ گيري درباره آن ‌ ها از مسير بهتري انجام شود. درعين ‌ حال در گفت ‌ وگو با همکارانم در نشريه به تصميم ‌ هايي رسيده ‌ ايم که در پي آن، فرصت ‌ هايي چون برگزاري جشنواره ‌ هاي شهري و همچنين سلسله گفت ‌ وگوهاي تخصصي با سطوح مرتبط مديريت شهري، پويايي اين فضا و امکان تجربه، نقد و رويارويي عمومي با ايده ‌ ها، بيش از پيش فراهم شود.

رابطه دوسويه و دروني شهرداري و جامعه حرفه ‌ اي

شهرداري تهران به ‌ عنوان نهادي عمومي که بيشترين ارتباط را با زندگي روزمره مردم دارد، ضمن خوش ‌ اقبالي به واسطه اين حسن ارتباط، اصلي ‌ ترين کانون توجهات، تشويق ‌ ها و انتقادات نيز هست. شهر رفتاري چون موجود زنده دارد و هر فعاليتي در آن، به ‌ ويژه فعاليت ‌ هاي کالبدي، به سرعت بر رفتار اجتماعي و فرهنگي شهر تأثير مي ‌ گذارد و عوارض خود را نشان مي ‌ دهد. در بعضي از اين موقعيت ‌ ها که عکس ‌ العمل شهر نشان از خطا در تصميم ‌ گيري دارد، به ‌ ويژه به دليل سياست ‌ زدگي بسياري از امور ما (حتي قضاوت ‌ هاي تخصصي ‌ مان)، به ‌ سرعت انگشت اتهام به سمت مديريت شهري گرفته مي ‌ شود.

هرچند به يقين، مديريت شهري، در هر سطحي، به دليل نقش خود در انتخاب همکارانش، در پيروزي و شکست فعاليت ‌ ها شريک و مسئول است، اما قضاوت ‌ کنندگان متخصص، طبق فضاي حاکم عرف يا بر اثر تغافلي خودساخته اين امر را به فراموشي مي ‌ سپارند که هرچند اين تصميمات با امضاي مديري اجرايي جاري مي ‌ شود، اما از چندلايه تصميم ‌ گيري تخصصي در حوزه مشاور طراح، تصميم ‌ گيري اعضاي شوراي شهر (به نمايندگي از مردم) و کارمندان شهرداري (با تحصيلات و تجربه عموماً مرتبط) گذر مي ‌ کنند. بزرگراه و آپارتمان ‌ هاي شهيد نواب صفوي به عنوان يکي از مورد انتقادترين پروژه ‌ هاي شهر در دهه 70 نيز با امضاي استادان معماري و شهرسازي شهر وجاهت اجرا يافته است.

اين سطور را نه به ‌ منظور رفع مسئوليت از مديريت شهري که براي يادآوري يک خلأ در اين فرآيند يادآور شدم. به ‌ رغم معمول ‌ بودن نقد و مناظرات بي ‌ پرده در فضاي واقعي سياست و فضاي واقعي دانشگاهي علوم ‌ انساني، به نظر مي ‌ رسد عادي ‌ شدن رفتار تمجيدي و تعريفي در روابط ‌ عمومي ‌ هاي شهرداري ‌ ها از سويي و تعارفات جامعه حرفه ‌ اي حوزه شهرسازي و معماري با يکديگر و با نهاد قدرت (اين ‌ جا شهرداري) از سوي ديگر، مانع قضاوت ‌ هاي منصفانه در مراحل مختلف فرآيندهاي شهري مي ‌ شود. اين اخلاق که گاه شانه به شانه نفاق مي ‌ سايد، فضايي مه ‌ آلود را پديد آورده است که حتي انتقادهاي حرفه ‌ اي و تخصصي که در حال حاضر در فضاي رسانه مطرح است نيز به ‌ صراحت از زبان يک متخصص بيان نمي ‌ شود؛ و بعضاً اصلي ‌ ترين نهادهاي رسانه ‌ اي منتشرکننده اين موضوعات در يد تحصيل ‌ کردگان و فعالان اين حوزه تخصصي نيست.

ازاين ‌ روي به گمان من، نهاد رسانه ‌ اي-اجتماعي همشهري ‌ معماري مي ‌ تواند آغازگر جرياني انتقادي باشد که بي ‌ پروا و منصفانه، مديريت شهري، دولت، جامعه حرفه ‌ اي و دانشگاه را به بوته نقد بگذارد. لازمه اين امر البته شفافيت فرآيندهايي است که در جميع اين نهادها جاري است. اين نويد را از سوي نهاد تحت مديريت خود مي ‌ دهم که تلاش خواهيم کرد از اين پس، تصميم ‌ گيري ‌ ها را بيش از پيش به اطلاع برسانيم تا در فرصت کافي قضاوت شود. اميد آن مي ‌ رود که جامعه حرفه ‌ اي نيز همان ‌ قدر که انتقادات به نهادهاي حاکميتي را روا مي ‌ دارد، در بازسازي انتقادي خود نيز کوشا باشد؛ زيرا در نهايت اين شهر بر اساس خطوط ترسيم ‌ شده توسط افرادي ساخته مي ‌ شود که تربيت ‌ شده همين دانشگاه ‌ ها و همين نهادهاي حرفه ‌ اي هستند و از جايي خارج از اين مرزها در اين فضا حاضر نشده ‌ اند.

*عضو هيئت ‌ علمي دانشــکده جغرافياي دانشگاه تهران و شهردار تهران منبع: همشهری معماری
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها