نویسنده ای که در در جنگ جهانی مجروح شد/ علایق یک نویسنده بزرگ

کد خبر: 436861

کدام نویسنده را می شناسید که مثل «ارنست همینگوی» دنبال ماجراجویی بوده است. یکی از نویسندگان برجسته معاصر و برنده جایزه نوبل ادبیات که آخرین بار در جریان جنگ جهانی اول بر اثر برخورد چند تکه ترکش با بدنش در بستر افتاد.

نویسنده ای که در در جنگ جهانی مجروح شد/ علایق یک نویسنده بزرگ

سرویس فرهنگی فردا - مهدی بوشهریان؛ کدام نویسنده را می شناسید که مثل «ارنست همینگوی» دنبال ماجراجویی بوده است. یکی از نویسندگان برجسته معاصر و برنده جایزه نوبل ادبیات که آخرین بار در جریان جنگ جهانی اول بر اثر برخورد چند تکه ترکش با بدنش در بستر افتاد. همینگوری علاوه بر حضور در جنگ و ماجراجویی عاشق سفر هم بود. سفر از قلب پاریس تا گوشه و کنار آفریقا که هرکدام آنها منجر به داستان‌هایی مشهور در عرصه ادبیات شده‌اند. از «پیرمرد و دریا» تا «وداع با اسلحه» و «زنگ‌ها برای که به صدا در می‌آیند» که جزو معروف‌ترین آثار این نویسنده مشهور و نامی ست.

روایت زندگی یک نویسنده

ارنست در 21 ژوئیه 1899 در منطقه «اوک پارک» ایالت ایلینوی از پدری پزشک و مادری موسیقیدان به دنیا آمد .او تابستان‌ها را به همراه خانواده‌اش در شمال میشیگان به سر می‌برد و در همین اردوها بود که متوجه علاقه شدید خود به ماهیگیری شد. تفریحی که نقشی پررنگ در بیشتر آثار او دارند و هر بار که راهی آفریقا می‌شد بیشترین تفریحش شکار در صحراهای قاره سیاه و ماهیگیری بود. همینگوی بعدها با همین سوژه به سراغ نگارش رمان «پیرمرد و دریا» رفت که حکایت پیرمردی ماهیگیر است که به دنبال روزی خود در قلمرو بزرگ دریا در حیطه اقتدارش است. همینگوی جوان پس از اتمام دوره دبیرستان به دنبال نویسندگی رفت تا با کار در گاهنامه «استار» نخستین تجارب خود در این حیطه را کسب کند. او گزارشگر استار بود و پس از مدت کوتاهی با شعله‌ور شدن آتش جنگ جهانی اول این شغل را رها و داوطلب خدمت در ارتش شد. ارتشی که او را به خاطر ضعف در بینایی رد کرد تا راننده آمبولانس صلیب سرخ در نزدیکی جبهه ایتالیا شود. همان‌جا بود که برای نخستین بار زخمی و ماه‌ها در بیمارستان بستری شد. با این حال پس از کسب بهبودی در میان استقبال مردم کشورش به ایالات متحده بازگشت تا کار کسب بهبودی در میان استقبال مردم کشورش به ایالات متحده بازگشت تا کار خبرنگار را پیگیری کند. همینگوی در سال 1921 با دختر جوانی از اهالی سن‌لوئیز آشنا و ازدواج کرد. ازدواجی که بنا به توصیه یکی از دوستان به پاریس ختم شد تا زندگی مشترک خود را در قلب اروپا از سر بگیرند. در فرانسه ارنست برای نشریه «تورنتو استار» مشغول نویسندگی شد. شغلی که 5 سال دوام داشت تا او در مقام یک نویسنده به شهرت برسد. سبک ویژه او در نوشتن همینگوی را نویسنده‌ای بی‌همتا و بسیار تأثیرگذار کرده بود. نویسنده‌ای که در سال 1925 میلادی نسختین داستان‌های کوتاهش را منتشر کرد. آثاری که به خوبی معرف و گویای سبک خاص او بود. اولین فرزند او در سال 1923 در پاریس به دنیا آمد که نام او را جان گذاشتند. پسربچه‌ای که مانند دوران کودکی خود ارنست با خانواده‌اش به نقاط مختلفی در اروپا سفر کرده بود. خانواده همینگوی جوان به مکان‌های زیادی از اروپا به ویژه اروپای مرکزی سفر می‌کردند. همینگوی در سال 1927 از همسر اول خود جدا شده و با زنی از اهالی پاریس ازدواج کرد. ازدواجی که از آن صاحب دو پسر شد. جالب اینجا بود که این ازدواج هم مانند ازدواج اول دوامی نداشت و همینگوی در اواخر دهه 30 با زنی نویسنده و روزنامه‌نگار به نام «مارتا گلهورن» ازدواج کرد. البته این ازدواج هم پس از مهاجرت زن و شوهر نویسنده به کوبا برای زندگی در مزرعه جدیدی که خریداری کرده بودند سرانجامی نیافت و به جدایی منجر شد. همینگوی برای آخرین بار در سال 1946 با مری ولش ازدواج کرد که تا آخر عمر باهم بودند.

پیرمرد و دریا

از مهم‌ترین رمان‌های همینگوی پیرمرد و دریا است که جایزه نوبل را برایش به ارمغان آورد . او در این کتاب به حوزهٔ زندگی پیرمردی چنگ می‌اندازد که روزی قلمرو بزرگ دریا در حیطه اقتدارش بود و عروسکان خوش خرام دریا بیوه‌هایی بوده‌اند درمانده در تار و پود تورش و اینک زندگی او به پایان خود می‌رسد، در آرزوی بزرگترین صیدش دل به دریای بزرگ می‌سپارد و بزرگترین صیدش را به چنگ می‌آورد ولی آن قدرتی که بتواند شاهکار آخرین خود را به ساحل بکشد ندارد و چیزی جز اسکلت به ساحل نمی‌آورد. همینگوی در پیرمرد و دریا شکوه قلمرو دریا را با افت و خیز زندگی دراز یک صیاد در هم می‌آمیزد و از این آمیزش زندگینامه‌ای سرشار از اندوه برای صیادی از پا افتاده فراهم می‌کند. برخی از نقادان گفته‌اند این کتاب با موبی دیک اثر هرمان ملویل برابری می‌کند .

علایق یک نویسنده بزرگ

همینگوی پس از بازگشت به آمریکا در سال 1934 به نیویورک رفت تا قایقی برای خود خریداری کند. قایقی که با آن برای ماهیگیری می‌رفت و نام قایق را پیلار گذاشته بود. این نویسنده عاشق کافه‌های پاریس و حضور در مهمانی‌های شبانه بود. علاقه‌ای که وودی آلن در یکی ازآخرین فیلم‌هایش در این زمانه با نام «نیمه‌شب در پاریس» آن را به تصویر کشیده است. او گربه‌ای به نام «عمو ویلی» داشت که در تصادفی با یک ماشین فلج شد تا همینگوی با شلیک گلوله‌ای در خانه به او راحتش کند. رویه‌ای که در دوم ژوئیه 1961 نوزده روز قبل از سالروز تولدش درباره خود تکرار و با یکی از تفنگ‌های محبوبش که یک دولول ساچمه‌زنی بود خودکشی کرد. البته همسرش مدعی شد که قصد ارنست خودکشی نبود و به هنگام تمیزکردن تفنگ ناغافل شلیک شد و به قتل رسید. پاریس جشن بیکران، باغ عدن، پیرمرد و دریا. وداع با اسلحه، مرگ در بعدازظهر از آثار معروف این نویسنده بزگر هستند که همچنان منتشر و تجدید چاپ می‌شوند.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها