بیش از 70 درصد ادبیات نوجوان وارداتی است/ آثار ترجمه علاوه بر آسیب های روانی، عمق تمدنی کشور را هدف گرفته

کد خبر: 449084

قطعا زمانی که بخواهند ریشه یک تمدن را بزنند به نظرم می توانند از این راه وارد شوند. ما تمدن بسیار قدیمی ای داریم،ولی فقط ریشه های تمدن مان قوی است. شاید بتوان اینگونه تشبیه کرد که تمدن ما یک درخت خرما است و برای اینکه این درخت را از بین ببرند کافی است که سر آن را قطع کنند و وقتی سر درخت خرما قطع شود این درخت می میرد.

بیش از 70 درصد ادبیات نوجوان وارداتی است/ آثار ترجمه علاوه بر آسیب های روانی، عمق تمدنی کشور را هدف گرفته

بیش از 70 درصد ادبیات نوجوان وارداتی است/ ادبیات وارداتی عمق تمدنی کشور را هدف گرفته است

سرویس فرهنگی فردا: محمد مهدی شیخ صراف - زهرا علی رمضانی ؛ ساعت 14 و نیم یکی از روزهای پایانی تابستان بود که به دفتر کار دکتر سپیده خلیلی رفتیم تا با وی گپ و گفتی داشته باشیم درباره رمان های جادوگری و ژانر وحشت و .... . دفتر کاری ساده ولی آرامش بخش.

دکتر سپیده خلیلی، مترجم و پژوهشگر کودک و نوجوان است که در سال 1338 در تهران متولد شد. وی دارای مدرک دكتراي روان‌شناسي باليني است و كار در حوزه‌ ادبيات كودك را به صورت حرفه‌ا‌ي از سال 70 آغاز كرد.

وی تا کنون بيش از 100 كتاب برای كودكان و نوجوانان ترجمه‌ و تأليف كرده که از جمله آنها می توان به «مشق شب را شیرین کنیم!»، «قصه‌های شب»، «150 نکته برای خواب راحت»، «ماجراهای وروجک و سگ مرموز» و «امیل و سه پسر دوقلو» اشاره کرد .

متن گفتگوی «فردا» با دکتر سپیده خلیلی به شرح زیر است:

فردا: موضوع گفتگوی ما درباره رمان نوجوان است. به نظر می رسد امروز در این فضا ژانرهای خاصی بسیار پرطرفدار شده که بعضی برای آن آسیب هایی متصورند. صرفنظر از اینکه بخواهیم تنها به ژانر جادوگری و جن و... نگاه کنیم، می خواهم بپرسم از نظر شما اکنون چه فضای کلی در حوزه رمان نوجوان حاکم است؟

سپیده خلیلی: معتقدم این حوزه امروز با آنچه که مطلوب آن است، فاصله دارد. البته ادبیات نوجوان خودمان در حال حاضر خیلی جای کار دارد؛ چرا که در زمینه کودک رشد خوبی داشتیم ولی در زمینه نوجوانان اینگونه نیست واینکه دلیلش چیست، را نمی دانم.

مثلا یکی از جنبه هایی که جای آن در ادبیات نوجوان ما خالی است مسئله عشق است و این موضوعی واقعی است؛ چرا که یک نوجوان با تغییرات هورمونی ای که برای آن رخ می دهد تازه توجه اش به جنس مخالف جلب می شود ولی این موضوع در ادبیات ما نقشی ندارد؛ از این رو نوجوان علاقه مند به این مسئله می رود به سمت رمان های عاشقانه بزرگسال که شاید اثر تخریبی آن بسیار بیشتر از این باشد که برای نوجوانان داستان هایی عاشقانه مخصوص سن خودش نوشته شود. متاسفانه جای خالی رمان های عاشقانه برای نوجوانان را در ادبیات این حوزه احساس می کنم. علاوه بر آن در حوزه کودک نیز در حوزه آگاهی های جنسی برای اینکه کودکان مورد سوء استفاده جنسی قرار نگیرند، مشکل داریم و جای خالی آن احساس می شود.

در حقیقت معتقدم 70 درصد آن ادبیات مربوط به نوجوانان که از کشورهای دیگر وارد کشور ما می شود، با فرهنگ کشور ما متفاوت است؛ ولی اصلا کسی متوجه این مسئله نیست که چه اتفاقی در حال وقوع است.

فردا: این آثار ترجمه که می فرمایید 70 درصد است تا چه حد تاثیرات فرهنگی و اجتماعی با خود به همراه دارند؟

سپیده خلیلی: بنده برای ترجمه آثار کتاب های زیادی را خوانده ام و متوجه شدم که آثار سایر کشورها اصلا با فرهنگ ما تناسب ندارد؛ از این رو حدود 4 یا 5 سال است که دیگر هیچ رمانی را ترجمه نکرده ام.در حقیقت آثار نوجوان دیگر کشورها با فرهنگ کشورمان مغایرت دارد. به طور مثال در آثار سایر کشورها می خوانیم که فرزند تنها با یکی از والدین خود زندگی می کند و به راحتی می پذیرد که مادرش طلاق گرفته و مجدد ازدواج کرده و یکی از فرزندان مادر نیز از وی دور است؛ در حالی که اینها با فرهنگ کشور ما در تضاد است.

داستان یکی از کتاب های انگلیسی که مجبور بودم آن را برای ترجمه بخوانم، اینگونه بود که نویسنده از از زبان یکی فرزندان می گفت ما در کاروان ها زندگی می کنیم و مجبور هستیم بعد از مدرسه به این کاروان ها برویم و حتی معلوم نیست که 2 ماه دیگر باز هم به همین مدرسه می رویم یا مدرسه دیگر؛ چرا که شاید مادرم تصمیم بگیرد محل اسکان کاروان را تغییر دهد؛ این قبیل داستان ها در حالی ترجمه می شود که عملا این موضوع در کشور ما وجود ندارد.

همچنین یکی از مسائلی که در کشور ما وجود ندارد ولی در آثار ترجمه ای زیاد آن را می بینیم، موضوع جشن ها است و با وجود اینکه چنین جشن هایی در کشور ما وجود ندارد ولی عملا می بینیم که در فرهنگ ما جا پیدا کرده است. اینگونه مسائل و جشن ها در حال حاضر در کشور ما خرده فرهنگ هستند ولی در آینده فرهنگ خواهند شد. به طور مثال جشن هالووین اصلا در فرهنگ ما وجود ندارد ولی وقتی در مهر ماه به این نزدیک جشن می شویم، می بینیم که به تدریج مغازه داران کدو تنبل را در ویترین های خود می گذارند و چون آثار زیادی درباره این جشن ها نوشته شده، نسل جوان با آن بیگانه نیستند.

نوجوانان و کودکان کشور انگلیس در جشن هالووین شب ها به در خانه ها می روند و شکلات جمع می کنند، در حالی که ما همین کار را در چهارشنبه سوری و مراسم قاشق زنی خودمان انجام می دهیم ولی مراسم قاشق زنی در کشور ما در حال کمرنگ شدن است و در مقابل هالووین در حال پررنگ شدن.

فردا: عمق تاثیر آثار ترجمه و برخاسته از فرهنگ دیگر کشورها تا کجا بوده است؟

سپیده خلیلی: قطعا زمانی که بخواهند ریشه یک تمدن را بزنند به نظرم می توانند از این راه وارد شوند. ما تمدن بسیار قدیمی ای داریم،ولی فقط ریشه های تمدن مان قوی است. شاید بتوان اینگونه تشبیه کرد که تمدن ما یک درخت خرما است و برای اینکه این درخت را از بین ببرند کافی است که سر آن را قطع کنند و وقتی سر درخت خرما قطع شود این درخت می میرد، ولی درباره درختان دیگر باید ریشه آن را زد. در حقیقت درخت خرما مانند فرهنگ است و وقتی سر فرهنگی را ببرید، همانگونه که سر فرهنگ ما در حال بریده شدن است، این تمدن از بین می رود و شاید والدین بچه ها نمی دانند که چه سرنوشتی برای بچه های خود ایجاد می کنند.

متاسفانه امروزه بسیاری از آداب و رسوم گذشتگان از یاد رفته است؛ مثلا در گذشته وقتی بوی غذا از خانه کسی بلند می شد، صاحبخانه یک بشقاب از آن را برای همسایه خود می برد، ولی امروزه افتخار این است که همسایه ها یکدیگر را نمی شناسند.

فردا: برگردیم به سوال اول الان کدام ژانر در فضای رمان نوجوان غالب است؟

سپیده خلیلی: در حال حاضر 2 ژانر در رمان های نوجوانان به شدت غلبه دارد. یکی ژانر عاشقانه ها که بیشتر دختران به سراغ آن می روند و دیگری ژانر وحشت است. در این ژانر هم آن چیزی که در آثار غربی ها غالب شده، این است که کسانی با ماه شب چهاردهم تبدیل به گرگ می شوند و دیگری مسئله خون آشام ها است.

البته یک سری فیلم ها مانند ارباب حلقه ها در جایگاه خود قرار دارد و در حقیقت عقبه سینمایی آنها به دنبال ادبیات شان می آید؛ چرا که نوجوانان و به طور کلی انسان ها به هیجان نیاز دارند. البته میزان هیجان خواهی افراد با یکدیگر متفاوت است. مثلا فردی با 2 واحد هیجان لذت می برد ولی دیگری با 10 واحد هیجان، اگر دقت کرده باشید در شهربازی ها عده ای جرات دارند که در نوک پیکان کشتی های تعبیه شده در این مکان ها سوار شوند، ولی برخی این کار را نمی کنند و این مهم بستگی به میزان علاقه افراد به هیجان دارد و نوجوانان نیز اینگونه هستند. حال اگر این هیجان را همراه با ترسی به آنها بدهیم که نوجوانان به قدری غرق مسئله شوند که نتوانند تفکر منطقی داشته باشند و بین خیال و واقعیت مرزی قائل شوند، این افراد صددرصد آسیب روانی می بینند.

فردا: چه جنس آسیب هایی؟

سپیده خلیلی: به عبارت دیگر وقتی نوجوان و کودک نتواند تصور کند که خون آشام وجود ندارد و این تنها زاییده تفکر نویسنده است و فقط برای ترساندن کودکان استفاده می شود و از سوی دیگر وقتی کودک و نوجوان دیگر حاضر نیست در خانه ای برود که چراغ آن خاموش است و حتی تنها در اتاق خود بخوابد و همیشه از هیولا وحشت دارد، آن کودک و نوجوان آنجا باید متوجه شود که کتابی که خوانده به روان اش آسیب زده است. متاسفانه سال ها طول می کشد که بتوان ترس کودک را از بین برد و این یکی از مسائل بسیار مهمی است که به آن توجه نمی شود.

ترس هایی که الان در جامعه مان وجود دارد 99 درصد و یا 95 درصد به خاطر آثار ترجمه ای است و تنها 2 یا 3 نویسنده در ایران جرات کردند به سمت نوشتن رمان ترسناک بروند که به نظرم این افراد نیز موفق نبودند؛ چرا که آثارشان دقیقا الگوبرداری از کتاب های خارجی بوده است و کتاب های نویسندگان ایرانی نیز تقریبا مانند آثار خارجی که درباره خون آشام ها نوشته شده، می باشد.

البته یکی دیگر از موضوعاتی که در ژانر وحشت آثار نوجوانان وجود دارد همین مسئله روح است که مثلا از بدن یک فرد خارج و به بدن فرد دیگری وارد می شود و نویسندگان ایرانی نیز دقیقا به این مسائل پرداختند؛ در حالی که اصلا در اسلام چنین مسئله ای را نداریم که روح از بدن یک فرد به فرد دیگری منتقل شود؛ قطعا این مسائل با اعتقادات ما مغایر است.

فردا: یعنی دلیل ضعف این گونه آثار ایرانی گرته برداری بدون بومی شدن از آثار خارجی است؟

سپیده خلیلی: بله. یعنی وقتی این رمان را می خوانیم اصلا متوجه نمی شویم که داستان آن در ایران اتفاق افتاده یا در خارج از کشور.

فردا: علت ناموفق بودن آن هم شاید همین است. چرا که نویسندگان غربی بهتر از ما می نویسند و به عبارت دیگر اصل رمان بهتر از کپی آن است؟

خلیلی: صددرصد اینگونه است. عوارض این ترس نیز وجود دارد و من کودکان خردسالی را می شناسم که از همین قصه حبه انگور نیز می ترسند. البته مادر تصور می کند که اینگونه قصه ها ترسی ندارد ولی کودک دیگر جرات نمی کند که در اتاق تنها بماند و یا تنهایی به جلوی درب خانه شان بروند و همیشه این تصور را می کند که گرگ خواهد آمد.

نکته جالب اینجاست که حتی واژه لولو از زبان فرانسه به زبان ما آمده است. «لِ» حرف ربط فرانسوی است که قبل از «لو» به معنای گرگ می آید. این در تلفظ می شود «لِلو» که ما می گویم «لولو». در زبان فرانسه وقتی می خواستند کودکان را بترساند می گفتند گرگ «للو» می آید. این واژه در اثر فرهنگ زبانی به ایران آمده و «لولو» شده است و این عبارات از فرهنگ های دیگر به فرهنگ ما وارد شده است که نباید چشم هایمان را ببندیم و بگوییم اتفاقی نخواهد افتاد و اینها تنها معرفی یک فرهنگ هستند.

قطعا معرفی فرهنگ در قالب تعداد محدودی کتاب است نه این حجم از آثار ترجمه ای. امروزه نیز آثار ترجمه ای بر تالیف در کشور ما غلبه دارد و ناشران برای چاپ آثار ترجمه ای راغب تر است؛ چرا که هزینه کمتری دارد و زمانی که هزینه کمی صورت بگیرد مسلما خواهان بیشتری دارد. از سوی دیگر آثار ترجمه ای در کشور مبدا امتحان خودشان را پس داده اند و نشان دادند که می توانند پرفروش باشند، از این رو ناشر ریسک کمتری می کند به همین دلیل بازار ترجمه در کتاب های نوجوان بسیار گرم تر از کتاب های تالیفی است.

فردا: می گویند همین که نوجوان ما به سمت خواندن کتاب برود ولو اینکه آثار ترجمه ای باشد، باارزش است، نظر شما چیست؟

سپیده خلیلی: من این موضوع را قبول ندارم و درباره فرزندانم هیچگاه نخواستم این کار را انجام دهم که آنها هر کتابی که دستشان آمد را بخوانند. به خاطر اینکه عمر آدمی موهبتی است که تنها یک بار به فرد داده شده و نسبت به آن مسئول است و معتقدم اگر فرد می خواهد وقت خودش را تلف کند برود حرکتی دیگری انجام دهد نه اینکه به زور کتابی را بخواند که مخرب نیز باشد.

البته گاهی کتاب ها جنبه سرگرمی دارند که این مسئله متفاوتی است؛ نمی گویم کتاب فقط باید آموزنده باشد و می تواند جنبه سرگرمی داشته باشد، ولی باید سرگرمی لذت بخش باشد نه مخرب. سرگرمی ای که نه تنها عوارض جانبی بدی نداشته باشد، بلکه سرگرمی نشاط آور باشد. به طور مثال کتاب هایی است که مثلا 110 لطیفه را شامل می شود این آثار جنبه های سرگرمی دارد ولی گاهی افراد می روند کتاب هایی درباره اینکه چگونه مرا زنده به گور کردند را می خوانند و مخاطب باخواندن آن احساس می کند در حال شکنجه شدن است، مسلما این آثار را به فرزندانم توصیه نمی کنم.

فردا: ما شاهد هستیم که برخی از مترجمین به کمک ناشر در ترجمه به اصل اثر وفادار نیستند به طور مثال در یکی از آثار مترجم سن یکی از شخصیت های دختر را کاهش داده بود تا مشکل عدم همخوانی فرهنگی را حل کند. به نظر شما این راهکار خوبی است؟

سپیده خلیلی: این مسئله بستگی به ادبیات آن کتاب دارد و اینکه آیا این اثر از لحاظ ادبیات و سایر مسائل به اندازه ای ارزش دارد که مترجم این کار را بکند یا نه و با توجه به اینکه وزارت ارشاد مجوز نمی دهد به برخی از آثار ناچار به انجام این کار هستند. بسیاری از ناشران نیز آثاری که برای نوجوانان نوشته شده ولی در آن اثر رابطه عشقی وجود دارد را به عنوان آثار بزرگسال چاپ می کنند و اصل داستان را نیز سانسور نمی کند؛ چرا که در کتاب نوجوان نمی توان این موضوعات را منتشر کرد ولی در آثار بزرگسال می شود.

فردا: نمونه رمان نوجوان ایرانی که موفق نیز باشد از کدام نویسندگان داریم؟

سپیده خلیلی: از خواندن رمان هایی که فرهاد حسن زاده نوشته بسیار لذت می برم. همچنین آثار عموزاده خلیلی، شاه آبادی، فروزنده خداجوی و فریبا کلهر آثار خوبی هستند.

فردا: آثار این نویسندگان بیشتر در کدام ژانر است؟

سپیده خلیلی: به نظرم درباره مسائل داخلی خودمان است و موضوعاتی است که نوجوان ایرانی اگر خودش هم آن را مستقیما حس نکرده اطرافیانش به خوبی آنها را درک کرده اند و با آنها بیگانه نیست.

فردا: بیشتر توضیح می دهید؟

سپیده خلیلی: صرفا موضوعات روز بوده که نویسندگان خودمان آنها را به خوبی بیان کرده اند. به طور مثال کتاب «هستی» فرهاد حسن ز ا ده کتاب خوبی است و بسیار آن را می پسندم.

متاسفانه بنده چون با زبان های اصلی با آثار مواجه می شوم چندان اسم آثار را به خاطر ندارم و تا به حال آثاری از از کشور آلمان، انگلیس و چند اثر کودک را نیز از فرانسه ترجمه کرده ام.

فردا: یادگیری شما به چند زبان جزو علایق شخصی شما بوده است؟

سپیده خلیلی: از یک طرفی احساس می کنم مسئله ارثی است؛ چرا که پدرم دکتر بوده و حافظه بسیار قوی ای داشت و در سن 80 سالگی نیز کتاب های دبستان و حتی فرمول های فیزیک و شیمی را نیز به خوبی بیان می کرد و تنها تفریحش این بود که کسی یک بیت شعر بگوید و پدرم ادامه آن را بخواند.

برادر بزرگ ترم نیز پزشک است و حافظه بسیار قوی ای دارد و حتی دو سوم دیوان حافظ را از حفظ کرده است و این حافظه در همه اعضای خانواده ام وجود دارد و هیچ کدام از اعضای خانواده ام تنها یک زبان را بلد نیستند البته این موضوع لطف خداوند است که پدرم فهمیده ای به ما داده است. به خاطر دارم دبستان درس ها به انگلیسی بود و زمانی که از مدرسه به خانه می آمدیم معلم زبان فرانسه داشتیم، البته آلمانی را چون به خاطر تحصیل به این کشور رفته بودم، آموختم.

فردا: بخشی از ادبیات در دنیا و در ایران وجود دارد که ادبیات ریشه در اساطیر هر کشوری دارد قبول دارید که رفتن ذهن به سمت خلق آثار ریشه در اساطیر و ادبیات گذشته دارد؟

سپیده خلیلی: به هر حال در هر برهه ای از زمان و در هر جامعه ای عده ای آمدند و گفتند که انسان های بد وجود دارند و این انسان ها را عده ای به صورت دیو و عده ای دیگر به صورت خون آشام به مردم معرفی کرده اند، سوال اینجاست که چرا ما نباید اساطیر فرهنگ خودمان را الگو قرار دهیم؟ البته معتقدم که دیو و خون آشام و ... .نماد شر هستند و باید این نمادها به صورت بد جلوه داده شوند تا افراد جامعه مواظب باشند و در مقابل صورت افراد خوب نورانی هستند و... .

فردا: در مورد جادوگری چطور؟

سپیده خلیلی: درباره جادوگر نیز باید بگویم که جادوگر در فرهنگ ما به افرادی گفته می شود که با استفاده از آیات قرآن و ورد و... جادو می کنند و در قرآن نیز آمده که از این کارها نکنید و اگر در ادبیات جادوگر در این حد معرفی شود اشکالی ندارد؛ ولی وقتی صحبت از جادوگری می شود که بسیار توانمند است و این جادوگر را در مقابل خدا قرار می دهند به نظرم قدرت خدا را زیر سوال می برند. وقتی هری پاتر منتشر شد کلیساها به همین دلیل با آن مخالفت کردند؛ چرا که کلیساها می گفتند این کتاب برای شیطان پرستان است و نباید منتشر شود، البته تخیل نویسنده این اثر بسیار قوی و مخاطبان زیادی دارد و یکی از پرفروش ترین اثار دنیا نیز به شمار می رود و فکر می کنم شاید بیش از 20 زبان دنیا ترجمه شده باشد.

فردا: ولی به نظر می رسد دلیل چنین علاقه ای به جادگری در نوجوان ها چیزی بیشتر از تاثیر یک رمان خوب مثل هری پاتر است.

سپیده خلیلی: باید به این مسئله توجه کنیم که ما می خواهیم چه خوراکی را به کودکان بدهیم. کودکان چون اصولا ضعیف هستند دلشان می خواهد که قدرتی اضافه ای داشته باشند تا به وسیله آن ضعف خود را از بین ببرند و شاید کودک نتواند صبر کند تا راه این قدرتمند شدن را در بزرگسالی پیدا کند و وقتی به کودک می گویند با جادوگری می توان چنین کارها را کرد از آن لذت برده و حواسش به آن جلب می شود؛ چرا که قدرت عاملی است که دیگران را تحت تاثیر قرار می دهد و افراد زیادی از داشتن آن سوءاستفاده می کنند و همین مسئله باعث می شود که کودکان بیشتر ترغیب شوند و علت اینک کتاب های جادوگری می تواند مخرب باشد همین است.

البته خودم کتاب جادوگر کوچولو را ترجمه کردم و داستان آن در فروردین و اردیبهشت در تالار هنر به صورت تئاتر اجرا می شود؛ ولی ماجرای این کتاب این است که یک جادوگر 100 ساله بود که کسی آن را قبول نداشت و جادوگر باید کتابی را می خواند تا در امتحان جادوگری قبول می شد ولی چون وردها را به اشتباه می خواند به جای انجام کارهای بد کارهای خوب انجام می داد و خودش از این کار لذت می برد و در نهایت نیز به این نتیجه می رسد که برای ماندگار ماندن خوبی ها در دنیا باید تمام کتاب های جادوگری را به آتش بکشد. این کتاب را واقعا عمدا ترجمه کرده ام تا نشان دهم که حتی جادوگر نیز به این نتیجه می رسد که خوبی جایگاه ویژه ای دارد.

بیشتر کتاب های ژانر جادوگری نشان می دهد که جادوگرها یک ابرقدرت هستند که می توانند سرنوشت انسان ها را تغییر دهند و چون این مسئله با اعتقادات ما در تضاد است، با آنها مخالف هستم.

فردا: یعنی جادوگران در مقابل با قدرت خدا هستند و این مسئله آفتی برای کودکان خواهد بود؟

سپیده خلیلی: بله.

فردا: کتابهایی ترجمه شده هم درباره جن هستند که روایتش به گونه ای است که جن یکسری موجودات هستند صرفا با تکنولوژی های برتر و روایت ترسناکی از جن را نشان نمی دهد، نظرتان درباره چنین آثاری چیست؟

سپیده خلیلی: قطعا آثار خوبی است و اینکه گفته می شود فرازمینی است پس شاید کودکان آن را باور کنند و شاید هم باور نکنند که معمولا نیز باور نمی کنند؛ در حالی که وقتی نویسنده در اثرش می گوید وقتی ماه که به شب 14 می رسد یکسری آدم ها گرگ می شوند و .... قطعا کودک با خواندن آن هیچگاه حاضر نیست حتی با خانواده اش زمانی که ماه در شب 14 قرار دارد در جنگل باشد؛ چرا که خطر گرگ واقعی را بیشتر درک کرده است تا یک جن. به نظرم می توان از این قبیل کارها کرد ولی به شرط اینکه مطابق قوانین ما باشد.

فردا: عنوان کردید که در قرآن درباره جادوگری آمده است، به نظرتان می توان در جارچوب های معین ژانر وحشت و جادوگری را بنویسیم؟

خلیلی: مسلما می توان این کار را کرد؛ ولی به این شرط که به اعتقادات مان لطمه ای وارد نشود. به طور مثال جن وجود دارد و می توان درباره آن نوشت ولی به گونه ای ننویسیم که اعتقادات کودکان را خراب کنیم و باید در حد مجاز به این موضوع پرداخت. البته معتقدم نباید کودکان را از جن ترساند.

فردا: اینکه ما دیو و جادوگر و... در ادبیات خودمان داریم؛ چرا نویسندگان مان از نوع بومی این نمادها استفاده نمی کنند؟

سپیده خلیلی: البته با هیچ کدام از نویسندگان داخلی درباره این مسئله صحبت نکرده ام که بدانند چرا به این سمت نمی روند؛ ولی واقعیت این است که حد و مرزهای وزارت ارشاد که برخی از آنها را تایید و برخی را نیز تایید نمی کنم باعث بسته شدن دست و پا نویسندگان می شود.

به طور مثال به خاطر یک جمله در کتاب روانشناسی ای که آن را ترجمه کرده بودم و در آنجا آمده بود که به افراد افسرده توصیه می شود برای اینکه خیلی در خود فرو نروند حیوانی را نگهداری کنند و این مسئله باعث می شود که فرد افسرده از خود خارج شود؛ به همین دلیل در ترجمه آن کتاب نوشتم به یک حیوان خانگی اعتماد کنید حال این حیوان لاک پشت، کبوتر، قناری و ... می تواند باشد و به هیچ وجه در ترجمه اثر واژه سگ را مطرح نکردم ولی وزارت ارشاد گفت باید این مطلب از کتاب حذف شود در حالی که کتاب چاپ شانزدهم بود! حتی زمانی که به مسئولان وزارت ارشاد صحبت کردم و گفتم این موضوع علمی است ولی آنها گفتند این موضوع حتما باید حذف شود از کتاب.

به نظرم اگر این حلقه ای که وجود دارد و با توجه به امکاناتی که در اختیار کودکان قرار دارد که هر زمان که بخواهند می توانند هر اطلاعاتی را کسب کنند، اجازه دهند که نویسندگان مطالب را به بیان سالم به کودکان منتقل کنند بسیار مفیدتر از این است که کودکان از هم سن و سال های خود اطلاعات بگیرند و علایق خود را با سی دی ها و... که مخرب است برای کودکان پر کنند.

فردا: در ابتدای سخنان خود گفتید در حوزه نوجوان بحث عشق و در حوزه کودکان بحث آموزش های جنسی در آثار ما خالی است، در حوزه نوجوان چطور می توان این مسئله عشق را مطرح کرد؟ آیا همه مسائل مربوط به بحث ممیزی است؟

سپیده خلیلی: خیلی کم نویسندگان نوجوان نویس دیگر را می بینم ببیشتر نویسندگان خردسال و کودک نویس را ملاقات می کنم و ما چهارشنبه های هر هفته دور هم جمع می شویم. به خاطر دارم در یکی از همین دورهمی ها قصه ای درباره ماجراهای میز و صندلی ای که زیر باران و آفتاب پوسیده شده بودند، نوشتم که نویسندگان حاضر در آن جلسه گفته بودند چقدر قصه لطیف و عاشقانه ای است. در حقیقت عاشقانه می تواند همین داستان ها باشد و حتما نباید به مسائل جنسی پرداخت؛ چرا که همین حس لطیف تعریف از یکدیگر و اینکه می توان روی کمک دیگران حساب کرد و... جزو داستان عاشقانه محسوب می شود؛ ولی اینکه چرا نویسندگان نمی نویسند به خاطر این است که نویسنده می ترسد که شاید زحمتی که کشیده می شود اجازه انتشار پیدا نکند.

فردا: چرا درباره مسائل جنسی در حوزه ادبیات کودک اثری نوشته نمی شود؟

سپیده خلیلی: اولین اقدامم بعد از ماه مبارک رمضان این است که کتابی را درباره این موضوع بنویسم و بعد منتظر می مانم که آیا وزارت ارشاد آن را رد می کند یا خیر. الان نیز کتاب کاربردی ای درباره ترس نوشته ام که اگر کودکان می ترسند با ترس هایشان آشنا شوند و بدانند که کدام ترس مناسب گروه سنی و کدام یک نیست.کتابم بعدی ای قطعا درباره آموزش جنسی است تا کودکان بدانند چگونه از خود مواظبت کنند.

فردا: متشکرم که وقت خودتان را در اختیار ما قرار دادید.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها