حاتمی‌کیا «آرام» نمی‌گیرد

کد خبر: 490615

بعد از شب‌های گفت‌وگوی حاتمی‌کیا با اکبر نبوی، آن شب برای اولین بار بود که حاتمی‌کیا سکوت خود را در علن شکسته بود و به‌صراحت مواضعش را اعلام عمومی می‌کرد. آن شب حاتمی‌کیا گریست. از سایت‌هایی گفت که او را «منافق» لقب داده بودند و نوشته بودند که او از همان ابتدا «نفوذی» بوده است. طالب‌زاده پای درددل‌های او نشسته بود و می‌شنید که حاتمی‌کیا می‌گفت: «ما در این حوزه یتیم هستیم و کسی را نداریم».

خبرگزاری تسنیم :آسودگی برای حاتمی‌کیا یعنی پایان و عدم. همه زنده بودن، حیات و اثرگذاری او در این آرام ننشستن‌ها ‌و مطالبه‌گری آرمانی بلوغ یافته‌اش است. او مرد چالش است و همیشه به میدان‌های پرتنش ورود می‌کند اما با یک شاخص: «گفتمان خمینی». 1. بعد از شب‌های گفت‌وگوی حاتمی‌کیا با اکبر نبوی، آن شب برای اولین بار بود که حاتمی‌کیا سکوت خود را در علن شکسته بود و به‌صراحت مواضعش را اعلام عمومی می‌کرد. آن شب حاتمی‌کیا گریست. از سایت‌هایی گفت که او را «منافق» لقب داده بودند و نوشته بودند که او از همان ابتدا «نفوذی» بوده است. طالب‌زاده پای درددل‌های او نشسته بود و می‌شنید که حاتمی‌کیا می‌گفت: «ما در این حوزه یتیم هستیم و کسی را نداریم». گله حاتمی‌کیا پرده برمی‌داشت از یک «تنهاشدگی». حاتمی‌کیا سال‌ها مسیری را که به آن باور داشته یکه و یگانه پیش برد و به‌سبب پافشاری بر دریافت‌ها و فهمش از مسائل و آنچه درست پنداشته، هزینه هم داد. مخالفان او هم از جنس توجیه‌گرایان و وابستگان به مراکز قدرت و دولت‌ها بوده‌اند هم از جنس ساختار شکنان و آنانی که هیچ تعلق خاطری به باورها و نظامی که او طرفدار، هوادار و حتی منتقد مصلحش است، ندارند. اما حاتمی‌کیا زجر سومی هم می‌کشد، او بارها مورد شماتت و انتقاد آنانی که موسوم به آرمانگرایان هستند، هم قرار گرفته است. جنس تنهایی و فریادهای او را فقط سید مرتضی آوینی می‌فهمید که چند گام جلوتر از همه بود و خودش برای دوره‌ای این تنهایی را تجربه کرده بود. ریشه این تنهایی کجاست؟ حاتمی‌کیا دقیقاً به‌سبب جنس «ناب» آرمان‌گرایی‌اش تنها است. جهان آرمان‌گرای حاتمی‌کیا، جهانی است که دشمن زیاد دارد، حتی میان آرمانگرایان. آرمان‌گرایی او حول استقلال می‌چرخد و وابستگی و تعلق اولین محدودکننده آرمان‌گرایی او است. او هزینه «استقلال»‌ش از همه این‌ وابستگی‌ها را می‌دهد. هرچند مستقل از جریانات و گروه‌ها است و به همین دلیل مغضوب آنانی است که خود را پوزیسیون یا اپوزیسیون می‌خوانند، اما خود را مستقل از باورها و آرمان‌های نظامی که به آن معتقد است، نمی‌داند. همان شب، در برابر چشمهای طالب‌زاده و بینندگان می‌گفت «متعلق به هیچ رنگ و حزبی نیستم، نه الآن و نه در گذشته، نه آن موقع کولی دادم به چپ و راست و بقیه و نه الآن به کسی کولی می‌دهم». شاید این بزرگترین دلیل برای تنها بودنش بود. او می‌توانست مانند بسیاری دیگر، از آنچه به آن باور داشت، افول کند، به باورهایش پشت کند و آسایش بیشتری داشته باشد، اما او ترجیح بر چیز دیگری داشت، آسودگی برای حاتمی‌کیا یعنی پایان و عدم. همه زنده بودن، حیات و اثرگذاری او در این آرام ننشستن‌ها ‌و مطالبه‌گری آرمانی بلوغ یافته‌اش بود. او مرد چالش بود و همیشه به میدان‌های پرتنش ورود می‌کرد اما با یک شاخص: «گفتمان خمینی». مرد ناآرام سینمای ایران، بعد از مدتی به «تردید» در مسیر آرمان‌گرایی‌اش متهم شد. اتهام تردید سال‌ها در رسانه‌ها و محافل اکو می‌شد تا او را به انفعال بکشاند. اما محاکات و دریافت‌های شخصی او از جامعه هرگز اجازه نمی‌داد که این انفعال بر او مسلط شود و واکنشی به آنچه اتفاق می‌افتد نداشته باشد. حاتمی‌کیا اگر تردیدی هم داشت، تردید در گرایش به جریانات و مراکز تجمع قدرت بود. تردید درباره اینکه وابستگی او به این تجمعات و تعلقات، طراز آرمان‌گرایی‌اش را تقلیل دهد و تیغ بازخواستش از دستگاه‌ها و مسئولان را کُند، کند. حاتمی‌کیا، سر جایش ایستاد و یک گام از آرمان‌هایش عقب نکشید، حالا دیگران هستند که اطراف او می‌چرخند و سعی بر مصادره‌اش دارند، اما او به‌جای عامل این جریان‌ها بودن، خود، پیش‌برنده ماجراست. استقلال، رمز موفقیت حاتمی‌کیا و سینمای همیشه انتقادی اوست که برای بازیابی سیرت انقلاب به نقد صورت آن و عملکردها می‌نشیند. این تکلیف اوست چه او مسئولیت داشته باشد، چه نداشته باشد، اعتقاداتش او را مسئول در برابر جامعه می‌کند. حسب این مسئولیت‌ جوشیده از درون، او هیچ‌وقت ساکت نیست و فریاد می‌زند، حتی اگر یک نفر و تنها باشد. 2. بعد از «آژانس شیشه‌ای» امروز حاج حیدرِ «بادی‌گارد» بازنمایی دریافت‌های حقیقی حاتمی‌کیا شده است. حاتمی‌کیا هنوز فیلمساز انقلابی مانده نسل انقلاب است. مسئله‌های او مسئله بسیاری نبوده است. او فرزند تنهامانده خمینی است. اما همیشه اصراری وجود داشته که او را ضدمردم هم معرفی کنند، حال اینکه او همیشه درگیر و سرشاخ با مسئولان و آنانی بوده که دسترسی به قدرت داشته‌اند. او برگرفته از مکتب و سیره خمینی همیشه غصه‌خوار جامعه بود و برای حق‌خواهی جامعه هیچ‌گاه در برابر قلدران کرنش نکرد. همین روحیه او را برای همیشه مطرود همه دولت‌ها باقی گذاشت. حاتمی‌کیا اتفاقاً آن فیلمساز متعهد و مسئولی بود که همیشه در حضانت از خانواده، هزینه‌های شخصی بسیار داد، هرچند به چشم نیامد اما یک گام از مطالبه‌گری پس نکشید. حالا «بادی‌گارد» بلوغِ روزآمدی و دقت در سینمای اوست که با دولت‌های معاصر دچار چالش است. او حرف از سیرت انقلاب خمینی می‌زند، معترض است به کج‌روی‌ها و خودباختگی‌ها، معترض است به انقلابی‌گری‌های تکنوکراتیک و بوروکراتیک و با رعایت زاویه‌ای که با انقلابی‌گری‌های ساده، خودجوش و واکنشی انصار حزب‌اللهی‌ها یا دستمال‌سرخ‌ها دارد، باز هم در برابر آنانی که اسیر ژست‌های دیپلماتیک شده‌اند و این حرکت‌ها را مایه آبروریزی می‌دانند، به‌کنایه می‌پرسد «آبروی چه‌کسی را پیش چه‌کسی می‌برند؟»، این تلخ‌ترین حرف امروز حاتمی‌کیا برای آنانی است که دکترین وادادگی و ارتجاع را در برابر قلدران جهانی پیش می‌برند، آنانی که چشمشان به بیرون مرزها بیشتر از داخل دوخته شده است. استقلال‌خواهی حاتمی‌کیا را قبل از هر گروهی، عموماً وابستگان و مسئولان تاب نمی‌آوردند. آنان قدرت دارند و پیش از این همیشه در حال تلاش برای حذف نگاه معترض حاتمی‌کیا هستند. حاتمی‌کیا، کارگردان باهوشی است و همیشه در اوج بازی می‌کند. بازی‌هایش برایش دو سر برد است. بادی‌گارد هم بازی دو سر برد جدید اوست. مثل همیشه کار برای دولتمردان و مسئولانی که بخشی از انتقادهای او متوجه آنان است، سخت شده است. در دوره سی‌وچهارم جشنواره، هرطور با او مواجه شوند، حاتمی‌کیا ماندگار و باقی است. برای فردی که در مسیر باورهایش تنها پیش رفته، چیزی عوض نمی‌شود. «آزادی» در قاموس حاتمی‌کیا که یله و رها پیش می‌رود و جز باورهایش چیزی برای از دست دادن ندارد، معنای دیگری پیدا کرده است، به همین نسبت کار برای «دیگری»های او سخت شده است. جامعه صدای فریادهای حاتمی‌کیا را می‌شنود. مواجهه جشنواره سی‌ودوم با «چ» در جامعه غیرمنصفانه تلقی شد و این بی‌عدالتی، زمینه‌ساز حرف‌هایی درباره فشارهای پشت‌پرده و در نهایت خاطره‌ای تلخ برای سازمان سینمایی شد. حالا کار برای دولت یازدهم که این بار مستقیم‌ و صریحانه‌تر از گذشته در برابر انتقادات اصولی حاتمی‌کیا قرار گرفته، سخت شده است و آنان هم مانند همه دولت‌های قبلی گرفتار شده‌اند. نتیجه بازی برای حاتمی‌کیا «برد» است اما باید دید دولت این بازی را «برد ــ برد» پیش می‌برد یا مانند دولت‌های قبل در زمین اصول خمینی به حاتمی‌کیا خواهد باخت. باید به انتظار نشست و تماشا کرد: مواجهه دولت‌ها با حاتمی‌کیا «جناحی» خواهد بود یا «اصولی»؟
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها