سندرز یا کلینتون؛ کدام یک تداوم بخش سیاست‌های فعلی آمریکا است؟ / کدام کاندیدا برای ایران بهتر است؟

کد خبر: 518414

روزنامه هافینگتون پست در مطلبی نوشته است که هیلاری کلینتون، داوطلب نامزدی حزب دموکرات در انتخابات ریاست جمهوری امریکا در صورتی می تواند از رای آمریکایی‌های ایرانی‌تبار بهره‌مند شود که مسیر دیپلماسی اوباما را در رسیدن به ایران طی کند.

سندرز یا کلینتون؛ کدام یک تداوم بخش سیاست‌های فعلی آمریکا است؟ / کدام کاندیدا برای ایران بهتر است؟
سندرز یا کلینتون
سرویس بین الملل فردا؛ محمدعبداللهی- روزنامه هافینگتون پست در مطلبی نوشته است که هیلاری کلینتون، داوطلب نامزدی حزب دموکرات در انتخابات ریاست جمهوری امریکا در صورتی می تواند از رای آمریکایی‌های ایرانی‌تبار بهره‌مند شود که مسیر دیپلماسی اوباما را در رسیدن به ایران طی کند. جان‌مایه یادداشت این روزنامه، تکرار یک اعتراف مهم است و آن اینکه آنچه در دوره روسای مختلف جمهور آمریکا، چه بوش جنگ طلب و چه اوبامای به ظاهر صلح‌طلب در قبال ایران تغییر کرده، «تاکتیک»هایی بوده که بنا به مصلحت اتخاذ شده، و راهبرد مقابله با ایران به عنوان دشمن طراز اول هیچگاه کنار گذاشته نشده است. در واقع، این روزنامه معتقد است تاکتیک عملگرایانه و نتیجه بخش در حال حاضر در قبال ایران، تاکتیک مذاکره و گفتگوست. تاکتیکی که هم منافع آمریکا را تامین میکند و هم دل آمریکاییهای ایرانی تبار را-به سبب نزدیکی آمریکا به ایران و دست کشیدن جمهوری اسلامی از سیاستهای انقلابی اش- به دست می آورد. از نظر آنها، الگوی توافق هسته ای برای آمریکا پیروزی بزرگی بود که باید به سایر حوزه ها در رابطه با ایران،« تسری» یابد.
در این میان مقایسه ای میان سندرز و کلینتون شاید بتواند نشان دهد که کدام یک، گزینه مناسب تری برای تداوم استراتژی کنونی آمریکا در برابر ایران است:
1- برنی سندرز 75 ساله در نظرسنجی اخیر شورای ملی ایرانیان آمریکا (نایاک) در رأس قرار گرفته است. وی به سبب نگرش های ضد جنگ و ضد مداخله جویانه اش مورد اقبال بخش قابل توجهی از آمریکاییهای ایرانی تبار قرار گرفته، رویکرد متضاد کلینتون، رقیب سندرز در قبال ایران نیز البته در گرایش هواداران به سندرز بی تاثیر نبوده است.
2-توافق هسته ای (برجام) از نظر بسیاری از سیاسیون، اندیشکده ها و رسانه های آمریکایی پیروزی شگفت انگیز دولت آمریکا در برابر ایران بوده است. در این میان، سندرز مناسب ترین گزینه برای تداوم مسیری است که از سوی آمریکایی ها با برجام آغاز شده است. مسیری که کنترل و مهار ایران بر اساس منطق مذاکره عنصر اصلی آن است. از همین روست که نویسنده هافینگتون پست معتقد است« سندرز نه تنها مسیر دیپلماسی اوباما را ادامه می دهد بلکه فرصت ها با ایران را افزایش نیز خواهد داد.» سندرز تنها کاندیدای ریاست جمهوری آمریکاست است که اعلام کرده پس از رئیس جمهور شدن، هر چه سریعتر روابط آمریکا با ایران را از سر خواهد گرفت.
3- روی کار آمدن رییس جمهوری که معتقد به تداوم تعامل با ایران نباشد و یا به زبان نویسنده هافینگتون پست، «تعامل برای او یک استثنا باشد نه قانون» نگرانی بخش اعظمی از فضای رسانه ای سیاسی امریکا را که خواهان عادی سازی روابط با ایران و بهره برداری از نتایج آن در منطقه هستند، تشدید کرده است. بر همین مبناست که توصیه آنها به کلینتون این است که پیش از هر چیز، لحن و کلامش را شبیه اوباما کند نه این که به ستیزه جویی های جرج بوش بازگردد. این امر اکنون روشن شده است که راهبرد «پیروزی بدون جنگ» که نیکسون در 1987 در کتابی به همین نام، آن را برای آینده آمریکا توصیه کرده بود و راهبرد اصلی ایالات متحده در دوران جنگ سرد علیه شوروی نیز بود اکنون کاملا در دستور کار آمریکایی هاست.
4-سندرز را می‌توان الگوی اعتدال گرایانه سیاست ورزی در آمریکا دانست. سیاستمداری که در عین داشتن ریشه یهودی، از برجام به طور کامل حمایت می‌کند ومعتقد است در قضیه اسرائیل و فلسطینیان، آمریکا باید به واقع بی طرف باشد و از حمایت بی چون چرای اسرائیل دست بردارد و در نهایت خواهان ایجاد رابطه دیپلماتیک میان جمهوری اسلامی ایران و آمریکا ست. همین مواضع است که سبب شده تا اعتدالیون و اصلاح طلبان داخلی نیز سندرز را گزینه مناسب خود برای ریاست جمهوری آمریکا بدانند. یقینا گرایش به کاندیداتوری کلینتون که توافق هسته ای در نظر او سقف همکاری با ایران است به هیچ وجه مورد نظر جریان تعامل طلب وسازشکار افراطی داخلی نیست.
5- گرایش دولت یازدهم و پدران معنوی آن به تسری الگوی برجام به سایر حوزه‌ها (تحت عناوین برجامهای 1و 2 و...) و عادی سازی روابط با ایالات متحده، ایجاب می‌کند تا سندرز گزینه مطلوب آنها برای ریاست جمهوری آمریکا باشد. دولتی که نخبگان فرهنگی آن بر لزوم گسترش روابط فرهنگی با آمریکا تاکید دارند، تصمیم‌گیران حوزه صنعت و اقتصاد آن بر واردات محصولات آمریکایی به کشور اصرار می‌ورزند و تئوریسین‌های سیاسی آن همچون سریع القلم، صراحتا سیاست خارجی جمهوری اسلامی را از آغاز انقلاب تاکنون -به خاطر رویکرد نصحیت‌گرایانه‌اش!- مورد انتقاد قرار میدهند و توسعه برون گرا را تنها را پیشرفت کشور تلقی میکند، طبیعتا علاقه مند است تا رئیس جمهوری در امریکا بر سر کار بیاید تا بتواند مسیر آغاز شده از برجام را در تعامل با ایران ادامه دهد.
6- این‌گونه که در ابتدا ذکر شد و بر طبق اذعان خود آمریکایی‌ها، بر مبنای اصول حاکمیتی ایالات متحده، استراتژی‌های سیاست‌ورزی و حاکمیتی در در تمام دولتها در این کشور یکسان است. به عبارت دیگر آنچه که تغییر می‌کند صرفا تاکتیک‌های مقطعی است. در واقع استراتژی خصومت آمیز نسبت به جمهوری اسلامی و تلقی از آن به عنوان دشمن قطعی، بخش جدایی ناپذیر، مستمر و عنصر هویت بخش سیاست خارجی آمریکاست. در تایید همین موضوع است که گرت پورتر تحلیلگر مستقل آمریکایی در تبیین علت مواضع خصمانه آمریکا با ایران، به درستی با مرتبط دانستن سیاست‌های آمریکا به تصمیمات هیات حاکمه معتقد است «در یک سطح وسیعتر، مهمترین عامل تعیین سیاست آمریکا در قبال ایران،‌ سیاست بوروکراتیک و هیات انتخابیه داخلی است و نه نگرش و دید استراتژیک شخص اوباما درباره خاورمیانه. دستگاه امنیت ملی آمریکا که قدرت مسدود و ممانعت کردن هر ابتکاری را دارد، منافع بلندمدت اساسی در ادامه سیاست رفتار کردن با ایران به عنوان یک دشمن دارد.» با این همه دولت یازدهم به جهل و یا به عمد علاقه دارد تا موضوعی بدین روشنی را باور نکند و در تعاملات خود این اصل را سرلوحه قرار دهد.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها