سینمای پر شده از چشم آبی‌های با صورت‌های جراحی شده!

کد خبر: 518936

آن‌هایی که صدای زنانه داشتند در موسیقی برجسته شدند ناله‌ها و ضجه‌های زنانه باب شد.خوشحالم بی کیفیت‌ها حذف شدند.آنقدر تعداد خوانندها و آهنگسازان و شعرای بی کیفیت زیاد بود، که به حد انفجار رسید ولی خوشبختانه اکنون تقریبا الک شده‌اند. اگر بابک بیات زنده بود از دست این موسیقی که الان وجود دارد دق می‌کرد.

سینمای پر شده از چشم آبی‌های با صورت‌های جراحی شده!

مشرق: این روزها شاهد تغیر ذائقه و پوست اندازی در سلیقه شنیداری مردم هستیم. بعد از چند سالی که صداهای زیر و زنانه مورد توجه جامعه قرار گرفته بود،‌ رجعت مردم به کمی قبل‌تر و موسیقی دهه‌های گذشته بیشتر شده و طبیعتاً صداهای مردانه و پرحجم آن زمان بار دیگر مورد استقبال قرار گرفته است.

من تاجر نیستم، آواز خوانم!/سینمای ما پر شده از چشم آبی‌های بی کیفیت با صورت‌های جراحی شده!

در این میان «حامی» خواننده‌ای با صدایی مردانه و حجیم و از شاگردان مکتب زنده ‌یاد بابک بیات که کمتر کسی پیدا می‌شود صدایش را نشنیده باشد، دوباره به صحنه بازگشته است. حامی به دلایل بسیاری که در ادامه به آن اشاره می کند؛ ‌پنج سالی از فضای موسیقی دور بود وبارها قصد ترک ایران را کرده است ولی نتوانسته تاب جدایی از مردم سرزمینش را بیاورد و یک بار دیگر می‌خواهد خودش را در این عرصه محک بزند.به گزارش هنرمند از اواخر سال گذشته اخبار کنسرت‌های حامی منتشر شد و وی رسما به دنیای موسیقی بازگشت. سال 1395 نیز برای حامی سال پرکاری است و از ابتدای سال با کنسرت‌های شهرستان، خود را برای اجرای 28 اردیبهشت تهران آماده می‌کند. به بهانه بازگشت مجدد حامی به دنیای موسیقی و کنسرت پیش‌رو با این خواننده مستعد و بی‌پروا گفتگویی انجام دادیم. *شما بعد از پنج سال دوری از صحنه مجددا با موسیقی آشتی کردید. دلایل عدم حضورتان چه بود؟ هر چند گفتن آن تکرار مکررات است. یک سری اتفاقات روحی و روانی برایم افتاده بود. در ابتدا یکی از مشکلاتم فشار روانی حاصل از کیفیت صدایم بود که باعث شد خیلی از لحاظ روحی افت کنم. از طرفی یک مورد کلاهبردای هم برایم اتفاق افتاد (که هنوز هم پرونده‌ام به نتیجه نرسیده) این مورد برای یک هنرمند که عمرش و زندگی‌اش را در هنر گذاشته و سرمایه‌گذاری کرده و برای به دست آوردن لوازم راحتی زندگی سختی زیادی می‌کشد قابل تحمل نبود. فشار روانی حاصل از آن کلاهبرداری ، شروع این دوری بود و هر روز بدتر شد و افت روانی و عدم اعتماد به نفس من را به دنبال داشت. خودم را کامل باخته بودم ولی بعد از پنج سال اتفاقات معجزه‌آسایی افتاد و لطف خداوند شامل حال من شد؛‌ یک سری درها به روی من باز شد و فاکتورهای منفی که در زندگی‌ام بود،‌ حذف شد.

من تاجر نیستم، آواز خوانم!/سینمای ما پر شده از چشم آبی‌های بی کیفیت با صورت‌های جراحی شده!

اعتماد به نفس از دست رفته‌ام را دوباره به دست آوردم و به روی صحنه برگشتم. در دیماه 1394، چهار اجرا داشتم یک برنامه، ارگانی بود و دو کنسرت و یک برنامه که در جشن موسیقی ما برگزار شد. اولین اجرایم به همراه رضا تاج بخش با حضور مفاخر موسیقی ایران از جمله استاد حسین علیزاده بود،‌که برای من افتخار بزرگی محسوب می‌شود. این اجراها باعث شد که روحیه‌ام را کامل به دست آورم و دوباره احیا شوم. بماند که در این پنج سال به طور معجزه‌آسایی از بابت شناخته‌شدن عمومی و شناخته‌شدن آثارم میان مردم اتفاقات عجیبی برایم افتاد،‌که خودم باورم نمی‌شود چطور در این سکوت پنج ساله مردم بیشتر من را شناخته‌اند. الان تقریبا روی غلتک افتاده‌ام ولی هنوز به آمادگی صد در صد نرسیده‌ام ولی با تمرین به بهترین سطح خواهم رسید. من هیچ وقت استاد آوازی نداشتم ولی امروز برای اینکه به مرز آمادگی برسم تحت نظارت چند پزشک هستم به اضافه اینکه تمرین‌هایم را آقای مهدی محمدی یکی از اساتید آواز که از شاگردان زنده یاد محمد نوری هستند ادامه می‌دهم. امسال هم در 24، 25 و 26 فروردین در رشت و اصفهان اجرا داشتم. *گویا قرار بود کنسرت رشت زودتر برگزار شود؟ بله، مجوز اجرا را هشتم بهمن گرفته بودند، اما به خاطر شیطنت یکی از سرمایه‌گذارهای رشت یک کنسرت دقیقا دو روز قبل از ما مجوز گرفت و به دلیل تداخل و مشکل در بلیط فروشی،‌ ما مجبور شدیم تاریخ را عوض کنیم. البته فکر می‌کنم با هماهنگی با وزارت ارشاد این اتفاق افتاد. استقبال از کنسرت هم خیلی خوب بود و البته برای اصفهان هم به همین صورت کنسرت بسیار خوبی بود.

من تاجر نیستم، آواز خوانم!/سینمای ما پر شده از چشم آبی‌های بی کیفیت با صورت‌های جراحی شده!
*در اجراهای امسال با ارکستر جدید روی صحنه رفتید؟

بله درست است. تفاوت کنسرت‌های امسال و سال گذشته‌ام ارکسترم بود. در اجرای شمال و اصفهان با ارکستر جدیدم به رهبری علی ثابت به روی صحنه رفتیم. این گروه جدید بچه‌های بسیار خوب و منظمی هستند. اگر قرار باشد از خصوصیات خوب‌شان بگویم اول نظم و ترتیب، دوم نظم و ترتیب و سوم نظم و ترتیب است. این ارکستر قبلا با محسن یگانه عزیز کار می‌کردند، خواننده و دوست خیلی خوبم که چند سالی می‌شود با هم آشنا هستیم. هر چند سبک‌هایمان به هم مربوط نمی‌شود اما از لحاظ اخلاقی دوستش دارم، بچه‌ها با محسن یگانه کار می‌کردند ولی حالا من شانس آن را دارم که با این گروه کار کنم کنسرت 28 اردیبهشت هم با این ارکستر خواهد بود.

من تاجر نیستم، آواز خوانم!/سینمای ما پر شده از چشم آبی‌های بی کیفیت با صورت‌های جراحی شده!
*شما قبلا تاکید کرده بودید که فضای موسیقی مسموم است و تا فضا درست نشود بازنمیگردید. آیا برگشت حامی به دلیل درست شدن فضای مویسقی است؟

در دوره‌های مختلف که من کار موسیقی کرده‌ام سال 1375 و 1376 اتفاقات عجیب و غریب زیادی برایم افتاده که در ابتدا باورم نمی‌شد، در هنر سرزمینم آنقدر آلودگی وجود داشته باشد. با مرور زمان که وارد شدم و کار کردم به این آلودگی‌ها برخورد کردم. عرق این آلودگی‌ها شدم و از آنجا که تریبت من، تربیت تاجر معابانه‌ای نیست و بیزینس‌من نیستم، ‌وارد این بازی‌ها نشدم و سعی کردم خودم را کنار بکشم تا آنجا که بیشتر آلبوم‌هایی که از من منتشر شده هنوز که هنوز است با من تسویه حساب نشده است،‌ از شرکت آوای باربد گرفته تا دو شرکت دیگر که کار کردم و آنها هم به طور کل متواری شدند.

من تاجر نیستم، آواز خوانم!/سینمای ما پر شده از چشم آبی‌های بی کیفیت با صورت‌های جراحی شده!

علاوه بر اتفاقات این چنینی، اتفاقات مافیایی هم در موسیقی می‌افتد که خوشبختانه کمتر از قبل شده است. چون هنر برنمی‌تابد که کیفیت در درجه آخر اهمیت باشد هر چقدر هم که یک هنرمندنما مافیا بازی و لابی‌گری کند و به ظاهر پیشرفت کند،‌ بالاخره یک روز مردم تشخیص می‌دهند که هنرمند واقعی چه شخصی است. چه کسی باید بماند و چه کسی رفتنی است. اگر آن کیفیت لازم را نداشته باشی هر چقدر هم پشتوانه سیاسی داشته باشی یک روز دستتان رو می‌شود. نمونه‌های فوق العاده زیادی وجود دارد در همین موسیقی که من الان کار می‌کنم، خوانندگانی را می‌شناسم که در گذشته هر کانالی یک سریال از آنها پخش می‌کرد، فیلم‌های سینمایی از آنها پخش می‌شد،بیلبوردهایشان در سطح شهر بود و کنسرت‌های شهرستان و خارج از کشور زیادی داشتند ولی الان خانه‌نشین شده‌اند و با التماس برای برنامه‌های ارگانی می‌روند. ا ین نشانه این است که وقتی پشتوانه هنری وجود نداشته باشد و تکیه‌گاهت چیزی غیر از هنر باشد به سرانجام نخواهید رسید. این اتفاقات من را ناامید کرده بود و از فضای موسیقی خسته و بی انگیزه شده بودم. چندین بار تصمیم گرفتم دیگر فعالیت نکنم یا اینکه از ایران بروم و موسیقی ر اکاملا کنار بگذارم. اما اکنون فضا در حال تغییر است؛‌ سلیقه مردم به سمت موسیقی متعهد برگشته است. من صاحب نظر نیستم ولی راجع به موسیقی‌های رپ،‌ شاهد هستیم رونق هفت سال پیش را ندارند. موسیقی‌های اصیل و با پشتوانه رونق گرفته‌اند و همین اتفاقات به من امیدواری داد که هنوز زنده‌ام و بعد از 18 سال از شروع کارم،‌ می‌توانم کار کنم. مردم وقتی در ارتباط مستقیم با یک هنرمند باشند دست خواننده برایشان رو می‌شود و متوجه می‌شوند که آن خواننده صدای متناسب برای اجرا ندارد و به مرور از محبوبیت کاذبش کم می‌شود. *وضعیت موسیقی پاپ را در سال‌های اخیر به چه صورت می‌‌ببینید،‌آیا پیشرفتی در موسقی پاپ داشته‌ایم؟ تنها پیشرفت،‌ حذف بی کیفیت‌ها است. آنقدر تعداد خوانندها و آهنگسازان و شعرای بی کیفیت زیاد بود، که به حد انفجار رسید ولی خوشبختانه اکنون تقریبا الک شده‌اند. از سیاهی مطلق به سفیدی می‌رسیم مثل تمام انقلاب‌های فرهنگی که در طول تاریخ اتفاق افتاده،‌ فکر می‌کنم یک انقلاب فرهنگی در موسیقی ما در حال رخ دادن است. تمام سیاهی‌ها دارد پاک می‌شود و روزنه‌های امید خودش را نشان می‌دهد. در موسیقی پاپ که حرفی برای گفتن نداشتیم،‌ از نظر من موسیقی ما از سطح موسیقی بین المللی خیلی فاصله دارد غیر از موسیقی سنتی، حتی موسیقی های کلاسیک ما و ارکسترهای ما از کیفیت لازم برخوردار نیستند در مقایسه با کنسرت‌های زنده خارجی کیفیت لازم را ندارند و مسلما سطح موسیقی ما هم خیلی فاصله دارد.

من تاجر نیستم، آواز خوانم!/سینمای ما پر شده از چشم آبی‌های بی کیفیت با صورت‌های جراحی شده!
*نظرتان درباره موسیقی سنتی چیست؟

تکلیف موسیقی سنتی ما که مشخص است، ‌خواننده‌های بی نظریی وجود دارد چون موسیقی سنتی قانون دارد. یک سری قوانینی که سینه به سینه به ما رسیده و در آن قوانین رعایت می‌شود یک خواننده بی کیفیت اگر در موسیقی سنتی وارد شود عمرش خیلی کوتاه‌تر از یک خواننده پاپ خواهد بود. ما در موسیقی سنتی خواننده‌های فوق العاده خوب داریم. افرادی چون همایون شجریان،‌ محمد معتمدی، سالار عقیلی و علیرضا قربانی خواننده‌های فوق العاده خوبی هستند که خوشبختانه به اندازه خواننده‌های پاپ طرفدار دارند. کنسرت‌های زیادی هم در ایران و هم در خارج از ایران اجرا کرده‌اند. ریشه‌ها و پایه‌های موسیقی امروز ما از موسیقی سنتی نشأت گرفته است. حتی کسانی که ادای موسیقی غربی را درمی‌آورند! چون از ابتدا در گوششان موسیقی سنتی نواخته شده و به صورت ناخودآگاه با این نوع موسیقی پرورش پیدا کرده‌اند. هیچ کس با مویسقی سنتی بیگانه نیست من هم مثل بقیه مردم ایران با این موسیقی بزرگ شدم و یکی از الگوهای بنده که هیچ ربطی هم به سبک موسیقی‌ام ندارد،‌ استاد محمدرضا شجریان بودند که خیل دوستشان دارم البته الان کمتر آثارشان را گوش می‌دهم. اهالی موسیقی سنتی می‌دانند که من موسیقی سنتی را به موسیقی پاپ ترجیح می‌دهم . البته نکته دیگر در مورد موسیقی تلفیقی پاپ سنتی است که اصلا قبولش ندارم و روی آن خطر قرمز می‌کشم. خواننده‌ای که در سبک تلفیقی کار می‌کند چون جایی در موسیقی سنتی ندارد برای اینکه جایی پیدا کند به این نوع موسیقی چنگ می‌زند این گروه‌ها مثل نسیم بهاری می‌آیند و می‌روند و ماندگاری ندارند، من نیز علاقه‌ای به این نوع سبک ندارم. *در سال‌های اخیر از جنس صدای شما در حوزه خوانندگی کمتر دیده‌ایم و خوانندگان موسیقی پاپ صداهای زیر و زنانه‌ای دارند. این رویکرد از کجا می‌آید؟ من چندین سال پیش این را پیش بینی کرده بودم. اولین کسی که هم سینما هم موسیقی را نقد کرد بنده بودم. چون سینمای ما پر شده از چشم آبی‌های بی کیفیت با صورت‌های جراحی شده، اما حتی در سینما هم می‌بینیم که روزنه‌های امیدی وجود دارد بازیگرانی که ملاک سنجش‌شان صورت و میزان طرفدارانشان نیست مانند پرستویی‌ها و کیانیان‌ها و ... در سینما متولد می‌شوند. چشم آبی‌ها از دور خارج شده‌اند. در موسیقی هم دقیقا این اتفاق افتاده به خاطر نبود زن در موسیقی ما،‌ آن‌هایی که صدای زنانه داشتند در موسیقی برجسته شدند ناله‌ها و ضجه‌های زنانه باب شد. بعضی از خواننده‌هایی که می‌دانم قبلا مرثیه خوان بودند با تفاوت اینکه با ترکیب یک ریتم چهار چهارمی تند و بیس قوی با صدایشان وارد این عرصه شدند. مردم خیلی سال است که این سبک موسیقی‌ها را گوش می‌دهند و مسلم است که باید خسته شده باشند و برگردند به همان صدای مردانه که شما یاد کردید. خواننده‌های موسیقی یک دوره جایشان را دادند به مردهای دخترنمایی که صدایشان کم از دخترها نداشتند که خوشبختانه اکنون کم‌رنگ شده‌اند و در مقابل، خواننده‌هایی که بابک بیات‌ها آهنگسازشان بودند دوباره روی کار می‌آیند.

من تاجر نیستم، آواز خوانم!/سینمای ما پر شده از چشم آبی‌های بی کیفیت با صورت‌های جراحی شده!
*شما از پیروان مکتب استاد بابک بیات بودید. نگاه استاد به موسیقی چگونه بود و فکر می‌کنید اگر ایشان زنده بودند از شرایط کنونی موسیقی رضایت داشتند؟

سوال بسیار خوبی کردید،‌ خدا رحمت کند آقای بیات را که به خاطر عارضه کبدی از دنیا رفتند ولی فکر می‌کنم اگر بابک بیات زنده بود از دست این موسیقی که الان وجود دارد دق می‌کرد. البته باید بگویم که شخصیت ایشان فوق‌العاده محکم بود بسیار جنگنده و با اعتماد به نفس بودند. اصلا برایش اهمیتی نداشت که تمام دنیا در حال ساختن موسیقی بی تعهد هستند،‌ ایشان کار خودش را می‌کرد. به هر حال شنیدن صداهای بدی که وجود دارد برایش عذاب آور بود هر چند در زمان ایشان هم بودند آهنگسازان و خوانندگانی که کیفیت نداشتند. همانطور که برای بنده این وضعیت خوشایند نیست برای بابک بیات نیز ناخوشایند بود. همیشه تأسف می‌خورم از عدم حضور آهنگسازانی چون بابک بیات که از ایران مهاجرت نکردند و در همین جا به مردم و موسیقی خدمت کردند و شاید آنچنان که باید حقشان ادا نشد. در حال حاضر هم داریم آهنگسازانی چون آقایان چشم آذر؛ لاچینی، شهبازیان و ... که هنوز می‌شود از آنها استفاده کرد ولی به دلیل عوض شدن سلیقه مردم هنوز این گرایش صد در صد به موسیقی گذشته وجود ندارد. *به نظرتان حفظ کردن اصالت موسیقایی بزرگانی که نام بردید و عوض نکردن سبکشان از کجا نشأت می‌گیرد؟ مسلما وقتی شخصی تحصیلات آکادمیک موسیقی داشته باشد و به هنر خودش تعهد داشته باشد هیچ وقت تغییر سبک نخواهد داد. زمانی که آهنگساز می‌داند موسیقی یعنی ریاضی آن زمان هیچ وقت محاسبات آن آهنگساز عوض نمی‌شود. به قول احمد پژمان آهنگسازان برقی که سواد درست وحسابی هم ندارند و حتی آکورد هم نمی‌َشناسند صرفا به فکر تجارت از موسیقی هستند و مدام در حال تغییر سبک خواهند بود. *شما در انتخاب شعر و آهنگ وسواس به خصوصی دارید. این وسواس از کجا‌ آمده است؟ بنده از دوران کودکی آدم کمال گرایی بوده‌ام و در تمام مراحل زندگی‌ام اینگونه هستم. این وسواس و کمال گرایی در موسیقی‌ام وارد شده و همیشه دنبال بهترین کیفیت برای عرضه آثارم بوده‌ام. به خاطر همین موضوع از ابتدا سراغ آهنگسازانی رفتم که شبیه خودم کمال‌گرا بودند،‌ اما بنده از پنجاه درصد آثارم راضی نیستم. این عدم رضایت هم به خاطر نبود ابزار و وسایل لازم برای تولید موسیقی خوب است. شاید اگر دهه پنجاه زندگی می‌کردم آثار تولیدی بهتری داشتم. الان دیگر نوازندگان و آهنگسازان گذشته خیلی کم شده‌اند. اکثر نوازندگان ماشینی شده‌اند که روزی به بیست استودیو برای ضبط می‌روند و همه قطعات هم مثل هم می‌نوازند. قبلا اینطور نبود، ما قطعات را ضبط می‌کردیم اگر راضی نبودیم مجددا وقت ضبط می‌گرفتیم و به خاطر آن هم قرار نبود هزینه‌ای اضافه به نوازنده پرداخت کنیم. با همه این تفاصیل وقتی به گذشته خودم نگاه می‌کنم و قطعاتم را گوش می‌دهم باور نمی‌کنم که این آهنگ‌ها مال من است یا فلان شاعر با بنده همکاری کرده است. یکی از آن آثار،‌ سمفونی پیامبر دکتر فرهت است که باورم نمی‌شود یک خواننده اینقدر خوش شانس و با کیفیت بود که در چنین کاری حضور داشته باشد. از این به بعد هم قصد دارم با اشخاصی که در گذشته نیز همکاری داشته‌ام دوباره کار کنم و آثاری مثل گذشته خلق کنم. از طرفی مردمی که حامی را دوست دارند،‌ توقع ندارند که حامی کار شاد عرضه کند. بنده را حامی «دو نیمه رویا» و «فقط نگاه می‌کنم» می‌شناسند به خاطر همین سعی می‌کنم دوباره حامی آن‌ سال‌ها را تکرار کنم. *شما با شاعرانی چون بابک صحرایی و اهورا ایمان کارهای زیادی داشته‌اید. دلیلش چه بوده و به‌طور کلی شعر چقدر می‌تواند در موفقیت یک آهنگ موثر باشد؟ در حال حاضر تأثیر شعر روی مردم نسبت به قدیم بسیار کم شده و از طرفی گفتن شعرهای اجتماعی به خاطر چهارچوب‌هایی که دارد خیلی سخت است که از آن برداشت سیاسی نشود. یک سری واژه‌های دست خورده وتکراری برای شعرا باقی مانده که شعر گفتن را سخت می‌کند. اما از طرفی هستند شاعران خوبی که شما هم دو نفرشان را نام بردید و همچنین افشین یدالهی و جبار کاکایی و شعرای خوبی که با وجود تمام این چهارچوب‌ها،‌ اشعار بی نظیری سروده‌اند. برای بنده هم علاوه به کلام شاعر،‌ اخلاق هم اهمیت دارد. من از شاعران دیگر نیز کار گرفته‌ام ولی به خاطر مسائل اخلاقی و حرفه‌ای به تفاهم نرسیدیم. مثلا از شخصی سه شعر خریداری کردم که همان اشعار را به دو خواننده دیگر هم واگذار کرده بود،‌ مسلماً با چنین اشخاصی همکاری نخواهم کرد. یکی هم مثل بابک صحرایی که همیشه متعهد بوده و بعد از صد سال هم شعری که به خواننده می‌دهد به شخص دیگری واگذار نمی‌کند قطعا دلیل همکاری مدام من با وی است. *در خصوص کنسرت‌های پیش‌رو توضیح دهید. همانطور که اشاره کردم تور شهرستان‌هایم با رشت و اصفهان شروع شده و در ادامه به شهرستا‌نهای دیگر هم خواهیم رفت. با مردم تهران نیز 28 اردیبهشت دیدار خواهم کرد. برای این کنسرت دو سانس در نظر گرفته شده که اگر سانس اول پر شود،‌ سانس دوم باز خواهد شد. بستگی به استقبال مردم دارد. *آلبوم جدیدی در دست تولید دارید؟ بله، دو آلبوم هست که کارهایش را شروع کرده‌ام. یکی با موسیقی فاخر که آلبوم پرهزینه‌ای هم هست و با بامداد بیات همکاری خواهم کرد و دیگری آلبوم پاپ است که الکترونیک‌تر است که یکی از نمونه‌‌هایش آهنگ «زمستون» است که منتشر شده است. امسال حتما یکی از این دو آلبوم را برای انتشار انتخاب خواهم کرد و سعی می‌کنم تا اواسط تابستان با همکار ی شرکت اکسیر نوین آلبومم منتشر شود. سخن پایانی ... ابتدا تشکر می‌کنم از شما و در ادامه از مردمی سپاسگزارم که همیشه تواننسته‌اند هنرمند واقعی را تشخیص و تمیز دهند و هنرمندان متعهد را در تمام حوزه‌های هنری نگه می‌دارند.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها