درس دلفین ها و لاک پشت ها به دولت یازدهم/ خبر یک تحلیلگر امنیتی از آزادسازی 9 میلیارد دلار پول ایران/ کاندیداتوری احمدی نژاد یعنی مرگ اصولگرایی/برای غذا خوردن باید خون خود را می فروختیم!

کد خبر: 530516

فعالان اصلاح طلب و اصولگرا در کانال‌های تلگرام خود به تحلیل و بررسی مسائل روز می‌پردازند. برخی از این تحلیل‌ها در ادامه خواهد آمد.

درس دلفین ها و لاک پشت ها به دولت یازدهم/ خبر یک تحلیلگر امنیتی از آزادسازی 9 میلیارد دلار پول ایران/ کاندیداتوری احمدی نژاد یعنی مرگ اصولگرایی/برای غذا خوردن باید خون خود را می فروختیم!
درس دلفین ها و لاک پشت ها به دولت یازدهم/ خبر یک تحلیلگر امنیتی از آزادسازی 9 میلیارد دلار پول ایران/ کاندیداتوری احمدی نژاد یعنی مرگ اصولگرایی/برای غذا خوردن باید خون خود را می فروختیم!
سرویس سیاست فردا:
فعالان اصلاح طلب و اصولگرا در کانال‌های تلگرام خود به تحلیل و بررسی مسائل روز می‌پردازند. برخی از این تحلیل‌ها در ادامه خواهد آمد.
روزه می گیرم پس هستم !
عزت الله ضرغامی رئیس سابق صدا و سیما
ضرغامی در کانال خود نوشته است: رمضان، ماه خدا به ما روی آورده است. اگر توفیق روزه داری شامل حالمان شد، آن هم در این گرمای فوق العاده و طولانی بودن روزها، بهترین دلیل بر "بودن ما" و شایستگی برای عمل به فریضه الهی است.
با همراهان عزیزی که به دلائل شرعی نمی توانند روزه بگیرند، همدردی می کنیم!چرا که سختی و مشقت غبطه خوردن به روزه داران، سخت تر از روزه داری است. تلاوت قرآن و تدبر در ایات الهی از بهترین کارهای این ماه عزیز است. از اقدامات ارزشمند حضرت آیت الله مکارم شیرازی، تدوین ترجمه و تفسیر کوتاه و کاربردی قرآن است که تحت عنوان "قرآن حکیم" چاپ و منتشر شده است.استفاده از این نسخه قرآنی برای من بسیار مفید بوده است. التماس دعا
این شب ها "مفاتیح الجنان" مرحوم شیخ عباس قمی هم خیلی به کار می آید .این کتاب استثنائی در واقع تالیف نیست، بلکه جمع آوری دعا های مهم از سایر منابع اسلامی است.
نویسنده می گوید،تمام اعمال و ادعیه ای که در این کتاب آورده ام ،حداقل یک بار خودم انجام داده ام .نتیجه آن اخلاص،می شود این کتاب ارزنده که در هر خانه ای در کنار قرآن مجید ،کتاب الهی قرار می گیرد.
هیلاری کلینتون چطور یک شبه کاندیدای دمکرات ها شد؟!
کیوان حسینی
کیوان حسینی نوشته است: نامزدی هیلاری کلینتون حتی قبل از رای‌گیری در شش ایالت آخر قطعی شد و برای نخستین بار در تاریخ انتخابات در آمریکا، یک زن توانست نامزدی یکی از دو حزب بزرگ این کشور را برای انتخابات ریاست جمهوری به دست بیاورد. چطور ما خوابیدیم و بیدار شدیم و قبل از اینکه حتی یک رای به صندوق انداخته شودِ، کلینتون به رقم جادویی ۲۳۸۳ دلیگیت رسید؟
خبرگزاری آسوشیتدپرس در تمام این مدت رد تک تک سوپردلیگیتهای حزب دموکرات را داشت. روش آنها هم ساده است. با سوپردلیگیت تماس می‌گیرند و از او می‌پرسند که آیا حاضر است پیش از روز کنوانسیون رای خودش را علنی کند یا نه؟ بعد هم صدایش را ضبط می‌کنند و رای او را به حساب یک نامزد می‌نویسند. کلینتون تا دیروز بین ۱۵ تا ۲۵ دلیگیت کم داشت. به همین تعداد سوپردلیگیتهایی حاضر شدند رای خودشان را علنی کنند و بدین ترتیب نامزدی او قطعی شد. درست شبیه به روزی که همه رسانه‌ها خبر نامزدی دونالد ترامپ را منتشر کردند. در آن روز هم منبع اصلی خبرگزاری آسوشیتدپرس بود که خودش با دلیگیتهای غیرمتعهد حزب جمهوریخواه تماس گرفته بود و بر اساس شمارش خودش به این نتیجه رسیده بود که ترامپ به دلیگیتهای مورد نیاز دست یافته است.
با این وصف آرای روز سه‌شنبه در شش ایالت باقی‌مانده عملا تغییری در نتیجه ایجاد نمی‌کنند. اما در عین حال انتشار این خبر در آستانه این روز شاید بهترین هدیه به کمپین سندرز بود که با تندی دور از انتظاری هنوز حاضر نشده پیروزی کلینتون را بپذیرد! با توجه به تبلیغات گسترده این کمپین، انتشار این خبر در آستانه رای‌گیری در این ایالت‌ها می‌تواند انرژی مضاعفی به طرفداران سندرز بدهد که بر اساس روایت غالب در بینشان هنوز رقابت به پایان نرسیده. از آن طرف احتمالا این خبر بسیاری از طرفداران کلینتون را از رای دادن منصرف می‌کند چون بهرحال نامزد مورد نظر آنها پیروز شده. سندرز برای اینکه بتواند به شکل صوری در رقابت بماند و توجه رسانه‌ها را از دست ندهد، به یک برد حسابی در ایالت‌هایی مانند کالیفرنیا و نیوجرسی نیاز دارد. در غیر این صورت دور از انتظار نخواهد بود که حتی سرسخت‌ترین طرفدارانش هم به او پشت کنند و برای کناره‌گیری تحت فشار قرار بگیرد.
ضمن اینکه احتمالا آخرین استدلال سندرز برای ماندن در رقابت در پایان شمارش آرای روز سه‌شنبه فروخواهد ریخت و هیلاری کلینتون موفق خواهد شد ۵۰ درصد دلیگیتها (بدون در نظر گرفتن سوپردلیگیتها) را نیز به نام خودش ثبت کند. در این رقابت‌ها ۴۰۵۱ دلیگیت و ۷۱۴ سوپردلیگیت وجود داشتند. بر اساس پیش‌بینی‌ها کلینتون در پایان روز سه‌شنبه به حدود ۲۱۰۰ دلیگیت دست خواهد یافت و عملا بیش از ۵۰ درصد دلیگیتها را از آن خود خواهد کرد. در شمارش آرای مردم هم کلیتون تا قبل از آرای سه‌شنبه حدود سه میلیون رای از سندرز پیش است. اگر همین نسبت تا بعد از شمارش آرای سه‌شنبه حفظ شود، او عملا با وضعیتی بسیار بهتر از باراک اوباما انتخابات درون حزبی را به پایان خواهد رساند. تعداد آرای اوباما در پایان انتخابات سال ۲۰۰۸ حتی از کلینتون کمتر بود ولی چون دلیگیت بیشتری داشت، پیروز اعلام شد!
به همین دلایل است که احتمال کناره‌گیری سندرز بعد از روز سه‌شنبه احتمال غیرمنطقی و عجیبی نیست. مگر اینکه صرفا بخواهد بزرگنرین توجه رسانه‌ای طول عمرش را یک ماه و نیم دیگر تمدید کند. او اگر این کار را انجام بدهد، کماکان به شوهای تلویزیونی دعوت خواهد شد تا توضیح بدهد چرا کناره‌گیری نمی‌کند. او می‌تواند از این فرصت رسانه‌ای برای تبلیغ بیشتر پیامهایش استفاده کند و چه بسا گروههای تازه‌تری را با ایده‌هایش آشنا کند. اما این کار به قیمت کنده شدن پوستش توسط منتقدینش رخ خواهد داد. گروهی از هوادارانش از او روی برمی‌گردانند. و مفسرین بسیاری این تصمیم او را به زیر سئوال خواهند برد. چنین تصمیمی حتی می‌تواند به قیمت ضربه زدن به حزب دموکرات و تقویت دونالد ترامپ تمام شود. و همه اینها به نام شش هفته شهرت بیشتر، احتمالا به مذاق بسیاری از چهره‌های لیبرال و پیشرو هم خوش نخواهد آمد. و شاید همین دلایل موجب شوند تا برخلاف آنچه طرفداران رادیکال سندرز تبلیغ می‌کنند او همین روزها کناره‌گیری کند.
چرا کابینه دولت انقدر پیر است؟!
حسین دهباشی - پژوهشگر تاریخ و مستند ساز
حسین دهباشی کارگردان فیلم تبلیغاتی حسن روحانی نوشته است: یک: ۶۸ + ۶۲ + ۶۵ + ۶۷ + ۶۸ + ۵۹ + ۵۵ + ۵۹ + ۵۴ + ۵۶ + ۶۸ + ۶۵ + ۶۷ + ۶۵ + ۶۰ + ۵۹ + ۵۹ + ۶۴ + ۶۴ + ۶۰ + ۶۳ + ۶۲ + ۷۴ + ۷۰ + ۷۰ + ۶۰ + ۶۷ + ۶۲ + ۶۴ + ۵۹ + ۷۰ + ۶۹ + ۵۵ + ۵۴ + ۵۹ + ۷۰ + ۶۰ + ۷۰=۲۴۰۲÷۳۸=۶۳.۲ کمی بیش از شصت و سه سال.
دو: حداکثر سن بازنشستگی در ایران ۶۰ سال است اما ۲۴ تن از ۳۸ عضو (۶۳٪) کابینه دولت یازدهم بالاتر از این سن هستند میانگین سن دولت نیز ۶۳سال است. در واقع اگر کلیّتِ هیات دولت را چون شخص و شخصیتی واحد در نظر بگیریم الان موقع‌اش هست که با نوه‌هایش بازی کند
سه: روسای دولِ فعلی فرانسه ۶۱ انگلیس ۴۹ آمریکا ۵۵ روسیه ۶۰ کانادا ۵۷ افغانستان ۶۶ و ایران ۶۸ ساله‌اند متوسط سن هیات دولت فعلی ایران نیز بیش از ۱۷سال مسن‌تر از متوسط سن اعضاء آن دول. به تعبیرِ ساده‌تر قوهء مجریهء ما به قدرِ بیش از چهاردورهء کاملِ ریاستِ جمهوری از همتایانِ جهانیِ خود پیرتر است.
چهار: جوانی الزاما حُسن یا شرطِ کافی نیست و کهن‌سالی لزوما عیب یا در شمارِ محرّمات. برخی افرادِ پا به سن گذاشته از برخی جوان‌ها حتی پرتوان و انگیزه‌ترند. منتهی برخی. ترکیب مشاورِ باتجربه و سردوگرم چشیده و مدیرِ جوان و متواضع و خطرپذیر و امروزی و جویایِ نام معمولا بهتر جواب می‌دهد. خاصه در روزهایِ سخت.
پنج: طبعا نه به جهت دل‌واپسی که از بابِ دل‌نگرانی در احوالاتِ رکود و ناکارآمدیِ فراگیر و ضرورت درخواست عمومی برای دست‌کم میان‌سال‌گرایی و ترمیم و تقویتِ کابینه دولت معزّز تدبیروامید و همراهان جناب آقای دکتر روحانی عزیزمان مرقوم شد
آزادسازی 9 میلیارد دلار از دارایی های ایران پروژه جدید آمریکا
مهدی محمدی - تحلیل گر سیاسی
مهدی محمدی در کانال تلگرام خود نوشته است: رويه فعلي دولت امريكا در اجراي برجام قابل تداوم نيست. حتي فدريكا موگريني هم فهميده كه نارضايتي ايران از اجراي برجام "بحق" است. چنين روندي هدف راهبردي امريكا در ايران را كه "تغيير دائمي معادله قدرت به نفع جريان غربگرا"ست عميقا به خطر خواهد انداخت. حدس من اين است كه امريكايي ها عن قريب بايد تغيير فاز بدهند. برخي خبرها ميگويد توافقاتي شده كه تا انتهاي تابستان عددي حدود ٩ ميليارد دلار از دارايي هاي بلوكه ايران آزاد و وارد كشور شود. اين نقطه شروع همان تغيير فازي است كه هدف نهايي آن حفظ روحاني در قدرت است. ٩ ميليارد دلار كمتر از يك پنجم دارايي مسدود شده ايران است كه پس از برجام همچنان بلوكه مانده است. تبديل شدن "تعهد" به "صدقه" آن هم با هدف مهندسي فضاي سياسي- اجتماعي در ايران يكي از مهم ترين اتفاقاتي است كه در حال رخ دادن است و عمدا از چشم ملت پنهان نگه داشته مي شود.
قرآن خواندن زیاد ایراد دارد؟!
حجت الاسلام شیخ جعفر ناصری
کانال بیانات حجت الاسلام شیخ جعفر ناصری نوشت: در حالی که اين همه دليل داريم. پ از جمله در روایت دارد خود امام رضا عليه السلام روزي ده جزء با تأمل مي‏ خواندند.
حال ‏ده جزء زياد است براي ما؛ 5 جزء بخوانيم، آن كسي كه مخالفت با ده جزء مي‏ كند به خاطر اين است كه خودش حال ‏ندارد حتی يك جزء بخواند.
شجریان برای دولت نان خوبی دارد!
عبدالله گنجی مدیرمسئول روزنامه جوان
عبدالله گنجی مدیر مسئول روزنامه جوان نوشت: يک روز پس از مصاحبه روزنامه دولت با شجريان،همه روزنامه هايي که از دولت يارانه در يافت مي کنند خبر از اخذ مجوز يک البوم از ايشان را به صورت کليشه اي و هماهنگ کار کردند.همانگونه که رييس دولت پس از انتشار تصاوير خانم خالقي از مواضعش کوتاه نيامد اينجا هم دولت کاري به توهين هاي شجريان به اسلام و امام ندارد . پوپوليسم راي خواه براين باور است که اين مواجهه اگر براي شجريان نان نداشته باشد براي دولت آب دارد. لذا علل ذيل براي رفتار دولت متصور است
1- دولت تلاش مي کند ميدانهاي منازعه با منتقدان را از عرصه اقتصاد به عرصه سياست و فرهنگ بکشاند و دو قطبي هاي موجود در اقتصاد شکل نگيرد
2-دولت براين باور است که اين چهرها راي ساز هستند و در غياب توليد رضايت از طريق کار براي مردم ،بايد از اين افراد بهره برداري نمود
3-دران مصاحبه تلاش شده چهره اي تعديل شده از شجريان ارايه شود
4- ممکن است خود ايشان هم از توهين به امام و اسلام در رسانه هاي غرب پشيمان شده باشد. و از اين که هنر خود را به سياست ضديت با اسلام الوده کرده دچار عذاب وجدان باشد
معتقدم در حکومت اسلامي همانند خود اسلام باب توبه باز است اما شرط توبه هم اقرار به اشتباه است و هم عدم تکرار آن.
در هر صورت محتواي مصاحبه شجريان با روزنامه دولت را بايد گامي به جلو ارزيابي نمود اما بايد بدانيم که توبه کار در مسجد و صف جماعت مي تواند بيايد و بايستد اما او را پيشنماز نمي گذارند
پایان ماراتن هیلاری_برنی در انتخابات آمریکا
محمد محبی نوشته است: براساس گزارش و تخمین چندین رسانه معتبر در آمریکا خانم هیلاری رادهام کلینتون، همسر بیل کلینتون، رئیس جمهور پیشین آمریکا، بانوی اول آمریکا از سال 1992 تا سال 2000، سناتور ایالت نیویورک از سال 2000 تا 2008 ، وزیر امورخارجه آمریکا از سال 2008 تا سال 2012، که در انتخابات مقدماتی ریاست جمهوری سال 2008، از باراک اوباما شکست خورده بود، روز 6 ژوئن 2016، و در ادامه انتخابات مقدماتی ریاست جمهوری سال 2016، حد نصاب 2383 دلگیت را پشت سر گذاشت و رقیب خود آقای برنی سندرز، سناتور ایالت ورمانت را شکست داد. بدین ترتیب، رقابت فردا در شش ایالت کالیفرنیا، نیوجرسی، مونتانا، داکوتای شمالی، داکوتای جنوبی و نیومکزیکو ، که حکم سوپردلگیت پایانی را دارد و همچنین رقابت هفته آینده در منطقه کلمبیا، تشریفاتی خواهد بود.
اما ظاهرا آقای سندرز، هنوز شکست را نپذیرفته و قصد تعطیلی کمپین خود را ندارد و معتقد است که تا روز تشکیل کنوانسیون ملی حزب دموکرات، هیچ چیزی معلوم نمی شود و هیچ کاندیدایی نمی تواند در تعداد نمایندگان متعهد، به عدد 2383 برسد. و باید حمایت سوپردلگیت ها را داشته باشد. این حرف ایشان تاحدودی درست است. و در تاریخ انتخابات مقدماتی حزب دموکرات آمریکا، هیچ کاندیدایی در رقابت مشابه رقابت سندرز - کلینتون، به تعداد 2383 نماینده متعهد دست نیافته است و کاندیدای پیروز به حمایت بخشی از 800 سوپردلگیت نیاز پیدا کرده است. اما آقای سندرز در تعداد نمایندگان متعهد هم، نزدیک به 300 تا عقب هست و در خوش بینانه ترین حالت هم نمی تواند در پرایمری 7 ژوئن، این اختلاف را به حداقل برساند تا سوپردلگیت ها را راضی کند که از هیلاری روی برگردانده و از او حمایت کنند. چند احتمال را می توان در نظر گرفت. یکی اینکه آقای سندرز می خواهد با ادامه کمپین خود، امتیاز بیشتری از حزب دموکرات برای لحاظ کردن ایده های وی در تدوین سند راهبردی حزب بگیرد. دوم، آقای سندرز قصد دارد تا از جریان خود، افرادی را به بدنه دولت آینده تحمیل کند. و به نظر می رسد تا حدودی موفق هم بوده و سخن از کاندیداتوری خانم الیزابت وارن سناتور ایالت مساچوست، به عنوان معاون خانم کلینتون مطرح است. سوم اینکه شاید آقای سندرز هنوز هم امیدوار است که قضیه ایمیلهای خانم کلینتون و تعقیب کیفری او مطرح شود و لذا وی انصراف دهد. که این هم محتمل نیست. و اگر هم بر فرض چنین اتفاقی بیفتد و خانم کلینتون در مقابل تضمین اوباما مبنی بر عدم تعقیب کیفری وی، به یک بهانه ای مثلا ضعف جسمانی، انصراف دهد، دلگیت های وی آزاد می شوند و در این صورت، آقای اوباما فردی مثل جو بایدن و یک فرد دیگر از همفکران خود را به میدان می فرستد و اجازه نمی دهد سندرز این لقمه آماده را از آنِ خود بکند.
کلا تجربه نشان داده که هر حزبی که در داخل آن اختلاف و تشتت آراء بوده، در انتخابات شکست خورده است. دموکرات ها برای جلوگیری از شکست باید بر اختلافات فائق آمده و یکدست شوند.
فراکسیون سوم مجلس شطرنج لاریجانی است؟!
علی گنجی در کانال مثلث نوشت: دیروز اعلام شد که فراکسیون سومی در پارلمان اعلام موجودیت کرده است . از قرار معلوم و بر اساس اطلاعات منتشر شده از سوی حاضران در جلسه این فراکسیون ، قریب 100 نماینده برای حضور در این فراکسیون اعلام آمادگی کرده اند . این مساله از چند منظر قابل بررسی است :
1- آنچه رخ داده در واقع این است که طیفی از حامیان دولت که در میان اصلاح طلبان ، اصولگرایان و اعتدالگرایان به مجلس راه یافته اند حالا در یک فراکسیون کنار یکدیگر جمع شده اند . به یک معنا اکنون به لحاظ هویت شناسی سیاسی این فراکسیون سوم متشکل از مثلث اصلاح طلبان / اصولگرایان / اعتدالگرایان است . یعنی همان مثلثی که در انتخابات مجلس دهم با تابلوی «امید»ظهور کرد.
2- در ماجرای ریاست مجلس این مثلث به جهت اصرار عارف به نامزدی در انتخابات ریاست مجلس دچار از هم گسیختگی شد . حالا اما با توجه به تعیین تکلیف انتخابات هیات رییسه عامل انشقاق از میان رفته است .
3- انتخابات ریاست جمهوری سال آینده حتما این فراکسیون را منسجم تر خواهد کرد و البته بر تعداد اعضا هم خواهد افزود .
4-به نظر می رسد طیف نزدیک به علی لاریجانی که در انتخابات هیات رییسه مجلس با طیف دیگر اصولگرایان ائتلاف داشت ممکن است با استفاده از این فراکسیون در مواقع خاص نخواهد هزینه مخالفت آن طیف از اصولگرایان با دولت را پرداخت کند . به یک معنا حالا این طیف می تواند با دو دست در بازی های سیاسی حضور داشته باشد .
5- این فراکسیون البته یک حاصل دیگر هم دارد و آن اینکه حتما موجب تضعیف فراکسیون اصلاح طلبان خواهد شد . به یک معنا اگر چه گفته می شود چنین فراکسیونی موجبات شقاق در فراکسیون اصولگرایان را پدید می آورد اما به همان نسبت هم موجبات تضعیف فراکسیون اصلاح طلبان را هم پدید خواهد آورد.
6- نکته دیگر این است که این فراکسیون با دو مانع بزرگ برای تشکیل مواجه است : سران فراکسیون اصولگرایان و سران فراکسیون اصلاح طلبان.
7- تامل و صبر در راه اندازی این فراکسیون نشان از آن دارد که گردانندگان خواسته اند ماجرای تشکیل این فراکسیون تاثیری در آرا هیات رییسه نگذارد .
8- باید منتظر تغییر آرایش سیاسی مجلس در دو هفته آینده بود . این مجلس منحصر به فرد است و آنگونه نیست که با دو فراکسیون اداره شود.
کاری کردند که برای غذا خوردن باید خون خود را می فروختیم!
کانال اقتصاد سیاسی نوشت: جفرى ساكس، اقتصاددانى كه براي سخنرانى به دانشگاه امير كبير آمد، يادآور خاطرات فراوان براى كشور هاى مختلف بوده. او يك اقتصاددان معتقد به مكتب نئو كلاسيك و يك دلال حرفه اى وام است.
پس از سقوط شوروي ، او ، به عنوان كسي كه توانايي جور كردن وام فوري از بانك جهانى به ازاى إصلاحات فورى اقتصادي را دارد،مشاور مطلق تيم اقتصادى يلتسين شد. در گام نخست يك وام ٥ ميليارد دلارى براي پيروزي يلتسين در انتخابات دور دوم رياست جمهورى جور كرد. بعدتر، پيشنهادى روي ميز يلتسين گذاشت كه به ازاى إصلاحات واقعي در اقتصاد مي تواند يك وام واقعي ١٨ ميليارد دلاري جور كند. إصلاحات بسيار تند به سرعت انجام شد و باعث گرديد مردم طبقه متوسط روسيه ظرف يكسال به جايي برسند كه ،به ناچار روزى سه بار خون بفروشند تا بتوانند غذا بخرند. تمام أموال دولتى با چنان سرعتى فروخته شد كه ظرف يكسال كل اقتصاد به دست پنج باند تبهكار افتاد. وقتى موعد پرداخت وام ١٨ ميلياردي شد،بانك جهانى وام را نداد، آقاي ساكس هم در يك مصاحبه خيلي ابراز تاسف كرد و كشور روسيه را ترك كرد! سلاخى كامل يك اقتصاد با يك ابراز تاسف ساده به پايان رسيد!!!
کاندیداتوری احمدی نژاد یعنی "مرگِ اصولگرایی"
فرید مدرسی روزنامه نگار
فرید مدرسی نوشته است: بزرگترین پیامد کاندیداتوری "محمود احمدی نژاد" در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶، مرگِ اصولگرایی است. فقط کافی است، او نیّت ثبتِ نام کند و پا به میدانِ فاطمی بگذارد و پسِ آن، اعضای شورای نگهبان در پاستور لبخندی زنند و او را تأیید کنند که اصولگرایی آچمز شود: کیش و مات! چراکه مواجههٔ جریان اصولگرایی با انتخابات ۹۶، با حضور احمدی نژاد فقط به چهار گزینه ختم می شود که هر چهار گزینه به یک نقطه می رسد و آن، مرگِ اصولگرایی است.
گزینه اول: حمایت جریان اصولگرایی از احمدی نژاد
اگر جریان اصولگرایی از احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ حمایت کند، نتیجه اش روی برگرداندن از تمام اتهامات و ادعاهایی است که درباره او در این سالیان گفته اند و مهر تاییدی است بر تمامی اقدامات او در هشت سال ریاست جمهوری اش. حمایت از او نیز قاعدتاً مشروط هم نمی تواند باشد؛ چراکه احمدی نژاد به پایگاه رای آنها توجهی ندارد و آنچنان آن را قدرتمند نمی بیند که بخواهد به شروط شان تن دهد. احمدی نژاد تنها در صورتی حمایت آنان از خود را می پذیرد که هیچ اگر و امایی در کار نباشد و حتی بیش از گذشته، از موضع بالا برخورد خواهد کرد. دیگر نه می توانند به حضور مشایی کنار او ایراد بگیرند و نه از عملکرد پیشینی اش بپرسند. حمایت از او یعنی "نه بزرگ" به اصولگرایی و پذیرفتن اینکه احمدی نژاد جانشین آنان است و منجی این جریان؛ که از اساس به ریشه این جریان نه تنها باور ندارد، بلکه کمر به ریشه کنی آن بسته است. البته اصولگرایان هم حمایت شان از احمدی نژاد را "کابوس" می دانند و از چند متری آن عبور نخواهند کرد.
گزینه دوم: حمایت جریان اصولگرایی از روحانی
اگر اصولگرایان در رقابت میان احمدی نژاد با روحانی، به سوی روحانی روند، این بدان معناست که پذیرفتند هیچ رجل سیاسی قابل اتکایی میان شان نیست و تنها یک نااصولگرا می تواند رئیس جمهور شود. از سوی دیگر حمایت از او، آنان را مجبور خواهد کرد که در چهار سال بعد، در لاک سکوت فرو روند و هیچ انتقادی نتوانند کنند و این یعنی اصولگرایی در کما؛ چیزی نزدیک به مرگ. از سوی دیگر انتخاب این گزینه ریزش هواداران را به دنبال خواهد داشت. در این میان، شرایط جریان علی لاریجانی با دیگر اصولگرایان متفاوت است و اینان می توانند به راحتی این گزینه را انتخاب کنند؛ بدون اینکه پایگاه اجتماعی شان آسیب ببیند. چون در انتخابات مجلس دهم و روند برجام و اتفاقات مجلس نهم کاملا هماهنگ و حساب شده با دولت روحانی برخورد کردند. لذا انتخاب این گزینه توسط جریان لاریجانی محتمل است.
گزینه سوم: حمایت جریان اصولگرایی از کاندیدای سوم
این گزینه محتمل ترین گزینه است که توسط اصولگرایان انتخاب شود اما نتیجه آرا مرگ بی سر و صدا خواهد بود. چراکه حضور روحانی و احمدی نژاد در رقابت انتخاباتی، کاملا انتخابات را دو قطبی می کند و اجازه نمی دهد رایی به سوی نفر سوم برود. لذا حمایت اصولگرایان از نفر سوم، یعنی شکست بسیار فاجعه بار که سال ها اجازه نمی دهد اصولگرایی کمر راست کند و در رقابت های بعدی ضعیف ظاهر می شود. همچنین هر کاندیدایی هم از طرف اصولگرایان به عنوان نفر سوم معرفی شود، قطعا قربانی خواهد شد.
گزینه چهارم: عدم حمایت جریان اصولگرایی از هیچ کاندیدا
این گزینه کم هزینه ترین و تیزهوشانه ترین گزینه است اما اصولگرایان که نظام را با تمام جوانبش از آن خود می دانند و عدم معرفی کاندیدا را تاکنون به معنای قهر با نظام برای جامعه ترسیم کرده اند، هویت انتخاباتی خود را با برگزیدن این گزینه در تضاد می پندارند؛ چراکه درگذشته اصلاح طلبان را به دلیل این انتخاب، به هزار انگ و برچسب متهم کرده بودند. همچنین این گزینه هم همچون گزینه حمایت از روحانی، به معنای این است که آنان پذیرفتند هیچ رجل سیاسی قابل اتکایی میان شان جهت کاندیداتوری نیست که بتواند رای قابل توجهی بیاورد.
با توجه به نتایج این گزینه ها، ورود احمدی نژاد به میدان انتخابات ریاست جمهوری تیر خلاصی خواهد بود، بر پیکر اصولگرایی. بنابراین بزرگترین مخالف کاندیداتوری احمدی نژاد، اصولگرایان خواهند بود که با تمام قوا، نخواهند گذاشت او کاندیدا شود. اگر موفق شوند که از کاندیداتوری او جلوگیری کنند، قطعا گزینه سوم را بر می گزینند و با توجه به دوره دوم ریاست جمهوری روحانی، پایانی همچون رقابت هاشمی و توکلی (در دوره دوم ریاست جمهوری هاشمی) بهترین اتفاق برای خود می دانند که نیم خیزی شود برای رقابت های بعدی..
درس دلفین ها و لاک پشت ها به دولت یازدهم
یاسر جبرائیلی فعال رسانه ای
یاسرجبرائیلی نوشته است: دولت آقای روحانی تصور می کند اگر ایران به سازمان تجارت جهانی بپیوندد، دیگر به راحتی خواهیم توانست هر کالایی را به هر کشوری صادر کنیم. این است که لیبرال ها در گذشته و حال در تقلا بوده اند برای عضویت در WTO به این کشور و آن کشور باج سیاسی نیز بدهند. جالب اینکه آقای نعمت زاده و دوستانشان از هم اکنون دورخیز کرده اند و گام به گام در حال اجرای یکجانبه مقررات WTO به نفع کشورهای دیگر هستند تا تولیدکنندگان ما خود را برای چنان روزی آماده کنند!این رویداد تاریخی-که صدها نمونه دیگرو اسفبارتر دارد- شاید آنها را که واقعا ساده لوحند و انگیزه دیگری ندارند، بیدار کند:
مکزیک و آمریکا هر دو عضو WTO هستند و قاعدتا باید بتوانند آزادانه کالا به کشور مقابل صادر کنند. اواخر دهه 1980 آمریکا متوجه می شود که صنعت شیلات این کشور به سبب ناتوانی در رقابت با ماهی های وارداتی از مکزیک دچار خسارت جدی شده است. طرحی با عنوان "حمایت از دلفین ها" در کنگره به تصویب می رسد که بر اساس آن، واردات هر نوع ماهی که در جریان صید آن، حیات دلفین ها به خطر افتاده باشد، تحریم می شود. شیلات مکزیک، مصداق این طرح شناسایی شده و واردات ماهی از آن تحریم می شود.مکزیک پس از سال ها رفت و آمد و پیگیری شکایت درباره این حمایت گرایی آمریکا، موفق می شود واشنگتن را محکوم کند و به نفع خود رای بگیرد. مدتی بعد، طرح دیگری در کنگره آمریکا با عنوان "حمایت از لاک پشت های دریایی" تصویب و همان داستان تکرار می شود.
هانا آرنت درباره ایدئولوژی به معنی منفی کلمه می گوید ایدئولوژی یک منطق ساده دارد که هر چیز در هستی را بر اساس آن منطق تحلیل و تفسیر می کند و از دریچه آن به جهان می نگرد.
منطق ساده ای که دولت جناب حجت الاسلام روحانی را در باتلاق برجام فرو برد که آن وعده های سنگین را بدهد و امروز شاهد "تقریبا هیچ" باشد، این است که عرصه بین الملل، عرصه صلح و نوازش و محبت است که می توان با اندکی چانه و خنده و پیاده روی، رفع کدورت کرد و "برد-برد".
این نگاه ایدئولوژیک و این منطق ساده، کشور را به سمت جاده خاکی های خطرناک دیگری سوق می دهد که ملت ایران را در عرصه های رقابت بین المللی برای انباشت قدرت و ثروت، به بیراهه روانه خواهد کرد. پتک واقعیت باید بر فرق این ساده لوحی ها فرود بیاید. شاید نیازی به مثال هایی از جنس دلفین ها و لاک پشت ها نباشد. برجام خودمان، برای صد سال عبرت یک ملت کافی است.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها