«روحیه انقلابی» و «روحیه امید»
در انتخابات سال 1384، دکتر علی لاریجانی با شعار «دولت امید» در انتخابات شرکت کرد، و ظفر چندانی به دست نیاورد، ولی، در انتخابات 1392، دکتر حسن روحانی با شعار «دولت تدبیر و امید» آمد و پیروز شد؛ ولی، او هم در عمل، چیزی به دست نیاورد و بر انتظارات «امیدی» مردم پاسخ درخوری نداد، چرا که او «روحیه امید» نداشت.
در انتخابات سال 1384، دکتر علی لاریجانی با شعار «دولت امید» در انتخابات شرکت کرد، و ظفر چندانی به دست نیاورد، ولی، در انتخابات 1392، دکتر حسن روحانی با شعار «دولت تدبیر و امید» آمد و پیروز شد؛ ولی، او هم در عمل، چیزی به دست نیاورد و بر انتظارات «امیدی» مردم پاسخ درخوری نداد، چرا که او «روحیه امید» نداشت. وی از همان ابتدا و در گرماگرم مبارزات انتخاباتی عصبانی بود و پس از آغاز کار نیز، با گلایههای مستمری که با ادعای خالی بودن خزانه شروع شد و با هزار و یک آیه یأس دیگر ادامه یافت، پیوسته دل مردم را خالی میکرد. کاشف به عمل آمد او شخصاً فاقد «روحیه امید» بود، و اگر کسی در عمق شخصیت، فاقد «روحیه امید» باشد، چگونه خواهد توانست امیدگستر گردد. ایشان، اخیراً نیز در یک اجلاس بینالمللی و در مقابل چهرهها و اندیشمندان خارجی، بیجا، شروع به گوشه و کنایههای یأسآلود از مدیریت شهری کرد؛ مدیریت شهری که لااقل در این غوغای بیامید، چهرهای امیدوار به «شهر تهران» داده است و در این شهر، کسی احساس نمیکند که در یک پایتخت تحریمزده زندگی میکند. برای حیات سیاسی شکوفای همه ملل دنیا، با هر سطح از توسعه و پیشرفت، «امید» یک عنصر بسیار مهم است. چرا؟ زیرا، امید میتواند حیات سیاسی یک کشور بحرانزده را متحول کند. ممکن است سیاستمداران یک کشور تحریم زده، در دام سیاستهای بیامید خود گرفتار آیند، زیرا، بزرگترین سرمایهگذاری که چنین کشوری میتواند انجام دهد، مثلاً، فعال کردن جهادی ظرفیتهای تولیدی خاص در یکی از زیربخشهای کشاورزی یا صنعت، یا استفاده از بازار فروش در یک نقطه برای تحریک تولید در نقطه دیگر است، و اینها، بسیار کوچکتر از آن به نظر میرسند که تأثیر چشمگیری در زندگی «رأیدهندگانشهری» بگذارند. سیاستمداران جهادی میتوانند از این ظرفیتها برای بهبود وضع و حال کلی امت استفاده نمایند، ولی، سیاستمداران فاقد «روحیه امید»، مدام گمان میکنند که، برای خروج از بحران باید گامهای بسیار بزرگتری برداشت، که «فعلاً میسر نیست»؛ این چنین به سمت غوغاسالاریهای رأیساز میروند که به جای بهبود اوضاع، شرایط را بدتر میکند و از آن وخیمتر، امیدها را میشکند. این طرز فکر سیاستمداران فاقد «روحیه امید»، باعث گسترش ناامیدی در تمامی زمینهها میشود. رفتار این نخبگان، باعث توزیع نوعی محافظهکاری روانی در میان مردم میشود که در آن، افراد کارهای جهادی با پتانسیل بالقوه بالا انجام نمیدهند. سیاستمداران «بی امید»، غالباً تصور میکنند که در دام بحران گرفتار شدهاند، در حالی که فیالواقع، این طور نیست. آنها «ظرفیت»های خودباوری را دستکم گرفتهاند.
دیدگاه تان را بنویسید