طعم طلبگي‌

کد خبر: 56545

زندگي طلبه‌هاي معصوميه قم‌

طعم طلبگي‌
حوالي ظهر يكي از روزهاي گرم تابستاني كه هواي قم حسابي گرد و غباري بود به يكي از ده‌ها مدرسه علميه اين شهر مي‌روم تا از نزديك با زندگي طلبه‌هايي كه حسابي نسل سومي هستند، آشنا شويم. مدرسه معصوميه را به اين خاطر انتخاب كردم كه تنها در اين مدرسه مي‌توان طلبه‌هايي را پيدا كرد كه زماني به جاي حوزه در دانشگاه درس مي‌خوانده‌اند. از آنجا كه فصل تابستان است و طبيعتا كلاس و درس حوزه‌ها تعطيل است، چندان نمي‌توان رفت و آمد طلاب را در حياط بزرگ مدرسه ديد. با اين حال اما مدرسه تعطيل نيست و برخي از طلبه‌ها را مي‌توان در اينجا پيدا كرد و با آنها گپ زد. سيدمحمد موسوي، طلبه پايه 2 اين مدرسه كه در ساختمان شهيد بهشتي مدرسه (محل اسكان طلابي كه قبلا دانشجو بوده‌اند)‌ سكونت دارد در پاسخ به اين سوال كه «از صبح تا شب تو چگونه مي‌گذرد؟» مي‌‌گويد: «خب ببينيد هر طلبه‌اي برنامه خاص خودش را دنبال مي‌كند. من به شخصه به عنوان يك طلبه دانشجو اولويتم را بر مسائل درسي و تقويت بنيه علمي خودم در حوزه بنا گذاشته‌ام. ما در پايه دوم بيشتر ادبيات عرب را مي‌خوانيم. همچنين مطالعه مطبوعات و نشريات از ديگر برنامه‌هاي روزانه‌ام است كه سعي مي‌كنم آن را هميشه و در هر شرايطي دنبال كنم». او در ادامه درخصوص برنامه‌هايش در ايام اوقات فراغت گفت: «از آنجا كه بحمدالله مدرسه ما برنامه‌هاي خوبي براي اوقات فراغت تدارك ديده، از اين جهت مشكلي نداريم. مدير مدرسه با رايزني‌هايي كه با مراكز فرهنگي مختلف داشته، واقعا در اين خصوص موفق عمل كرده، ضمن آن كه در مدرسه ما جايگاه ورزشي مناسبي هم براي طلبه‌ها ايجاد كرده‌اند كه جا دارد به همين خاطر از ايشان و اقداماتشان تشكر كنم». روحاني تافته جدا بافته نيست! اين طلبه جوان به نكته جالبي هم اشاره مي‌كند: «بعضي از مردم بويژه نسل سومي‌هاي امروز جامعه ما فكر مي‌كنند، روحانيت قشر خاصي است كه خود را برتر از مردم مي‌داند و به نوعي تافته جدابافته است، در حالي كه واقعا اين طور نيست. بله! البته قبول دارم كه عملكرد برخي از ما روحانيون باعث ايجاد اين ذهنيت در بين مردم شده، اما خود من به عنوان كسي كه از دانشگاه وارد حوزه شده‌ام مي‌گويم كه روحانيت هم مثل ديگر اقشار مردم است، نه ادعايي دارد و نه براي خود شانيت خاصي قائل است. روحانيت هم مثل ديگر مردم، مثل يك معلم وظيفه و مسووليتي دارد كه بايد بكوشد آن را به نحو احسن انجام دهد، همين». تدريس زبان انگليسي براي طلبه‌ها توحيد پاشازاده، طلبه پايه سوم كه فارغ‌التحصيل رشته ادبيات انگليسي دانشگاه تبريز است، با بيان اين كوهنوردي، شنا، ورزش صبحگاهي و... را ازجمله فعاليت‌هاي تفريحي‌اش عنوان مي‌كند؛ «خدا واقعا من را دوست داشته كه خواسته تا در رشته زبان درس بخوانم، چراكه الان همين رشته به كارم آمده و باعث شده من در قالب فعاليت‌هاي جنبي‌ام در كنار كارهاي مربوط به ترجمه متون و مقالات انگليسي، بتوانم در خود مدرسه و نيز در داخل شهر تدريس زبان داشته باشم. در حال حاضر هم بسياري از هم‌درسي‌هايم رشته و گرايشي تخصصي دارند و اين‌طور نيست كه فقط سرگرم درس و بحث باشند و از ديگر امور غافل». جوان‌ها روحانيت را قبول دارند از او راجع به نگاه نسل جوان امروز كشور به نهاد روحانيت پرسيدم كه پاسخش‌ اين‌گونه بود: «طبيعي است كه برخي از جوان‌ها نگاهشان به روحاني‌جماعت منفي باشد، دليل آن هم برمي‌گردد به اين كه وقتي من طلبه و من روحاني كه لباس روحانيت پوشيده‌ام، طوري عمل كنم كه در شان روحانيت اصيل نباشد، يا اين كه گفتارم با واقعيت زندگي شخصي‌ام همخواني نداشته باشد، طبعا مردم عادي هم برداشت ديگري از حقيقت روحانيون پيدا مي‌كنند و چه بسا به كلي از روحانيت زده شوند. با اين حال از آنجا كه من با جمع‌هاي جوانان زياد ارتباط داشته‌ام و دارم مي‌توانم به شما بگويم كه بيشتر جوان‌ها روحانيت را قبول دارند، اما خب انتقاداتي هم دارند كه بايد به آنها توجه كرد و اين خودانتقادي بايد حتي در حوزه هم شكل بگيرد». مباحثه خيلي كمكمان مي‌كند قاسم هدايتي، طلبه كرمانشاهي پايه ششم حوزه است. از او درباره كتاب‌هاي درسي‌اش مي‌پرسم كه مي‌گويد: «به غير از لمعتين ما قواعد فقه، ادبيات عرب، اصول فقه و سپس مكاسب شيخ انصاري را مي‌خوانيم كه به تدريج مطالب عميق‌تر و تا حدودي هم دشوارتر مي‌شود كه اگر البته در طول سال تحصيلي به تدريج مطالعه شوند چندان هم سخت نيستند. اين را هم بگويم كه فضاي تحصيلي در حوزه برخلاف دانشگاه طوري است كه كمتر طلبه‌اي مجبور مي‌شود شب امتحان را تا صبح براي مطالعه دروس نخوانده‌اش سر كند، ضمن آن‌كه مباحثات مستمر ميان طلاب و نيز شيوه تدريس مفهومي در حوزه باعث مي‌شود كه طلاب در گذراندن واحدهاي درسي خود موفق باشند و ناخودآگاه به سمت پژوهش‌گري كه نياز امروز حوزه است، كشيده شوند، اين از ديگر محسنات حوزه است». دو آفت جدي از او راجع به مهم‌ترين نقاط ضعف حوزه امروز مي‌پرسم كه در جواب چنين مي‌گويد: «البته پاسخ به اين سوال شما را بايد مردم عادي‌اي كه بيرون از گود نشسته‌اند، بدهند. با اين حال آنچه به عقل ناقص من مي‌رسد، اين است كه باقي ماندن نگاه سنتي در بخشي از بدنه حوزه و نيز دچار شدن به آفت روزمرگي و بي‌‌تفاوتي باز هم در بخشي از حوزويان از جمله نقاط ضعفي است كه البته قابل تعميم به همه حوزويان نيست، با اين حال آنچه كه جاي اميدواري دارد، اين است ‌كه هم‌اكنون نسل جديد حوزه با نوعي روشنفكري اسلامي و دغدغه مسائل روز مي‌كوشد، پاسخگوي خلا‌هاي موجود در جامعه اسلامي‌مان بويژه در ارتباط با جوانان باشد». 6 ساعت مطالعه + مباحثه‌ محمد‌رضا علوي‌منش، طلبه پايه پنجم است. او با اشاره به اين‌كه به طور متوسط روزانه 5 الي 6 ساعت را به مطالعه دروس مربوطه‌اش اختصاص مي‌دهد، مي‌گويد: «شيوه مطالعه ما اين‌گونه است كه پس از تدريس استاد ما دو كار را به طور جدي براي تقويت بنيه علمي‌مان انجام مي‌‌دهيم؛ يكي مطالعه خود كتاب منبع و نيز ساير كتب مربوطه است. ديگري مباحثه درسي بين دوستان هم‌حجره‌اي است كه اين هم تاثير بسياري در جا‌افتادن مطالب براي ما دارد». زي طلبگي‌ام آرزوست‌ وي همچنين در ادامه صحبت‌هاي خود بر ضرورت رعايت كردن زي‌ طلبگي در حوزه تاكيد كرد و گفت: ‌«زي طلبگي اين نيست كه خداي ناكرده كسي تارك دنيا شود و از جامعه خود فراري باشد، بلكه منظور اين است كه يك طلبه در حد مردم عادي جامعه و در حد و حدود اقشار ضعيف و كم‌‌درآمد زندگي كند و همچون حضرت امام(ره)‌ و ديگر بزرگان ساده‌زيستي را سرلوحه خود قرار دهد. به قول يكي از دوستان طلبه‌ به جاي استفاده از پژو بايد پيكان سوار شود تا ديد مردم با توجه به هجمه سنگيني كه عليه روحانيت است،‌ منفي نشود». شهريه بركت دارد نادر احمدي، طلبه پايه سوم است و البته هنوز هم به قول خودش صفركيلومتر!‌ از او درباره دخل و خرج زندگي طلبگي پرسيدم كه اظهار داشت: «همه طلبه‌ها زندگي‌شان از طريق شهريه تامين مي‌شود كه براي افراد مجرد تقريبا نصف متاهلين در همان پايه تحصيلي است. شهريه هم آن قدري نيست كه بشود با آن در رفاه نسبي به سر برد، اما خب به دليل بركتي كه دارد ‌ و من به اين بركت اعتقاد كامل دارم ‌ مي‌تواند با حفظ شرط ساده‌زيستي يك زندگي را بچرخاند. البته الان برخي از طلاب هستند كه در كارهاي اداري رفته يا مثلا قاضي و استاد شده‌اند كه درآمدشان هم بدك نيست، اما من به شخصه به اين شهريه كم راضي هستم و اميدوارم لياقت دريافت همين وجوه شرعي را هم داشته باشم و خدمتي ولو كوچك به دين و مكتب داشته باشم». وبلاگ‌نويسي با طعم ورزشي! حسين عجمي طلبه پايه هشتم حوزه است. خودش كه مي‌گويد فوتبالي است و هر هفته يك جلسه با ديگر دوستان ‌طلبه‌اش در سالن فوتبال بازي مي‌كند. جالب اين كه او يك طلبه وبلاگ‌نويس هم هست كه از قضا اسم وبلاگش هم بي‌ارتباط با علاقه شخصي‌اش نيست: «طلبه ورزشكار». او كه در حال حاضر با دفتر توسعه وبلاگ ديني كه به همت جمعي از طلاب جوان و خوش‌فكر حوزه در قم شكل گرفته، همكاري دارد، درباره حس و حالش از زماني كه دوران طلبگي را آغاز كرد، مي‌گويد: «من خودم اصلا اهل قاين هستم، اما در سال 1379 به دليل علاقه‌اي كه به كسوت روحانيت و كسب معارف الهي داشتم به قم آمدم و در همين مدرسه درسم را آغاز كردم. اوايل كمي دوري از خانواده برايم سخت بود، اما كم‌كم با دوستاني كه پيدا كردم اين دلتنگي كم‌رنگ‌تر شد و در عوض فضاي صميمي حجره‌مان به من نشاط و تحرك دوچنداني ‌بخشيد». از او مي‌پرسم اگر زمان به عقب برگردد آيا باز هم به قم و حوزه مي‌آيي؟ مي‌گويد: «صددرصد! شايد بعضي‌ها فكر كنند چون برخي از مردم به روحاني‌جماعت تكيه‌كلامي مي‌اندازند و برخورد نامناسبي دارند، ما از طلبگي و دنياي روحانيت خسته شده و كنار مي‌كشيم، حال آن كه اصلا اين طور نيست، چرا كه طلبگي چنان ذوق و شوقي در آدم ايجاد مي‌كند كه تا آخر عمر با او مي‌ماند، همان‌طور كه يك روحاني تا آخر عمرش روحاني است برخلاف دانش‌آموز و دانشجو كه قاعدتا دوره محدودي را شامل مي‌شود.»
منبع: وي‍ژه نامه نسل سوم روزنامه جام جم
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها