روایتی از گاف‌های «فروشنده» اصغر فرهادی

مشرق: یاسر نوروزی روزنامه‌نگار در صفحه فیسبوک خود گاف‌هایی از فیلمنامه فروشنده گرفته است و آنان را به نگارش درآورده است که خواندن آن‌ها قبل از تماشای فیلم خالی از لطف نیست. 1. وقتی کسی را با ریخت و قیافه‌ خونی ببرند بیمارستان، مدیریت بیمارستان اول از همه با نیروی انتظامی تماس می‌گیرد وگرنه که هر ضاربی می‌توانست مضروب را ببرد درمانگاه تحویل بدهد و سوت‌زنان بیاید بیرون! 2. یکی از همسایگان به عماد (شهاب حسینی) می‌گوید من دنبال یارو (یعنی پیرمرده) دویدم ولی نگرفتمش! یعنی درباره همان یوزپلنگی صحبت می‌کند که مشکل قلب دارد؟ آری. پیرمرده ناراحتی قلبی دارد و قلبش با باطری نیم‌قلم کار می‌کند اما چند طبقه را با پای خونی دویده پایین و با سرعت مایکل جانسون از مهلکه گریخته! 3. کجای ایران را سراغ دارید که در آپارتمانی تجاوز یا حمله‌ای صورت بگیرد، کل راه‌پله‌ها را خون بردارد و هیچ همسایه‌ای پیدا نشود زنگ بزند 110؟ از همسایه‌هایی که او را داخل حمام پیدا کرده‌اند حتی یک نفر زنگ نزد پلیس! حتی یکی! 4. توی پلاستیکی که آخر فیلم عماد به داماد می‌دهد، مدارک ماشین یا دفترچه بیمه می‌بینیم. اگر دفترچه بیمه باشد که عکس دارد و کل فیلم زیر سوال می‌رود. چون عماد از روی عکس کاملاً می‌توانست تشخیص بدهد چه کسی به حریم خانه‌اش تعرض کرده و این‌همه کارآگاه‌بازی نداشت. اگر هم مدارک ماشین باشد که نیازی نبود برود سراغ شاگردش تا به راهنمایی و رانندگی، پلاک بدهد و آدرس بخواهد. 5. در ابتدای فیلم، صاحبخانه هر چقدر با مستأجر قبلی تماس می‌گیرد، طرف برنمی‌دارد. بنابراین مجبور می‌شود به رعنا بگوید با موبایل خودش تماس بگیرد تا خانمه گوشی را بردارد. چطور است که بعد از آن کلا موبایل هیچ احدالناس دیگری را ناگهان جواب نمی‌دهد؟ 6. آقای فرهادی اخیراً در گفت و گو با خبرآنلاین گفته به رعنا تجاوز نشد. اگر نشده،‌ چرا به شوهرش می‌گوید: «من دیگر می‌خواهم بمیرم» یا «نیا بغلم بخواب!» البته آقای فرهادی به تناقض‌گویی افتاده و در گفت‌و‌گو با یک رسانه‌ی دیگر گفته: «من داخل حمام نبودم ببینم!» 7. شما به عنوان یک مرد ایرانی، اگر ببینید یکی به حمام همسرتان تعرض کرده و طرف را گیر بیاورید، بهش می‌گویید زنگ می‌زنم اولیاءت بیان؟! یا اول چک و لگدی‌اش می‌کنید؟ راست و حسینی چه می‌کنید؟ در پایان همه شما خواهران و برادران را سفارش می‌کنم به صبر و تقوا! همچنین قسم نخوردن به تمام جوایز ادبی و هنری جهان چون گاهی در تاریخ این جوایز، داوران به تنها چیزی که توجه نکرده‌اند، کیفیت کار بوده. هیچ می‌دانید «چرچیل» هم جایزه نوبل ادبیات گرفته؟ نه به خاطر نوشتن داستان یا رمان بلکه به خاطر نوشتن زندگی‌نامه! ضمناً از کسانی که فیلم را دیده‌اند و آب از دهان‌شان راه افتاده و کیفور شده‌اند یک سوال دارم؛ شما واقعا چه چیزی دیدی که این‌همه سوتی را ندیدی؟ نیم مثقال استقلال رأی داشته باش رفیقم؛ یک اَرزَن!