باران سنگ پشت سنگ بوده

کد خبر: 582178

تاریخ اسب‌ها را دیده که افسار کشیده‌اند و ساربان‌ها را که راه کج کرده‌اند. تاریخ همراه کاروان بوده و کنار اسیران مى‌رفته و دیده سنگ‌ها که آمده چقدر جان مادرها را کبود کرده تا پناه فرزندان باشند و چقدر لباس‌هاى کهنه را رنگ خون زده.

سرویس سبک‌زندگی فردا؛ محمدرضا جوان‌آراسته: تاریخ روى اسب بوده که دیوارهاى «قنسرین» را دیده. مرد کنار مرد و سایه کنار سایه روى دیوارهاى شهر ایستاده بودند. کاروان که نزدیک شده، مردها خم شده‌اند و چیزى برداشته‌اند و بعد سنگ پشت سنگ بوده که باران شده.
تاریخ اسب‌ها را دیده که افسار کشیده‌اند و ساربان‌ها را که راه کج کرده‌اند. تاریخ همراه کاروان بوده و کنار اسیران مى‌رفته و دیده سنگ‌ها که آمده چقدر جان مادرها را کبود کرده تا پناه فرزندان باشند و چقدر لباس‌هاى کهنه را رنگ خون زده.
تاریخ از کنار اسیران که مى‌گذشته اشک‌هاى ام‌کلثوم را دیده و شنیده که زیر لب مى‌خوانده کسانى را مانند اسیران رومى بر اسب و شترهاى برهنه سوار کرده‌اند که جدشان، اسباب هدایت این مردم بود.
تاریخ نفرینش را هم شنیده که زمین‌شان سیراب نشود و عذابى بر جگرهاى‌شان نازل شود.
تاریخ همراه کاروان راه دیگرى رفته. از پشت سر اما ندیده که مردها با کینه‌هایى که ناتمام مانده بوده، سنگ در دست مى‌گرداندند و توان جمع مى‌کردند و غبار کاروان را هدف مى‌گرفتند و بغض‌شان را خالى مى‌کردند.
تاریخ ندیده اما براى زخم‌هاى تازه، کسى مرهم نداشته و کسى آبى نداشته تا رد خون‌ها را بشوید. تاریخ نگاهش به مسیر بوده، به شهرى که شاید کسى به استقبال نیاید، کسى نگاه نکند، کسى نخندد.
با نگاهى به فیض الدموع
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها