ناهار این ظهر جمعه با چاشنی دلتنگی برای پدر

کد خبر: 614447

دیروز به رسم صبحانه ۵۸ ساله دو بشقاب بر روی میز صبحانه قرار داد؛ گویی باور دارد که او رفته اما باور ندارد که دیگر صدای صبح بخیر او را نخواهد شنید.

روزنامه آرمان - مطهره شفیعی:‌ دیروز به رسم صبحانه ۵۸ ساله دو بشقاب بر روی میز صبحانه قرار داد؛ گویی باور دارد که او رفته اما باور ندارد که دیگر صدای صبح بخیر او را نخواهد شنید. عفت مرعشی همسر آیت‌ا...‌هاشمی(ره) به رسم ۵٨ سال زندگی مشترک، دیروز نیز هنگام صبحانه یاد ایشان را گرامی داشتند. همسر آیت‌ا... در دلنوشته‌ای کوتاه این جملات را روی کاغذ نوشت:«به عادت هر روز صبح بشقابی برایش روی میز صبحانه گذاشتم. نگاهش کردم. آشیخ اکبر آقا چهره اش امروز از همیشه نورانی‌تر بود.ناگهان این بیت شعر را بی اختیار زمزمه کردم: مست بگذشتی و از خلوتیان ملکوت، به تماشای تو آشوب قیامت برخاست. آسوده بخواب مرد بزرگوار...» زمانی که چهره بی جان همسر را دید، گلایه آمیز به او گفت: «بى معرفت مگر قرار نبود مرا تنها نگذارى؟ حالا من بى تو چه كنم؟ تقدير ديگرگونه رقم خورد.» این درد دل را آیت‌ا... سید حسن خمینی شنیده و روایت کرده است. چندی پیش هم به یکی از نشریات گفته بود:«روزگار هر چقدر که سخت باشد، آقای‌هاشمی صبور هستند و این صبوری ایشان به همه ما نیز منتقل شده است.»
راز سکوت این روزهای او همین انتقال صبر از آیت‌ا...‌هاشمی به همسرش است. غم در چهره دارد؛ شاید غمگین‌ترین فرد پس از درگذشت آیت‌ا...‌هاشمی او باشد و این روزها سکوت اختیار کرده و هیچ نمی‌گوید. ۸۱ سال دارد و۲۳ سال داشت که به همسری آیت‌ا...‌هاشمی در آمد. آیت‌ا...هاشمی در معرفی همسر خود نوشته بود: «در سال ۱۳۳۷ در رفسنجان برایم خواستگاری کردند؛ دختر حجت‌الاسلام آسید محمد صادق مرعشی که اسناد رسمی داشتند و از تحصیلات حوزوی بهره‌مند بودند. همسرم از خانواده‌ای است روحانی، از فامیل بزرگ مرعشی و نوه حضرت آیت‌ا... سید کاظم طباطبایی یزدی صاحب کتاب عروئ‌الوثقی که جایگاه معتبری در همه حوزه‌ها دارد.» در آن مقطع نمی‌دانست که همسرش در آینده به یکی از شخصیت‌های مهم کشور تبدیل خواهد شد و البته این مسیر هموار نیست. عفت مرعشی در سال ۱۳۳۲ با آیت‌ا...‌هاشمی رفسنجانی عهد بست که برای تحقق خواست ملت ذره‌ای تردید به خود راه ندهند و از هجمه‌های بدخواهان نهراسند و هیچ‌گاه هم بر خلاف این عهد عمل نکردند. زندگی پر فراز و نشیب آیت‌ا...‌هاشمی برای عفت مرعشی هم سخت بود و پیش از انقلاب هر لحظه منتظر شنیدن خبر بازداشت همسر و شکنجه او از درون زندان‌های رژیم سابق بود.
عفت مرعشی تعریف کرده بود: «در دوران مبارزه که آقای‌هاشمی اغلب در خانه نبوده و مشغول مبارزه و زندان بوده و به همین جهت افسار زندگی دست من بوده است. یاسر دوماهه بود و مهدی سه‌ساله بود که آقای‌هاشمی به آخرین زندان رفت، زمانی که برگشت مهدی کلاس اول بود.» چندی پیش هم گفته بود: «تلخی و شیرینی‌های زیادی داشتیم! آقای‌هاشمی بعضی وقت‌ها گوشت‌تلخه، ولی بیشتر وقت‌ها گوشت‌شیرینه. البته شیرین‌ترین روزها، پیروزی انقلاب اسلامی و اتمام جنگ و آمدن اسرا و... بود.» عفت مرعشی روحیه صبوری و شکیبایی همسر را ستایش می‌کرد و به خود می‌بالید که همسرش شخصیتی است که اهل دعوا و هیاهو نیست و زندگی را آرام می‌گیرد. هرکسی هم که هرچه می‌گوید، معمولا جواب نمی‌دهد یا کوتاه و به موقع و پراثر جواب می‌دهد، اما این روزها فقط به یاد اخلاق نیکوی آیت‌ا...هاشمی حسرت می‌خورد و دلش برای او تنگ شده است.
پا به پای سرو پیش و پس از انقلاب

پس از پیروزی انقلاب هم‌ هاشمی نزدیک‌ترین یار وهمراه امام بود و اما باز هم خبری از آرامش نبود و آنانی که منافعشان با تلاش‌های‌هاشمی برای پیروزی انقلاب اسلامی به خطر افتاده بود، درصدد انتقام از او و انقلاب بر آمدند، چنان‌که در سال ۵۸ گروه فرقان تصمیم به ترور آیت‌ا...‌هاشمی گرفت که با فداکاری عفت مرعشی ناکام ماندند. آیت‌ا...‌هاشمی در باره این اقدام همسرش نوشته است: «خود من شب چهارم خرداد ۱۳۵۸، يكى از اهداف تروريستى اين گروهك (فرقان) بودم كه به لطف خداوند و با فداكارى و گذشتى كه عفت، همسرم، از خود نشان داد، اقدام تيم عملياتى آنها على‏رغم اصابت گلوله به بدنم، نافرجام ماند... حضور فداكارانه و به موقع عفت و تلاش شجاعانه او براى جلوگيرى از اصابت گلوله‏هاى شليك شده به نقاط حساس بدنم، مرد مهاجم و همدستش را كه در حياط در انتظار او بود مجبور به فرار ساخت.» آیت‌ا...‌هاشمی پس از انقلاب هم فرصت همراهی لازم با خانواده را نداشت اما همواره جویای شرایط آنان بود. نکته قابل تامل آنجاست که اگر مرحوم‌هاشمی در کنار خانواده نبود اما تیر انتقام از او به خانواده اصابت می‌کرد و بارها فرزندان ایشان برای حرکت در مسیری که پدر به آنها توصیه کرده است مورد هجمه قرار گرفتند، اما در این شرایط بار دیگر عفت مرعشی بود که به فرزندانش دلداری می‌داد و آنها را به آینده‌ای نوید می‌داد که پس از تحمل سختی‌ها حاصل خواهد شد. سیاستمدار پنهان عفت مرعشی به‌واسطه مشغله زیاد همسرش تا حدودی از ناگفته‌ها و پشت پرده‌های سیاست آگاه بود اما هیچ‌گاه ورود علنی به عرصه سیاست نداشت. او می‌دانست با حضور علنی او در عرصه سیاست فشار بدخواهان و مخالفان مشی اعتدال بر همسرش افزوده خواهد شد. پس تصمیم گرفت تا در پشت پرده به فعالیت بپردازد. البته تاکید داشت این فعالیت‌ها همراستا با برنامه‌های همسر و در جهت نیل به اهداف انقلاب باشد. او در مقاطعی نقش پررنگی داشت، مانند برقراری ارتباط مجدد با عربستان که مرعشی درباره آن گفته بود: «بعد از جریان كشتار حجاج ایرانی در سال ۶۶، به تنهایی به عربستان سفر كردم. در این سفر، خانم ملك عبدا... میهمانی داد و یك عده را دعوت كرد و جلسه گذاشت. آنها از من خواستند كه میهمانی را بپذیرم و من هم پذیرفتم. وقتی پذیرفتم روابط برقرار شد.» او وعده داده بود که پس از انتشار کتاب خاطراتش که «پا به پای سرو» نام داشت، خاطرات پس از انقلاب خود را هم منتشر خواهد کرد که هنوز خبری از آن نیست. جمعه متفاوت از هر جمعه حالا عفت مرعشی تنها بر سر میز صبحانه خواهد نشست و با یاد خاطرات ۵۸ ساله با آیت‌ا...‌هاشمی روزگار سپری خواهد کرد. گفته بود فرزندانشان روزهای جمعه مهمان سفره آنها هستند، اما جمعه دیگر متفاوت از همه جمعه‌های قبل است، چون جای خالی پدر آنها را آزار می‌دهد و باز هم مادر است که باید فداکاری کند، همانند همه سال‌ها که برای آرامش پدر و موفقیت او سکوت کرد و غم دل با کسی نگفت. او روز جمعه به مهدی که هنوز شوک رفتن پدر در چهره‌اش هویداست دلداری می‌دهد و به محسن یادآور می‌شود که باید جانشین پدر باشد. به دختران هم تاکید خواهد کرد که مسیر تعیین شده از سوی پدر را محکم طی کنند و یاسر هم این توصیه پدر را فراموش نمی‌کند که حواسش به وضعیت خواهران و برادرانش باشد. اما باز هم فقط عفت تنها می‌ماند و یاد همسر!

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها