خون­مردگی رنجِ رنج/ کتابی با پایان شگفت انگیز و لحن بومی اقلیمی

کد خبر: 619076

تلاش نویسنده در فضا سازی و ایجاد موقعیت زمانی و مکانی قابل تقدیر است. در حال و هوای فضا و زمان داستان قرار گرفتن، برگ برنده این کتاب است. خلق ماجرایی کم‌تر شنیده شده از مردمی کمتر دیده شده با زبانی شیرین و روایتی به دور از اطناب، داستانی پدید آورده که قطعاً دایره مخاطب وسیعی را برای کتاب به ارمغان خواهد آورد. همینطور که جایزه جشنواره پروین اعتصامی را برای کتاب به ارمغان آورد.

خون­مردگی رنجِ رنج/ کتابی با پایان شگفت انگیز و لحن بومی اقلیمی
رمان خونمردگی
سرویس فرهنگی فردا؛ فاطمه سلیمانی ازندریانی: خون مردگی روایتی است متفاوت از جنگ. از آنچه که کمتر روایت شده. در نگاه کلی داستان، داستانِ چشم انتظاری‌ها و بی‌خانمان شدن‌هاست. اما آنچه این اثر را متفاوت می‌کند روایت جدیدی است از این چشم انتظاری‌ها.
شروع داستان با یک نامه و یک دعوت
داستان با یک نامه شروع می‌شود و یک دعوت. نامه‌ای که سبب به وقوع پیوستن همه حوادث داستان می‌شود. بند بندِ داستان بسته به این نامه است. نامه‌ای که مخاطب را به جهان داستان پرتاب می‌کند.
مخاطب به جهان داستان پرتاب می‌شود و با هر صفحه‌ای که پیش می‌رود اشتیاق‌اش برای ادامه دادن داستان بیشتر می‌شود. داستانِ کتاب، داستانی سرراست و به دور از پیچیدگی است. پیچیدگی‌های کتاب حاصل ترفندهای نویسنده هستند و پنهان کاری‌های مداوم... پنهان کاری‌هایی که با انتخاب این زاویه دید چندان مقبول نیست.
زاویه دید نمایشی یا دانای کل؟
زاویه دید داستان، زاویه دیدی است بین زاویه دید نمایشی و دانای کل. زاویه دید نمایشی از آن جهت که وارد ذهن کسی نمی‌شود و فقط رفتار آدم‌ها را به نمایش می‌گذارد. همینطور از گذشته و آینده شخصیت‌ها اطلاع ندارد.
اما دانای کل به آن دلیل که رفتار آدم‌ها را تفسیر می‌کند: «ابتسام دو کنج لبش ناخواسته کشیده بود پائین وقتی که شرمزده، زیرزیرکی می‌گفت» یا «به تمسخر پاسخ داد» « برهان انگار عجیب‌ترین چیز را شنیده باشد»
با این تفاسیر این سؤال پیش می‌آید که واقعاً نویسنده چه زاویه دیدی را برای داستان انتخاب کرده؟
اگر زاویه دید نمایشی است، این تفسیرها از حال آدم‌ها، خطای زاویه دید است. نویسنده فقط باید به توصیف حالات بیرونی شخصیت‌ها بپردازد، تا خود مخاطب از حالت شخصیت‌ها پی به درون آنها ببرند. شرمزدگی، خجالت، تعجب و... حالات درونی هستند که بروز بیرونیشان باید با نشانه‌هایی از رفتارهای فرد تفسیر شود.
اگر دانای کل، زاویه دید داستان است، پس پنهان کاری‌های نویسنده چه دلیلی دارد. هیچ صحبتی از افکار آدم‌ها نیست. و هیچ نشانه‌ای از راوی همه‌چیز دان. راوی نه تنها خواننده را در سردرگمی و تعلیق کاذب نگاه می‌دارد بلکه حتی به او این تذکر را نمی‌دهد که در صفحات آینده همه‌چیز روشن خواهد شد. ترفندی که اکثر راویان دانای کل برای پنهان کاری‌های خود به کار می-برند.
نویسنده مدام دست به پنهان کاری می‌زند. مثل قطع کردن فصل و پریدن به چند سال آینده یا نشنیدن صحبت‌های شخص مقابل هنگام صحبت‌های تلفنی. تمام مکالمات تلفنی سرتاسر کتاب، دیالوگ‌هایی تک نفره است و صحبت‌های طرف مقابل شنیده، یا خوانده نمی‌شود. اگر نویسنده صلاح بداند بعد از پایان مکالمه مخاطب را در جریان ماوقع قرار می‌دهد و اگر به صلاح نباشد، مخاطب را در بی‌خبری نگاه می‌دارد. که با توجه به زاویه دید چه نمایشی و چه دانای کل، نداشتن صحبت¬های طرف مقابل یعنی ایجاد تعلیق کاذب.
تعلیق‌های کاذب
تعلیق‌ها گرچه کاذب بودند، اما مخاطب را با خود همراه می‌کردند. البته آرام آرام به خورد مخاطب داده می‌شد، به طوری که ماجراهای صفحات پیشِ رو قابل حدس بود. حتی پایان داستان. اما نویسنده پایان شگفت‌انگیزی برای داستان در نظر گرفته بود. کم تصورترین اتفاق برای شخصیت‌های داستان رخ داد. در پایان همه چیز برملا می‌شود. راست‌ها و دروغ‌ها. و اینکه چه کسی چرا دروغ می‌گفته، یا دیگری حقیقت را چطور کادوپیچ شده بیان می‌کند.
پایان شگفت انگیز و لحن بومی اقلیمی نقطه قوت کتاب
علاوه بر پایان شگفت‌انگیز، لحن بومی اقلیمی شخصیت‌ها از نقاط قوت کتاب است. نویسنده با هنرمندی فضاهای بومی را توصیف کرده و به تعریف شخصیت‌ها پرداخته است. اما فقط شخصیت‌های جنوبی داستان که ظاهراً نویسنده در این لهجه مهارت داشته چون لحن شخصیت‌های دیگر به خوبی شخصیت‌های جنوبی نیست.
مثلاً برهان که شخصیت کردزبان داستان است. سعی شده که تا حد امکان به برهان لهجه کردی داده شود. اما خیلی جاها این لهجه فراموش می‌شود. خوزستانی‌های استان علاوه بر لهجه جای جای کتاب به زبان عربی هم سخن می‌گویند. «استمع لی» «انا رجل» و...
اما در مورد برهان فقط می‌خوانیم که: «به کردی چیزی می‌گفت» یا« به کردی چیزی می‌خواند» یا در صفحه 76 می‌خوانیم که: «مردی که پشت فرمان بود با لهجه‌ غریبی گفت" آفرین دکتر. دوعا بخوان. دوعا بخوان کی خودا شومانَه حفظ کونِه."»
از نویسنده‌ای که به این زیبایی فضای بومی اقلیمی را به تصویر کشیده انتظار می‌رفت در مورد شخصیت‌های دیگر هم کمی حوصله به خرج بدهد و کمی تحقیق کند. حتی به اندازه چند جمله و کلمه تا این ناهمگونی توی ذوق مخاطب نزند. می‌شد کلمه‌های کردی یا غیر از آن را هم توی دهان شخصیت‌ها گذاشت و مثل کلمات عربی توی پانویس ترجمه کرد.
از نقاط قوت کتاب تصویرسازی‌هایی غیر از تصویرسازی‌های بومی اقلیمی است. تصویرسازی با جملات غیر متعارف« ابتسام تسبیح را ریخت توی دست برهان»
بارش برف زیباترین تصویر کتاب
یکی از زیباترین تصاویر داستان تصویر بارش برف است. نکته جالب توجه این است که توصیف زیادی از بارش برف نداریم. بیشتر احساس خوبی است که ناشی از بارش برف است.
نجلا سالها در آرزوی دیدن برف بوده و حالا در لحظه ورودش به تهران با استقبال برف مواجه شده: «محمد، چقدر برف قشنگِن. قربون خدا برُم» برف با شادی نجلا درآمیخته. زمانی که قرار است دخترش را عروس کند و برف مثل نقل شادی روی سرش می‌ریزد.
دوری از اطناب
یکی دیگر از هنرمندی‌های نویسنده، دوری از اطناب است. نویسنده اطلاعات اضافی و به درد نخور به خورد مخاطب نمی‌دهد. اطلاعاتی که می‌توانست صفحات زیادی را سیاه کند، در ذهن مخاطب شکل می‌گیرد و لذت سپیدخوانی را برای خواننده کتاب به ارمغان می‌آورد. اما شاید لازم نبود نویسنده کتاب را مرزبندی کند و به سال وقوع حوادث اشاره کند. مخاطب قطعا با عوض شدن فصل و خواندن بخشی از دیالوگ‌های مربوط به شخصیت‌ها پی به پرش زمانی می‌برد. احتمالاً نویسنده از این ترفند برای جلوگیری از گیج شدن مخاطب عام‌تر استفاده کرده. یا قصد داشته خواننده را قبل از شروع فصل در حال و هوای زمان داستان قرار دهد.
فضا سازی زمان و مکان برگ برنده کتاب
تلاش نویسنده در فضا سازی و ایجاد موقعیت زمانی و مکانی قابل تقدیر است. در حال و هوای فضا و زمان داستان قرار گرفتن، برگ برنده این کتاب است. خلق ماجرایی کم‌تر شنیده شده از مردمی کمتر دیده شده با زبانی شیرین و روایتی به دور از اطناب، داستانی پدید آورده که قطعاً دایره مخاطب وسیعی را برای کتاب به ارمغان خواهد آورد. همینطور که جایزه جشنواره پروین اعتصامی را برای کتاب به ارمغان آورد.
در نهایت اینکه در این کتاب «خواننده با ماجراها و اتفاق‌هایی مواجه می‌شود که گاهی تکان دهنده هستند. پرده‌ها که می‌افتد روحِ آدم‌ها و چهره اصلی‌شان نمایان شده و خواننده درمی‌یابد که چه کسی راست می‌گوید و چه کسی دروغ. خون‌مردگی با چنین شمایلی سعی دارد بدونِ وقفه و با قصه‌گویی جهانی بسازد که در آن گذشته‌های نه چندان دور ناگهان احضار شده و به هویت‌های چندلایه بعدی دیگر می¬بخشد. و در پایان همه چیز برملا می‌شود...»
همه چیز برملا می‌شود و یک چیز باقی می‌ماند. رنجِ رنج... رنج بابت این همه سال رنجِ بیهوده... آیا کسی مرحم این زخم خواهد بود؟ آیا این رنج التیام خواهد یافت؟
خون‌مردگی به قلم الهام فلاح در سال 1394 از سوی نشر چشمه در 224 صفحه و قیمت 16000 تومان منتشر شده.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها