طعم خواندن یک کتاب شیرین را در گعده‌های دوستانه حس کنید

کد خبر: 635035

قرص کن دلم را رفیق! دل قرص سرمایه است. دل قرص دواست. آسپرین بچه و نعناع و اسمارتیزش هم دواست. منتها جوشان نکن. جوشان جوگیر است. جوگیر و افندی و پیزی. هر چقدر که بخواهی هارت و پورت دارد. باد کله‌اش که بخوابد جوش و خروش از سرش می‌افتد. بعد می‌بینی نصف لیوان هم نیست…

طعم خواندن یک کتاب شیرین را در گعده‌های دوستانه حس کنید
سرویس سبک زندگی فردا؛ غزاله صباغیان طوسی: بعضی کتاب‌ها را که می‌خواهی معرفی کنی، از نویسنده‌اش می‌گویی. از سابقه و تحصیلات و شهرتش. برای بعضی دیگر سراغ مضمون کتاب می‌روی، اگر داستان باشد قصه و ماجرایش را می‌گویی، علمی باشد، درباره محتوایش صحبت می‌کنی. برای بعضی دیگر اما، بهترین کار این است که کتاب را باز کنی -بی‌هوا- بعد، چشمت روی هر سطری که نشست از همان جا شروع کنی به خواندن. چهار خط یا چهار صفحه فرقی نمی‌کند. آنی که روبه رویت نشسته خیلی زود می‌فهمد کتاب را دوست خواهد داشت یا نه. با هم جور می‌شوند یا نه. بعضی کتاب‌ها خودشان، بهترین معرفی برای خودشان هستند و «گچ پژ» قطعا از این دسته است.
«گچ پژ» طعم خواندن یک کتاب شیرین در گعده‌های دوستانه را حس کنید
فکری این توهماتم که مثلا اگر عاشقی شغل بود من الان چقدر سابقه بیمه داشتم، چقدر مواجب ماهانه، چقدر اضافه کار، چقدر عواید ریز و درشت به استثنای حق عائله‌مندی به انضمام کلی مرخصی نرفته. اگر عاشقی شغل بود چه ترقی و ترفیع‌هایی به دوسیه‌ام سنجاق می‌شد. حکما هرسال هم نخست وزیر برای دادن جایزه کارمند نمونه دعوتم می‌کرد و من هم هر نوبه -از سر خجالت و حیا- مراسمشان را می‌پیچاندم. اگر عاشقی شغل بود- علی رغم سختی کار- دلم بازنشستگی را گردن نمی‌گرفت. قبل اینکه حکمم را توقیع کنند یک پنجشنبه بعدازظهر، خودم را توی موتورخانه اداره حلق آویز می‌کردم. الف بچه بودم عاشقت شدم. دارم دال بچه می‌شوم شازده! برگرد.
«محسن رضوانی» را خیلی‌ها با اشعار آیینی دل نشین‌اش می‌شناسند و خیلی‌ها با نامه‌های طنز و نوشته‌های پرمخاطب جوان بالدار وبلاگ عصفور. «گچ پژ» اولین کتاب او و مجموعه‌ای از یادداشت‌های کوتاه و طنزآمیزش است که پیش از این در وبلاگ عصفور یا مجله سه نقطه منتشر شده بوده و حالا به همت دفتر طنز حوزه هنری، مجموعه آنها با گرافیکی خاص و جدید به بازار کتاب آمده.
«گچ پژ» طعم خواندن یک کتاب شیرین در گعده‌های دوستانه را حس کنید
نوشته‌های کوتاه کتاب در قالب نامه‌هایی کوتاه با مضامین پراکنده است که زیر ظاهر طنز، نگاهی بدیع به مضامین اجتماعی ارائه می‌کند. یکی از ویژگی‌های اصلی کتاب سبک خاص نوشتاری آن است که به شیوه نظیره نویسی و با لحنی شبیه به ادبیات دوره قاجار و با لهجه طهرانی قدیم نوشته شده است و اصطلاحات قدیمی مردم کوچه و بازار، زیاد در آن به چشم می‌خورد. هر چند خود نویسنده معتقد است، هیچ وقت قصد نوشتن با ادبیات قجری را نداشته و سبک خاص نوشتاری‌اش را از خانواده و نزدیکان گرفته و به دنبال سبک خاصی نبوده است. طنز نهفته در عبارات و کنایه‌ها دلچسب است. زبان قدیمی و کوچه بازاری کتاب هم لذت خواندنش را دوچندان می‌کند و بعد از این همه، نکته‌ها و حرفی است که زبان و قالب، تزیینات ارائه آن بوده‌اند. درک آن نگاه خاص نویسنده، شیرینی مضاعفی دارد که هر کتاب طنزی از عهده‌اش برنمی‌آید. خلاصه اینکه وقتی گچ پژ را دستتان گرفته‌اید، می‌خندید، با واژه‌های قدیمی و بعضا نامانوس کتاب خاطره بازی می‌کنید و در نهایت احساس نمی‌کنید وقتتان بیهوده فقط به خنده گذشته است. چون اغلب پشت آن ظاهر دل‌نشین، حرف جدی قابل تاملی نشسته است.

… کلاس نهم است اما به قواره پیرزن‌های بلغاری آرایش می‌کند. لنز میشی، عینک گربه‌ای، کاکل پرکلاغی، بینی زیر تیغ رفته خوکی، و البته یک جفت گوشواره که آدم را یاد حلقه‌های آتشینی می‌اندازد که شیرهای مادرمرده از لایشان رد می‌شوند. این سیاهه را اضافه کن به اسم بامسمایش تا دستت بیاید که آقا جمشید عوض تولید دختر، سیرک راه انداخته است. ریخت و قیافه مثل شعر است شازده. زورچپانی صنایع ادبی و به رخ کشیدن آرایه‌های لفظی، گند می‌زند به شعر. راستی! حال غزل ما چطور است؟

طعم خواندن یک کتاب شیرین در گعده‌های دوستانه را حس کنید
مخاطب کتاب می‌تواند هر سنی یا از هر قشری باشد. اگر آن را برای هدیه انتخاب کنید، پشیمان نمی‌شوید چون همه پسند است و اگر برای استراحت‌های کوتاه بین درس و کار، کنار دستتان بگذارید، با یک چای قندپهلو حسابی می‌چسبد. اما از من می‌شنوید، همه لذت این سبک کتاب‌ها را تنهایی حیف نکنید. بعضی صفحاتش را هم نگه دارید برای دورهمی‌های فامیلی یا گعده‌های دوستانه. بالاخره همیشه در با هم لذت بردن لطفی بوده که تنهایی کیف کردن به گرد پایش هم نمی‌رسد.
احسانتان قبول. الحق و الانصاف هر سال خوشمزه‌تر می‌شود. این شله زرد نذری‌تان… کاسه را شسته‌ام گذاشته‌ام دم دست، بلکه چند سیر نبات بخرم، ظرف خالی برنگردانم. ضمنا حواسمان بود که نصیب ما را «ویژه» ریخته بودی… هم سرپر بود، هم کاسه‌اش توفیر می‌کرد. فکر نکن نفهمیدیم شازده! کاسه الباقی کوچه از این چینی‌های گل گندمی بود، برای ما اما، میرزاخوری‌های گل سرخی. فقط - جان عزیزت- معلوم دارمان کن نقش دارچین‌ها به هم ریخته یا برای همه همساده‌ها، عوض «یا حسن» نوشته بودی «یا محسن»؟
انتشارات سوره مهر «گچ پژ» را در ۱۰۳ صفحه و در سال ۹۵ منتشر کرده است. این یعنی کتاب داغ است و تازه از تنور درآمده و کتاب خواران، خوب می‌دانند، داغ داغ خواندن کتاب‌های تازه منتشر شده مزه دیگری دارد.
*عکس‌ها از غزاله صباغیان طوسی
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها