۸ راه بازیابی خلاقیت در مواقع فرسودگی ذهنی

کد خبر: 641759

بسیاری اوقات ما از فرضیات معین بی اطلاعیم و یا نمی‌خواهیم بپذیریم که این فرضیات ممکن است به طور تدریجی رفتار و افکار ما را بدون آگاهی خود هدایت کنند. یکی از راه‌های روشن کردن این فرضیه‌ها تمرینِ وادار کردن افراد به پیشگویی کردن است که نوعی آزمایش در فکر است. در ادامه شما را با ۸ راه بازیابی خلاقیت در مواقع فرسودگی ذهنی آشنا می کنیم.

سرویس سبک زندگی فردا: خلّاقیت در انسان یک پدیده چالش پذیر، پرتضاد و مجذوب کننده است. ارنست یونگ به پسر خود که تصویری از یک سبد پر از میوه کشیده بود گفت: پسرم تو در خور ستایش و تحسینی؛ چون به چیزی پرداخته‌ای که درخور همگان است. روزی تشنه چیزی خواهی بود که در دسترس نیست و آن گاه میوه‌هایی خواهی کشید که هیچ کس تا حال آن‌ها را نچشیده است و آن روز است که تنها خواهی بود. در ادامه شما را با ۸ راه بازیابی خلاقیت در مواقع فرسودگی ذهنی آشنا می کنیم.
در واقع، عامل خلّاقیت یکی از چندین عواملی است که در بستر مفهوم «زندگی اجتماعی» آدمی قابل طرح و بررسی بوده و به نوبه خود پیامد‌های گوناگونی را نیز در برداشته است. تعریف خلّاقیت به طور کلی، ارائه تعریفی جامع، مانع و دقیق از خلّاقیت که شامل همه ابعاد و کنش‌های آن باشد، اگر غیرممکن نباشد، امری بسیار مشکل است. پس از سال‌ها مطالعه و پژوهش درباره خلّاقیت هنوز روان شناسان و متخصصان آموزش و پرورش نتوانسته اند تعریف جامعی که مورد قبول بیشتر دست اندرکاران باشد به دست دهند؛ زیرا افراد مختلف برداشت‌های متفاوتی از خلّاقیت داشته و بالطبع تعاریف متفاوتی از آن ارائه نموده اند. ریشه اصلی چنین اختلافاتی ناشی از ماهیت پیچیده و مرکب مغز و کنش‌های آن است. به نظر برخی روان شناسان، خلّاقیت ترکیبی است از قدرت ابتکار، انعطاف پذیری و حساسیت در برابر نظریاتی که یادگیرنده را قادر می‌سازد خارج از نتایج تفکر نامعقول به نتایج متفاوت و مولد بیندیشد که حاصل آن رضایت شخص و احتمالا خشنودی دیگران خواهد بود. متداول‌ترین برداشت از خلّاقیت عبارت است از اینکه فرد فکری نو و متفاوت ارائه دهد. خلّاقیت را می‌توان با تولید یا خلق اثر نو و متفاوت ارزیابی کرد، اما باید به خاطر داشت که هر خلاقیتی لزوماً منجر به تولید اثر قابل مشاهده نمی‌شود. به هر حال، باید در مطالعه خلّاقیت به دو نکته مهم توجه داشت: اول اینکه خلّاقیت می‌تواند خلق اشکال جدید یا صورت‌های جدیدی از ایده‌ها یا تولیدات کهنه باشد. در این صورت، عمدتاً فکر‌ها و ایده‌های گذشته اساس خلّاقیت‌های تازه است. دوم اینکه خلّاقیت امری است انحصاری و حاصل تلاش فردی و لزوماً یک موقعیت یا مسئله عمومی نیست. از این رو، ممکن است چیزی را خلق کند که پیشتر هیچ گونه سابقه ذهنی از آن نداشته باشد، اگرچه ممکن است آن چیز به صورت‌های مشابه یا کاملا یکسان قبلا توسط شخص دیگری و در موقعیت خاصی خلق شده باشد. خلّاقیت مستلزم بهره گیری از نوع خاصی از جریان فکری است؛ چیزی که گیلفورد (Guilford) آن را تفکر واگرا ۳ نامید. تفکر واگرا، تفکری است متفاوت از جریان‌های فکری موجود. عوامل مؤثر در رشد خلّاقیت ابتدا می‌توان این سؤال را طرح کرد: آیا امکان پرورش خلّاقیت وجود دارد؟ تورنس (Torranc) تحقیقی انجام داد که سؤال مزبور فرضیه آن را تشکیل می‌داد. بر اساس این تحقیق، تورنس نتیجه گیری می‌کند که می‌توان دسته‌ای از اصول را به کودکان یاد داد که به آن‌ها اجازه می‌دهد تعداد بسیار زیادی عقیده، آن هم عقایدی خیلی بهتر نسبت به زمانی که هیچ گونه تربیتی دراین مورد ندیده باشند، از خود ابراز دارند.۴ بنابراین، در این مورد که خلّاقیت را می‌توان پرورش داد تردید وجود دارد. روان شناسان از مدت‌ها قبل این اعتقاد را که هر استعدادی را می‌توان با تمرین تربیت نمود و پرورش داد، پذیرفته اند.۵ راجرز وجود شرایطی را برای پرورش خلّاقیت ضروری می‌داند. وی آن‌ها را تحت عنوان «شرایط درونی آفرینندگی» به شرح زیر بیان کرده است: ایمنی روان شناختی این مرحله را می‌توان به سه فرایند به هم پیوسته تقسیم کرد: الف. پذیرش فرد به عنوان ارزش نامشروط. وقتی با فردی به گونه‌ای رفتار نماییم که نشان دهیم او در حقوق خود و در آشکار ساختن خویش ارزش دارد ـ. صرف نظر از اینکه شرایط فعلی یا رفتار او چگونه است ـ. در حال پرورش آفرینندگی هستیم. ب. فراهم آوردن فضایی که در آن ارزشیابی بیرونی وجود ندارد. هنگامی که داوری‌های ما در مورد خودمان بر معیار‌های بیرونی نباشد، ما داریم به پرورش آفرینندگی می‌پردازیم؛ جایی که فرد خویشتن خود را در فضایی می‌بیند که در آن مورد ارزشیابی قرار نمی‌گیرد و توسط معیار‌های بیرونی اندازه گیری نمی‌شود. چنین فضایی بی اندازه آزادکننده و فراهم کننده خلّاقیت است. ج. فهم همدلانه: فهم همدلانه همراه با دو مورد ذکر شده، غایت ایمنی روانی را فراهم می‌آورد و این شالوده‌ای برای پرورش آفرینندگی است. آزادی روان شناختی هنگامی که به فردی اجازه کامل آشکارسازی نمادین را می‌دهیم آفرینندگی پرورش می‌یابد. آزادی روان شناختی به فرد امکان می‌دهد تا درباره ژرف‌ترین بخش خویشتن خود بیندیشد، احساس کند و همان باشد. این امر ادراک‌های مفاهیم و معانی را که در بخشی از آفرینندگی به شمار می‌روند پرورش می‌دهد.۶ برخی دیگر از روش‌های پرورش خلّاقیت عبارتند از: بازیابی‌های فکری، حل معما و جدول، سرگرمی‌ها و هنر‌های زیبا، نویسندگی به عنوان یک تمرین خلّاقیت، تمرین در حل خلاق مسائل، و مطالعه. چنان که بیکن، فیلسوف و نویسنده انگلیسی قرن ۱۶، اظهار داشته است، مطالعه انسان را کامل و قدرت تصور را تغذیه می‌کند، لیکن برای آنکه از مطالعه حداکثر استفاده را ببریم باید مطالب مناسبی برای مطالعه انتخاب کنیم.۷ الگو‌های پرورش خلّاقیت ۱. جستوجوی عدم شباهت‌ها مثلا پس از ایجاد یک ایده محتمل، به جستوجوی جایگزینی‌هایی بپردازیم که منطقی هستند، اما با ایده اول فرق دارند و یا حتی متناقض اند. ۲. پیش بینی کردن (مطلوب اندیشی) بسیاری اوقات ما از فرضیات معین بی اطلاعیم و یا نمی‌خواهیم بپذیریم که این فرضیات ممکن است به طور تدریجی رفتار و افکار ما را بدون آگاهی خود هدایت کنند. یکی از راه‌های روشن کردن این فرضیه‌ها تمرینِ وادار کردن افراد به پیشگویی کردن است که نوعی آزمایش در فکر است. ۳. جستوجوی نقد دیگران راه دیگر برای تشخیص فرضیات نادرست، درخواست از دیگران برای انتقاد از ایده‌های ماست. بسیاری از مردم از چنین چیزی گریزانند. برخی آن را می‌پذیرند و برخی با روبه رو شدن با آن دفاعی برخورد می‌کنند. ۴. تحلیل مسائل در جزئیات هدف این است که ایده‌های خود را به اجزای ترکیب کننده آن‌ها خرد نماییم و بدین سان، خود را از قید فرضیات محدودکننده متنوع رها سازیم. این راهبرد به توجه کردن به کنش‌ها و مایه‌هایی که نوعاً با اشیا همراه نیستند توجه دارد. مثلا، در رابطه با کاربرد‌های متنوع یک تکه آجر می‌توان به ویژگی‌هایی همچون رنگ، وزن، سنگینی، شکل و اینکه دارای منافذی است و الکتریسیته را منتقل نمی‌کند، اشاره نمود. ۵. استفاده از تمثیل این مورد نیز تفکر خلاق را تسهیل می‌کند. تمثیل نقش کلیدی در تحول علم و فنّاوری داشته است؛ مثل اختراع چاپ توسط گوتنبرگ، که بر اساس شبیه سازی بود. ۶. استفاده از موقعیت گروهی برای افزایش تولید ایده‌های خلاق یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های چنین جلساتی این است که آزمودنی‌ها باید با نگرش کاملا دوستانه و باز با پیشنهادات انطباق پیدا کنند. در چنین جلساتی ایده‌های تند تشویق می‌شوند. ۷. توقف کار روی مسئله برای مدتی و سپس بازگشت به آن این همان عملی است که موجب می‌گردد افراد گاهی احساس کنند پس از مدتی کار روی مسئله و موفق نشدن، فکرشان متوقف می‌شود. این امر صرفاً خستگی ذهنی نیست. فرد کار را کنار می‌گذارد؛ چون مرتب همان پاسخ‌های قدیمی به ذهنش می‌آیند. از این رو، نیاز دارد که ذهنش شکسته شود. در این فاصله ممکن است بخوابد، رمان بخواند، به مسافرت برود، یا هر کار دیگری را انجام دهد. ۸. تلاش برای ارتباط به منظور گسترش ایده‌های خلاق، باید به برقراری ارتباط ایده‌ها پرداخت. این امر می‌تواند به صورت نوشتاری صورت پذیرد؛ زیرا زبان نوشتاری در طول زمان باقی می‌ماند و می‌تواند با ارزیابی شدیدتری موردنظر قرار گیرد. از سوی دیگر، قرار دادن ایده‌ها در معرض و دسترس دیگران به ما فرصت می‌دهد تا مجدداً به آن‌ها نظر بیندازیم و دقایقی آن‌ها را ارزیابی کنیم. امر ارزیابی سبب می‌شود تا ایده هایمان را روشن‌تر و مشخص‌تر تعریف کنیم.
منبع: fekreno.org
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها