خاتمی جام زهر را سربکشد!

این مقاله با اشاره به اینکه «اکنون خروج از بن‌بست ناامیدی و رهایی از کابوس آینده‌ای تاریک، برای مردم به یک آرمان بدل شده است» می‌نویسد: «حضور خاتمی در صحنه می‌تواند به این آرمان تحقق بخشد و با دمیدن روح رضایت در مردم، احساس امیدواری و کامروایی در جامعه را احیا کند. اگرچه این حضور همچون سرکشیدن جام زهر باشد.» نشریه داخلی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، حضور خاتمی در انتخابات را به نوشیدن جام زهر تشبیه می کند و وی را به این اقدام تشویق می نماید! به گزارش «فردا»؛ «عصر نو»، نشریه داخلی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در مطلبی تحت عنوان «دو شرط خاتمی...» می‌نویسد: «آنچه به عنوان شرط‌های آقای خاتمی برای حضور در دهمین انتخابات ریاست جمهوری خوانده شد، دو بیتی‌ای است که می‌توان آن را به فال نیک گرفت». عصرنو می‌افزاید: «یکی از این رو که نسیم امیدوارکننده‌ای از آن به چهره هواداران آقای خاتمی می‌وزد و دوم اینکه این شروط به لحاظ ادبیات و مفهوم در چارچوبی بیان نشده‌اند که از آن نتیجه‌گیری این و لاغیر به ذهن مخاطب خطور کند بلکه بیشتر می‌توان به آن در قالب بخشی از یک گفت‌وگوی مفاهمه‌ای نگریست که در آن دغدغه‌ها به منظور درک شرایط عمومی و تعیین جهتگیری کلی، بیان گردیده‌اند». این مقاله با اشاره به اینکه «اکنون خروج از بن‌بست ناامیدی و رهایی از کابوس آینده‌ای تاریک، برای مردم به یک آرمان بدل شده است» می‌نویسد: «حضور خاتمی در صحنه می‌تواند به این آرمان تحقق بخشد و با دمیدن روح رضایت در مردم، احساس امیدواری و کامروایی در جامعه را احیا کند. اگرچه این حضور همچون سرکشیدن جام زهر باشد». در مقاله عصرنو خطاب به خاتمی آمده است: «سیدمحمد خاتمی و هم تمامی اصلاح‌طلبان آن را از یاد نبرده‌اند که سیاست، میدان تجزیه و تحلیل اطلاعات و برنامه‌ریزی و عمل بر اساس آنهاست به امید کسب نتیجه و مقدم بر آن، ادای تکلیف نسبت به دین و میهن، یقیناً شناخت دقیق‌تر، محاسبه ریزتر و برنامه‌ریزی مدبرانه‌تر قرین به مقصود است؛ در عین حال سند تضمین شده‌ای در دستان کسی نیست و آنها که آبروی خویش را برای آبروی وطن سرمایه کنند، باکی از تهیدستی ندارند، چه پروردگار غنی، خود حساب‌کش دادگر است و به گمان ما آقای خاتمی بر سبیل گذشته، از گروی آبروی خویش، باکی ندارد». نکته جالب توجه این است که «عصر نو» به تبعات احتمالی سر کشیدن جام زهر مقصودشان اشاره نکرده است و معلوم نیست که هدف از این تشبیه چه بوده است.