سرویس بینالملل فردا؛ سعید قناعت پیشه: مخالفان داعش تنها به جنگ میدانی با این گروه تروریستی میپردازند، اما هیچکس در مورد سرنوشت بالقوه جوامع محلی پس از جنگ نظامی چارهاندیشی نمیکند.
رقه، آخرین ایستگاه داعش نیست
بازیگران داخلی و خارجی سوریه در منازعه برای دستیابی به مناطقی در شرق سوریه و غرب عراق هستند که دارای منابع گاز، نفت و فسفات است. از سال ۲٠١۳، داعش کنترل مستقیم مسیر خاکی امتداد دجله و فرات را در دست داشت. اما این سیطره با فعالیتهای اخیر نیروهای درگیر در منطقه رو به نابودی است و مناطق قابل توجهی از زمینهای تحت تسلط داعش آزاد شدهاند و به احتمال زیاد نیروهای داعش به زودی مجبور به ترک رقه خواهند شد. مکانی که آخرین سد دفاعی آنها در مسیر رودخانه و در منطقه دیرالزور خواهد بود.
اما شرایط و اوضاع در البادیه که حدود ۵۵ % از کویر مرکزی سوریه را پوشش میدهد، متفاوت است. ساختار سیاسی و جغرافیای منطقه به نفع داعش است. مناطقی مسطح و بدون برآمدگیهای مهم برخلاف مناطق دیگر مانند ادلب و برخی از نقاط حلب اوضاع را به نفع داعش تغییر داده است. البادیه در واقع میتواند به عنوان سدی دفاعی دور از خط دریا عمل کند و حکومت و سلطه داعش را زنده نگه دارد.
البادیه، بیابان تکفیر
به علاوه، ساختار جمعیتی این مناطق بر خلاف مناطق دیگر در عراق و سوریه بسیار پراکنده و در امتداد خطوط قبیلهای سیاسی و اجتماعی شکل گرفته و همین ساختار و دوری از فضای شهری و یا چند فرهنگی موجب شده است تا به طور سنتی اعتقادات و گرایشهای این افراد کمتر در معرض خطر و تغییر قرار گیرد و ساکنان معمولاً متعصب باقی بمانند. در سال ۲٠١۳ و پس از حمله به موصل و رقه و همچنین کشتار دیرالزور، بسیاری از ساکنان اصلی و بومی این شهرها اقدام به فرار و ترک محل زندگی خود کردند. در این شرایط جمعیت شهرها بیشتر متشکل از حاشیهنشینها و افراد قبایل شد. این تغییرات همراه با خشونت فراگیر و کاهش امکانات ابتدایی زندگی و نبود یک نهاد ادارهکننده مرکزی منسجم، موجب افزایش برداشتهای افراطگرایانه از اسلام سنی شد و عقاید ضد غربی و ضد شیعی به شدت نهادینه شد و گسترش یافت.
در مقابل و بر خلاف رویه بالا در عراق قبایلی را میتوان سراغ داشت که زیر بار تفکرات افراطی سنی نرفتند و حتی با نیروهای غربی وارد مبارزه با افراطگرایی شدند و به نیروهای ضد واگرایی کمک کردند. در سال ۲٠٠۶ ارتش آمریکا در بازگشت به صهوا در عراق، به کمک گروهی موسوم به فرزندان عراق به مقابله با القاعده پرداخت و ثبات را به منطقه بازگرداند اما این اتفاق دیری نپایید و به زودی از بین رفت. در سال ۲٠١۳ نیروهای داعش که توسط آمریکا حمایت میشدند، در حمله به موصل از سوی قبایل محلی مورد حمایت اندکی قرار گرفتند.
ریشههای سیاسی و اقتصادی ظهور داعش
در پایان، داعش زیر فشارهای منطقهای سر فرود خواهد آورد و از سرزمینهای موصل، دیرالزور و توابع آن عقب رانده خواهد شد؛ اما نمیتوان به راحتی گفت که این اعتقادات در میان شورشیان افراطی دهستانهای مرکزی، شرقی سوریه و یا مکانهایی از غرب عراق پاک میشود. در واقع میتوان چنین استنباط کرد که موفقیتهای نظامی و میدانی نیروهای دولتی سوریه و عراق در شرق و مناطق مرزی باید همراه باشد با برنامهریزیهای بلندمدت در کاهش نارضایتیهای اقتصادی-سیاسی شیوخ و نخبگان محلی و قبایلی که در البادیه پراکندهاند و یا با اتحاد و دادن امتیازها و قائل شدن قدرتهایی در منطقه برای آنها، وضعیت این مناطق مرکزی خود را بهبود بخشد. و اگر چنین نشد، مطمئناً آنها درصدد بازیافتن شأن و قدرت محلی خود خواهند بود.
برخی از گروهها شاید در رسیدن به توافق با دمشق به نوعی به پشتیبانی ایالات متحده آمریکا و عربستان و اردن امید داشته باشند. اما گزینههای بازی برای اینگونه گروهها بسیار اندک است، مخصوصاً با برتری و مزیتی که گروههای تحت حمایت ایران نسبت به گروههای مورد حمایت غرب در عرصه میدانی در البادیه دارند. در نتیجه باید گفت ایران در شکلدهی به این معادله نقشی اساسی بازی خواهد کرد. از طرفی در شمال، دولت سوریه با نیروهای دموکرات کرد -عرب که معمولاً کرد بوده و کمتر عرب هستند، مواجه است. نیروهایی که به گسترش نفوذ خود در شمال شرق سوریه در امتداد سواحل شمال غربی و جنوب غربی فرات از شهر منبج و رقه به سمت دیرالزور پرداختهاند. در این مناطق به جز نیروهای دموکرات کُرد، قبایل عرب پراکندهاند و کردهای تحت حمایت آمریکا و کردهای تحت حمایت ترکیه نیز در پی گسترش نفوذ خود هستند.
حضور آمریکا برای مقابله با ایران
نیروهای عراقی تحت حمایت ایران نیز در قالب نیروهای حامی دولت مرکزی به سمت مرکز شهرستان پالمیرا و بخش جنوبی سویدا حرکت کردهاند. در هفته گذشته رهبران ایرانی مبارزان در عراق اشاره کرده بودند که برای ایجاد امنیت عراق به مقابله با داعش در ورای مرزهای آن خواهند رفت و از امجریس در غرب موصل تا القایم در الانبار فعالیت خواهند کرد. تحرکات اخیر در شرق سوریه، باعث افزایش فشار بر آمریکا و متحدانش (عربستان و اسراییل) شده است همانطور که روزنامههای ایرانی اشاره کرده بودند: تهران در صدد برقراری ارتباط بین تهران و فلسطین از مسیر بغداد - شرق سوریه - دمشق و بلندیهای جولان است.
این رویکرد ایران به صورت مستقیم منافع تاریخی و استراتژیک آمریکا در عراق و خلیج فارس را به خطر میاندازد و شاید به گونهای بتوان گفت که تنها سوریه مانده است که از این گسترش نفوذ ایران جلوگیری کند. حفاظت از منطقه تنف بجز آنکه میتواند سپری در برابر عبور نیروهای محلی باشد، میتواند کنترل آمریکا بر خط لوله عراق - اردن و بزرگراه بغداد - رطبه را نیز تضمین کند؛ بنابراین آمریکا نیروهای خود را بین تنف و البوکمال گرد آورده است.
روسیه که تاکنون خود را به عنوان میانجی معرفی کرده است، نیز در این کارزار به دنبال استفاده از نفوذ ایران به عنوان ابزار چانهزنی با آمریکاست تا بتواند تنشهای خود با آمریکا را تعدیل کند و نهایتاً از تقسیم شدن سوریه جلوگیری کند. اینگونه تقسیمات و ناحیهبندیهای سوریه داعش را به البادیه محدود خواهد کرد. اما مطمئناً این فضا باعث خواهد شد که افراطگرایی تغذیه گردد و شرایط سیاسی، اجتماعی، اقتصادی قبایل به ایجاد اتحادها و گروههای افراطگرا منجر خواهد شد.
منبع: newsdeeply
دیدگاه تان را بنویسید