مهندسی آب شهید چمران برای آزادسازی خرمشهر

کد خبر: 687387

قبل از جنگ ۱۹۰ هزار تن انواع خرما را برداشت می­کردیم الان تازه رسیده است به ۶۵ هزار تن، آن هم خرمای بی‌کیفیت. مساله اشتغال اهالی است که کلاً از بین رفته است و جوانان بیکار شدند و در اثر بیکاری جوانان مشکلات اجتماعی دیگری به وجود می‌­آید.

خبرگزاری تسنیم: شانزدهمین شب برنامه راز به بررسی مشکلات کم آبی در خوستان به روی آنتن رفت. مهندس سرداری و آقای گلستانی از فعالان دوران دفاع مقدس مهمانان نادر طالب‌زاده در این برنامه بودند. در فرازهایی از بحث یادی از شهید مصطفی چمران به تکریم شد. متن مشروح این برنامه را در ادامه می‌خوانید: طالب­‌زاده: امشب برنامه ما نقدی است به بعضی از اشکالات در مدیریت و حفظ معیشت مردم در کشاورزی و آبرسانی در منطقه خوزستان بخصوص در منطقه اروندکنار. در خدمت آقای «سرداری» هستیم از متخصصین رشته آب از زمان دوران جنگ و آقای «گلستانی» در دوران جهاد سازندگی در منطقه بودند و در این برنامه بررسی کنیم ما امروز چطور نزدیک 1 میلیون نخل خشک در این منطقه داریم، نخلی که با این زحمت به این ابهت رسیده بعد به خاطر اشکالات مدیریتی به پای اینها آب درستی نرسیده است یا به مسائل به صورت کارشناسی و درست رسیدگی نشده است. الان یک وضعی است که اگر دقت کنیم همۀ اینها حل می­شود و قابل مدیریت و اداره است ولی چون گفته نمی­شود و بررسی نمی­شود و بعد در یک سطح رسانه­ای هم بحث نمی­شود، جمع می­شود در همان جلسات کوچک و دربسته اصلاح نمی­شود. سرداری: ما در زمان جنگ که بعد از کارمندان آب و برق خوزستان همکاران خودم و همچنین از کارمندان شرکت ماهاب همکاران من قبل از سازمان تشکر کنم که زمانِ جنگ طرح­های مهمی را از جمله کانال را اجرا کردند و ما توانستیم حدود صد متر مکعب در ثانیه آب را منتقل کنیم از کارون به حوضچۀ طلاییه، البته اهداف کشاورزی در آن در نظر گرفته شده بود، کاملاً مهندسی انجام شد، خاکریزها، طراحی کانال، جنس خاک، کانپکشنی که انجام شد، مکانیک خاکی که انجام شد، همه چیز شیب­بندی، محاسبات آب کاملاً انجام شد و کانال می­توانست غیر از زمان جنگ صد هزار هکتار زیرمجموعه کانال را زیر کشت ببرد که متاسفانه همینطور رها شده است یعنی استفاده نمی­شد، ما گردش کاری از طرف قرارگاه خاتم خدمت مقام معظم رهبری کردیم که این کانال را بعد از خاتمۀ جنگ در سال 72 چه کنیم، آن زمان وزارت نیرو از ما تحویل نگرفت، حضرت آقا فرمودند تحویل سپاه بدهیم که در زمان صلح استفادۀ کشاورزی شود و در زمان جنگ هم ما بتوانیم استفادۀ نظامی بکنیم، چون این کانال استفادۀ نظامی هم داشت ما آن 5/2 کیلومتر فاصلۀ بین دید مرزی ما و دید مرزی دشمن از هورالهویزه تا کوشک و از طلاییه تا کوشک و از کوشک تا اروند برای ما با این کانال آب انداخت توانستیم آب بیندازیم و فاصلۀ بین ما و دشمن را با آب که دشمن را به داخل خاک خودشان رانده بودیم و بین ما و دشمن این کانال آب مانع شد و ما توانستیم نیروهای خودمان را آزاد کنیم و در جاهای دیگر به کار ببریم. این کانال استفادۀ نظامیِ خوبی را برای ما داشت و یکی از کارهایی است که در زمان جنگ انجام شد و بعد از آن ما انتظار داشتیم که وزارت نیرو این کانال را احیا کند، پمپ­‌ها پمپ­های مستقرق بود، الکتروموتورها داخل آب بود چرا که آب کارون در کم آبی و پرآبی حدود 7 متر بالا و پایین می­رود و پمپ­هایی که بالا نصب می­شد برای کشاورزی معمولاً مکشِ را نداشت که 7 متر آب را بکشد به این جهت ما پمپ مستقرق را انتخاب کردیم، بعدها که برای کشت نیشکر، طراحان کشت نیشکر آمدند پیش ما و از پمپ­های آب بازدید کردند و کار را برای خودشان الگو قرار دادند و از همین نوع پمپ­ها برای ایستگاه­های دیگر استفاده کردند اما این پمپ­ها الان آنجا بدون استفاده مانده و سازمان آب و برق و خوزستان به دلیل اینکه ما آب به اندازۀ کافی نداریم که از این کانال استفاده کنیم از این کانال استفاده نمی­کنند. البته جای سوال اینجاست که ما 150 مترمکعب در ثانیه آب شیرین را حداقل رودخانه کارون را وارد دریا می­کنیم ولی باز گفته می­شود آب برای کشاورزی نداریم! ما در سیلاب­ها 5600 متر، 5 هزار متر آب فراوانی را در ثانیه به دریا می­ریزیم، سالی 3 تا 5 میلیارد مترمکعب آب شیرین را به دریا می­فرستیم و اینکه آب نداریم و از آب استفاده کنیم و اینکه آب را تقسیم کردند بین 3 استان عملاً می­بینید که این آب دارد وارد دریا می­شود و رودخانه کارون، البته در زمان مدیریت من در ماهاب و در سازمان آب و برق خوزستان این بحث­ها بود و قرار بود یک سدهای سلولی در انتهای بهمن­شیر و در انتهای کانال رودخانۀ سمت راست، ورودی به اروند ایجاد شود که آب شیرین در مورد در مورد مدِ آب دریا وارد رودخانه کارون نشود که البته متاسفانه این کارها انجام نشده و یا قسمتی از آن شروع شده است ولی انجام نشده اگر این کارها زودتر انجام می­شد ما مشکل شوری آب را نداشتیم البته قسمت جنوب آبادان که رودخانه اروند است که مربوط به اروندکنار می­شود، رودخانه اروند سرچشمه­اش از ترکیه می‌­آید و ترکیه سالهای زیادی است که سدهای زیادی روی رودخانه ترکیه ایجاد کرده و این مشکل برای عراق هم است، این اروند علاوه بر اینکه از ترکیه می‌­آید از کشور سوریه هم می­گذرد، سوریه هم سدی بر روی آن زده است آب را کمتر وارد اروند می­کنند و سطح اروند پایین آمده، آب دریا تسلط پیدا کرده، آب شور دریا وارد اروند می­شود. ما در رابطه با اروند چون بین ما و فاو و کشور عراق مشترک است نمی­توانیم سد سلولی بزنیم البته پله لوله­ای که ما احداث کردیم می­توانست روی آن دریچه­‌هایی باشد و کارِ سد سلولی را انجام بدهد و از ورود آب به اروندکنار جلوگیری کند ولی ما می­توانیم با استفاده از آب بهمن­شیر و کارون کلیۀ جزیره آبادان را با آب شیرین برای نخلستان­های ارتزاق کنیم؛ ظاهراً طرح­هایی در این مورد اجرا شده که به خاطر نیمه­کاره ماندن و به خاطر بستن نهرها و مشکلات موجود باعث خشک شدن نخل­ها و مشکلات دیگر شده است. طالب­‌زاده: آقای گلستانی شما که از نیروهای جهاد سازندگی بودید و نیرویی که بعد از جنگ بعد از چند سال منحل شد آن نیروی عشقی که می­‌آمد پای کار و کار را درست می­کرد نیست و وجود خارجی ندارد، وضع موجود الان چگونه است؟ گلستانی: با تشکر از برنامه امیدوارم مسئولین برنامه را ببینند و بعد از گذشت حدود بیش از 20 سال هنوز منطقه به این شکل است و چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است، نمی­گوییم اصلاً کاری نشده ولی کم­کاری شده است به هر حال طرح آبیاری پیاده شده اما با کندی انجام شده است، یکسری اقدامات لازمی را انجام دادند اما کافی نبوده، عوامل بسیاری روی این قضیه موثر بوده و یک عامل نبوده. من به صورت خلاصه تیتروار می­کنم: بعد از حدود 20 سال که وزارت نیرو یا وزارت جهاد کشاورزی قولی داده که سد پایین­ دستی رودخانۀ بهمن­شیر را ایجاد کند که تا الان این کار را نکرده است حتی وزیر وقت هم 7، 8 سال پیش که آبادان آمدند ما به او پیشنهاد دادیم که سد پایین­دستی را ایجاد کنید و سد پلاستیکی را پیشنهاد دادیم و گفتند چرا سد پلاستیکی؟! ما سد سازه­ای ایجاد می­کنیم، گفتیم باشد و کلی خوشحال شدیم و تا الان این وضعیت به همین منوال است حتی تکنولوژی سدهای پلاستیکی در ایران بومی شده است و در شمال ایران 12 تا از این سدهای پلاستیکی احداث شده است و کارشناسان آنها را دعوت کردیم آمدند آبادان و بهمن­شیر را دیدند و گفتند بله امکانش است و از نمایندۀ وقت آن دوره هم خواستیم که بودجه­ای را تعیین بکند که این اجرایی شود اما تحقق پیدا نکرد. این سد پایین ­دستی یک مساله است که یک معضل 20ساله است الان وزارت کشاورزی و وزارت نیرو و دیگران باید این توضیحات را بدهند که چرا بعد از 20 سال این منطقه­ای که اقتصادش بهم خورده و جنگ­زده است، وضعیت بیکاری وجود دارد، مردم کشاورز و دامدار بودند، اینجا روستای آبادی بود و ما در این روستاها برای درمان دام­هایشان می­رفتیم، برای کشاورزی آنها و یک روستای بسیار آبادی به لحاظ صیادی، به لحاظ کشاورزی و دامداری، کشت انواع خرما و سبزیجات و مرکبات و صادرات آنها و رونق بسیاری داشت اما متاسفانه تبدیل به یک فاجعه­ای است که هنوز هم بعد از 20 سال ما این روستا را به این شکل می­بینیم، یک نهری را کشیدند یک زه­کشی هم کردند یک باکس­هایی هم اینجا تعبیه کردند اما در همین حد بوده اگر اینها کارساز بوده باید اینجا خودش را به صورت نمود نشان بدهد. سرعت­ بخشیدن به طرح جزیرۀ آبادان است، این طرح قرار بود 5 ساله اجرا شود با کندی اجرا شد و وقتی هم اجرا شد حدود 70، 80 درصد یک قطره آب در این کانال­ها رها نکردند؛ یک جلسه در این مورد برگزار کردیم در آن جلسه من بودم، نمایندگان و مسئولین و کشاورزان بودند و سوال کردیم چرا آب را رها نمی­کنید؟ ایراد گرفتند دو تا از کاکویی­ها هنوز تکمیل نشده است، ما پادگان ارتش را آنجا داریم باید اینها را دور بزنیم، مجوز می­خواهیم دنبال مجوز هستیم، گفتیم شاید 10 سال دیگر این اتفاق نیفتاد، انتظار دارید تمام تخل­هایی که از لحاظ کیفی و کمی در حال از بین رفتن هستند، همه از بین بروند بعد شما آب را رها کنید؟! وقتی اینطور برخورد شد حدود 10، 20 تا میل مکانیکی گرفتند و بعد تازه متوجه شدیم این پمپاژ ماده­ای که درست کردند اینقدر اینجا بوده که ورودی آن اصلاً پر از لایۀ خاک شده است اینها دوباره باید همۀ اینها را لایه­برداری کنند؛ طالب‌­زاده: چقدر طول کشید این نخل­ها خشک شد؟ گلستانی: اینها برمی­گردد به زمان جنگ وقتی که جنگ شروع شد مردم در ابتدا کم­کم مهاجرت کردند جنگ که شدت گرفت مردم با سرعت بیشتری از آبادان رفتند، اما در سال 64 که به دلیل امنیتی و قهری آبادان ممنوع­السکنه شد آبادان خالی شد، نخل­ها رها شدند، هرس نشد، نگهداری نشد و آب­های تحت­الارضی بالا آمدند و نیزارها را رشد پیدا کردند انبوه شدند و خشک شدند و مستعد آتش­سوزی شدند، جمعیت گرازها رو به فزونی رفت، منطقه را فرا گرفت همین الان هم رئیس محیط­زیست و نماینده او در اهواز و آبادان در جریان هستند، اما تا الان فکری به حال این موضوع نکردند که این یک معضلی برای کشاورزان شده است، اینجا یک مقدار کشت و سبزی را کشت می­کنند، شب­ها به صورت دسته­جمعی و گروهی می‌­آیند و همه اینها را خراب می­کنند و می­روند و این یک فاجعه است که رئیس محیط­زیست در این 20 سال چه کرده است؟! آن وزارتخانه در این 20 سال چه کرده است؟! اینها دردودل من و شهرستان آبادان است که بیان می­کنم. ریزگردها مضاعف شدند بر این تهدید و ما نزدیک 20 سال است خشکسالی داریم و نزولات آسمانی کمتر باریدند، این ریزگردها هم اضافه شدند، مسالۀ بعدی برداشت آب از سرشاخه‌­های کارون است ما که در مسالۀ تهدید هستیم در عرصه نابودی کشاورزی قرار گرفتیم و باید به داد آن برسیم دولت تازه آمده از سرشاخه کارون آب برداشته کرده مشکل استان­های دیگر را حل کرده و آب کاهش پیدا کرده و تسلط آبِ شور بر آب شیرین ایجاد شده، رودخانه آب بهمن­شیر و رودخانه آب اروند که اینها دو رودخانه بزرگ که اروند و کارون جهانی هستند، اینها دچار مشکل شدند به طوری که سالهای پیش یعنی 7، 8 سال پیش این آب آنقدر شور شد که برای 3 روز شهرستان آبادان اصلاً آب نداشت که تبدیل به یک مشکلی شد. مطلب بعد آلودگی رودخانۀ کارون است وقتی بیش از 40 درصد کشورهای جهان از مسالۀ آب شیرین رنج می­برند و به پالایش آب روی آوردند، بحث مسالۀ پالایشگاه هم در مجلس سالهای سال است که وجود دارد و ما پیشنهاد کردیم به نمایندگان وقت که در اینجا پالایشگاه آب ایجاد کنید ولی پیگیری نشد الان در مجلس بحثش چندین سال است وجود دارد، به جای برداشت آب از سرشاخه­‌های کارون باید از خروجی آب می­گرفتند آبی که به دریا و خلیج می­رود آنجا سدی ایجاد کنند سد سازه­ای یا سد پلاستیکی یا سد سلولی البته سد سلولی بالادست را ایجاد کند ولی مهمتر که جلوی شوری آب را بگیرد ایجاد نکردند. مساله بعدی بر اثر این همه مشکلات کاهش کیفیت و کمیت خرما، ما هنوز به آن ظرفیت اسمی قبل از جنگ نرسیدیم، ما قبل از جنگ 190 هزار تن انواع خرما را برداشت می­کردیم الان تازه رسیده است به 65 هزار تن، آن هم خرمای بی‌کیفیت. مساله اشتغال اهالی است که کلاً از بین رفته است و جوانان بیکار شدند و در اثر بیکاری جوانان مشکلات اجتماعی دیگری به وجود می‌­آید، باید مسئولین اینها را بدانند که اشتغال و اقتصاد منطقه به هم خورده است و ریشۀ تمام مشکلات اینجاست و می­دانند اما چرا اقدام جدی نمی­کنند، این برای ما آبادانی­ها جای سوال است؟! سرداری: اگر لایۀ رُسی که روی آن گنبد نمکی می‌­ریختند، لایه رسی بود با چسبندگی مناسب، دانه­بندی مناسب و عمق مناسب اگر این کار حساب­شده انجام می­­شد هیچ وقت نشستی که الان گفتم انجام نمی­شد و ما گرفتار این فاجعه نمی‌شدیم ما البته گرفتار احتمال زیاد این نخلستان­ها یکی از اثراتش همین آب شوری است که از بالادست آمده است البته غیر هم آب شور دریا غلبه پیدا کرده است به خاطر زدن سدها آب­ها کم شده است و ارتفاع آب­ها پایین آمده، ارتفاع جزر و مد بر ارتفاع آب رودخانه­‌ها غالب شده و شوری بالا آمده بخصوص اروند که از ترکیه سرچشمه می­گیرد، سدی که در ترکیه ایجاد شده و در سوریه ایجاد شده باعث شده کم آبی در عراق که آنجا هم فاجعه خواهد بود و در آینده بیشتر خواهد شد و باید این را به مسئولین تذکر بدهم که حتماً راه­حلی برای این نخلستان­ها بکنند و آب بیشتر شور خواهد شد چون آب رودخانه­‌های بالادست گرفته خواهد شد و کاهش پیدا می­کند بخصوص در عراق، ما اروند را با عراق مشترک هستیم، حالا کارون را می­توانیم با دو سد سلولی از ورودش جلوگیری کنیم یعنی از برگشت آب شور دریا به داخل رودخانه با سد جلوگیری کنیم اما اروند را نمی­توانیم اروند بین ما و عراق مشترک است و اروند مطمئناً شور خواهد شد و ما باید برای مزارع آبادان فکر کنیم و از آب شیرینِ بالادستِ ­کارون یا بهمن­شیر و پایین­کارون حتماً انجام بدهیم و جای سوال اینجاست که مگر ممکن است ما سالی که آبادان را تخلیه کردیم به خاطر عملیات فاو بود و یک مدت کوتاهی و بعد مردم برگشتند مگر ممکن است مردم بیش از 32 بدون نخل و کشاورزی بمانند؟! باید بچه نخلی را کنار نخلی می­کاشتند و بعد نخل جدید رشد کند نه اینکه ما صبر کنیم. الان اینها جدید است اینها بعد از کم­آبی و پایین رفتن رودخانه کارون یک مقداری از آن ممکن است به خاطر ابتدای جنگ بوده ولی اینها جدید است و ما باید نگرانِ افزایش اینها باشیم و نگرانِ مردم آبادان و زندگی مردم باشیم. طالب‌­زاده: چرا تجدید کاشت نخل جوان نکردند؟ چرا سیاست احیای این منطقه وسیع که حدود 1 میلیون نخل است که خشک شده و به حال خودش رها شده و چرا هیچ کاری نشده است؟ سرداری: ما نمک­ها را دیدیم هم روی نهرها و هم روی زمین، این نمک­ها آب­نمک­های شوری است که از رودخانه می‌­آید و این نخل­ها با جز و مدر رودخانه­‌ها عمل می کرد و سالهاست این تعادل هیدرولیکی وجود داشته، این جرز و مرد و پایین رفتِ آب شور غلبه مرده است، آب شوری بیشتر پای درختان نشسته و نمک نشسته و باید از آب بالادست و آب شیرین ما جلوی برگشت آب شور را از دریا بگیریم و از آب رودخانه کارون از بالادست به تمام این نخل­ها و این زمین ها آب شیرین برسانیم که طرح­هایی اجرا شده و نیمه­کاره باقی مانده، حتی طول کشیده است قسمت­هایی از طرح­ها اجرا شده و باقی آن نیمه­کاره مانده، باید مسئولین یک تلاش مضاعفی برای جزیرۀ آبادان بکنند و این مشکل مطمئناً ادامه پیدا خواهد کرد. گلستانی: عمق فاجعه مشخص است که مسئولین به فکر بیفتند و فکر اساسی بکنند، من می­توانم ده­ها جلسۀ مسئولین را به شما نشان بدهم که فقط نشستند راجع به این مسائل صحبت کردند که علف­های هرز روییده شده، ما مشکل کراز داریم، مشکل فنس و میراب داریم و مشکل باکس­ها را داریم، جلسۀ بعد دوباره همین را تکرار کردند و به همین ترتیب، یعنی یک سندِ تعریف­شده برای کشاورزیِ آبادانِ جنگ­زده تعریف نکردند که براساس این الگو حرکت بکنند نه اینکه به صورت مقطعی بگذارند 4 نماینده بنشینند و حرفهای تکراری را در جلسات بعدی بگویند تا مدت زیادی بحث­ها راجع به میراب بود، میراب با چه کسی است؟ هر کسی می­گوید با دیگری است بعد از یک مدتی گفتند تشکیلِ تعاونی آب­بران تشکیل بدهیم، بعداً این آبران آمدند یک مقداری فعالیت کردند، حقوق آنها را چه کسی بدهد؟ چند سال اینها حقوق نمی­گرفتند بعد کشاورزان روی این باکس­هایی که طرح آبیاری کشیده بود، آب وارد آنها نمی­شد یا ضعیف می­­‌آمد این کشاورزها مجبور بودند این باکس­ها را بشکنند یا شیرها باز و بسته نمی­شد، یا بعضی از این زه­کش­ها عمل نمی­کرد یا اخیراً کارشناسِ وزارت جهاد کشاورزی گفته است این روش زه­کشی اشتباه است باید برگردند به همان زه­کشی سطحی قبلی یعنی مطالعه طرح معمولاً برای روزهای اول است نه روزهای آخر که بیایند چنین کاری بکنند. در مورد آلودگی کارون که یک چیز فاجعه­آمیزی است بین 38 تا 42 ورودی پساب شهری وارد رودخانه کارون می­شود، پساب­های کشاورزی می­ریزد، پساب­های صنعتی می­ریزد در بعضی از این شبکه­­‌های مجازی دیگر ننوشته­اند رودخانه کارون نوشته­اند بزرگترین فاضلاب جهان که مسئولین این فاجعه را ببینند، چطور با آن کنار آمدند؟ 20 سال است اصلاً تکان نخوردند از وزارتخانه خودشان تکان نخوردند که این آبادان است و مردم هستند و دارند زندگی می­کنند، جنگ­زده هستند، تهدید شدند، استعدادهای آنها از بین رفته است می­توانستند تعطیل بکنند، می­توانستند امرارمعاش بکنند اینها همه از دست رفته است، چقدر خدمت کردند! در زمان جنگ روستایی­ها در یکی دو سال اول جنگ بودند در قالب آن مرزنشین­ها، در قالب بسیج، در حال کمک­های مردمی و اینها کلی خدمت کردند، اینها شایستۀ این نوع زندگی نیستند، امیدوارم مسئولین و وزارتخانه­‌ها پاسخگوی این باشند. چرا بعد از 20 سال سد پایین­دستی هنوز ایجاد نشده و جالب است که هنوز وعده می­دهند این آلودگی آب کارون را چه زمانی می­خواهند برطرف کنند. ما روایت از ائمه اطهار داریم که می­گویند این نهرهای کوچک به اندازه ذره­ای آلوده نکنید، پس این همه پساب­های شهرستان­ها، حدود بین 38 تا 42 ورودی، پساب شهری، صنعتی، کشاورزی در بزرگترین رودخانه جهان، پس این مدیریت کجا رفته است؟ سرداری: باعث دیر عمل کردن طرح­های آبی همین چیزهایی است که گفتند، دیر عمل کردن کانال­ها و آب­رسانی شیرین و عمل نکردن یعنی طرحی بوده که آب شیرین را به زمین­ها برسانند ولی متاسفانه دیر عمل کردند و نهرها از بین رفته است و هنوز هم طرح­ها باقی مانده؛ من فکر کنم یک نیروی عاشق و جهادی برای این کارها می­خواهد، به نظرم نیروهایی که زمان جنگ کار می­کردند، نیروهای عاشق و جهادی بودند، ما طرح­های سلمان که صد کیلومتر کانال با 5 پل اصلی بود ظرف مدت کوتاهی، در50 روز انجام دادیم با آن پمپ­های 50 مترمکعب در ثانیه و یا 20 مترمکعب در ثانیه در ایستگاه اول و دوم و کارهای دیگری که انجام شده چون نیروها عاشق بودند و با علاقه کار می­کنند الان وقتی اینها را می­بینیم احساس می­شود که مسئولین زیاد عاشق خدمت به مردم نیستند، زیاد عاشق حل مشکل مردم نیستند. چون نزدیک سالگرد شهادت شهید چمران است بهتر است ما یادی از ایشان بکنیم ایشان قبل از ورودشان به جنگ در وزارت دفاع تحقیقات وزارت دفاع را راه انداخت چون خودش دکتری تحقیقات بود علاوه بر اینکه چریک ورزید­ه­ای بود وقتی رزمندگان را ورزش می­داد با سلاح می­دواند آخرین نفری بود که خسته می­شد و می­‌ایستاد و می­بینیم خودش همین بس بود که در شکست عراق در بحث محاصره سوسنگرد و آزادی سوسنگر علیرغم اینکه پای او تیر می­خورد به پای خودش می­گوید من را نگهدار و آخرین تانک عراق را هم می­زند و آخرین ماشین عراقی را می­گیرد و سوار می­شود و می‌­آید داخل بیمارستان و من یادم است اخوی من از بیمارستان به من زنگ زد گفت رفتم بیمارستان شماره 2 گلستان چمران را ببینم، رفتم اتاق چمران دیدم اتاق چمران خمپاره خورده است آمده روی تخت، تخت هم متلاشی شده و از بین رفته است از هر کسی هم می­پرسم چمران آنقدر شلوغ بود هیچ کس خبر نداشت و نگران بود و می­ترسید چمران در بیمارستان شهید شده باشد، من رفتم مقر شهید چمران دیدم نه شهید چمران دو ساعت در بیمارستان طاقت نیاورده است و پایش را پاسمان کرده و آمده مقر خودش و به برادرم زنگ زدم گفتم خیالت راحت باشد دکتر حالش خوب است. شهید چمران آن زمان یک تنه در مقابل یک لشکر می­‌ایستاد و طرح­های آبی هم دکترین ایشان بود و ایشان وقتی که هشتم با مقام معظم رهبری و 60نفر از یارانش سوار 330 می­شود اهواز پیاده می­شود و شبانه می­رود منزل یکی از دوستان مشترک من و آقای دکتر علی شوشتری، شب در گلستان که گلستان روبروی عراقی­هاست و عراق تا نزدیکی­های گلستان آمده بود، آنجا به شیخ­علی شوشتری می­گوید نقشه اهواز را بیاور که آقای شوشتری زنگ می­­زند به آقای ده­دشت که معاون حفظ آبداری سازمان آب و برق خوزستان بود، از ایشان خواهش می­کند نقشۀ خوزستان را بیاورد، روی نقشه نهرهای کف کوه را نشان می­دهد و می­گوید شما اگر این نهر را ببندید آب از اینجا جلوی عراقی­ها می­رود و من هم رزمندگان عراقی­ها را با آرپی­جی سرگرم می­کنیم تا شما سد را بزنید و این سد آنجا ایجاد می­شود و اولین سدی که ما آنجا تصویب کردیم سد جرگه سیدعلی بود که آب آمد جلوی عراقی­ها و عراقی­ها چندین بار عقب­نشینی کرد تا حدود 12 تا 16 کیلومتر در چند نوبت عقب­نشینی کرد تا بالاخره جاده اهواز ـ خرمشهر را برید و آب را به طرف خرمشهر انداخت که البته آب تا خرمشهر رفت و یکی از دلایل پیروزی ما در فتح­المبین، نیروهای خوب ما آقا رحیم و شهید باقری که توانستند از محور دارخوئین از رودخانه عبور کنند و به کنار جاده برسند و جاده را بشکنند و زمان بیت­المقدس آب هم نشست پیدا کرده بود و برادران به خوبی توانستند بروند و خرمشهر را دور بزنند و خرمشهر آزاد شود. این طرح اصلی آب هم طرح شهید چمران بود که ایشان آمد و تحقیقات جنگ را راه انداخت و مهندس شهید مَجد را که اولین موشک­ها را ایشان ساخت که برای زدن دژه‌­هایی که عراق جلوی آب می­گذاشت که آب را به خرمشهر برسانیم و این کار شهید مجد بود. شرفی: اگر قرار باشد توسعه پایدار و یک اقتصاد پویایی را داشته باشیم باید توجه به مزیت­ها و زیرساخت­ها بکنیم همانطور که آقا در نشانه­گذاری­ای که در برنامه ششم توسعه داشتند تاکید داشتند بر بحث مکان­محوری یعنی از آن زمان تا الان قریب 120سال است دارد بارِ صنعت کشور را به دوش می­کشد چطور ممکن است امروز مورد تغافل قرار بگیرد؟ از چه کسی پذیرفته است، چه پروژۀ علمی، چه استدلال علمی پشت این است که بیایید صنایع آبدوست را بردارید بدون آبدوست در کویر و در مناطقی که خشک هستند و نیاز به آب شرب دارند بگذارید اما در کنار دریا و کنار آب شیرین استفاده نکنید؟ بحث من سیاسی نیست همه مسئولین و مردم گوش کنند و قضاوت بکنند چطور ممکن است این آبادانی که گام­های اولیه صنعت برای ایران در آن برداشته شد و توسط استعمار پیر کشف شد و بارِ توسعۀ صنعتی و پیدایش صنعت را به دوش کشید امروز مورد تغافل بگیرد و صنایع آب­دوست برود در کویر ایجاد شود، امروز نخلستان­های ما خشک می­شود اما این چه انحصار بدون منطقی است که ما می­رویم کویر را سرسبز می­کنیم اما دشت­های حاصلخیر خوزستان نباید مورد توجه قرار نگیرد؟! خوزستان که پرآب­ترین استان کشور است که بیش از 4، 5 سال رتبۀ اول کاشت و برداشت غلات را در ایران دارد، اینها غیر از خان­بازی است، غیر از انحصارطلبی است؟! چطور ممکن است این واقعیت­ها در یک اقلیمی ماند خوزستان و یک اقلیم بسیار بسیار با بهره­برداری بالا مانند آبادان دیده نشود؟! آبادانی که در دو آبراه بزرگ شیرین و کشتیرانی در پرورش آبزیان است و در راس شمالی خیلج­فارس قرار گرفته است و آبادانی که با چند کشور همسایه همجوار و در ارتباط است، آبادانی که بازرگانی و تجارت جهانی آن تاریخ 140، 150 ساله دارد اما امروز در آن بیکاری وجود دارد، نخلستان­های آن خشک می­شود، چرا؟ غیر از این است که این مزیت­ها دیده نمی­شود، غیر از اینکه متاسفانه انحصار و تنگ­نظری دارد ثروت را به یک جاهای دیگری سوق می­دهد که هیچ توجیح اقتصادی ندارد. عزیزان اقتصاددان من یک عرضی دارم اقتصاد یک خط کسری است بالای آن تمام کاری که می­توانیم انجام بدهیم است هر فعالیتی که می­توانیم انجام بدهیم است و پایین آن تقسیم صورت هزینه­‌هاست، اگر این تناسب انجام شود و صورت هزینه‌­ها نتواند درآمد را توجیح­گر باشد این اقتصاد نیست، رکود اقتصادی برای همین است، دنبال چه هستیم؟ چرا باید آب آبادان شور باشد؟ چرا باید نخلستان­ها خشک شود؟ به دلیل اینکه توان و قدرت دارد جایی صرف می­شود که متاسفانه هزینه­‌ها هیچ توجیح اقتصادی و بهره­وری اقتصادی در پروژه­ای که انجام می­شود از خودش تعریف نمی­کند، اگر مسئولین متوجۀ یک کار فنی و کارشناسی هستند دنبال یک اقتصاد مقاومتی هستند باید بر موضوع مکان­محوری تاکید بکنند باید بیایند ببینند چه مزیت­هایی است که اگر این مزیت­ها روی میز کار قرار بگیرد می­تواند هزینه‌­ها را پایین بیاورد، امروز خرمای ما 2 هزار کیلومتر می­رود در یک نقطه دیگر کشور تبدیل به لواشک و آلوچه می­شود برای صادرات، 2 هزار کیلومتر می­رود و 2 هزار کیلومتر برمی­گردد و تازه می­رود سر مرز برای صادرات! این تفکر پشت اقتصاد ما تفکرِ غیرمنطقی است، هر پروژۀ اقتصادی را نگاه می­کنیم می­بینیم صورت هزینه­‌هایش یک تقسیم یک غیرمنطقی و غیرباور ایجاد می­کند در فضای ایجاد شده در موضوع اقتصاد. من خواهشم این است بیایند بحث بکنند اقتصاددانان بحث بکنند آبادان یک فضای خدادادی است اگر هر جای ایران این اقلیم وجود داشته باشد باید به آنجا رسیدگی شود، اگر ما می­گوییم کوه‌­های زردکوه، کوه­های بختیاری که آن روز اول خلقت خدا با انگشت حکیمانۀ مهندسی خودش یک شیب ملایمی در بین کوه­های سر به فلک کشیدۀ غیرقابل نفوذ کشید که ما بتوانیم هر 5 کیلومتر، 10 کیلومتر سد ایجاد کنیم و از آب پشت آن استفادۀ انرژی برق آبی بکنیم برای حاصلخیزی و کشاورزی استفاده بکنیم به دور از منطقه آبادان است اما عقل منطقی و منصفانه می­گوید این سرزمینی است که مزیت دارد و باید از آن استفاده کنیم. گلستانی: من در پایان بگویم من از مسئولین جواب می­خواهم برای آبادان و از نمایندگان خود آبادان این سه نفر هستند از آنها فعالیت می­خواهیم و از اینها هم جواب می­خواهیم و در این دوره­ای که شروع کردند خودشان را نشان بدهند و فعال باشند بتوانند از حق آبادان دفاع کنند، ما در خرما مزیت نسبتی داریم این مزیت نسبی را باید تبدیل به مزیت مطلق بکنیم، ما در این مزیت نسبی هم داریم تحلیل می­رویم، یک نکته دیگر ما در 6 استان داریم استان­های خرماخیز ایران هستند، در دو استان شمالی کشت چای است، شما اگر توانستید تحقیقی بکنید ببینید در رابطه با چای که مزیت نسبی ندارد چند برنامه گذاشتند الی ماشاءالله فراوان و در خرمایی که 6 استان دارد و 6 استانی که اشتغالزایی و درآمدزایی و ارزآوری و دارای مزیت نسبی است چقدر برنامه گذاشتند، خیلی کم، یک مساله­ای این است که وزارت کشاورزی مزیت­ها را بشناسد و بداند کجا برنامه­ریزی بکند و به کجا رسیدگی کند. سرداری: من هم فکر می­کنم اگر دولت توجه بیشتری به این مناطق بکند مسائل قابل حل است ما هم نیروهای خبرۀ تحصیلکردۀ خوب و فراوانی را داریم که الان به آنها طراحی برای حل مشکل را بدهند و به راحتی می­توانند مسائل را حل کنند، ما اینجا برای استفاده بهمن­شیر که به کارون می­رود کافیست همان سدهای سلولی را ایجاد کنیم هم روی بهمن­شیر و هم روی شعبۀ غربی کارون که وارد اروند می­شود و آب را نگه داریم نگذاریم آب شور وارد شود، سطح آب بالا می­رود و می­­توانیم کل جزیرۀ آبادان را با این آب خوبی که داریم به صورت ثِقلی آبیاری کنیم، مشکلی نخواهد بود فقط برای مسالۀ ایضاعی­اش هم خوشبختانه نیروی اجرایی فراوان داریم فقط یک مقدار اهمیت دادن به منطقه و اهمیت دادن به موضوع است نه اینکه ما نمی­توانیم مسالۀ آب شور را حل بکنیم نه این حل می­شود اینکه ما اهمیت ندادیم به خوزستان و یا سر ما اینقدر شلوغ بوده که نرسیدیم. من خودم باورم نمی­شود وقتی نگاه می­کنم چون زمان جنگ در این منطقه بودم، نخلستان­ها به این صورت نبود یک مقداری از نخلستان­های ما به خاطر خمپاره از بین رفته بود بقیه آنها آباد بود، من خرمای تاز در جزیره مینو می­خوردم یا در همین اروند کنار خیلی آباد بود و الان واقعاً این فاجعه دل من را به درد آورد و احساس می­کنم مسئولین بی­توجهی کردند.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها