با این رمان جذاب و خواندنی زندگی در فلسطین را تجربه کنید

کد خبر: 688043

سوزان ابوالهوی، نویسنده کتاب، فرزند یک خانواده مهاجر فلسطینی است که اگرچه در فلسطین متولد نشده، به خوبی قصه فلسطین و ساکنانش را از روزهای قبل از اشغال تا سال‌های کنونی، در خلال قصه دختری به نام «امل» و خانواده اش، به تصویر می‌کشد. بیان هنرمندانه او به زیبایی، داستان را با تاریخ پیوند می‌زند و خواننده همچنان که با زندگی امل پیش می‌رود، وقایع تاریخی مهم فلسطین را هم مرور می‌کند، گو اینکه تاریخ جزوی از زندگی تک تک مردمان آن سرزمین است.

با این رمان جذاب و خواندنی زندگی در فلسطین را تجربه کنید
سرویس سبک زندگی فردا؛ غزاله صباغیان طوسی: بعضی اتفاقات، شخصیت‌ها، مکان‌ها، خاطره‌ها حتی، آنقدر برای انسان تکرار می‌شوند که کم کم بار هیجانی‌شان را از دست می‌دهند. کاردکرد قبل را ندارند، یادآوری یا تکرارشان چیزی را در وجودمان بیدار نمی‌کند. خلاصه آنکه در قبالشان بی حس می‌شویم. برای خیلی از ما، «فلسطین» از همین دسته است. رنج فلسطینیان، اشغال سرزمینشان، غصب بیت المقدس و همه امور مربوط به آن برای ما عادی شده. یک سال، دو سال، سه سال، ده سال، بیست سال، پنجاه سال… انگار در ناخودآگاهمان پذیرفته‌ایم که سرنوشت محتوم آنها همین آوارگی است. آنقدر که اخبار بقیه سرزمین‌های اسلامی را پیگیری میکنیم نسبت به فلسطین حساسیت نداریم، شنیدن درگیری‌ها و اتفاقاتش حسی را در ما بیدار نمی‌کند. ما به شنیدن اسم «فلسطین» در سرلیست اخبار عادت کرده‌ایم، و دقیقا به همین دلیل ما «فلسطین» را فراموش کرده‌ایم.
با این رمان جذاب و خواندنی زندگی در فلسطین را تجربه کنید
فلسطینی که در کنار همه اتفاقات کوچک و بزرگ این روزهای جهان اسلام، در نگاه انسان‌های بابصیرتی چون رهبر انقلاب هنوز مسئله اول جهان اسلام است: «مسئله‌‌ٔ فلسطین مسئله‌‌ٔ محورى دنیاى اسلام است، مسئله‌‌ٔ فلسطین مسئله‌اى است که هیچ کشورى نباید فراموش کند؛ هیچ کشور اسلامى بلکه حتّى کشورهایى که از وجدان انسانى برخوردارند، نباید فراموش کنند که این یک مسئله‌‌ٔ اصلى است، مسئله‌‌ٔ اساسى است. یک ملّت مظلوم است، یک ملّت در محاصره است، یک ملّت دائماً دارد در طول این هفتاد سال اخیر مورد ظلم‌ و ستم قرار می‌گیرد؛ این را نباید فراموش بکنند. قضایاى دیگر دنیاى اسلام به گمان ما غالباً براى این است که این مسئله‌‌ فلسطین فراموش بشود، آن‌وقت فاجعه‌آفرینى می کنند» ۱
کتابی خواندنی برای کسانی که می‌خواهند از منتظران واقعی باشند اینجا بخوانید
رمان فوق العاده «زخم داوود» درمان همین درد بی انگیزشی است. یک رمان قوی خوش خوان که سیر داستانی‌اش تو را با قصه ساکنان فلسطین پیوند می‌دهد. با آنها می‌خندیدی و نماز می‌خوانی و به میوه چینی می‌روی، با آنها عاشق می‌شوی و ازدواج می‌کنی، با آنها آواره می‌شوی و قصه‌های تلخ اردوگاه را مرور می‌کنی، با آنها بچه دار می‌شوی و زندگی می‌کنی و همچنان برای برگشتن به خانه‌ات مبارزه می‌کنی، با آنها عزیزانت را از دست می‌دهی و در سوگشان گریه می‌کنی… با آنها از فلسطین می‌روی، به فلسطین بر می‌گردی و قصه این سرزمین پرغصه را مرور می‌کنی. و با آنها عاشق فلسطین می‌شوی. سرزمین دشت‌های سبز و مزارع انجیر و زیتون.
با این رمان جذاب و خواندنی زندگی در فلسطین را تجربه کنید
سوزان ابوالهوی، نویسنده کتاب، فرزند یک خانواده مهاجر فلسطینی است که اگرچه در فلسطین متولد نشده، به خوبی قصه فلسطین و ساکنانش را از روزهای قبل از اشغال تا سال‌های کنونی، در خلال قصه دختری به نام «امل» و خانواده اش، به تصویر می‌کشد. بیان هنرمندانه او به زیبایی، داستان را با تاریخ پیوند می‌زند و خواننده همچنان که با زندگی امل پیش می‌رود، وقایع تاریخی مهم فلسطین را هم مرور می‌کند، گواینکه تاریخ جزوی از زندگی تک تک مردمان آن سرزمین است.
یک کتاب تاثیرگذار از مبارزات مادری تنها اینجا بخوانید
کتاب «زخم داوود» تاکنون به ۲۶ زبان زنده دنیا ترجمه شده است و در سال ۲۰۰۹ به عنوان پرفروش ترین رمان سال فرانسه شناخته شد. نشریه ساندی تایمز درباره اش می‌نویسد: «این کتاب اولین رمان انگلیسی زبان برای بیان کامل بعد انسانی تراژدی فلسطین است»
«زخم داوود» به خوبی بلد است احساسات خواننده را برانگیزد، دوباره ما را نسبت به مسئله فلسطین حساس کند و این خطه فراموش شده را به یادمان بیاورد. جمله تلخی که بارها از زبان شخصیت‌های کتاب تکرار می‌شود: «ما فراموش شده‌ایم» به همین خاطر است که وبسایت نویسنده، بعد از گذشت بیش از ده سال از انتشار کتاب، هر روز کامنت‌هایی جدید و پراحساس از انسان‌های مختلف، مسلمان و غیر مسلمان از کشورهای مختلف دارد که همه با کتاب او تازه از خواب بیدار شده اند. فلسطین را شناخته‌اند و فلسطین را به یاد آورده‌اند.
با این رمان جذاب و خواندنی زندگی در فلسطین را تجربه کنید
«عشق آنها موجود زنده‌ای بود که امل و مجید در حضور او، حتی واژه‌ها را هم غریبه می‌دانستند و از همین بود که حرف‌هایشان همیشه زمزمه بود. زمان به سرعت از سر آن بده بستان‌های آرام عاشقانه، از آن خنده‌های اتفاقی و لبخندهایی که قلب آن یکی را تسخیر می‌کرد، می‌گذشت و زمانی که عطر طلایی خورشید کم کم در هوا می‌پیچید، آن دو با هم، اولین نماز روز را می‌خواندند و خورشید در اولین سلامش به زمین، سایه زن و مردی را می‌دید که با هم سجده می‌کردند و بلند می‌شدند.
- کارت تموم شد، میای؟
امل همیشه همین را می‌پرسید، و چشم‌های سیاه بدون مردمکش پر از خواهش می‌شد.
- ان شاالله حبیبتی… ان شاالله!
و مجید همیشه همین طور جواب می‌داد. و بعد، عصرهای دوست داشتنی می‌رسید. عصرهای روشن و پر از امید.
من همین حالا هم می‌تونم اون عصرا رو ببینم. ما پنج نفر، یوسف و فاطمه، فلسطین کوچولو و من و مجید، دور بشقابای گوجه سرخ شده، حمص، فول، زیتون، زعتر، تخم مرغ و ماست و خیار می‌نشستیم. تو حیاط کوچیک خونه یوسف و فاطمه، زیر آسمون تیره پرستاره، حرف می‌زدیم و می‌خندیدیم، جوری که انگار لحظه لحظه زندگی‌مون رو با هم گذرونده بودیم. فلسطین کوچولو، انگشتشو تو بشقاب حمص می‌کرد و تو دهن مادرش می‌ذاشت و مادرش با محبت و لذت، انگشت کوچولوی دخترشو لیس می زد. تو اون لحظه ها، حس می‌کردم نمی‌تونم برای بچه دار شدن صبر کنم…»
با این رمان جذاب و خواندنی زندگی در فلسطین را تجربه کنید
رمان «زخم داوود» توسط نشر جوان و خوش سلیقه آرما، با ترجمه روان فاطمه هاشم نژاد در ۳۹۹ صفحه منتشر شده است.
طعم خواندن یک کتاب شیرین در گعده‌های دوستانه را حس کنید اینجا بخوانید
پی‌نوشت:
۱. بیانات در دیدار مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی ۱۶-۴-۱۳۹۵ ۲. عکس‌ها از غزاله صباغیان طوسی
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها