۴ نکته درباره محمدبن‌سلمان و تغییرات وسیع در عربستان/جنگ در خاورمیانه شعله‌ورتر می‌شود؟

کد خبر: 688053

سند 2030 عربستان برنامه ای بلندپروازانه و جاه طلبانه است که در آن ساختارهای این کشور اصلاح و تغییر پیدا می کند و مخصوصا در بخش نفت شرکت آرامکو وارد بخش خصوصی شده و عواید این کار برای تغییر استانداردهای زندگی و حکمرانی سعودی استفاده می شود.

سرویس بین الملل فردا: عربستان سعودی این روز‌ها بسیاری از تحلیلگران و ناظران خارجی را در بهت و حیرت فروبرده است، تغییرات عظیم سعودی می‌تواند نشانگر آغاز روندی معنادار بر کل منطقه باشد که احتمالا بسیاری از تبعات آن برای تصمیم گیران کشورمان نیز مهم و تاثیرگذار خواهد بود. در این باره می‌توان به ۴ نکته اشاره کرد:
۱ -طی هفته‌های اخیر می‌توان عربستان سعودی را جتجال برانگیز کشور در حیطه سیاست خارجی دانست. فقط در طول سه هفته گذشته سعودی همراه با شرکای منطقه‌ای اش کمپینی علیه کشور قطر به راه انداخته است، پالس هایی برای روابط جدید با اسرائیل ارسال کرده، پاکستان را تحت فشار قرار داده، تقابل خود با ایران را شدیدتر کرده و وارد یک جنگ لفظی با ترکیه شده است. علاوه بر این‌ها سعودی همچنان به بمباران یمن ادامه داده است، بمبارانی که جنگ غیرنظامی وخیمی و بدی بوجود آورده است. سعودی البته در این هفته‌ها تن‌ها به تغییر سیاست خارجی خود دست نزده بلکه تغییری بزرگ در سیاست داخلی این کشور نیز به وقوع پیوسته است. محمدبن سلمان پسرشاه سعودی که خود را به عنوان پشتیبان سند ۲۰۳۰ سعودی معرفی کرده است به عنوان، ولی عهد انتخاب شده است. سند ۲۰۳۰ عربستان برنامه‌ای بلندپروازانه و جاه طلبانه است که در آن ساختارهای این کشور اصلاح و تغییر پیدا می‌کند و مخصوصا در بخش نفت شرکت آرامکو وارد بخش خصوصی شده و عواید این کار برای تغییر استانداردهای زندگی و حکمرانی سعودی استفاده می‌شود.
۲ - اگر چه قضاوت درباره برخی از ابعاد تغییرات در سیاست خارجی و داخلی سعودی هم چنان نمی‌تواند دقیق باشد با این حال سوال اصلی در مورد این تحولات این است که چرا کشور سعودی که تا چند سال پیش به عنوان یکی از محافظه کارترین کشور‌ها در سیاست خارجی و داخلی شناخته می‌شد چرا آبستن این تحولات شده است؟ از جمله مهم‌ترین این تحولات را می‌توان برآمدن جوانی ۳۰ ساله در کشوری دانست که پیش از این هرگز چنین سطحی از جوان گرایی را تجربه نکرده است. ۳ -به نظر می‌رسد جواب همه این سوالات درباره تحولات این باشد: ترس. عربستان سعودی مانند دیگر کشورهای خاورمیانه و منطقه در وهله اول با معضلی به نام امنیت و جنگ روبه رو است. منطقه پررقیب ما به هیچ کشوری اجازه نمی‌دهد که آسوده خاطر تن‌ها به راه خویش ادامه دهد. ناامنی و احساس خطر در ریاض عمدتا در زمان اوباما شروع شد، زمانی که وی به توافق هسته‌ای با ایران رسید و ایران توانست با تلاش‌های آمریکا در منطقه مقابله کرده و تقریبا بر تمام عراق، سوریه و لبنان مسلط شود. اگر چه در همان ابتدای روی کار آمدن ترامپ وی تلاش کرد که سعودی‌ها را از این مساله مطمئن کند، اما این مساله باعث شد نگرانی سعودی‌ها عمیق‌تر شود. تغییر سیاست خارجی آمریکا طی دولت‌های اخیر بسیاری از پایتخت‌های متحدین آمریکا را با این سوال مواجه کرده است که از کجا معلوم که در دولت بعدی هم چنان آمریکا از ما حمایت کند؟ ۴ -دلیل دیگر این ترس سعودی، اما مساله نفت است که تقریبا تمام درآمدهای سعودی از آن نشات می‌گیرد. بر خلاف برخی از بازیگران صنعت نفت که می‌خواهند نفت خود را با قیمت بالاتری به فروش برسانند، راهبرد سعودی در این مساله نگه داشتن مشتریان خود حتی با پایین آوردن قیمت نفت است. در واقع ایجاد وابستگی به نفت سعودی برای این کشور درجه اهمیت بیش تری نسبت به قیمت فروش دارد. نفت شل، اما محاسبات عربستان را تا حد زیادی تغییر داده و آمریکا با این اهرم می‌تواند در بازار نفت به رقابت‌های معنادار با سعودی بپردازد و نقش علی الاطلاق این کشور را زیر سوال ببرد. از طرف دیگر از دید سعودی تغییرات بلند مدت بازار نفت نشان می‌دهد که شاهد از بین رفتن مساله کمبود تولید خواهیم بود و در سال‌های آتی این تقاضا‌ها هستند که به بازار شکل می‌دهند و نه تولیدکنندگان. جمعیت رو به رشد سعودی، اما بدون توجه به این مسائل قطعا با تقاضاهای اقتصادی رو به رشد خود طی سال‌های آتی دولت این کشور را با معضلاتی رو به رو می‌کند که در صورت حل نشدن می‌تواند موجودیت پادشاهی سعودی را با خطر عمده روبه رو کند.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها