چادر تلویزیونی تمسخر چادر و چادری‌ها

کد خبر: 695030

مفاهیمی مانند«چادری بدحجاب» یا «چادرنما» که از سوی مصاحبه‌شوندگان به کاربرده شده است، می‌توانند بیانگر انواعی از تناقض و ناسازگاری در انگاره تلویزیونی پیش گفته باشند. این انگاره‌ها پدیده‌هایی رسانه‌ای هستند که از دو یا چند پاره‌ معنایی ناچسب تشکیل شده‌اند که در بهترین حالت یکدیگر را خنثی می‌کنند.

چادر تلویزیونی تمسخر چادر و چادری‌ها
سرویس سبک زندگی فردا: در پژوهشی سعی شد نوع بازنمایی چادر در سریال‌های ایرانی بررسی شود. این تحقیق به دنبال مطالعه سطوحی از تغییرات نشانه‌شناختی، کارکردی و در نهایت معناشناختی حجاب چادر در سریال‌های تلویزیونی صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران بوده و از طریق مصاحبه گروهی با چهار گروه پانزده نفره از زنان حوزوی و دانشگاهی با پوشش «چادر سنتی» در مورد برساخته‌های متأخر تلویزیون از «زن و دختر چادری» انجام شده است. درر ادامه این مطلب را به نقل از سایت مهرخانه می‌خوانیم.
«چادر تلویزیونی» برداشت اشتباهی از معنای حجاب
در این مطالعه چهار مصاحبه گروهی، هریک به مدت تقریبی یک ساعت، انجام شده است؛ دو مصاجبه گروهی با زنان حوزوی و دو مصاحبه با زنان دانشجو.
مختص کردن مصاحبه با زنان چادری به دو گروه حوزوی و انشگاهی ناشی از دو ضرورت بوده است:
۱. توجه به تفاوت‌های احتمالی دیدگاه‌های ایشان در مورد چادر تلویزیونی چه اینکه زندگی علمی زنان حوزوی در فضایی خالی از پسران و مردان و فضای زندگی دانشگاهی در همراهی و همکلاسی مشترک با پسران و مردان است. ضمن اینکه دانشگاهیان به نسبت حوزویان از مواجهات نزدیک و عینی‌تری با پدیده چادرهای جدید در فضای زیست علمی و اجتماعی خود برخوردارند.
۲. زنان دانشگاهی و حوزوی احتمالاً بیش از سایر زنان چادری فعال در صنوف گروه‌های اجتماعی دیگر توانایی خوب و راحت سخن گفتن در مورد پدیده‌های فرهنگی جدید را داشته باشند.
چادر به مثابه یک سبک زندگی
نخستین دریافت علمی این تحقیق نشان می‌دهد از نظر مصاحبه‌شوندگان، چادر فقط یک «لباس» نیست؛ بلکه فرهنگی جامع و نوعی بینش و تفکر است. به عبارت دیگر واژه «چادر» فقط پوششی پارچه‌ای و مشکی را در ذهن ایشان متبادر نمی‌کند، بلکه انبوهی از رفتارها، روحیات و معانی را نیز ضمیمه دارد و در مجموع یک سبک زندگی کامل و متمایز فردی- اجتماعی را شکل می‌دهند.
دامنه این سبک زندگی از مهارت‌های استفاده درست از پارچه مشکی(چادر) آغاز شده و اموری مانند نحوه آرایش و پوشش‌های جانبی را در برمی گیرد و تا مسائل مربوط به چگونگی تنظیم ارتباطات با نامحرمان گسترش یافته و حتی به حوزه رفتارهای روزمره و معمول زنان چادری در ارتباط با دیگران و در نهایت کیفیت مواجهاتش با خداوند کشیده می‌شود.
وجوه چهارگانه در فرهنگ و ارتباطات چادرمحور
یافته بعدی این پژوهش تأکید دارد مصاحبه‌شوندگان، مجموعه‌ای از ویژگی‌های فرهنگی- ارتباطی را برای چادر برمی‌شمارند، که می‌تواند تحت عناوین ذیل جمع‌بندی شوند:
۱. وجوه مادی یا ظاهری چادر: آنچه نحوه و کیفیت استفاده صحیح از پوشش سرتاسری پارچه‌ای را تعیین می‌کند.
۲. وجوه رفتاری چادر: آنچه نحوه و کیفیت ارتباطات کلامی و غیرکلامی زن چادری در مواجهه با نامحرم را تعیین می‌کند( امور مربوط به پارچه مشکی).
۳. وجوه معنوی چادر: آنچه نحوه و کیفیت سلوک معنوی، عبادی و امور شرعی غیرمربوط به مسائل محرم و نامحرم را مشخص می‌کند.
۴. وجوه اجتماعی چادر: آنچه نحوه و کیفیت سلوک رفتاری دیگران را با زن چادری مشخص می‌کند. چنانچه از اظهارات مصاحبه‌شوندگان برمی‌آید، از نظر ایشان« وجوه رفتاری» بیش از «وجوه مادی»، در ماهیت سبک زندگی چادرمحور مؤثر هستند و دو وجه باقیمانده نیز پس از مؤلفه‌های رفتاری و مادی قرار می‌گیرند.
الف) وجوه مادی(ظاهری) چادر
الف-۱) رنگ مشکی تک
یکی از مهم‌ترین مؤلفه‌های ارتباطی حجاب چادر به رنگ سیاه آن برمی‌گردد. در زیر برخی نظرات داده شده توسط مصاحبه‌شوندگان در این خصوص را می‌بینید:
«مدیرجلسه: به نظر شما که از چادر استفاده می‌کنید، این نوع حجاب چه ویژگی خاصی دارد؟ چه فرقی با حجاب‌های دیگر دارد و علت اینکه چادر را انتخاب کرده‌اید چیست؟
یکی از مصاحبه شوندگان: به خاطر پوششی که دارد و کاملاً بدن را می‌پوشاند و به خاطر رنگ سیاه.
دیگری: مدتی هم چادرهای رنگی سرمه‌ای و قهوه‌ای مد شده بود که خیلی جلب توجه می‌کرد.
گاهی کنار هم قرار گرفتن رنگ مشکی چادر با رنگ‌های جذاب و شاد زیر آن، منجر به جذابیت افزون و جلب توجه چند برابر می‌شود. این وضعیت‌های دوگانه همواره مورد اعتراض مصاحبه شوندگان بود.
یکی از مصاحبه شوندگان: رنگ روسری که [نقش اول سریال آخرین گناه] می‌پوشیدند جلب توجه می‌کرد؛ مثلاً وقتی قرمز می‌پوشید.»
الف-۲) پوشانندگی کامل بدن
از عوامل تمایز چادر با سایر حجاب‌ها و لباس‌ها این است که چادر حداکثری‌ترین لباس و حجاب دنیاست؛ به نحوی که در صورت روگیری استاندارد تقریباً هیچ نقطه‌ای از بدن زن چادری خارج از آن قرار نمی‌گیرد. این ویژگی در میان مؤلفه های مادی حجاب چادر از مهم‌ترین آنها به زعم مصاحبه‌شوندگان محسوب می‌شد. از این جهت انواعی از چادر به سر کردن‌ها که در آن «روگیری» وجود ندارد و جلو چادر «باز» و لباس‌های زیر آن آشکار می‌ماند، توسط این افراد رد می‌شد.
«یکی از مصاحبه‌شوندگان: من اگر چادر سرمی‌کنم به این خاطر است که بتوانم رویم را بگیرم، جلوی چادرم را بگیرم، ولی این خانم [نقش اول سریال آخرین گناه] که جلوی چادرش باز بود و صورتش باز بود را چادری نمی‌دانم.»
الف-۳) استمرار استفاده در برابر نامحرمان
مصاحبه‌شوندگان، رعایت نکردن استفاده مستمر از چادر در برابر نامحرمان را با خروج از فرهنگ چادر یکسان تلقی می‌کنند.
«یکی از مصاحبه‌شوندگان: [نقش اول سریال بی صدا فریاد کن] اگر مدام چادر سرش می‌کرد خوب بود، ولی اینکه مرتب چادر را سر می‌کند و برمی‌دارد بد است.»
ب) وجوه رفتاری چادر
ب-۱) آرایش به همراه چادر
«یکی از مصاحبه‌شوندگان: در عرف ما هرکس چادر به سر دارد، به او چادری گفته می‌شود، ولی مثلاً خانمی که چادر دارد و آرایش هم کرده، آبروی ما را برده و ما او را از خود حساب نمی‌کنیم. چادرش الکی است. می‌گویم از تو انتظار نداشتم. خیلی‌ها جادر دارند، ولی آدم احساس نزدیکی با آنها نمی‌کند.»
ب-۲) نحوه صحبت کردن به همراه چادر
«یکی از مصاحبه‌شوندگان: نمی‌توان گفت چادر نبود. در طیف چادری‌ها قرار داشت [یعنی] چادر داشت[ولی] با مردها راحت بود، بی‌پروا صحبت می‌کرد و در شأن خانم چادری نبود.»
ب-۳) نحوه راه رفتن به همراه چادر
«یکی از مصاحبه‌شوندگان: طرز راه رفتن و صحبت کردن‌اش خیلی جلب توجه می‌کرد.»
ب-۴)میزان فاصله فیزیکی با نامحرم به همراه چادر
«یکی از مصاحبه‌شوندگان: این خانم [سریال آخرین گناه] خیلی راحت با نامحرم برخورد می‌کرد؛ درحالی که یک خانم چادری(کسانی که خودشان چادر را انتخاب [آگاهانه ]کرده‌اند) اصولی را رعایت می‌کنند. با پسرعمه‌ای که معلوم نیست منجر به ازدواج بشود یا نه اینقدر راحت برخورد کردن، با هم بیرون رفتن-[اشکال دارد]»
ب-۵) نحوه نگاه به نامحرم به همراه چادر
«یکی از مصاحبه‌شوندگان: به نظر من حجابش خوب بود، ولی عفاف نداشت. مثلاً وقتی با نامحرم حرف می‌زد، مستقیم در چشمانش نگاه می‌کرد ولی ظاهر چادرش خوب بود.»
ب-۶) نحوه تعاملات زن چادری با محرم و نامحرم
«یکی از مصاحبه‌شوندگان: پدر ایشان [نقش اول سریال آخرین گناه] مذهبی بود و عمویشان روحانی بود [ولی] خیلی راحت با پسرعمه‌اش برخورد داشت. مرتب [پسر عمه‌اش] در منزلشان رفت و آمد داشت، ولی طبق عرف و دین ما حتی به قصد ازدواج هم روابط حریمی دارد....اگر خانواده مذهبی هستیم اجازه نداریم روابط تا این حد آزاد و راحت داشته باشیم.»
ج) وجوه اجتماعی چادر
ج-۱) احساس آزادی
«یکی از مصاحبه‌شوندگان: خارج از مبانی دینی[با صرف‌نظر از مبانی دینی] خودم حس می‌کنم که در فعالیت‌های اجتماعی آزادتر می‌توانم برخورد کنم. این به این خاطر است که با حجاب دیگر جنسیتم مطرح نیست و آن بعد انسانی من مطرح می‌شود. چادر برای من حریمی محسوب می‌شود که مرا از دیگران جدا می‌کند و حریم خوبی است که مرا از هرگونه گزند و آسیبی جدا می‌کند.»
ج-۲) احساس امنیت و آرامش
«یکی از مصاحبه‌شوندگان: علت امنیت چادر همان شخصیتی است که به انسان می‌دهد. چادر نشان می‌دهد تو اهل خیلی چیزها نیستی. برای کسانی که قصد تعرض دارند جاافتاده است که کسی که در این پوشش است خیلی خطرات را از خودش دور کرده است[یعنی تعرض به خانم چادر هزینه بالایی برای متعرض دارد].»
ج-۳) احساس شخصیت و احترام
«یکی از مصاحبه‌شوندگان: در این چهار سال دانشگاه، حدود چهار پنج نفر چادری شدند. وقتی از ایشان می‌پرسیدم شما چرا چادری شدید؟ می‌گفتند: تو جوری بودی که وقتی سر کلاس صحبت می‌کردی، استاد احترام خاصی به تو می‌گذاشت، با اینکه مخالف تو بود. با بچه‌های دیگر یا آقایانی که در دانشگاه بودند، احترام دیگری به تو داشتند و حتی سبک‌بازی‌هایی که انجام می‌داند با دیدن من و ورود من دیگر انجام نمی‌دادند و همه اینها به خاطر پوشش چادر بود.»
د) وجوه معنوی
«یکی از مصاحبه‌شوندگان: ما با چادر، فرهنگ‌مان را هم نشان می‌دهیم. چادر نشان می‌دهد این خانم به احتمال زیاد نماز می‌خواند، اهل رعایت است و ...»
از نظر زنان مصاحبه‌شونده، فقدان اکثر ویژگی‌های مقوم هویت چادر در شخصیت‌های فیلم، معنای چادر را تضعیف می‌کند. به زعم مصاحبه‌شوندگان در سریال «آخرین گناه» از مجموع ویژگی‌های چادر فقط دو ویژگی «رنگ تک مشکی» و «استمرار استفاده در برابر نامحرم» به صورت مطلوب نمایش داده شده بود. در سریال «بی صدا فریاد کن» نیز فقط دو ویژگی باقیمانده «رنگ تک مشکی» و «ترکیب چادر با سایر لباس‌ها» به صورت مطلوب مورد توجه بوده است.
از نظر زنان مصاحبه‌شونده، فقدان اکثر ویژگی‌های مقوم هویت چادر در شخصیت‌های فیلم، معنای چادر را در ایشان تضعیف و در نهایت زایل می‌کند، لذا با اینکه برافراشتن و حمل پارچه مشکی سرتاسری به صورت جدی در صحنه‌های مختلف سریال برجسته شده، اما هرگز نمی‌توان عنوان «بانوی چادری» را تیتر مناسب و صحیحی برای ایشان دانست.
مفاهیمی مانند«چادری بدحجاب» یا «چادرنما» که از سوی مصاحبه‌شوندگان به کار برده شده است، می‌توانند بیانگر انواعی از تناقض و ناسازگاری در انگاره تلویزیونی پیش گفته باشند. این انگاره‌ها پدیده‌هایی رسانه‌ای هستند که از دو یا چند پاره‌ معنایی ناچسب تشکیل شده‌اند که در بهترین حالت یکدیگر را خنثی می‌کنند.
همچنین مصاحبه‌شوندگان از استعاره‌هایی نظیر «تزیین» برای توضیح معنای اخیر استفاده کرده‌اند. به عبارتی در نگاه آنها چادر نه تنها از زمینه اصلی خود(عفاف ) منفک شده و معنای ارتباط حداقلی با نامحرم را از دست می‌دهد، بلکه در نقض غرض آشکار به جزیی از گفتمان جذابیت ارتباطی تبدیل می‌شود؛ گفتمانی که فلسفه و آرمان آن فراهم ساختن حداکثر جاذبه و عشوه‌گری برای جلب توجه بیشتر نظرها و ارتباط‌هاست.
به نظر می‌رسد که به موازات عبور از ماهیت چادر به سوی ماهیتی تزیینی با جرأت بیشتری بتوان به دگردیسی عنوان آن نیز تن داد و زین پس با واژه‌ای مانند شنل به پارچه مشکی موسوم به چادر اشاره کرد.
چادر تلویزیونی و معنای متجلی در اذهان زنان چادری
نقش‌های چادر به سر هر دو سریال از نظر زنان مصاحبه‌شونده «خودی» محسوب نشده و با استعاره‌هایی نظیر چادری باحجاب یا چادرنماها و یا تزیین مورد اشاره قرار گرفتند.
«چادرنما»ها به معنای وجود برخی محدودیت‌های ذاتی در فرآیند تولید رسانه‌ای
تعدادی از مصاحبه‌شوندگان «چادرنماها» را ذیل مسئله فرهنگی- رسانه‌ای بزرگ‌تری تحلیل می‌کردند که پس از پیروزی انقلاب اسلامی در فضای رسانه‌ای رخ داده و آن ناسازگاری ذاتی برخی امور هنری- رسانه‌ای با رعایت دقیق موازین شرعی اسلام است. اینکه زنان بازیگر مجبورند به هنگام بازی در برابر نقش‌های محرم و حتی درون خانه از حجاب استفاده کنند، اینکه لمس متقابل نقش‌های محرم از سوی یکدیگر در قریب به اتفاق موارد ممنوع است.
«چادرنما»ها به معنای ضعف مهارت‌های هنری- رسانه‌ای و دانش فرهنگی دست‌اندرکاران تولید
از نظر تعدادی از مصاحبه‌شوندگان «چادرنماها» بیش از هر چیز محصول کم اطلاعی نویسندگان، کارگردانان یا بازیگران سریال‌های تلویزیون از معنای «چادر» و مؤلفه‌های آن است یا در خوش‌بینانه‌ترین حالت، برآیند ضعف ایشان در مهارت‌های تولید و بازنمایی رسانه‌ای چادر اصیل است.
«چادرنما»ها به معنای اجبار سلیقه‌ای چادر از سوی نظام بوروکراسی کشور
بخشی از مصاحبه‌شوندگان، «چادرنما» را اصلاً پدیده‌ای رسانه‌ای نمی‌پندارند، بلکه آن را محصول برخی شرایط در سازمان‌های دولتی می‌دانند که به واسطه اجبار چادر در ادارات و برخی دانشگاه‌ها به وجود آمده است و بس. این تلقی به ویژه در میان زنانی یافت می‌شد که خود چنین اجباری را تجربه یا مشاهده کرده بودند.
«چادرنما»یی استفاده فرصت‌طلبانه و سودجویانه از چادر
در تلقی برخی از مصاحبه‌شوندگان چادرنماها ناظر به استفاده ابزاری و ریاکارانه برخی زنان در تلقی از چادر برای کسب منفعت مادی، انجام امور اداری و ارتقای شغلی تحلیل می‌شد.
«چادرنما»یی نشانه سیطره گفتمان فمنیستی در بازنمایی تلویزیون زن ایرانی
برخی از زنان مصاحبه‌شونده پدیده چادرنما را نشانه‌ای از نگاه غربی دست‌اندرکاران تولید تلویزیونی به زن ایرانی می دانند که ایشان را علاقمند کرده توانمندی زنان را با ورود همه جانبه ایشان به عرصه‌های مردانه و سخت اثبات کنند. در این رویکرد زن موفق کسی است که در حوزه‌هایی که بیشتر به مردان مربوط است حاضر باشد و در عوض از عرصه‌های بیشتر زنانه و مادرانه اجتناب ورزد. این واقعیت به ویژه در سریال «بی صدا فریاد کن» به اوج خود رسیده است.
«چادرنما»یی، تمسخر و تخریب عمدی چادر و توهین به چادری‌ها
چادری‌ها چه از مطالعه تاریخ، چه از تجربیات شخصی، چه از فضای رسانه‌ای و چه از شنیدن خاطرات چادری‌های دیگر، معمولاً در جریان مخاطرات و تنش‌هایی که از بابت پایبندی به چادر گرفتار آن شده‌اند، قرار می‌گیرند. همین قدر تجربه تلخ و سخت کفایت می‌کند که از بابت کیان چادر در اجتماع حساس و نگران باشند. این نوع نگرانی فرهنگی شاید در مورد هیچ قشری از اقشار اجتماعی به غیر از قشر روحانیت مشابهی نداشته باشد. مسخره کردن، توهین کردن و تخریب کردن چادر همواره حساسیت صاحبان چادر را برانگیخته است.
«چادرنما»یی، بستر تبدیل چادر به لباس(شنل)
یکی از نکات جالب توجه در اظهارات زنان چادری این بود که «چادرنما» ابزاری برای ایجاد تغییر و تبدیل در ماهیت ارتباطی چادر از یک حجاب دافعه‌برانگیز به یک لباس جاذبه‌خیز است.
«چادرنما»یی؛ گام اولیه در تمرین کاربری اصیل چادر
عنوان فوق بیانگر تنها تلقی مثبت از چادرنماهاست که در تعداد انگشت شماری از زنان مصاحبه‌شونده وجود داشت. ایشان برخلاف اکثریت زنان چادری معتقد بودند به چند دلیل ترویج چادرنماها مورد قبول است:
۱. در شرایط فعلی ترویج چادر اصیل دشوار بوده و مورد پذیرش نیست؛ بنابراین باید کمی توقع را پایین بیاوریم تا دختران گرفتار مانتوهای بد نشوند.
۲. می‌توان چادرنماها را مقدمه رسیدن به چادر واقعی دانست. تجربیات این دست از مصاحبه‌شوندگان نشان می‌داد استفاده از چادرنماها در نهایت به استفاده از خود چادر انجامیده تا اینکه از آن دور کرده باشد. البته همین چند خانم مصاحبه‌شونده نیز در مورد مصادیق چادرنماهای قابل قبول به حدودی قائل بودند و موارد خارج از آن را هرگز تأیید نکردند؛ چنانچه چادرنمایی از نوع سریال«بی صدا فریاد کن» کاملاً مردود و خارج از حیطه استاندارد حداقلی قرار می‌گرفت، در حالی که چادرنمایی سریال «آخرین گناه» را می‌پذیرفتند.
چادر تلویزیونی
آنچه موجب شده است سیاست ترویج و تحسین جادر دچار آسیب‌های جدی شود، نوعی از سوءتفاهم معنایی و اختلال در تلقی از این حجاب است که شکاف فاحشی را میان دیدگاه سیاستگذاران و برنامه‌ریزان ایجاد کرده و تهیه‌کنندگان به دلیل بداهتی که از معنای چادر و خواص آن در ذهن خود داشته‌اند چنین پنداشته‌اند که همین معنا و طرز تلقی در دیگران نیز به صورت شفاف وجود داشته باشد و براین اساس نتیجه گرفته‌اند که سیاست ترویج و توسعه چادر در قاب تلویزیون به اهداف مورد انتظارشان خواهد انجامید. اما نتایج تحقیق نشان می‌دهد عمل به توصیه‌های سیاستگذارانه هرگز نتایج مدنظر آنها را در پی نداشته و حداکثر همگرایی ذهنی و زبانی دو طرف در یکی- دو مؤلفه مادی حجاب چادر، خلاصه می‌شود. بنابراین لازم است پیش از اعمال سیاست ترویجی، مؤلفه‌های معنایی چادر تبیین شده باشد.
این تحقیق با خوانشی مواجه بوده است که افراد به واسطه تجربه و مشارکت جدی در زندگی با چادر، معنای روشن و دقیقی از این حجاب در ذهن داشتند و می‌توانستند در تعامل با متن تلویزیونی رفت و برگشت مستمری از چادر متجلی در قاب تلویزیون به چادر متجلی در ذهن خود داشته باشند. آنها از خلال این رفت و آمد، چادر تلویزیونی را بسان امری کاذب و جعلی فهم کردند.
حال اگر تصور شود کارگردان یا تهیه‌کننده‌ای که تجربه قابل اتکایی از ورود در چنین چرخه‌ای از تبادل و دریافت معنی ندارد و بخواهد چادر را بازنمایی تلویزیونی داخل کند و اصل همنشینی آن را با نقش مثبت رعایت کند، در صورت تحقق چنین شرایطی از سوی کارگردان ظاهراً اهداف سیاستگذار محقق شده و او در انتقال مثبت پیام موفق بوده است.
درباره سریال«بی صدا فریاد کن» و «آخرین گناه» می‌توان گفت که این دو برنامه تلویزیونی اگر چه «نشانه چادر» را انتقال داده‌اند، اما ناسازگاری نسبتاً کامل نشانه چادر با سبک زندگی شخصیت‌ها موجب شده که معنای آن در ذهن مصاحبه‌شوندگان به کلی دگرگون شود. این به آن معناست که تلویزیون در این دو سریال و احتمالاً سریال‌های مشابه به رغم استفاده غلیظ از «پارچه مشکی»، در حال ترویج چیز دیگری غیر از «چادر» است.
لازم به ذکر است، این پژوهش با عنوان کلی «بررسی انتقادی دگردیسی «حجاب چادر» در بازنمایی تلویزیونی: مطالعه معناشناختی دو سریال «آخرین گناه» و «بی صدا فریاد کن»»، بهار ۱۳۹۱ در فصلنامه تحقیقات فرهنگی منتشر شده است.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها