۱۵ دلیل که بعضی دختران به چادر گرایش ندارند

کد خبر: 696668

نکته دیگر این است که نگاه به چادر یک نگاه ویژه و مقدس است. این نگاه در بین دختران غیرچادری نیز رایج است؛ به گونه‌ای كه در توجیه عمل خود دلایلي چون «مؤمن نیستیم» یا «نمي‌توانیم همه جا سر كنیم» را عنوان می‌کنند.

۱۵ دلیل که بعضی دختران به چادر گرایش ندارند
سرویس سبک زندگی فردا: در سال‌های پس از انقلاب قوانین مختلفی برای گسترش حجاب و عفاف و جلوگیری از بدحجابی به تصویب رسیده که برخی از آن‌ها اجرا شده و برخی نیز به مورد اجرا درنیامده است. اما با وجود تمام این قوانین، وضعیت حجاب با شرایط پیش‌بینی‌شده در قوانین و سیاست‌های کلان فاصله گرفته است. به نظر می‌رسد قبل از هرگونه ارایه راهکار، شناخت دقیق مسأله بدحجابی و دلایل بروز آن اهمیت دارد. در این زمینه نگاهی داریم به برخی از پژوهش‌هایی که از منظر جامعه‌شناسی این موضوع را مدنظر قرار داده‌اند. در ادامه این مطلب را به نقل از سایت مهرخانه می‌خوانیم.
۱۵ دلیل که بعضی دختران به چادر گرایش ندارند
مقاله «بررسی گرایش دختران دانشجو به حجاب و بدحجابی» نوشته نعمت‌الله كرم‌اللهی و محمد آقاسی یکی از مقالاتی است که دلایل بدحجابی را مورد بررسی قرار داده است. در این مقاله موضوع گرایش و عدم گرایش به حجاب در بین دانشجویان دختر دانشگاه‌های تهران با استفاده از روش گروه كانونی مورد بررسی قرار گرفته و از مجموع یافته‌های تحقیق، مشاهدات میدانی، مصاحبه‌های عمقی و پرسشنامه‌های جانبی، نتایج زیر به‌دست آمده است: فقدان شناخت لازم در خصوص گرایش یا عدم گرایش به حجاب بین دانشجویان دختر اولین و مهم‌ترین نکته‌ای که در تحلیل یافته‌ها به‌دست آمد، فقدان معرفت و شناخت لازم در خصوص گرایش یا عدم گرایش به حجاب در بین دانشجویان دختر است. به‌طوری که دختران چادری و غیرچادری، فاقد دلایل محکم، روشن و مستدل برای انتخاب خویش هستند. هنگام سؤال از چرایی نوع پوشش مورد علاقه، تنها به شنیده‌هایی بسنده می‌كنند كه در بسیاری از موارد قابل استناد نیست. ممکن است كه در میان فعالان حقوق زنا اعم از فمینیست‌ها یا زنان مسلمان متعلق به گفتمان انقلاب اسلامی دلایلی را در نفی پوشش و یا اثبات آن شنید، اما در لایه‌های پایین‌تر این امر چندان مشهود نیست. حتی در میان تشکل‌های دانشجویی كه در بین دانشجویان به فعالان فرهنگی اجتماعی مشهورند و به نوعی محل رجوع دانشجویان هستند نیز استدلالات روشن و محکمی برای داشتن یا نداشتن پوشش مطرح نبود و با كوچک‌ترین شبهه، نسبت به اعتقادات خویش عقب‌نشینی و یا در بهترین حالت از سپر سکوت استفاده می‌كردند. تقابل میان حجاب رسمی و حجاب هنجاری بخش دیگری از یافته‌های تحقیق بیان‌گر وجود نوعی الگوی تقابل در خصوص حجاب در بین «حجاب هنجاری» و «حجاب رسمی» دختران دانشجو است. این الگو تقابل است یعنی كسانی كه از روی اجبار قانون به حجاب تن داده‌اند و كسانی كه آن را به عنوان یک ارزش درونی شده می‌پندارند. تأثیر دوستی با جنس مخالف در بدحجابی از سوی دیگر، یافته‌های به‌دست آمده از مصاحبه‌های مشاركتی و عمقی تکمیلی، نشان‌گر تأثیر گرایش به «ارتباط با نامحرم و داشتن دوستی با جنس مخالف» بر بدحجابی یا نداشتن پوشش و یا سستی در پوشش مناسب در بین اعضای گروه كانونی است. هر چه این ارتباط گستره و عمق بیشتری داشته باشد، تأثیر بیشتری بر پوشش فرد خواهد داشت. در علت گرایش به جنس مخالف، مهم‌ترین عامل از نظر دختران دانشجو، احتیاج به محبت و پس از آن كنجکاوی است. التزام به پوشش مناسب نیز یکی از موانع جدی ارتباط بی‌محابا و یا تداوم آن با جنس مخالف ارزیابی شده است. تأثیر شیوه برخورد با دختران در دوران بلوغ بر پوشش آنها اذعان دانشجویان دختر به تمایل به عدم پوشش كامل در محیط بیرونی در سنین نوجوانی و مراحل ابتدایی بلوغ از دیگر یافته‌های این تحقیق است. میزان توجه و شیوه برخورد خانواده، مدرسه و جامعه در این اختلال موقت با آنان، در نوع پوشش آینده آنان تأثیر بنیادی دارد. تأثیر سیاسی‌شدن موضوع حجاب بر كاهش گرایش به پوشش مناسب سیاسی‌شدن موضوع حجاب از دید دانشجویان از عوامل مؤثر بر كاهش گرایش به پوشش مناسب است. یافته‌های تحقیق نشان می‌دهد كه از نگاه دختران دانشجو تنها در صورت تغییر نظام سیاسی موجود، امکان كشف حجاب وجود دارد. همچنین ناتوانی دستگاه‌های فرهنگی در طراحی و ترویج سبک زندگی دینی و اسلامی در سطح جامعه به‌ویژه در بین دختران از انتقادات مطرح‌شده از سوی شركت‌كنندگان در جلسات گروه كانونی بود. نگاه مقدس به چادر نکته دیگر این است که نگاه به چادر یک نگاه ویژه و مقدس است. این نگاه در بین دختران غیرچادری نیز رایج است؛ به گونه‌ای كه در توجیه عمل خود دلایلی چون «مؤمن نیستیم» یا «نمی‌توانیم همه جا سر كنیم» را عنوان می‌کنند. یافته‌های تحقیق همچنین نشان داد که برقراری فضای گفتگو و اظهارنظر سازنده و دوستانه در بین اقشار و تیپ‌های گوناگون نقش مهمی در ایجاد همدلی و تفاهم و پرهیز از اقدامات سلبی متقابل در زمینه‌های مختلف و از جمله در خصوص حجاب دارد. یافته‌های تحقیق نشان می‌دهد، دختران دانشجو از ظاهرگرایی‌های بیهوده و نیز مقدس‌مآبی در سطح جامعه كه باعث نفاق و دورویی می‌شود، آزرده بودند و اعتقاد داشتند این رفتارها بر گرایش دختران به سمت بی‌حجابی تأثیر اساسی دارد. مقاله «نگرشی جامعه‌شناختی و روانشناختی به بدحجابی به عنوان یک مسأله اجتماعی»، نوشته محمد عباس‌زاده، محمدباقر علیزاده اقدم، موسی سعادتی و نیر محمدپور، نیز یکی دیگر از مقالاتی است که علل بدحجابی را مورد بررسی قرار داده است. در این پژوهش‌ عوامل مؤثر بر بدحجابی در سه بعد اجتماعی، فرهنگی و روانی مطرح می‌شود. فرآیند جامعه‌پذیری تعطیل‌ناپذیر بوده و از اولین‌ مراحل‌ زندگی آغاز می‌شود و تا پایان عمر ادامه خواهد داشت. جامعه‌پذیری دو فرآیند مکمل، یعنی انتقال‌ میراث‌ فرهنگی اجتماعی و رشد و تکامل شخصیت فردی را در بر می‌گیرد. جامعه‌شناسان‌ بسیاری‌ از انحرافات اجتماعی را به کاستی‌ها و ضعف‌ این‌ فرآیند‌ مستند می‌دانند. بدحجابی‌ دختران و زنان در سن بالا نیز در نارسایی‌های این فرآیند و القاهای محیط خانواده‌، دوستان‌، محیط‌های آموزشی، رسانه جمعی‌ و محیط‌ عمومی ریشه‌ دارد. همچنین مطابق یافته‌های پژوهش، گرایش به بدحجابی دلایل مختلفی دارد که در ادامه به برخی از این دلایل اشاره می‌شود. نارضایتی از‌ وضعیت موجود: هنگامی که فرد به هر دلیل، از در ناسازگاری با گفتمان‌ غالب‌ بر‌ جامعه خویش برآمده باشد، به راحتی به نقض قواعد و معیارهای پذیرفته‌شده، دست می‌زند. به‌ عبارت‌ دیگر، ضعف تعلق فرد به جامعه، در قالب بی‌توجهی به تمایلات و انتظارات‌ جمعی‌ و نقض‌ قواعد و هنجارهای اجتماعی متعارف متبلور می‌شود. وابستگی ذهنی به جامعه مرجع‌: به این معنا که فرد در مواردی و به‌ دلایل‌ مختلفی، عمل کردن براساس ارزش‌ها، هنجارها، الگوها و مدل‌های رفتاری جامعه آرمانی و ایده‌آل خویش که‌ به‌ هم‌نوایی و پذیرش جهان زیست آن تعلق خاطر عمیق دارد، بر قرینه‌های محیط‌ خویش ترجیح می‌دهد. این هم نوایی موضعی‌ و فارغ‌ از‌ مساعدت‌های محیطی، تنش‌های روانی و فشارهای‌ اجتماعی‌ سختی را متوجه فرد می‌سازد؛ ولی می‌تواند ارضاکننده و اشتیاق‌‌زا‌ باشد. شواهد موجود نشان می‌دهد‌ که‌ بیشتر افراد‌ بدحجاب‌ و بی‌حجاب‌ خواسته و ناخواسته، به فرهنگ‌ها، نظام‌های‌ بینشی و گرایش‌ها و الگوهایی دل بسته‌اند که با فرهنگ و ارزش‌ها و قواعد‌ مسلط و جامعه اسلامی‌، تعارض دارند. ضعف کنترل اجتماعی: کنترل اجتماعی به عنوان نظام مکمل جامعه‌پذیری و تربیت اجتماعی، مجموعه‌ سازوکارهایی‌ است که جامعه برای پاسداری از ارزش‌ها و معیارهای پذیرفته شده و واداشتن اعضاء به سازگاری و نیز درهم شکستن اراده‌های ناهمسو به شیوه‌های مختلفی اعمال می‌کند. بخشی از‌ این‌ سازوکار به صورت رسمی با وضع و اجرای قوانین به وسیله کارگزاران مسؤول، تنبیه متخلفان به تناسب درجه انحراف و براساس معیارهای مقرر و با نظارت‌ ضابطه‌‌مند بر اوضاع فرهنگی- اجتماعی‌ و بخشی‌ به صورت غیررسمی (شامل تذکر، توصیه، تمسخر، طرد، تهدید موقعیت و اعتبار اجتماعی و مانند آن) اعمال می‌شود. اثرپذیری‌ از‌ شبکه‌های ارتباطی: از برخی پژوهش‌ها چنین برمی‌آید که همبستگی بالایی میان نوع پوشش مادر و دوستان فرد با پوشش‌ خود‌ فرد وجود دارد. ۹۰.۷ درصد دختران مادرانی که دارای پوشش روسری، مانتو و شلوار بودند، چنین پوششی داشتند. ۵۰.۷ درصد فرزندان مادران چادری نیز پوشش مشابهی داشتند. همچنین حدود ٧٠ درصد‌ از‌ دخترانی که صمیمی‌ترین دوستانشان دارای چادر بودند، چنین پوششی را برگزیده بودند و ٧٣ درصد از دخترانی که نزدیک‌ترین دوستانشان دارای روسری، مانتو و شلوار بودند، خود همین‌گونه بودند. دشواری شرایط ازدواج‌: یکی‌ از‌ عوامل تأثیرگذار در بدحجابی دشواری شرایط ازدواج در جامعه است. برخی می‌پندارد که با پوشش‌های جذاب و زننده می‌توانند جوانان را‌ به‌ خود‌ مشتاق سازند. وسایل ارتباط جمعی: یکی دیگر از عواملی که نقش مؤثری در آشناسازی‌ فرد‌ با‌ مفهوم و معنای حجاب بازی می‌کند، وسایل ارتباط جمعی است که با‌ بخش‌ کثیری از مردم سروکار داشته و وظیفه اطلاع‌رسانی به آنان را بر عهده دارد. نگاهی به فیلم‌ها و سریال‌های پخش‌شده‌ در‌ سال‌های اخیر و تیپ‌شناسی هنرپیشگان زن، نشان می‌دهد مدل‌های‌ ارائه‌شده تا چه حد با ارزش‌‌ها و معیارهای‌ مذهبی جامعه به‌خصوص در امر حجاب‌ ناهماهنگ‌ است. چرخش‌های هنجاری جامعه: برخی جامعه‌شناسان کاهش التزام عملی به رعایت‌ حجاب‌ شرعی و افزایش آمار بدحجابان را ناشی از برخی تحولات‌ اساسی‌ در نظام هنجاری جامعه می‌دانند. در یکی از تحقیقات انجام‌گرفته پیرامون این موضوع، ۸۶.۲ رصد‌ از‌ پاسخ‌گویان‌ معتقد بودند که در سال ٦٥، عدم‌ رعایت‌ حجاب از نظر مردم عیب داشت و زنان به این علت که‌ احساس‌ می‌کردند مردم از بی‌حجابی خوششان‌ نمی‌آید‌، بیشتر‌ حجاب را رعایت می‌کردند. در سال ۱۳۷۱ میزان این ارزیابی به ۴۱.۵ درصد‌ می‌رسد‌. همچنین در سال ۶۵ تعداد ۸۱.۸ درصد از پاسخ‌گویان معتقد بودند که‌ مردم‌ به زنان چادری احترام می‌گذارند؛ در حالی‌که در سال ۱۳۷۱ این رقم به ۳۶.۸ درصد می‌رسد. در این تحقیق که به روش توصیفی و پیمایشی انجام گرفته ۳۰۰ نفر از زنان بالای ۱۴ سال در شهر اهواز که مصداق بدحجابی بودند مورد مطالعه قرار گرفتند. فرضیات این پژوهش این است که بین بدحجابی دختران شهر اهواز و تأیید اجتماعی آن‌ها رابطه وجود دارد و بین بدحجابی دختران شهر اهواز و وضعیت تأهل آن‌ها رابطه وجود دارد. افراد مجرد بیشتر از افراد متأهل رفتار بدحجابانه از خود نشان می‌دهند نتایج پژوهش حاکی از آن است که همه مؤلفه‌های بدحجابی تأثیر مثبت و معناداری بر روی تأیید اجتماعی دارند. برابر نهادن دو گروه افراد بدحجاب مجرد و متأهل نیز بیان‌گر آن است که افراد مجرد بیشتر رفتار بدحجابانه را از خود نشان داده‌اند. همچنین نگرش و اعتقاد افراد بدحجاب مؤید این بود که حدود سه‌چهارم از آن‌ها بدحجابی را مقصود به اهداف خود دانسته‌اند؛ یعنی بر این باور بوده‌اند که با رفتار و ظاهری بدحجابانه توانسته‌اند یا می‌توانند به اهداف خود که ازدواج و دوستی با جنس مذکر است دست یابند. بدحجابی تبدیل به وسیله‌ای برای ازدواج یا دوست‌یابی شده است در تعبیین فرضیات خرد، باید اذعان داشت، طبق نظریه مبادله نیز این نتیجه مؤید «بدحجابی قصدمندی» است؛ زیرا چنان‌چه افراد بدحجاب بتوانند در یک‌بار بدحجابی مورد توجه دیگران مذکر قرار گیرند، احتمال ارتکاب آن نیز در آینده وجود خواهد داشت. در طرف مقابل، این‌گونه به نظر می‌آید که کنش‌گر با پوشش متعارف نمی‌تواند دیگران را به خود جلب نماید. همان‌طور که گافمن نیز بیان کرده است، عاملان بدنی یا جسمی سعی دارند تا نظر دیگران را به خود جلب کنند. در تبیین چنین رابطه‌ای می‌توان گفت، خانواده و والدین چندان تأثیری در ازدواج فرزندان خود ندارند، از این‌رو، فرد برای این‌که خود را به دیگران معرفی کند، در عرصه‌ عمومی مبادرت کرده و از بیم آن‌که نتواند مورد جلب نظر قرار گیرد، به هر شکل ممکن تلاش می‌کند که نظرات دیگران را به خود جلب کند و خود را شایسته و لایق نشان دهد. چنین آغازی وقتی با استقبال جنس مخالف (از ازدواج تا دوست‌یابی و ارضای جنسی) روبه‌رو شود، درواقع موفقیت بدحجابی در رسیدن به اهداف، محقق می‌شود. کنش‌گر با بروز ظاهر بدحجابانه خود در پی چیزی می‌گردد که با هنجار متعارف به‌دست نیاورده است؛ بنابراین با کنشی بدحجابانه در تلاش است تا هویت پنهانی خود را معرفی کند و از این طریق ناکامی‌ها و ناملایمات شخصی خویش را تخفیف دهد. لذا با چنین پوششی سعی می‌کند نظر دیگران نسبت به خود معطوف کند. از آن‌جایی‌که به زعم گافمن، صورت اجتماعی یک صورت عمومی است و نیازمند تغییر نقاب موجود بر آن است، آرایش وسیله‌ای برای به‌دست آوردن این نقاب است. تنها در شرایط احساس شدید تنهایی یا در حضور دوستان است که نقاب آرایش صورت کنار می‌رود و صورت خصوصی یا همان شخص واقعی ظاهر می‌شود؛ بنابراین کنش‌گران با استفاده از مدیریت تأثیرگذاری با توسل به همه روش‌های علامت‌دهی اجتماعی تلاش دارند نظر دیگران را به خود جذب کنند.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها