۱۶ آذر امسال باید نه به خلع سلاح موشکی ایران باشد/ چرا دانشجویان عین دیپلمات‌ها موضع می‌گیرند؟/ هنوز دلیل حمایت برخی تشکل‌ها از برجام را نمی‌دانم

کد خبر: 755429

روزمرگی در جنبش دانشجویی، آرمان‌های که همه تشکل‌های دانشجویی فارغ از گرایشان سیاسی باید پیگیری می‌کردند، در دام سیاستمداران افتادن جنبش دانشجویی، حساسیت جنبش دانشجویی به استقلال و هویت ملی کشور و اینکه جنبش دانشجویی نباید همانند دیپلمات‌ها و وزارت امورخارجه موضع بگیرد و مخالفت حداکثری با مذاکرات موشکی در ۱۶ آذر امسال موضوعاتی بود که دکتر فاضلی در این مصاحبه پیرامون آن‌ها صحبت کرده است که در ادامه مشروح آن را می‌خوانید.

۱۶ آذر امسال باید نه به خلع سلاح موشکی ایران باشد/ چرا دانشجویان عین دیپلمات‌ها موضع می‌گیرند؟/ هنوز دلیل حمایت برخی تشکل‌ها از برجام را نمی‌دانم
سرویس سیاسی فردا: ۱۶ آذر در تقویم رسمی کشور به نام روز دانشجو نام گذاری شده است؛ دلیل این نام گذاری شهادت سه تن از دانشجویان دانشگاه تهران در ۱۶ آذر ۱۳۳۲ است که بعد از کودتای ۲۸ مرداد دیگر اتفاق مهم آن سال بود. این نامگذاری باعث شده است تا جنبش دانشجویی در این روز حال و هوای تازه‌ای به خود بگیرید و مهم‌ترین برنامه‌های خود را در این روز برگزار کند. از این رو در روز‌هایی که تشکل‌های دانشجویی به دنبال تدارک برنامه‌های خود برای این مراسم از هماهنگ کردن مهمان تا ساختن کلیپ هستند ما هم به مناسب این روز به سراغ دکتر حبیب الله فاضلی استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران رفته ایم تا درباره مختصات، آرمان‌ها و آسیب شناسی جنبش دانشجویی با ایشان گفتگو کنیم.
جنبش دانشجویی به دنبال سوالات فرعی رفته است دکتر با روی باز در اتاق ۳۶۴ دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران ما را پذیرا شد، تازه از کلاس برگشته بود، اما پذیرفتند تا به پرسش‌های ما پیرامون جنبش دانشجویی پاسخ بگویند. آنچه در پی می‌آید حاصل گفت‌وگوی ما با یکی از جوانترین اساتید دانشکده حقوق‌و علوم سیاسی است که چند سالی است که دوره رسمی دانشجویی را به اتمام رسانده و اکنون در کسوت استادی همین دانشکده مشغول به کار شده است.
روزمرگی در جنبش دانشجویی، آرمان‌های که همه تشکل‌های دانشجویی فارغ از گرایشان سیاسی باید پیگیری می‌کردند، در دام سیاستمداران افتادن جنبش دانشجویی، حساسیت جنبش دانشجویی به استقلال و هویت ملی کشور و اینکه جنبش دانشجویی نباید همانند دیپلمات‌ها و وزارت خارجه موضع بگیرد و مخالفت حداکثری با مذاکرات موشکی در ۱۶ آذر امسال موضوعاتی بود که دکتر فاضلی در این مصاحبه پیرامون آن‌ها صحبت کرده است که در ادامه مشروح آن را می‌خوانید.
انتظار از جنبش دانشجویی آرمانخواهی است
فردا: جنبش دانشجویی چگونه جنبشی است و مهم‌ترین شاخص‌ها و وجوه آن چیست؟ جنبش دانشجویی عبارت است از مجموعه کنش‌هایی که دانشجویان با انگیزه تحقق اهدافی در عرصه آموزشی، سیاسی و اجتماعی انجام می‌دهند بدیهی است که نخستین ویژگی آن اختصاص این جنبش به صنف یا قشر دانشجو است و این هم باعت می‌شود تا از سایر جنبش‌های مثل جنبش کارگران و یا جنبش زنان و ... متمایز شود و انتظار هم می‌رود که حداقل در مرحله نخست منافع و علایق دانشجویان را پیگیری نماید.
ویژگی دیگر جنبش دانشجویی آرمانگرایی آن است که این ویژگی به شرایط زیست اقتصادی، اجتماعی و روان شناختی دانشجویان بر می‌گردد؛ دانشجویان معمولا از جهت اقتصادی وضعیتی آشفته همراه با عدم استقلال، از جهت اجتماعی هم دارای فاصله‌ای با واقعیت اجتماعی است از بعد روانشاسانه نیز متاثر از فشار‌های زندگی با همسالان نامنسجم، جوانی و نیاز‌های جنسی و.. است ماحصل این ویژگی‌ها باعث شده است که جامعه شناسان سیاسی انتظار آرمان گرایی و ساختار شکنی را از این جنبش داشته باشند به عبارت دیگر تجربه جمعی منجر به خلق هویت جمعی می‌شود و این هویت جمعی مطالبه جمعی را به وجود می‌آورد و این تجربه جمعی است که انتظار می‌رود جنبش دانشجویی ویژگی‌های منحصر به فردی داشته باشد.
جنبش دانشجویی به دنبال اصلاحات فرادانشگاهی است فردا: آیا این ویژگی‌های عام منجر به تجارب یکسانی در جنبش‌های دانشجویی در دنیا شده است مثلا آیا ویژگی اول یعنی قشر دانشجو همیشه در کانون جنبش دانشجویی بوده است؟
بدیهی است که تجارب تمامی جنبش‌های دانشجویی در دنیا یکسان نیست و متاثر از ایدلوژی حاکم و تجارب تاریخی الگو‌های متنوعی تولید شده است.
نکته مهمی که باید بدان توجه کرد این است که عمده نظریه پردازی‌هایی که پیرامون جنبش دانشجویی توسط کسانی، چون ملوچی، آلن تورن، هابرماس، آدرنو، مارکوزه، گرامشی، بوردیو و دیگران صورت گرفته است مبتنی بر تجربه آمریکا و اروپای باختری است.
مثلا هابرماس با توجه به تجربه جنبش دانشجویی اروپا یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های این چنبش را اصلاحات آموزشی و دانشجویی دانسته و یا مارکوزه تحلیلی جنسی _. سیاسی دارد و بر آن است که، چون طبقه کارگر استحاله شده است هدف ساقط کردن کلیت نظام با جنبش دانشجویی است که وظیقه رهایی و انقلابی دارد.
نکته دیگر اینکه از ۱۹۶۰ به بعد جنبش دانشجویی به عنوان جنبشی با هدف نقد امور درونی دانشگاه و امور آموزشی مورد توجه نیست بلکه در نظریه‌های جامعه شناسی بعنوان جنبش یا حرکت اجتماعی یا جنبشی دارای معانی اجتماعی مود توجه است و ذیل جنبش‌های نوین اجتماعی تحلیل می‌شود، در این رویکرد نسبت جنبش دانشجویی با ایدلوژی حاکم یا رخداد‌ها و مسائل اجتماعی، چون سرمایه داری، استقلال ملی، انقلاب‌ها، مطالبات ملی وگروهی، مورد بحث قرار می‌گیرد.
مثلا جنبش دانشجویی هند الگوی جالبی است و اتفاقا نقش‌های مهمی قبل و بعد از استقلال ایفا کرده است؛ پیش از استقلال در بسط ایده استقلال ملی و طلب نظام آموزشی ملی بسیار موثر بود و پس از استقلال هم اگر چه فراز و فرود‌هایی داشت، اما به صورت کلی در بسط دموکراسی در هند یا گسترش ساتیاگرا‌ها و الگوی اعتراضات غیر خشونت بار و مبارزه با نژاد پرستی و تعصب دینی موثر بود؛ بنابراین پاسخ سوال این است که تجارب حرکت‌های دانشجویی متنوع است و طیفی از حرکت‌ها از درون دانشگاه تا تمنای اصلاحات فرادانشگاهی را در بر می‌گیرد.
دانشجویان نباید در دام سیاستمداران بیفتند/جنبش دانشجویی آرمان های واقعی را پیگیری نمی کند فردا: به نظر شما جنبش دانشجویی در ایران چه آرمان‌ها و اهدفی را باید پیگیری نماید؟ نخست این نکته را یاد آور می‌شوم که به نظرم در ایران و شاید هم در اکثر کشور‌ها، ما دیگر پدیده‌ای بنام جنبش دانشجویی به معنای دقیق آن نداریم بلکه اکنون ما با مجموعه‌ای از سازمان‌ها و نهاد‌های دانشجویی مواجه هستیم که دارای ساختار، اساسنامه و رسالت‌های خاصی است و این باعث شده است تا گاهی تجربه و منافع خود را دقیقا شناسایی نکنند و به دام سیاستمداران و احزاب سیاسی بیفتند مثلا در شرایط حاضر یکی از مواردی که منافع کلیت دانشجویان را به خطر انداخته است موضوع «انسداد نخبگی» در جمهوری اسلامی ایران است و این ربطی به حزب و جریان خاصی ندارد، چون گردش نخبگان هم منجر به بهره گیری از نسل جوان می‌شود و هم فضای سیاسی کشور بر اساس واقعیات ملی و جهانی گردش می‌کند، اما دیده می‌شود در این موارد جنبش دانشجویی هویت آرمانگرایانه خود را فراموش کرده و با مصلحت سنجی مواضعش را نسبت به جناح ها‌ی سیاسی حاکم تنظیم می‌کند.
یکی دیگر از مواردی که انتظار می‌رود جنبش دانشجویی نسبت به آن حساس باشد و با روحیه آرمانگرایانه‌تر به آن بپردازد وضعیت مالی و اقتصادی کشور است و در راس آن نظام بانکی کشور است و این در حالی است که ریشه اکثر مفاسد سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور در نهایت به وضعیت نظام بانکی و بنگاه‌های مالی بر می‌گردد. در برخی از تحلیل‌ها از جنبش دانشجویی از برخی عبارت، چون «هواشناس» استفاده شده است یعنی اینکه به دلیل آزادگی و دانشی که دارد می‌توان پیشروتر از سایر جنبش‌ها باشد، اما ما در ایران این کار وپژه را بسیار اندک می‌بینیم.
جنبش دانشجویی در ایران اگر به منافع و مصالح خود توجه کند و از حواشی فارغ شود حتما از زاویه نظام بانکی به سراغ سیاست خواهد رفت مثلا چرا جنبش دانشجویی همصدا این سوال ساده را نمی‌پرسد که صاحبان (و نه مدیران) بانک‌های خصوصی در ایران چه کسانی هستند؟ چرا این موضوع ساده یک راز است یا چرا این سوال پرسیده نمی‌شود که چرا همه شما در حرف و نظر با اقتصاد مقاومتی موافقید و همایش برگزار می‌کنید، اما در عمل کاملا بر عکس عمل می‌کنید؟
جنبش دانشجویی باید بداند اگر اقتصاد مقاومتی یا ایده نجات اقتصاد ملی شکست بخورد آینده همگان را فارغ از ملاحظات جناحی و شخصی تباه خواهد شد به عبارت دیگر پیگیری موضوع «عدالت اجتماعی» باید به یکی از موضوعات کانونی جنبش دانشجویی تبدیل شود مثلا یک موضوع مشخص و مهم که در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران هم به صراحت به آن پرداخته شده است موضوع «مسکن» است و تمامی دانشجویان به تدریج به آن نیاز پیدا می‌کنند پس چرا جنبش دانشجویی اصلا این موضوع را درک نمی‌کند و نمی‌پرسد که چه کسی مسکن را کالای سرمایه‌ای و موضوع دلالی کرده است؟ دولت پدرجامعه است و به نظرم در این شرایط می‌تواند مالکیت بیش از یک منزل مسکونی را ممنوع و یا با مالیات سنگین همراه سازد و مقررات انضباطی خاصی را اعمال نماید و البته بدیهی است که بانک‌ها و انبوه سازان با لابی و دلیل تراشی عقلی و نقلی مانع چنین تصمیماتی می‌شوند.
گاهی همایش و پوستر سخنرانی‌های سیاسی برخی گروه‌های دانشجویی را که می‌بینم یاد این جمله می‌افتم که این موضوعات همانند «بالونی» هستند که سیاستمداران وگروه‌های منفعتی به هوا می‌فرستند تا دانشجویان بدان‌ها توجه کنند و از پایین جیبشان را بزنند.
یک موضوع مهم دیگر محیط زیست است که تقریبا توجه به آن در دستور کار همه جنبش‌های دانشجویی جدی در دنیاست، اما در ایران جایگاه چندانی ندارد طی چند دهه گذشته بخش اعظم منابع آبی، جنگل‌های شمال و غرب کشور، وضعیت آب و هوای تهران و اتلاف انرژی در کشور به حدی رو به وخامت گذاشته است که حتی ممکن است زیست انسانی در بخش‌هایی از فلات ایران غیر ممکن شود به نظرم باید این گونه موضوعات در اولویت مطالبه دانشجویان از هر گروه و جریانی قرار گیرد و با هم در این زمینه بیانیه‌های روشنگر به مردم یا تجمعات قانونی هماهنگ داشته باشند. به نظرم غفلت از این موضوعات مهم و نداشتن آگاهی نسبت به آن‌ها باعث شده است تا گاهی می‌بینم مثلا اعضای انجمن اسلامی و بسیج یا جامعه اسلامی و دیگران به خاطر موضاعات بسیارکم ارزش، چشم دیدن یکدیگر را ندارند.
به نظرم مجموع گروه‌ها و سازمان‌های دانشجویی در کشور که احتمالا مجموع آن‌ها را بتوان جنبش دانشجویی نامید باید دور هم جمع شوند و پیرامون موضوعات مهمی که مبتلابه آینده کشورمان و خودشان است و ربطی هم به شخص و جناح خاصی ندارد به توافقی برسند و به روشنگری اجتماعی بپردازند. چنین حرکتی کمک به جامعه وکمک به تحقق آرمان‌های قانون اساسی است.
جنبش دانشجویی چرا منافعی که به نفع همگان است را پیگیری نمی کند؟ فردا: با توجه به سوال قبل بنابراین جنبش دانشجویی در معرض آسیب‌های است که مهم¬ترین آن عدم توجه به الویت‌ها و آگاهی نسبت به منافع اجتماعی خود است این گزاره را قبول دارید؟ در واقع منافع اجتماعی، اقتصادی و سیاسی دانشجویان موضوع جدا گانه‌ای نیست که با منافع ملی یا مصالح همگان در تضاد باشد بلکه بر عکس پیگیری الویت‌های گفته شده در بالا مواردی است که انتظار می‌رود جنبش دانشجویی به خاطر خودش هم که شده در الویت قرار دهد و بدیهی است که هر دستاوردی در این حوزه‌ها به نفع همگان است. سخن من این است که جناحی شدن و بسته شدن هویت جنبش دانشجویی به یک فرد یا جناح خاص به خنثی شدن جوهر جنبش دانشجویی که همان آرمان گرایی است منجر می‌شود.
دانشجویان باید بدانند در تمامی کشور‌ها احزاب و شخصیت‌های سیاسی از میلوسویچ در یوگسلاوی گرفته تا خانم سوچی در میانمار در طمع استفاده از ظرفیت‌های دانشجویان هستند، چون هم قابلیت بسیج پذیری دارند هم می‌توانند در دعوا‌های سیاسی از آن‌ها به عنوان پیاده نظام و بلند گوی تبلیغاتی استفاده کنند که اوج این سوء استفاده‌ها ایام انتخابات در دموکراسی هاست.
البته جنبش دانشجویی با معضل عدم انباشت تجربه هم مواجه است، گرچه که وجود سازمان نوعی تداوم و امتداد صوری و سازمانی به جنبش‌های دانشجویی می‌بخشد، اما واقعیت این است که دوران دانشجویی کوتاه است و در هر دوره عده‌ای که می‌آیند لاجرم درگیر تجارب جدیدی می‌شوند.
یکی دیگر از آسیب‌های جریان‌های دانشجویی در ایران شاید بتوان این باشد که برخی معتقدند دانشجویان اهل علم و با هوش کمتر به سراغ فعالیت‌های اجرایی و عملی دانشجویی می‌روند و ترجیح می‌دهند به تنهایی کار کنند و یا ترجیح می‌دهند به جای کار میدانی به کتابخانه بروند به نظرم دانشجویان با هوش معمولا تعادلی را در این زمینه برقرار می‌کنند و جریان‌های دانشجویی هم باید تلاش کنند با بهترین‌ها در هر دوره‌ای کار کنند و به اولویت‌ها و مصالح ملی بپردازند.
حبیب‌الله فاضلی
اعتراضات دانشجویان در ۱۶آذر ۱۳۲۲ ربطی به سفر نیکسون نداشت/ دانشجو نباید عین دیپلمات موضع بگیرد فردا: ۱۶ آذر در اعتراض به ورود نیکسون و اعتراض به نقص استقلال کشور توسط دولت آمریکا بود در واقع استقلال کشور برای جنبش دانشجویی مهم بوده است که در سطح مختلف می‌توان آن را در نظر گرفت تحلیل شما چیست؟ نخست باید به این اشتباه مشهور اشاره کنم که علت اصلی حادثه ۱۶ آذر ۱۳۳۲ ورود نیکسون نبوده و نیکسون در ۱۸ آذر به ایران آمده است علت اصلی ناآرامی‌های این روز‌های دانشگاه شروع دادگاه محمد مصدق و برقراری رابطه با انگلستان بود به نظرم می‌رسد که اصلا دانشجویان خیلی در جریان سفر نیسکون به ایران نبودند این اشتباه مشهور در اثر تبلیغات حزب توده اتفاق افتاده است و نیسکون و روز دانشجو به هم گره خورده است و مصدق و بریتانیا در سایه قرار گرفتند البته شاه هم به دنبال نمایش قدرت هم بود، اما به صورت کلی در نتیجه ماجرا تفاوتی ایجاد نمی‌کند، چون از جمله افتخارات و دستاورد‌های جنبش دانشجویی این سال‌ها تا انقلاب اسلامی ظلم ستیزی و ضدیت با سلطه غرب بوده است به نظرم می‌رسد این روحیه در بین جریان‌های دانشجویی کم رنگ شده است که در اینجا بررسی علت آن موضوع بحث من نیست.
سیاست زدگی و تعلقات روزمره باعث شده است گاهی برخی دانشجویان و جریان‌های دانشجویی شبیه به کارمند وزارت خارجه سخن گویند و مثلا از برجام دفاع کنند به عبارت دیگر اگر جنبش دانشجویی شبیه دولتی‌ها در هر دوره‌ای استدلال کند پس کجایش دانشجویی و آرمانگرایانه است؟
اگر جنبش دانشجویی رادیکال باشد و به عنوان مثال علیه هر گونه توافق هسته‌ای یا موشکی و مواردی از این دست برنامه برگزار کند و روشنگری کند به نفع تیم مذاکره کننده است و آن‌ها می‌توانند به استناد مخالفت‌های داخلی چانه زنی بیشری بکنند من در جایی دیدم که تیترش این بود «حمایت جریان‌های دانشجویی از برجام» سوال این است که وقتی خیلی از مسئولان عالی کشور اصلا برجام را نخوانده اند و اصلا نمی‌دانند چیست پس جنبش دانشجویی از چه دفاع کرده است؟
تحلیل من با توجه به ماهیت و انتظارات جنبش دانشجویی این است که همگی و یکدست باید مخالف هر گونه قرارداد از جنس برجام باشند و دایما این سوال را بپرسند که کشور‌هایی که بزرگترین زراد خانه‌های هسته‌ای را دارند چرا از پذیرش حداقل توان هسته‌ای ایران ابا دارند؟ اصلا وقتی که آمریکا، پاکستان، فرانسه و اسرائیل سلاح هسته‌ای دارند چرا ایران نباید سلاح هسته‌ای داشته باشد؟ اصلا مگر اصل ۵۹ قانون اساسی اشاره به رفراندوم در موضوعات مهم ندارد چرا مهم‌ترین موضوع دو دهه گذشته ایران یعنی برجام به رفراندوم گذاشته نشد؟
این موضوعات را آقای ظریف یا عراقچی یا دیگران نمی‌توانند بیان کنند، اما به نظرم ته دلشان همین چیز هاست، اما جنبش دانشجویی می‌تواند آن‌ها را فریاد بزند و روشنگری کند. مثلا شانرده آذر امسال به نظرم باید یکی از شعارهایش نه به هرگونه مذاکره دفاعی و موشکی باشد، مطمنم دانشجویان می‌دانند اگر همین توان موشکی نبود خانواده سلمان تا حالا چندین بار ایران را شخم زده بودند.
دانشجویان باید نسبت به هویت ملی حساس باشند فردا: با توجه به اینکه دانشگاه ترکیبی از گروه‌های زبانی و مذهبی است نسبت جنبش دانشجویی و هویت ملی را چگونه باید باشد؟ مساله هویت‌های فردی و برجسته شدن آن در دانشگاه موضوع مهمی در مسائل جامعه شناسی هویت است. غربت، زادگاه ناسیونالیسم است و وقتی کسی از زاد بوم خود به دانشگاه بزرگ‌تر و ملی می‌رود به تدریج تمایزات خود با دیگران را بیشتر می‌بیند و به نوعی سودای ملی گرایی، محلی گرایی و جهان گرایی به سراغش می‌آید و به همین دلیل محلی گرایی در دانشگاه‌های بزرگ بیشتر از شهر‌های محل زیست گره‌های فرهنگی و زبانی خاص است.
جنبش دانشجویی بیش از اینکه بر گرد هویت‌های تصادفی یا طبیعی مثل زبان، مذهب و نژاد تمرکز کند باید به هویت ملی و هویت‌های فردی دیگری مثل هویت علمی، تحصیلی، شغلی و ارده گرایی نهفته در آن‌ها بپردازد تصور کنید که اگر هویت‌های تصادفی که تنور تعصب هستند رایج شوند و جنبش دانشجویی پیشگام تبلیغ آن شود در این صورت آینده این جریان چیزی جز برادرکشی و نزاع قومی و زبانی و فرقه‌ای در انتظار ما نخواهد بود. تذکر این نکته ضروری است که اتفاقا بیش از هر کسی سیاستمداران مخصوصا در ایام انتخابات در صدد بر جسته کردن هویت‌های محلی در مقابل هویت ملی هستند و از دانشحویان انتظار میرود تا با این نزاع دامن نزنند همیشه باید پرسید که برنده نهایی نزاع‌ها محلی گرایانه کیست؟
در یوگسلاوی میلوسویچ در عراق صدام حسین در روندا رهبران هوتو و در ایران هم برخی نمایندگان مجلس برای کسب رای یا نامرد‌های ریاست جمهوری برای رئیس جمهور شدن در صدد برجسته کردن هویت‌های محلی هستند.
خلاصه سخن من در آسیب شناسی جنبش دانشجویی این است که دانشجویان باید به تجربه خود اعتمادکنند و به دام سیاستمداران نیفتند معمولا منافع سیاستمداران بی مسئولیت قطبی سازی جامعه است و دانشجویان بعنوان تولیدکنندگان مهم محتوا در فضای مجازی نقش مهمی در این زمنیه دارند و در مورد ادعا‌های سیاستمداران بویژه نمایندگان پارلمان و روشنفکران عاشق شهرت با تردید بیشتری برخورد کنند.
مثلا پیرامون زبان فارسی و نسبت آن با زبان‌های محلی که ممکن است مورد بحث باشد و می‌بینیم که برخی سیاسیون و روشنفکران در صدد قطبی سازی هستند دانشجویان باید تاریخ زبان فارسی را بدانند وهمچنین بدانند؛ اول اینکه در این کشور قومی به نام فارس نداریم و این زبان فارسی محصول همه ایرانیان است و میراث ملی است نه میراث قومی خاص. نسبت زبان ملی با گویش¬های محلی در ایران اصلا شبیه بریتانیا یا کانادا و فرانسه نیست و برخلاف آن چیزی که برخی نمایندگان مجلس یا برخی روشنفکران که عنایتی به تاریخ ایران ندارند یا مسولیتی نسبت به آینده هم احساس نمیکنند اصلا تعارضی نبوده است بزرگترین شاعران و عارفان و عالمان ایرانی در همه دوره‌ها مهترین آثارشان به زبان فارسی است، چون اصلا چنین دوگانه شبیه به کانادا در ایران نبوده است، البته بدیهی است که اعتراف به چنین واقعیت‌های تاریخی و علمی به نفع برخی سیاستمداران نیست و فضا را به سمتی می‌برند که خود از ابعاد خطرناک آن بی خبرند.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها