تیم ملی، از دایی تا مایلی کهن
چند ماه پیش بود که برخی از روزنامه های ورزشی از وقت ملاقات محمد مایلی کهن عضو ستاد انتخاباتی محمود احمدی نژاد در انتخابات نهم از رئیس جمهوری نوشتند و صبحانه مشترکی که ایشان در کنار هم صرف کردند.محمد مایلی کهن سرمربی سایپا شد و در حالی که این شایعه وجود داشت که دایی با سفارش بذرپاش مشاور احمدی نژاد سرمربی تیم ملی شده بود، محمد مایلی کهن هم درست از همین مسیر یعنی سایپا بر مسند کار در تیم ملی نشست.
جالب اینکه وقتی خود او هم در این زمینه مورد پرسش قرار گرفت مدعی شد اسنادی دارد که دیگر مربیان ملی فوتبال ایران چه قبل و چه بعد از انقلاب توسط نهادهایی غیر از فدراسیون فوتبال انتخاب شده اند یا حداقل این نهادها در آن نقش داشته اند. اما از چند و چون انتخاب مایلی کهن باید گذشت چراکه چه بخواهیم و چه نخواهیم از امروز سرمربی تیم ملی است و فوتبال ایران را در گردنه سخت و صعب العبور رسیدن به جام جهانی رهبری می کند. مایلی کهن دوشنبه شب و در حالی که انتخابش افکار عمومی را شوکه کرده بود خواب از چشم فوتبال دوستان میلیونی ایران ربود تا در مصاحبه ای مناظره گونه مقابل عادل فردوسی پور از کارنامه گذشته اش دفاع کرده و از تلاشش برای آینده بگوید. او که برای دومین بار طی ماه های اخیر جانشین دایی می شود برخلاف همیشه به او نتاخت و حتی مدعی شد اگر او و دایی گوشت همدیگر را هم بخورند استخوان ها را دور نخواهد ریخت. مایلی کهن از پاسخ به پرسشی درباره اینکه آیا موافق است مشروعیت او برای نجات تیم ملی از مردم مورد نظرسنجی قرار گیرد، طفره رفت تا مشخص شود او به عدم اطمینان عمومی به خود واقف است. اما مایلی کهن آمده و اطمینان می دهد با استفاده از بهترین ها مثل علی کریمی که در تیم دایی پشت خط ماند برای صعود می جنگد و از اهالی فدراسیون هم می خواهد که جلوی دماغشان را نبینند چرا که آینده ای هم پیش روی این تیم است که تعبیر این کلام علاقه او به ماندن روی نیمکت تیم ملی پس از این سه مسابقه است. اتفاقی که در صورت صعود به جام جهانی به «حق» برای او تبدیل می شود و قطعاً کنار زدن او اصطکاک های فراوانی را برای فدراسیون به وجود خواهد آورد. علی کفاشیان در مورد نوع قرارداد و احتمال تمدید آن در آینده در آخرین مصاحبه اش می گوید: «او در حال حاضر سرمربی تیم ملی است و ما بعد از این سه مسابقه در مورد آینده تصمیم گیری خواهیم کرد.» در قرارداد او بحث مالی پیش کشیده نشده است و به گفته کفاشیان او این پست را به عنوان یک وظیفه ملی قبول کرده است.رایزنی ها در مورد دستیاران او هم همچنان ادامه دارد. ابراهیم زاده و روته مولر پیشنهاد فدراسیون هستند اما مایلی کهن وقت خواسته تا در مورد آنها تصمیم گیری کند. او تا پایان لیگ روی نیمکت سایپا خواهد نشست و بعد از آن کار با تیم ملی را آغاز خواهد کرد. منبع: سرمایه
او تنها بود و تنها ماندمشتهاي گره كردهاش را در حالي به هوا پرتاب كرد كه پيش از آن نتوانست از حلقه بازيكنان شادمان سايپا فرار كند و براي چارهانديشي با گامهايي بلند به طرز عجيبي از زمين دور شد. طوري كه روز بعد، روزنامهها براي نشان دادن قهرماني ناباورانه سايپا در ليگ برتر خيلي سعي كردند تا توانستند عكسي از شادي علي دايي پس از گل قهرماني را روي جلد ببرند. از جمله عكسي كه داريوش يزداني را در كنار اين بازيكن-مربي نشان ميداد. دايي ظاهرا ميخواست به تنهايي شادي كند؛ به گونهاي كه استوكش با شكم يزداني برخورد كرده بود و براي بينندگان اين عكس تا حدودي تصنعي ميزد. در حالي كه اين شخص دايي بود، ماهها بعد از جام جهاني 2006 آلمان، آنجا كه انتقادهاي بسياري را برانگيخت، تا جايي كه امير قلعهنويي، سرمربي تيم ملي در جام ملتهاي آسيا به راحتي اين بازيكن را از فهرست تيم ملي كنار گذاشت و پيشنهاد يك مسابقه خداحافظي را داد. دايي اما با همان صفات هميشگياش تن به اين پيشنهاد نداد و تا مدتها طوري رفتار كرد كه ظاهرا باز هم ميتواند نقش يك مهاجم گلزن را در تيم ملي ايفا كند. او ناكامياش در جام جهاني آلمان را به بيتوجهي برخي از بازيكنان اصلي تيم ملي ربط داد و گفت: «برخي از بازيكنان توي چشم من نگاه ميكردند و پاس نميدادند.» در آن لحظات بيگمان دايي، ماهها بعد، زماني كه تغييرات در كادر فني سايپا او را به يك مربي - بازيكن تبديل كرد را در ذهن تصور نميكرد. حتي قهرمانياش با اين تيم در ليگ برتر كه ناگهان و ناخواسته دايي را به سمت مربيگري سوق داد، تا كمكم خود را نه به عنوان يك بازيكن كه به عنوان يك مربي درجه يك ايراني بپذيرد. در حالي كه او همان بازيكن جاهطلبي بود كه در شادي بعد از گل قهرماني سايپا سعي داشت، بزرگي خود را به تنهايي نشان دهد. وقتي كه با گامهايي بلند به طرز عجيبي به هوا بلند شد. بازگشت به گذشته شنبه 26خرداد ماه80، در شماره 95 هفتهنامه تماشاگران، علی کریمی در مصاحبهای تاریخی دایی را بازیکن بینهایت خوش شانسی خوانده بود. كريمي البته با ادبياتي تند و انتقادآميز اين موضوع را مطرح كرده بود.حرفهایی که دایی را وادار به واکنش کرد. بعد از آن آنها هیچگاه نتوانستند به صمیمیت برسند. در جام ملتهای چین، بعد از دو، سه بازی اول تیم ملی، کریمی و مهدویکیا معتقد بودند که بیشتر حرکات آنها زمانی که به دایی منتهی میشود، راه به جایی نمیبرد و پس از آن جام جهانی آلمان. در آنجا بود که اختلافات به اوج رسید. کریمی به همراه هاشمیان، مهدویکیا و کاظمیان در نقطه مقابل دایی، میرزاپور، بختیاریزاده و گلمحمدی قرار گرفت. اختلافی پایانناپذیر که حتی در اسفندماه 86، هنگامی که دایی سرمربی تیم ملی شد، نيز هنوز تازه به نظر ميرسيد. هاشمیان گفت در دور اول مقدماتی جام جهانی شرکت نمیکند و از دور دوم به تیم ملی ملحق میشود. دایی اما تاب نیاورد و از این بازیکن ایراد گرفت. گرچه در ادامه هاشمیان در تیم ملی بازی کرد و کمترین حاشیهای برای دایی و تیم ملی داشت، اما این هم دلیلی نبود که اختلاف گذشته این دو به پایان رسیده باشد. درست مثل مهدی مهدوی کیا که سرمربی تیم ملی نتوانست با او به تعامل برسد. کاپیتان حاضر شد با حضور دایی در کادرفنی تیم ملی هم در این تیم بازی کند، اما برخی از اتفاقات سبب شد که دایی باز هم نتواند به روی بعضی مسائل چشم ببندد. ظاهرا بعد از تساوی ایران با عربستان، زمانی که بازیکنان تیم ملی در رختکن حضور داشتند، مهدوی کیا در حلقه سهنفرهای گفته: «دایی خیلی خوششانس بود که این بازی را نباخت.» گفته میشود یکی از اعضای این حلقه این موضوع را به اطلاع دایی رسانده و سرمربی تیم ملی خیلی زود به این نتیجه رسیده که فعلا این بازیکن را به تیم ملی دعوت نکند،موضوعی که در مورد علی کریمی به گونهای دیگر اتفاق افتاد. بعد از اینکه پادرمیانی خداداد عزیزی و حسین هدایتی، کریمی را متقاعد کرد که در مسابقه برگشت به عربستان در تیم ملی بازی کند. اين دايي بود كه به سادگی این بازیکن را کنار زد؛ دایی حتی سیاست مناسبی برای بازیکنانی چون نیکبخت و رضایی که بیصبرانه منتظر چراغ سبز سرمربی تیم ملی بودند نيز در نظر نگرفت. البته با چشم پوشی از بازیکنانی مثل جواد کاظمیان، ایمان مبعلی و حتی محمد نصرتی که در عین جوانی بازیکنان باتجربهای به حساب میآیند اما اختلاف دایی با هر یک از این بازیکنان ظاهرا سرمربی تیم ملی را در انتخاب ملیپوشان محدود کرده بود. حتی اگر شیث رضایی را به تیم ملی دعوت کند و عنوان شود که دایی همه اختلافات را کنار گذاشته. ائتلاف مربيان باشگاهها عليه دايي هفته پنجم لیگ، شروع اتفاقات بود. شروع جدال دایی با مربیان لیگ بر سر بازیکنان. تعطیلی لیگ برای برپایی اردوی تیم ملی؛ موضوعی که باعث اعتراض برخی از مربیان لیگ شد و جو نامناسبی علیه سرمربی تیم ملی ايجاد كرد. برخی از این مربیان مثل برگیزر، مربی آن روزهای ابومسلم مصاحبهای علیه دایی انجام داد و گفت: «به آقاي دايي بگوييد اين طور فکر نکند و فقط به فکر منافع تيم ملي نباشد. در تمام دنيا بازيهاي ليگ هفته به هفته انجام ميشود و در کنار آن تيم ملي قدرتمندي هم دارند. اين وسط تنها چيزي که اهميت ندارد، باشگاه است. در صورتي که تيم ملي در راس هرم اهميت قرار دارد و باشگاهها قاعده اين هرم هستند و اگر ما تيمهاي متزلزلي داشته باشيم، تيم ملي قدرتمندي نخواهيم داشت.» دایی اما رودرروی مربیان معترض لیگ بود و حاضر نبود از مواضعش عقبنشینی کند؛ «باشگاهها موظف هستند که بازیکنان را در اختیار تیم ملی بگذارند.» موضوعی که با وجود وساطت رئیس سازمان لیگ هم هیچگاه به جایی نرسید و این داستان تا پیش از برکناری دایی از تیم ملی و در روزهای پایانی لیگ هم ادامه داشت. طوری که رفتن اش باعث خوشحالی مربیانی چون فیروز کریمی شد. آنجا که گفت: «متاسفانه درحالی که بازیکنان ما استراحت کافی نداشتند، 72 ساعت بعد از یک مسابقه سنگین در تیم ملی به میدان رفتند و نتيجهاش این شد که غلامرضا رضایی مصدوم شود. من معتقدم تعامل بین تیم ملی با باشگاهها ضعیف بود.» ایسنا، دیماه گذشته ناگهان از احتمال استعفای دایی از تیم ملی خبر داد. گرچه دایی همیشه از این مسائل دوری کرده و به نوعی بیگانه بوده اما ظاهرا اختلافش با فدراسیون به جایی رسیده بود که بعد از تورنمنت عمان تصمیم به استعفا گرفته بود. این مربی که از لغو اردوی اسپانیا و مسابقههای دوستانهای که قرار بود در این اردو برگزار شود، دلخور بود تهدید به استعفا كرد. دایی نسبت به برنامهریزی فدراسیون و لغو مکرر مسابقههای دوستانه اعتراض داشت. جالب اینکه علی کفاشیان، رئیس فدراسیون نیز بحث استعفای دایی را هیچگاه تکذیب نکرد و تنها گفت:«هنوز استعفایی به دستم نرسیده.» موضوعی که باعث به وجود آمدن شکاف میان مسئولان فدراسیون و سرمربی تیم ملی شده بود. در این شرایط اما دایی حاضر نبود تغییری در رفتارش ايجاد كند. خبرنگار بیاطلاع از تصمیم اخراج علی دایی، در تلاش بود تا ناکامی تیم ملی در مقدماتی جام جهانی را به رفتار مغرورانه دایی ربط دهد. تلاش او تا جایی پیش رفت که به رابطه تیره این مربی با خبرنگاران رسانهها رسید. در این شرایط دایی سعی کرد صحبتهای این خبرنگار را نشنیده بگیرد؛ صحبتهایی که در حالت عادی هضمش برای این مربی سخت مینمود؛ چه رسد به لحظاتی که هنوز هیچکس باخت به عربستان در تهران را باور نکرده. دایی در کنفرانس مطبوعاتی حضور داشت و مجبور بود به سئوالات سنگین خبرنگاران در آن شرایط سخت پاسخ دهد. دایی سعی کرد خودش را کنترل کند اما باز هم نتوانست موضعش مقابل خبرنگاران را پنهان کند. کسی که چه در دوران بازیگری و چه در دوران مربیگری هیچگاه نتوانست رابطه مناسبی با رسانههای وطنی داشته باشد. او از ابتدا تنها بود و تنها هم ماند. منبع: همشهری
دايي را نبايد از دست دادهمه جاي دنيا وقتي تيمي نتيجه نميگيرد در نخستين گام سراغ مربي را ميگيرند اما علي دايي را نبايد از دست داد. او هميشه دايي باقي خواهد ماند و نبايد در مورد او بيانصافي كنيم. البته هيچكس نميتواند بگويد دايي مقصر شكست نيست اما اين شكست براي همه بود نه فقط يك نفر. معتقدم او تنها ماند. نه اينكه فدراسيون او را تنها گذاشته باشد يا اينكه باشگاهها كوتاهي كرده باشند. ابدا اينطور نبود. اما به نظر من به علي دايي مشاوره غلط دادند و نتوانستند ميان او، مربيان ليگ و رسانهها تعامل مناسبي ايجاد كنند. هرچند كه خود دايي هم بايد داوطلبانه اين موارد را رعايت ميكرد. در واقع دايي همواره خبرساز بوده و هست. چون چهره قابلتوجهي در سطح فوتبال ملي و بينالمللي است. او بارها و بارها با رسانهها مشكل پيدا كرد. آيا واقعا افرادي كه اطراف او بودند توانايي ايجاد يك رابطه صميمانه را نداشتند؟ نميتوانستند دايي را با رسانهها آشتي دهند؟ واقعا قصد ندارم شخص خاصي را تخريب كنم اما به نظرم دايي تنها ماند. البته باشگاهها با هرگونه بيبرنامگياي ساختند تا تيم ملي موفق شود. اما نتيجه چه شد؟ شكست. اين شكست براي همه ماست. بنابراين در چنين شرايطي اصلا صحيح نميبينم كه بخواهم عليه دايي يا هركس ديگري موضعگيري كنم. چون فايدهاي هم ندارد. آیا برکناری شتابزده علی دایی در شرایط فعلی صحیح بود؟ از آنجا که شرایط مسئولان فدراسیون فوتبال را نمیدانم، نمیتوانم در خصوص قطع همکاری با علی دایی اظهارنظری داشته باشم. اظهارنظر در این زمینه نیازمند بحثي طولانی است اما من معتقدم سرمربی جدید تیم ملی در حال حاضر نمیتواند کار خاصی انجام دهد. چون باشگاهها با مسابقات داخلي و بينالمللي درگير هستند. مشغله اين تيمها به سرمربی جدید تیم ملی اجازه نميدهد در حال حاضر برنامه خاصی را برای تیمش طراحی کند. در شرایط فعلی حتی اگر سرمربی تیم ملی همین امشب هم انتخاب شود، کار خاصی نمیتواند صورت دهد. برای ما بازی برابر کره شمالی از اهمیت ویژهای برخوردار است. اگر میخواهیم از مرحله گروهی مسابقات انتخابی جام جهانی صعود کنیم باید در این بازی حیاتی امتیاز کسب کنیم. اگر به این هدف نرسیم شانس صعودمان به صفر میرسد و فرصت حضور در جام جهانی را از دست میدهیم. شرایط تیم ملی به گونهای است که برای دیدارهای باقیمانده در مرحله انتخابی جام جهانی باید یک به یک برنامهریزی کنیم. یعنی باید برای شکست کره شمالی برنامهریزی کنیم و سپس در اندیشه تقابل با امارات و کرهجنوبی باشیم. اما مايلم سئوال ديگري را مطرح كنم؛ در شرایط فعلی مربی ایرانی برای تیم ملی مثمرثمرتر است یا مربی خارجی ؟ خيلي مهم نیست که مربی تیم ملی خارجی باشد یا داخلی. در شرایط فعلی باید فردی برای هدایت تیم ملی انتخاب شود که توانایی ارتقاي روحی و روانی بازیکنان را داشته باشد. آنچه برای سرمربی آینده تیم ملی مهم است و باید در دستور کار قرار گیرد، استقلال رای و داشتن قدرت تصمیم گیری است. این بدان معنا نیست که مربیان پیشین تیم ملی چنین شاخصهای را نداشتهاند، بلکه منظور من این است که سرمربی آینده تیم ملی باید در شرایط حساس فعلی با تصمیمگیریهای درست خود زمینهساز صعود تیم ملی به جام جهانی شود. منصورپورحیدری منبع: همشهری
شب به يادماندني 90 با مايليكهنتوپش پر پر بود! از همان لحظهای که دوربین نود روی او زوم کرد قیافهای حق به جانب گرفت و سعی کرد در آماج سوالات فردوسیپور سپری تدافعی بسازد. او در این کار موفق بود اما کنار آمدن با عادل در برنامه زنده که میلیونها بیننده را پای تلویزیون میخکوب میکند کار هر کسی نیست. با این حال مایلیکهن در برنامهاي كه بيشتر به نبرد شبيه بود بارها عادل را مغلوب كرد تا يك نود به يادماندني بسازد. او تمام تلاشش را کرد تا بتواند عادل و بقیه کسانی را که تا پاسی از شب بیدار مانده بودند، متقاعد کند. متقاعد به این دلیل که او گذشتهای درخشان داشته و در حقش جفا شده است. استخوان دایی را دور نمیریزم! همه ما در شکست تیم ملی سهیم هستیم ولی به این نکته توجه داشته باشید من و علی دایی اگر به اصطلاح گوشت یکدیگر را بخوریم، استخوانهای همدیگر را دور نمیاندازیم. من هرگز از توهینهایی که در بازی با عربستان به علی دایی شد، خوشحال نشدم. ما ادعای داشتن فرهنگی غنی را داریم ولی در همه جای دنیا اگر یک مربی را نخواهند با نشان دادن دستمال سفید یا سوت، اعتراض خود را نشان میدهند نه اینکه جلوی چشم میلیونها نفر صراحتا به یک فرد توهین کنند و باید از خود سوال کنیم چقدر در این زمینه کار کردهایم. فکر نمیکردم سرمربی شوم 11 سال از آخرین باری که مربی تيم ملي بودهام میگذرد. در واقع در طول زندگیام هم اتفاقاتی را ندیدهام و هم به نوعی دیدهام. به خاطر میآورم سالی که برای نخستین بار به عنوان سرمربی تیم ملی منصوب شدم، یکی، دو سال قبل از آن مطرح کرده بودند که تا ابد از کار مربیگری محروم شدهام، ولی سرمربی تیم ملی شدم. اعتراف میکنم فکرش را نمیکردم زیرا خیلیها جلوتر از من بودند. اینک نیز این چرخ گردون بازیها دارد و خیلی کارها میکند. چهارم فوتسال جهان در زمان من تیم ملی در سجادههای مردم و سفرهها آمده بود. من ازآن دست آدمهایی نیستم که برای خودم بوقچی داشته باشم و تبلیغ کنم. البته به این افراد احترام میگذارم. با تیم ملی فوتسال مقام چهارمی جهان را کسب کردهام در حالی که در همان مقطع زمانی نیز بسیاری میگفتند که فوتسال در خون ماست و همان بازی گل کوچک با توپ پلاستیکی است. ولی از سال 92 تاکنون و با توجه به امکانات فراوانی که فراهم شده است چه جایگاهی در فوتسال جهان بهدست آوردهایم؟ برای هر انتخابی دلیلی وجود دارد مایلیکهن در پاسخ به یک سوال مبنی بر اینکه آیا انتخاب وی، انتخابی ورزشی بوده است، گفت: این را باید از خود مسؤولان فدراسیون بپرسید. من میتوانم برای شما کاملا مسائل را بشکافم که انتخاب مربیان تیم ملی در هر مقطعی نمیتوانسته صرفا یک کار ورزشی باشد. پروین، برانکو یا مهاجرانی هر کدام در شرایط خاصی انتخاب شدهاند و فراموش نکنیم من پیش از انقلاب هم جزو بازیکنان سطح خوب تیم ملی بودهام و در اردوها حضور داشتهام. من 14 سال در پرسپولیس بازی کردهام. از سال 1354 عضو این باشگاه شدهام و در بهمن 68 کفشهایم را آویختم. در بهمن 56 لیسانس تربیت بدنی گرفتم و در بهمن 85 فوقلیسانس تربیت بدنی. بیشتر کلاسهای مربیگری در سطح کشور را هم شرکت کردهام و حتی در دوره عالی بدنسازی حضور داشتهام. اسم من مایلیکهن است. فریاد شیران انتخاب اولم است همیشه افتخار داشتهام که درکنار نادر فریادشیران بودهام. اینک نیز باید درباره گزینههای مربیگری فکر کنم. درباره ابراهیمزاده هم باید بگویم از هنگام سرمربیگری تیم ملی امید وی را بهعنوان یکی از گزینهها در نظر داشتم و باید روی روتهمولر فکر کنم. با این حال سعی میکنم که تا چند روز آینده در اینباره تصمیمگیری کنم. ایران به جام جهانی نرود مایلی سرمربی است؟ مشکل ما این است که افق دورتر را نمیبینیم. انگلستان در مسابقه اخیر دوستانهاش برابر اسپانیا با دو گل برابر این تیم شکست خورد. شما حتی اگر فابیو کاپلو را هم به ایران بیاورید، نمیتواند حرکت مثبتی انجام دهد. روزی که علی دایی سرمربی تیم ملی شد در نظر سنجی تلویزیونی انجام شده 73 درصد موافق وی بودند و در هنگام برکناری حدود 60 درصد موافق برکناریاش. آیا پس از جام جهانی، جام ملتها هست یا خیر؟ آیا جام جهانی دیگری در پیش نداریم؟ سرشناسها در تیم ملی همه بازیکنان ارزشمند را دوست دارم و زمانی که این بازیکنان از آمادگی خوبی برخوردارند و میتوانند در خدمت تیم ملی باشند، چرا ازآنها استفاده نکنم. به خاطر میآورم در مقطعی اعتقاد داشتم کریم باقری نمیتواند به تیم ملی کمک کند ولی در نیم فصل اول مسابقات لیگ برتر امسال باقری بسیار عالی بود و میتوانست کمک تیم ملی باشد. در ادامه برای نخستین بار بود و کمتر دیدهام که بازیکنی وقتی احساس میکند آماده نیست خودش اعلام کند که از وی در تیم ملی استفاده نشود. آمادگی یک بازیکن معیار حضور در تیم ملی است و شک نکنید بازیکنانی مانند کریمی اگر آماده باشند حتما در ترکیب تیم ملی قرار خواهند گرفت. آنالیزور مطمئنا دیدگاه سرمربی تیم ملی و اینکه مستقیما خود وی یک مسابقه را تجزیه و تحلیل کند، با نفر دیگر متفاوت خواهد بود. من در تیم سایپا هم همیشه سعی کردهام بیشتر فیلمهای مسابقات را خودم ببینم و ارزیابی کنم. مطمئن باشید مایلیکهن حتی یک درصد هم به حال خودش فکر نمیکند. منبع: وطن امروز
بزرگترین اشتباه عادل فردوسی پور1- این اولین اشتباه بزرگ عادل فردوسی پور بود در همه آن سالهایی که برنامهاش را با علاقه تماشا میکردیم. وقتی محمد مایلیکهن, خوشحال و خرم و خندان, مست از نشستن شاهین اقبال بر شانههایش، بلند شد و آمد استودیوی برنامه نود و فردوسیپور انگار که بخواهد به خاطر این شادی مجازاتش کند؛ تصمیم گرفت حالش را بگیرد. 2- تا پیش از این برنامه 90 این هفته, همانی بود که انتظارش را داشتیم. با صحنههایی که نشانه و شاهدی بر دنیای امروز ما بود. با مدیر آمبولانسی که وقتی ابومسلم زنگ زد، آژیر آمبولانساش را در ورزشگاه روشن کرد، و یکی از مسئولان تیم که پرید تیمش را تشویق کند و در چمن زمین خورد, و حرفهای از کنترل خارج شده فیروز کریمی که گفت اگر بازیکنش کسی را کتک زده و طرف خبرنگار نبوده، حق داشته و تازه تشویقش هم میکند. بعد هم که سخنگوی فدراسیون در برنامه حاضر شد و فردوسیپور مثل همیشه کوشید تا تناقضهای حرفها و پیچیدگیهای حرفهای و رفتاری طرف را رو کند. تا این جا برنامه همانی بود که انتظارش را داشتیم. که در تمام این سالها به آن دل سپرده بودیم. آینهای برای جامعهمان و مثل همیشه یک ترازوی دقیق و حساس برای نقد. 3- مشکل اما همان طور که گفتم، وقتی بود که محمد مایلیکهن, سرمربی جدید تیم ملی فوتبال ایران جلوی دوربین فردوسیپور نشست. فردوسیپور البته اشتباه نکرده بود. انتخاب مایلیکهن به عنوان سرمربی تیم، برای بسیاری از هواداران تیم ملی ایران ناامیدکننده بود. انتظارش را نداشتند و یک بازگشت به عقب به حساب میآمد. و از این به بعد بود که فردوسیپور با تکیه بر پشتوانه مردمیاش کوشید تا مایلیکهن را تحقیرش کند. شادیش را ندید، یا کوشید در میانه این شادی کودکانه از او حرف بکشد. که به گوشش برساند که ملت از انتخابش خشنود نیستند. که لایق این مقام نیست. و خوشحالی، عین برف دم عید از صورت مایلیکهن شسته و روبیده شد. غبار غم بر صورتش نشست و تلاش کرد از خودش دفاع کند. پس گفتگویی آغاز شد که هیچ کدام از دو طرف بحث، حالت متعادلی نداشتند. حال شان خوب نبود. پرت و پلا زیاد گفتند. فردوسیپور سؤالی را که باید از رؤسای فدراسیون میپرسید، با مایلیکهن بیچاره مطرح کرد. گفت میداند چرا انتخاب شده، و این که مردم این را نمیخواهند. 4- عادل فردوسیپور و برنامهاش این روزها برای ما خیلی مهم اند. پنجرهای باز و بی تعارف با جهان ما و جامعه ما. صادق و صمیمی و البته دراماتیک. پس حق چنین اشتباههای فاحشی را ندارد. نباید با تکیه بر این اقبال عمومی و توجه نخبگان, از تریبونش برای آزار دادن یک نفر استفاده کند. به این سادگی نباید حرام شود. 5- من به این چیزها اعتقاد دارم. عادل دل مایلیکهن را شکست. نامردی کرد. نتیجه اش این که کلی سوتی داد. اسپانیا و آلمان را با هم قاطی کرد. مایلیکهن مربی محبوب ما هم نیست. ولی زمان، زمان تبریک گفتن به او بود. باید در خوشحالیاش شریک میشدیم. این سؤالها باید از مسئولان فدراسیونی میشد که هر دقیقه حرفی میزنند و دلیل وجودیشان معلوم نیست. برای عادل همان یک سؤال از سرمربی جدید تیم ملی بس بود: آیا انتخاب شما به عنوان سرمربی تیم، تنها توسط فدراسیون بوده؟ تا مایلیکهن پاسخ بدهد که نه فقط او، هیچ کدام از مربیهای قبلی تیم ملی هم این چنین انتخاب نشدهاند. امیر قادری منبع: خبرآنلاین
رازي كه برملا شدچقدر گير داديم به اين فدراسيون فوتبال بينوا كه هر وقت موقع انتخاب سرمربي تيم ملي ميشود، ناكارآمد است. به قول معروف هر چه خواستيم، روي كاغذ آورديم تا به اهالي فدراسيون بفهمانيم از خودشان استقلال راي ندارند و در انتخابهاي مهم، چشمشان به تصميم بالادستيهاست. چقدر هم حرص خورديم سر اين مساله، غافل از آنكه خانه از پايه خراب است. بنده خداها هم (رئيس و اعضاي هيات رئيسه فدراسيون فوتبال را ميگوييم) بدون آنكه خم به ابرو بياورند، همه انتقادها را به جان خريدند، تا به اصطلاح در موضوع انتخاب سرمربي تيم ملي، ماه را پشت ابر نگه دارند. اما از آنجا كه برنامه تلويزيوني 90 گهگاه با عبورش از خط قرمزها، واقعيتهاي پنهاني را براي اهالي ورزش عيان ميكند، اين بار هم نقش خودش را بخوبي ايفا كرد تا ديگر، كسي دنبال ورزشي يا سياسي بودن انتخاب سرمربي تيم ملي در ايران، نباشد. همانجا كه عادل فردوسيپور گفت يك روز پس از بازي با عربستان (9 فروردين) علي دايي در گفتگوي تلفني با او عنوان كرده، محمد مايليكهن سرمربي تيم ملي ميشود (!)، خيليها فهميدند كه اين همه بروبيا براي معرفي سرمربي تيم ملي فرماليته بوده و هماي سعادت تقريبا در همان تعطيلات نوروز از شانه دايي به شانه مايليكهن نقل مكان كرد. البته از آنجا كه خود مايليكهن هم آدم روراست و بيپردهاي است، در اواخر برنامه 90 و در حالي كه خيليها در خواب فرو رفته بودند، با تاييد سياسي بودن انتخاب سرمربي در تيم ملي ايران، حقيقتي را به زبان آورد كه تا به حال كسي جرات گفتنش را به خود نداده بود. سرمربي جديد تيم ملي در پاسخ به اين پرسش فردوسيپور كه آيا انتخاب شما ورزشي بود يا نه؛ پس از چند بار چرخاندن آن جواب بيپرده در دهان، به يكباره گفت: «من عمرم را در اين فوتبال گذراندهام و با اطمينان ميگويم انتخاب اكثر مربيان تيم ملي در ايران سياسي بوده است. ميخواهيد بگويم حشمت مهاجراني چگونه سرمربي تيم ملي شد؟! ميخواهيد بگويم چه كسي علي پروين را سرمربي تيم ملي كرد؟! بقيه را هم بگويم؟! پس شما هم دنبال اين نباشيد كه اين انتخاب سياسي بود يا ورزشي...»! يك كلام لب كلام. شما هم دنبال اين نباشيد كه اين انتخاب ورزشي بود يا نبود، چراكه ما از امروز ديگر هيچگاه به دنبال جواب اين سوال نخواهيم رفت و به قول فردوسيپور، فعلا اين نظريه كه هر كس سرمربي سايپا شود، سرمربي تيم ملي ميشود را به عنوان حكم ميپذيريم. رضا پورعالي منبع: جام جم
دیدگاه تان را بنویسید