نقش کلیدی عمروعاص در تحقق شعار سال!

کد خبر: 797961

کالای ایرانی اگر قیمت و کیفیت مناسبی داشته باشد، چرا که نه؟

نقش کلیدی عمروعاص در تحقق شعار سال!
وطن امروز؛ حسن رضایی: آیا حمایت از کالای ایرانی، کار خوبی است؟ کالای ایرانی اگر قیمت و کیفیت مناسبی داشته باشد، چرا که نه؟ مگر نه اینکه بهتر است پسرخاله، عمو، خاله و خلاصه خودمان سر کار برویم و جیب‌مان پرپول باشد تا اینکه چان چونگ چنگ، کارلوس، آرکان، نیکلاس و خلاصه! دیگران؟ اینجا، اما ظاهراً پذیرفتن چنین مساله واضحی هم برای برخی آسان نیست! مع‌الاسف شومن‌هایی به اسم تحلیلگر سیاسی با شناسنامه ایرانی وجود دارند که حاضرند برای دیده شدن، در تمام حوزه‌ها روی دست برادر حاتم طائی بزنند! نتیجه چیست؟ حمله به شعار حمایت از کالای ایرانی! وجود چنین واقعیتی اصلاً دلپذیر نیست، واقعیات تلخ‌تر دیگری هم، اما پیش پای ایرانی و کالایش وجود دارد.
اینجا بخوانید: با تفکر آبگوشت بزباش چطور کالای ایرانی تولید کنیم؟
مثلاً باید بدین واقعیت تلخ‌تر هم اعتراف کنیم که برخی مسؤولان دولتی، حمایت از کالای ایرانی را در ایده و عمل، سیاست درستی نمی‌دانند. مستند این مدعا بیش از آنکه برآمده از نقل قول دولتی‌ها باشد، نتیجه عمل آن‌ها در ۵ سال گذشته است. عدم تخصیص یارانه بخش تولید، افزایش سرسام‌آور واردات و شاید مهم‌تر از همه، تفکرات محوری تیم اقتصادی دولت، مشخصاً ضد تولید ملی و موافق باز کردن دریچه‌های واردات به سوی کالای غیرایرانی بوده است. سیاست‌گذاران اقتصادی دولت کنونی، همان افرادی هستند که پیش از این پای نسخه‌های بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول را به اقتصاد ایران باز کرده‌اند. بانک جهانی هم حرف پنهان و پوشیده‌ای نمی‌زند. آن‌ها می‌گویند برای آنکه اقتصادتان رونق بگیرد، دروازه‌های‌تان را رو به واردات ما باز کنید! بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول معصوم نیستند، حرف‌شان هم خط قرآن نیست. برخلاف تصور برخی، خلق‌الساعه هم از زمین نروییده‌اند تا بر مدار انصاف، به تمام بشریت خدمت کنند! نهاد‌های یادشده، همچون شخص سازمان ملل و...! از صنایع دستی آمریکا و شرکای غربی‌اش محسوب می‌شوند که تنها باید به آن‌ها خدمت کنند، بشریت را هم الساعه در یمن، کشمیر و فلسطین حراج گذاشته‌اند برای فروش! لذا سخن گفتن برخلاف دستورات مخرب این نهادها، نه‌تن‌ها حرمت شرعی ندارد که لزوماً سند کم‌عقلی، بی‌شناسنامگی و بیسوادی گوینده هم نمی‌تواند باشد! برعکس، پرونده نسخه‌های پیشنهادی این نهاد‌ها در کشور‌های در حال توسعه آنقدر سیاه و دهشتناک هست که اتفاقاً می‌توان در عقل مداحان آن‌ها در کشوری، چون ایران به جد شک کرد! خاصه آنکه آن‌ها سوای اینکه، چون همه کشور‌های در حال توسعه، ما را چیزی بین «مرغ سوخاری» و «نان داغ-کباب داغ» می‌بینند، مشکل «سیاسی» و «ایدئولوژیک» عمیق هم با ما دارند!
اینجا بخوانید: فروش کالای ایرانی با مارک خارجی!
لذا ما برای حمایت از کالای ایرانی، باید پیش از هر چیز، تکلیف خود را با آیات دروغین اقتصاد لیبرال مشخص کنیم و بدانیم مروجان اصلی «سیاست در‌های باز» هر کدام سابقه‌ای ۱۰۰ تا ۲۵۰ ساله در سیاست‌های حمایت‌گرایی و در‌های بسته داشته‌اند و تنها زمانی دنده معکوس زدند که با اطمینان از کیفیت ممتاز کالای داخلی خود، تنها و تنها، به دنبال تسخیر بازار‌های غیربومی و سودآوری بیشتر بودند! «فردریک لیست» اقتصاددان مشهور آلمانی، بحق انگلیسی‌ها را پایه‌گذار این دروغ تاریخی بزرگ می‌داند و می‌نویسد:
«هر ملتی که از طریق اعمال محدودیت‌ها و اتخاذ سیاست‌های حمایتی، قدرت صنعتی و کشتیرانی، خود را به درجه‌ای از توسعه رسانده باشد که هیچ ملت دیگری نتواند با او رقابت آزاد کند، نمی‌تواند خردمندانه‌تر از این عمل کند که نردبان‌ها را برای رقبایش واژگون و ملل دیگر را درباره منافع تجارت آزاد موعظه کرده و در این باره که پیش از این مسیر خطا می‌رفته و اکنون برای نخستین‌بار حقیقت را کشف کرده، داد سخن سر دهد!» اینجا، اما کسانی به همین فریب انگلیسی سخت ایمان دارند، چنان که ابوموسی به نسخه عمرو عاص برای حل مسائل ایمان داشت! بر این اساس، دولت پیش از آنکه امسال به فکر ایجاد یک‌میلیون شغلی باشد که پارسال همین موقع‌ها آن را در جریان انتخابات مسخره می‌کرد (!) ابتدا باید با جلوگیری از واردات کالا‌های دارای مشابه داخلی، دومینوی تعطیلی کارخانه‌ها و کارگاه‌های ایرانی را متوقف کرده، از بین رفتن شغل‌های موجود را پایان دهد. برخورد سفت و محکم با قاچاق سرسام‌آور کالا، مساله دیگری است که اهمیتش از آمارسازی و جدی شدن شوخی‌های (!) یک سال قبل و زمان انتخابات احتمالاً می‌تواند مهم‌تر باشد. واقعیت این است که سپردن بازار ایران به خارجی‌ها، چیزی جز یک سیاست قاجاری نیست. گیرم فردی که چنین سیاستی را تجویز می‌کند، همین حالا در دانشگاه‌های جمهوری اسلامی برای چنان توصیه‌هایی حقوق هم بگیرد. گیرم رسانه‌های راست و چپ هم برایش به‌به و چه‌چه کرده باشند. پیش‌زمینه از زمین بلند شدن تولیدکننده ایرانی، بیش از هر چیز، کافر شدن دولتمردان و مشاوران آن‌ها به نسخه‌های عمروعاص‌هاست. کسی که در هر شرایطی، «رقابت» برایش «اصل مقدس» معنا شود و اقتصاد بازار را علم ازلی و ابدی غیرقابل خدشه تصور کند، معتقد به رشد کیفیت محصول داخلی- بخوانید نابودی تولید داخلی! - در رقابت با سیل واردات در تمام محصولات است و تولیدکننده ایرانی را به جنگ نابرابر با کسانی می‌برد که دهه‌ها، نفت این سرزمین را در کنار معادن، نفت، کشاورزی و حتی نیروی انسانی آفریقا، آمریکای جنوبی، مرکزی و آسیا بلعیده‌اند. پیروز و مغلوب این نبرد نابرابر از پیش مشخص است! و این مشخص‌تر که هیچ عاقلی چنین مرگ و گرسنگی ملت خود را رقم نمی‌زند؛ مگر آنکه خائن باشد!
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها