نامه یک نوجوان به رئیس جمهور

کد خبر: 29154
نامه یک نوجوان به رئیس جمهور
یک نوجوان با ارسال پیامی به سایت « فردا » مطلبی خطاب به رئیس جمهور آقای احمدی نژاد نوشت. وی در نامه خود - نامه ویرایش شده است - نوشته است : دو سال گذشت ... روزی که غلام حسین الهام -سخنگوی محترم شورای نگهبان وقت، سخنگوی فعلی دولت و وزیر محترم دادگستری - صبح اول صبح به برنامه صبح به خیر ایران شبکه یک آمد و بر خلاف عرف نتایج انتخابات را اعلام کرد، همگان به اسم محمود احمدی نژاد حساس شدند؛ از سیاستمداران عالی رتبه تا مردم عادی. حرکاتش کاملا زیر نظر گرفته شد. همه را پشت سر گذاشت از معین که ظاهرا در ایران زندگی نمی کرد تا معترض بزرگ - کروبی- تا بازنده بزرگ - قالیباف - تا بزرگ کاندیداها و پیر سیاست ایران - هاشمی - را. از اول همه چیزش زیر ذره بین رفت ... محمود احمدی نژاد، کابینه اش را انتخاب کرد و چه طولانی انتخاب کرد و 4 تایشان را چند بار معرفی کرد ... بخصوص وزارت نفت اش را که معتمد ترینش را بر آن گذاشت و اصولگرایان مجلس (حامیان وی در انتخابات) به آنها اعتماد نکردند و کابینه وی را موجب استشمام بوی استبداد رضاخانی دانستند. سفرش به نیویورک هم خبر ساز شد، از پیشنهاد بزرگی که قرار بود بدهد و معلوم نشد چه بزرگی داشت ... تا ملاقاتهای بی شمارش و ژستهایش در میان خبرنگاران و دعوت پلیس آمریکا به آرامش ... تا آن هاله نور مونتاژی ... از جهان بدون صهیونیزم سخن می گفت و افسانه بودن هولوکاست و نابودی اسرائیل ... عالی رتبه ترین نهاد دیپلماسی دولت 70 میلیونی مامور برگزاری سمینار هولوکاست شد و از کوکلوس کلانها دعوت کرد و ... دفتر مطالعات سیاسی بین المللی در مجامع بین المللی تحریم شد، که بزرگ ترین مراکز علمی ایران بود ... مشاوران و دوستانش برای افزایش قدرتش، لیستی درست کردند تا انتخابات شورای شهر را ببرند و رقیبش را حذف کنند، اما اصولگرایان را دو شقه کردند و عاقبت خود را دیدند ... به دور ایران گشت و هزاران مصوبه در هر سفر تصویب کرد ... به ونزوئلا رفت و نیکاراگوئه و کوبا و غیره و شدند دوستان استراتژیک ایران ... با سران بسیاری دیدار کرد ... سود بانکها را کاهش داد و اقتصاد دانان را ... خواند ... گرانی را نفی می کرد ... دوست داشت محبوب باشد و از همه توانش استفاده می کرد ... فقط و فقط دوستانش را قبول داشت و البته هم دانشگاهیانش و همکارانش در شهرداری تهران . شاید من نگارنده این مقاله نه به شما رای دادم و نه از آمدنتان خوشحال شدم. اول هم می گفتم که این کیست و چه کارهایی است که می کند! آقای احمدی نژاد به نظر می آید که سیاست مداری هستید زبده ... انگار سالهاست که سیاستمدارید ... کارهایی می کنید بس عجیب که کسی جرات آنها را نداشت ... به رییس دشمن نظام (آمریکا) نامه می نویسید و با مصر خواهان ارتباط هستید و به امارات سفر می کنید و با آمریکا مذاکره ... تحسینتان می کنم ... با اینکه ... از هر چه در توان دارید برای افزایش محبوبیت خود استفاده می کنید وکسی را قبول ندارید ... در دو سال، تمام انرژی تان را گذاشتید و ایران را گشتید و توقعات را بالا بردید و مردم را ... این سفر ها در نفس خود مفیدند، اما .... رهرو آن نیست که گه تند و گه آهسته رود رهرو آنست که آهسته و پیوسته رود و سیاست خارجی تان ... تحریم و قطعنامه با آن گره خورده است ... اقتصاد شما را مردم، از آن می نالند و تنها قصابان و مغازه داران محلتان ارزان فروش اند ... نمی خواهم طولانی بنویسم .... آقای احمدی نژاد ... انتخاب شدید، خیلی ها سکته کردند و خیلی ها خوشحال شدند ... ایران افتاد پایین و تحریم شد ... قیمت ها گران شد و تورم رفت بالا و اقتصاددان شد جاسوس ... مرتبا از دستگیری و فساد اقتصادی حرف به میان می آید و مردم تشنه اند ...استقبال کردند اول از شما و بعد کم کم متوجه شدند که ... از شما فقط یک چیز می خواهم ... ایران را نگه دارید ... همین ... دریغ است که ایران ویران شود ... زندگی عرصه يکتای هنرمندی ماست هر کسی نغمه خود خواند و از صحنه رود صحنه پيوسته بجاست خرم آن نغمه که هردم بسپارند به ياد
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها