جامجم: آذر سال گذشته مردی میوهفروش با حضور در شعبه اول دادیاری دادسرای ناحیه 34 تهران از مردی به اتهام سرقت اموالش و بیهوش کردن وی شکایت کرد. شاکی به قاضی موسوی گفت: من میوهفروش دورهگرد هستم. عصر 16 آذر، برای فروش میوه به محله زیتون حوالی غرب تهران رفتم. در آنجا مردی در حالی که دو کاسه آش به دست داشت به من نزدیک شد و با ادعای این که آش نذری است، کاسهای را به من داد که آن را گرفتم. وی افزود: پس از خوردن آش دیگر چیزی نفهمیدم، چشمانم سیاهی رفت و بیهوش شدم. زمانی که چشمانم را باز کردم، دیدم روی تخت بیمارستان خوابیدم و خانوادهام بالای سرم هستند. آنها میگفتند شامگاه 16 آذر مردم مرا در حالی که بیهوش داخل خودرویم بودم در بزرگراه آزادگان یافته و با پلیس تماس گرفتهاند. در این مرحله ماموران با بررسی مدارکم، هویتم را شناسایی کرده و موضوع را به خانوادهام اطلاع داده بودند. چهار روز بیهوش بودم. زمانی که به هوش آمدم متوجه شدم کارتهای بانکیام که مبلغی درآن پول بوده همراه گوشی تلفن همراهم، دو میلیون تومان پول نقد، ترازوهای فروش میوهام ونیز شش میلیون تومان پولی که باید به مسئولان میوه ترهبار میپرداختم، سرقت
شده است. همان مردی که آش نذری را به من تعارف کرده بود، باید سارق اموالم باشد. همزمان با شکایت این مرد ماموران پایگاه پنجم پلیس آگاهی تهران تحقیقاتشان را آغاز کردند و به بازبینی از دوربینهای مداربسته در اطراف محل سرقت پرداختند که معلوم شد، پس از بیهوش شدن مرد میوهفروش دو مرد او را سوار خودرو کرده و با خود برده بودند. با به دست آمدن تصاویر سارقان فراری، جستوجوها برای یافتن آنها آغاز شد تا اینکه با گذشت هفت ماه از این ماجرا، ماموران رد مردی را بهدست آوردند که گوشی سرقتی شاکی در اختیارر وی بود. این مرد بازداشت و با انتقال به پلیس آگاهی بازجویی شد و به افسر تحقیق گفت: گوشی سرقتی متعلق به دوست برادرم است. با اعتراف وی، متهم اصلی تحت تعقیب پلیس قرار گرفت و او دستگیر شد. این متهم در بازجویی پلیسی ابتدا اظهاراتی ضد و نقیض مطرح کرد، اما در جریان تحقیقات اعتراف کرد با همدستی دو نفر از دوستانش به نام «وحید و میثم» معروف به «مارمولک» این سرقت را انجام دادهاند. با اعتراف وی، دو همدستش نیز تحتتعقیب قرار گرفتند و دو روز پیش بازداشت شدند. یکی از متهمان به افسر تحقیق گفت: آذر سال گذشته، تصمیم گرفتم با تعارف آش
مسموم از مردم سرقت کنیم. به همین خاطر سوار موتوری شدیم و شروع به گشتزنی کردیم تا شاید سوژه موردنظر را پیدا کنیم. بعد از دیدن مرد میوهفروش به او آش دادیم. پس از آنکه بیهوش شد، دو نفرمان سوار خودرویش شدیم و او را در همان حال با خودرویش در بزرگراه آزادگان رها کرده و پول، گوشی تلفن همراهش و هر چه اموال داشت را سرقت کردیم.
دیدگاه تان را بنویسید