سرویس اجتماعی فردا؛ محسن مهدیان: آقای زائری عزیز که الحمدالله هم نگاه بلندی به مسائل اجتماعی دارند و هم اهل استدلال و منطق هستند مدتهاست درباره حجاب موضع شاذی را مطرح می کنند که به نظر می رسد دارای یک اشکال اساسی «شناختی» است و ظاهرا هم مورد عنایت شان نیست. اخیرا هم فیلمی در شبکه اجتماعی شان منتشر کردند که نشان می دهد مامورین ناجا یک خانم کاملا بی حجاب را با اصرار و الحاح سوار خودروی پلیس می کنند و آقای زائری نوشتند: «با ترویج دین به سبک ترویج نماز مدیر چسب هل و ترویج حجاب گشت ارشاد، به خدا نیازی به آمریکا نداریم...»
دیدگاه پسران راجع به دختران بدحجاب چیست؟ اینجا بخوانید
آقای زائری روحانی خوش فکری است و اگر فرد دیگری غیر ایشان بود به حساب تالم خاطر ناشی از فیلم می گذاشتیم. اما نوشته های قبلی ایشان هم نشان می دهد، هیجانی نیستند و نگاه شان به گشت ارشاد همان است که نوشتند.
نقد به ایشان و این طرز فکر، فراتر از هیجان ناشی از فیلم است. مساله این است که ما چه فهمی از گشت ارشاد داریم؟
۱. اهم استدلال برادر زائری و هم فکران ایشان بدین نحو است:
یکم. مبارزه با حجاب اولویت اول نیست. اولیت اول مثلا مبارزه با فساد اقتصادی است.
دوم. بجای گشت ارشاد باید فرهنگ جامعه را اصلاح کرد و بی حجابی معلول است نه علت.
سوم. حجاب اجبار نیست.
واقعیت ماجرا این است که اشکال عمده این تحلیل، عدم تفکیک میان «حقوق فرد» با «حقوق جامعه» است. از این جهت علیرغم اینکه هر سه اشکال برادر زائری عزیز دقیق است اما هیچ ارتباط منطقی به گشت ارشاد ندارد.
۲. ایشان حجاب را یک امر فردی گرفتند و این بزرگترین خطای تحلیلی شان است که مدام نیز تکرار می شود. همین که حجاب را با نماز جماعت اجباری یکی دانستند، نشانه همین خطاست. واقعیت ماجرا اینطور است که آقای زائری عزیز تصور کردند قرار است با گشت ارشاد بی حجابی را باحجاب کنیم. حجاب دو وجه دارد امر فردی و حیث اجتماعی. گشت ارشاد را باید از حیثیت اجتماعی تحلیل کرد. به سخن دیگر اگر بحث از حجاب فردی باشد، طبیعی است که راهش گشت ارشاد نیست. اما گشت ارشاد صیانت از یک هویت اجتماعی است نه باحجاب کردن یک فرد. در همه جای عالم حق جامعه بر حق فرد اولی است؛ این از مسلمات حقوق بشرست. به قاعده دموکراسی نیز اگر خطای یک فرد به ضرر جامعه باشد باید مقابل آن ایستاد. از این منظر آیا بی حجابی و برهنه شدن در خیابان فارغ از ارزش گذاری دینی، خلاف دموکراسی نیست؟ از سوی دیگر مخالفان گشت ارشاد به این سوال ساده باید پاسخ دهند که بالاخره حجاب یک اصل دینی است یا خیر؟ اگر اصلی دینی است آنگاه جامعه اسلامی نسبت به این اصل دینی چه وظیفه ای دارد؟ اینجاست که باید گفت کار فرهنگی و زیربنائی و غیره سرجای خودش بااهمیت است و اولی است، اما ضرورت قهریه را نفی
نمی کند. مگر می شود امری را مذموم بدانیم اما قهریه را حذف کنیم؟
۳. از آقای زائری محترم باید سوال کرد اگر خانمی کاملا برهنه به خیابان آمد باید چه کرد؟ طبیعی است که می گویند باید برخورد شود. آیا با این برخورد می خواهند خانم سراپا برهنه را باحجاب کنند؟ خیر. می خواهند جامعه را صیانت کنند. اگر حین برخورد داد و فریاد کرد و یکی فیلم گرفت، بازهم نظرشان تغییر نمی کند. حالا باید پرسید معیار برهنگی چیست؟ ما تعیین می کنیم یا اسلام؟ چرا فکر می کنیم اگر زن یا مردی در خیابان کامل برهنه شدند خلاف است ولی اگر روسری اش را برداشت قابل تحمل است؟ با کدام حجت دینی؟ این حرف که مبارزه با حجاب مساله اصلی نیست هم حرف درستی است اما بازهم رد گشت ارشاد نیست. بله؛ مساله اصلی ما عدالت است و مبارزه با ظلم و چه و چه. کسی از گشت ارشاد به عنوان یک مساله اصلی دفاع نمی کند هرچند اگر حجاب را از جهت اثرش روی روان جامعه تحلیل کنید ضرورت ماجرا بیشتر و مساله متفاوت می شود؛ با این حال نقد گشت ارشاد ارتباطی به مساله اصلی و فرعیش ندارد. الان اگر همان خانم برهنه به خیابان آمد چه کنیم؟ برویم سراغ مبارزه بافساد اقتصادی؟ بله خنده دارست.
عامل افزایش التهاب جنسی در جامعه ! اینجا بخوانید
خلاصه اینکه ضرورت گشت ارشاد روشن است. از گشت ارشاد بجهت حیثیت اجتماعی اش دفاع کنیم و البته کارهای ناکرده زیربنائی در حوزه حجاب را هم مطالبه کنیم.
دیدگاه تان را بنویسید