خبرگزاری تسنیم: اخبار حوادث همیشه و در تمامی برهههای تاریخ مخاطبان «پَروپاقرصی» داشته و از دهههای گذشته تا به امروز همچنان در زُمره پربازدیدترین اخبار قرار داشته است، از سالیان دور نیز تعداد زیادی از خوانندگان، روزنامه را میخریدند تا صفحه حوادث آن را بخوانند. اکنون نیز با حضور خبرگزاریها و سایتهای خبری، هرروزه بخش قابل توجهی از پربازدیدترین اخبار هر رسانهای به اخبار حوادث تعلق میگیرد و صفحه حوادث روزنامهها همچنان پربازدید و پابرجاست. برای بازخوانی حوادث و پروندههای جنایی در دهههای گذشته بهسراغ اخبار حوادث یکی از روزنامههای کثیرالانتشار کشور در دهه 50 رفتیم و در قالب سلسله گزارشهایی به بازخوانی این پروندهها البته با ادبیات و «قلم حوادثنویسی» خاص آن ایام (بدون دخل و تصرف در نحوه تنظیم آن) میپردازیم. در ادامه به بازخوانی حوادث و وقایع جنایی هجده و نوزده مرداد 1355 میپردازیم. گوشبُر نگذاشت گوشش را ببُرند مردی که چندی قبل، شریکش در یک نزاع گوش او را با دندان کند و با این اتهام زندانی شد، بعد از آزاد شدن او از زندان همراه برادر و دوستانش به سراغ او رفت تا با کندن گوش شریک سابق، عمل او را تلافی
کند! این مرد که شاهرخ نام دارد دو سال قبل همراه محمد در «شادشهر قاسمآباد شاهی» به اشتراک یک خانه خرید، بعد از مدتی اقامت در خانه چون همراهانش هر روز با هم بگومگو داشتند محمد تصمیم به فروش خانه گرفت که با مخالفت شاهرخ روبهرو شد، کار این مخالفت به دعوا کشید و شاهرخ هنگام نزاع گوش او را با دندان کند. دادیار دادسرای ناحیه سه، محمد را به اتهام ایراد ضرب منجر به نقص عضو با قرار لازم زندانی کرد و شاهرخ وقتی دانست محمد با سپردن وجه نقد به طور موقت از زندان آزاد شده، همراه برادر و چند تن از دوستانش به سراغ او رفت. محمد که متوجه قصد شریک سابقش شد هنگام درگیری فقط مواظب گوشهای خود بود و هر چه با مشت و لگد و چوب او را زدند دست از گوشهایش برنداشت! محمد و همسرش که در این نزاع از چند ناحیه بدن مجروح شده بودند به پزشکی قانونی منتقل شدند و پزشک قانونی برای هر یک از آنها 12 روز طول درمان نوشت، پرونده همراه متهمان به دادسرای ناحیه سه تهران فرستاده شد و اسلامی دادیار دادسرا، مأمور رسیدگی به پرونده شد. خواستگار با چاقو به جان پسرخالهاش افتاد خواستار سمج چون با مخالفت برادرِ دخترِ مورد علاقهاش روبهرو شد در راه او کمین
کرد و با چاقو به جانش افتاد. خواستار که هوشنگ نام دارد چندین بار به خواستگاری ملیحه دخترخاله خود رفت اما هر بار با مخالفت پسرخالهاش قاسم روبهرو شد، او چون قاسم را تنها مانع ازدواج میدید به خیال خود برای از بین بردن این مانع با تهیه کارد، صبح خیلی زود از منزل خارج شد و برای اینکه شناخته نشود عینک دودی به چشم زد و به عنوان مسافر سوار تاکسی او شد. هوشنگ پس از طی مسافتی ناگهان با کارد به راننده (پسرخالهاش) حمله کرد و چندین ضربه به او زد و متواری شد. قاسم توسط چند عابر به بیمارستان سینا منتقل شد، با اعلام شکایت از سوی پدر قاسم، مأموران پاسگاه کلانتری 17 تهران دو روز بعد هوشنگ را دستگیر کردند و جهت رسیدگی همراه پرونده تنظیمی به دادسرای ناحیه سه تهران فرستادند، هوشنگ نزد دادیار به عمل خود اعتراف کرد و دادیار دادسرا او را به اتهام ایراد ضرب به وسیله چاقو بازداشت کرد. پیراهن «نو» انگیزه قتل خواهر بود در پی اعتراف حیدر به قتل خواهر پانزده سالهاش «نبات» پدر و عموی مقتول از زندان آزاد شدند. حیدر در مورد انگیزه قتل خواهرش گفت: چند روز قبل از ارتکاب جنایت شنیدم که خواهرم یک پیراهن تازه خریده است و وقتی که پدرم از
نبات پرسید پیراهن را چه کسی برای او خریده است نبات عصبانی شد و بعد از مشاجره با پدرم به خانه زمستانی ما رفت. دو روز بعد به دیدن خواهرم رفتم و پس از اینکه نبات را شکنجه دادم، با دست او را خفه کردم و جسدش را از یک درخت آویزان کردم. خبرنگار در گزارش خود میافزاید: با تحقیقاتی که در این باره صورت گرفت معلوم شد که نبات با فروش مقداری کره این پیراهن را برای خود خریده بود.
دیدگاه تان را بنویسید