چهار پیشنهاد ابلهانه و مضحک عضو سابق تیم مذاکرهکننده هستهای برای تعامل ایران و غرب
این مقاله نشان دهنده ذهنیتی است که چندسال روند مذاکرات را در اختیار داشت و با رویکردی منفعلانه با غرب بر سر میز مذاکره می نشست. ذهنیتی که فقدان آن در دوره جدید باعث پیشبرد منافع ملی شد و دستاوردهایی را به کف آورد که امروز «محقق مهمان در دانشگاه پرینستون» خواهان عقب نشینی از آنان است .
وی با طرح 4 فاز و مرحله برای تفاهم ایران با غرب بر سر موضوع هسته ای نوشته است: در فاز اول آن ایران غنیسازی ۲۰ درصد را متوقف کند و در نقطه مقابل و به طور همزمان ۱+۵ میلههای سوخت را به ایران داده و تحریمهای نفتی و بانک مرکزی تهران را تعلیق کند .
در فاز دوم وی پیشنهاد میکند که ایران کد ترتیبات اجرایی ۳/۱ را اجرا کرده و به سوالات آژانس درباره ابعاد نظامی پاسخ دهد. در نقطه مقابل هم ۱+۵ باید حق ایران برای داشتن انرژی هستهای تحت پادمان انپیتی را به رسمیت شناخته و تحریمهای سازمان ملل مرتبط با امور هستهای را تعلیق کند .
در فاز سوم وی پیشنهاد میکند که ایران اجازه بازرسی کامل به بازرسان آژانس از سانتریفیوژها داده و غنیسازی خود را محدود به تاسیسات موجود کند. ایران به عنوان گام اعتمادساز، سوختی را که برای مصارف داخلی استفاده نمیکند، در اختیار نداشته باشد. در عوض ۱+۵ تحریمهای یک جانبه در زمینه امور هستهای را تعلیق کرده و کالاهای غیرنظامی (نظیر کالاهای صنعت هواپیمایی) را رفع تحریم کند و با ایران در زمینه صنعت هستهای همکاری کند .
وی در فاز چهار پیشنهاد میکند به به منظور تضمین شفافیت بادوام، ایران پروتکل الحاقی و کد ترتیبات اجرایی ۳/۱ را مصوب کرده و همکاری خود را با آژانس به حداکثر رسانده و تا زمانی که ابهامات آژانس رفع نشده، ساخت تاسیسات جدید غنیسازی را متوقف کند. در مقابل ۱+۵ تمام تحریمهای سازمان ملل و یکجانبه علیه ایران را بردارد .
وی در عین حال تاکید کرده است که غرب باید از موضع توقف غنیسازی ایران عقبنشینی کند و آنرا بپذیرد.
این پیشنهادها در واقع چیزی جز یک عقب نشینی بنیادین نیست و مشخص نیست این مقولات ابلهانه که با منافع ملی ایران در تضاد است چگونه قابلیت این امر را یافته است که در یک جریده آمریکایی به نشر برسد . در این مقاله وی پیشنهاد می کند که ایران دست از غنی سازی 20 درصدی بردارد. در حالی که این امر در شرایطی برای ایران به دست آمد که منازعه هسته ای به نقطه اوج خود رسیده بود و ایران با ایستادگی در حقوق خود و در چارچوب منافع ملی توانست این مرحله دشوار را پشت سر بگذارد. بنابراین چه دلیلی دارد وقتی که ایران در موضع قدرت است از حقوق خود کوتاه بیاید و در ازای لغو تحریم هایی که تاکنون هیچ اثری بر پیشرفت هسته ای آن نگذاشته است غنی سازی 20 درصدی را رها کند؟ در ثانی چه تضمینی وجود دارد که همانند توافقنامه تهران و آنکارا و برزیل غرب با بر هم زدن بازی در میان راه منکر تعهدات خود نشود؟
وی در عین حال به نحوی مضحک می گوید غرب میله های سوخت را در اختیار ایران بگذارد . یعنی ایران چیزی را که خود دارد با موضعی ضعیف از غرب طلب کند !
مضحک ترین و ابلهانه ترین پیشنهاد وی اجرایی کردن کد ترتیبات اجرایی ۳/۱ است . مطابق این بند بازرسان آژانس حق داردند از هر جا که بخواهند بحتی از کلیه اماکن نظامی ایران به بهانه ابهام زدایی بازرسی کنند. این امر بدان معناست که ایران سیادت قانونی و ملی را یکسره در اختیار غرب بگذارد و ایضا تجربه های پیشین را که جاسوس های سرویس های امنیتی غرب در پوشش بازرسان آژانس به ایران می آمدند فراموش کند !
نکته مهم تر مقاله موسویان اما پذیرش تحریم های غرب به عنوان یک «راهکار قانونی» است . تحریم هایی که از بن و اساس مخالف قوانین بین المللی است در این مقاله به عنوان امری بدیهی که از طرف غرب اعمال شده و می توان در باب آن مذاکره کرد به رسمیت شناخته شده است. بدین معنا که موسویان پاسخ نداده است که ایران که از حقوق قانونی خود در منشور ملل متحد و آیین نامه آژانس بهره برده چرا باید با تحریم مواجه شود؟
به هر روی این امر نشان دهنده ذهنیتی است که چندسال روند مذاکرات را در اختیار داشت و با رویکردی منفعلانه با غرب بر سر میز مذاکره می نشست. ذهنیتی که فقدان آن در دوره جدید باعث پیشبرد منافع ملی شد و دستاوردهایی را به کف آورد که امروز «محقق مهمان در دانشگاه پرینستون» خواهان عقب نشینی از آنان است .
دیدگاه تان را بنویسید