روزنامه جوان؛ بهزاد خسروی: از زمانی که علم مدیریت به عنوان یک علم بین رشتهای در حدود یکصد سال پیش پا به عرصه وجود گذاشت، شاهد تحولات چشمگیری بودهایم؛ از مکتب مدیریت علمی که شروع آن توسط فردریک تیلور تا مکتبهای روابط انسانی، سیستمی و اقتضایی که همگی در عین حال که موضوعات بسیار زیادی را مورد بحث قرار دادهاند، در یک عامل کلیدی تحت عنوان «پرورش مدیران جسور، مبتکر، خلاق و ریسکپذیر» مشترک بودهاند. با این حال در اکثر کشورها بهخصوص کشورهای G۲۰ موضوع جانشینپروری به عنوان قانون از جانب دولتها از پشتوانه حقوقی و اجرایی خوبی برخوردار بوده است. در اواسط قرن بیستم اکثریت قریب به اتفاق دولتمردان دارای میانگین سنی بالایی (حدود ۷۰ سال) بودند که بالطبع کسب تجربه و مهارتها در آن زمان به کندی صورت میگرفت، اما امروزه به لطف زایشهای علمی با افزایش سرعت انتقال تجربه، سن دولتمردان به ۴۰ تا ۵۰ سال کاهش پیدا کرده است. از اوایل انقلاب شکوهمند اسلامی تاکنون تقریباً ۵ هزار مدیر ارشد در قالب وزیر، استاندار، مدیران کل و مدیران صنایع بزرگ، همچنان در رأس مدیریت کشور قرار دارند که کنتور ۳۰ سال اول اکثر آنها به اتمام رسیده
است و اکنون در حال گذراندن ۳۰ سال دوم مدیریت خود هستند. از دیدگاه اندیشمندان و مدیران ارشد دولت، بحران آب، کند بودن جذب سرمایهگذاری، بحران نظام بانکی و رکود اقتصادی چالشهای اساسی دولت هستند. براساس تحقیقات و پژوهشهای صورت گرفته به ضرس قاطع میتوان گفت: بارزترین ابر چالش حال حاضر و آینده دولتها بحران نیروی انسانی تربیت یافته برای جانشینی مدیران کنتور دومی کنونی است. با این حال هیچ رهبر و مقام عالی در دنیا به اندازه مقام معظم رهبری در زمینه تدوین استراتژی جامع برای تربیت و جذب جوانان، دغدغه نداشته است که اثبات این موضوع در ابلاغیههای ایشان به دولت کاملاً مشهود است. برای عبور از این گذار و رشد اقتصادی و صنعتی براساس فرمایشات مکرر مقام معظم رهبری نیازمند به کارگیری جوانان مبتکر، انقلابی، ریسکپذیر و جهادی هستیم. متناسباً رئیسجمهور محترم ابراز داشتند که «تأکید کردهایم وزرا و استانداران حداقل دو نیروی جوان را به عنوان مشاور یا مدیر به کارگیری کنند» در این راستا این موضوع در دستور کار دولت قرار گرفت که مدیران ارشد کشور دستیاران جوان داشته باشند تا دستیاران جوان با انرژی مضاعف، با نگاهی نو به نظام مدیریتی
کشور وارد شوند و بتوانند هماهنگ با نوآوریهای جهانی در مدیریتهای سازمانی، تغییرات محسوسی را در کشور ایجاد کنند. بعد از دستور آقای روحانی مشخص شد برخی از وزرا و استانداران یک یا دو نیروی جوان کمتر از ۳۵ سال را بدون تجربه کافی و از بین ژنهای خوب بهعنوان مشاور تعیین کردهاند که متأسفانه ایرادات زیادی به این ساز و کار وارد است. مثلاً اینکه اگر جوانی که به عنوان مشاور منصوب شده است، اگر قرار است مشاوره بدهد، چون تجربه مدیریتی در این سطح را ندارد قطعاً قادر به این کار نیست و اگر قرار است مشاوره بگیرد، شایسته است آن جوان به عنوان وزیر، استاندار یا مدیرکل معرفی شود که امکان انتقال تجربه وجود داشته باشد و ایراد دیگر اینکه تاکنون هیچ طرح و برنامه مدونی از جانب سازمان برنامهریزی کشور و سازمان امور استخدامی برای ایجاد لایحه یا قانون جانشینپروری حتی به صورت شفاهی مطرح نشده است. با این تفاسیر نظام شایستهسالاری و جانشینپروری با دستور و بخشنامه، نهتنها حل نمیشود بلکه از سیر اصلی خود نیز خارج میشود. در نظام مدیریت کشور تقریباً میانگین سنی مدیران کلان کشوری از مرز ۶۳ سال گذشته است؛ مدیران کنتور دومی از نظر روحی
و روانی آمادگی لازم برای تعامل با جوانان را ندارند. شاید بارزترین ویژگی این مدیران به لحاظ سنی، اوج روحیه محافظهکاری است که این امر شاید به دلیل مقاومت آنها در مقابل مطرح شدن طرح جانشینپروری، انتقال تجربه به نسل بعد را با چالش اساسی روبهرو کند. شنیدههای زیادی در انتخاب استانداران مطرح بود که استانداران دولت دوازدهم باید قبلاً استاندار بوده باشند. اگر قرار باشد استانداران نیز برای انتخاب مدیران، همین حکم را اجرا کنند آن وقت این چالش در سالیان آتی به معضلی لاینحل برای دولتها تبدیل خواهد شد. به نظر نگارنده به دلایل ذیل دولتمردان در به کارگیری مدیران کنتور دومی با شکست روبهرو شدهاند. - انقلاب شکوهمند اسلامی توسط جوانان پیرو خط امام به ثمر رسید. - با تلاش مدیران جوان، هشت سال جنگ تحمیلی و عملیات بازسازی کشور بعد از جنگ به بهترین شکل ممکن مدیریت شد. - با مدیریت جوانان میزان تورم و فساد در زمان جنگ تحمیلی در کمترین میزان ممکن بود، در حالی که در زمان جنگ جهانی اول و دوم این آمار در کشورهای درگیر جنگ سرسامآور بود. - عدم به کارگیری مدیران جوان باعث افزایش چشمگیر فرار مغزها از کشور شده است. در نتیجه نظام
جانشینپروری با دستور یا استخدام چندین جوان از نوع ژن خوب مرتفع نمیشود، بلکه باید طرح جامع آن با الگوبرداری از کشورهای موفق (کرهجنوبی و ژاپن) تدوین شود و در کمترین زمان در کشور به مرحله اجرا درآید. نگارنده با توجه به تجربههای اجرایی و پژوهشی که در زمینه طراحی نظام جانشینپروری دارد، امیدوارست این دغدغه به عنوان ابر چالش پیش روی دولت مقبول افتد و در این زمینه چارهاندیشی نظاممند صورت گیرد.
دیدگاه تان را بنویسید