گفتوگوی «فردا» با امانالله قراییمقدم
مردمی که با فقر زندگی میکنند، نمیتوانند رضایتمند باشند
یک استاد دانشگاه و جامعهشناس گفت: باید برای بازگشت اعتماد عمومی و رفع زمینههای نارضایتی تلاش کرد.

گروه سیاست سایت فردا: اگر با هر کس در جامعه سخن بگوییم از چیزی گلایه میکند؛ یکی از مشکلات اجتماعی میگوید، دیگری از مسائل سیاسی رضایت ندارد، آن یکی مشکلات آموزشی را مهم میداند و صدالبته بسیاری میگویند که وضعیت اقتصادی این روزها به گونهای است که تأمین حداقلهای زندگی هم سخت شده است. حالا پرسش آن است که رضایتمندی عمومی چگونه ایجاد میشود و اقتصاد در میزان رضایتمندی مردم تا چه میزان مؤثر است؟
امانالله قراییمقدم، استاد دانشگاه و جامعهشناس، درباره این موضوع به «فردا» گفت: «رضایتمندی یک از عوامل اصلی سرمایه اجتماعی است. از نظر جامعهشناسان مهم معاصر، رضایتمندی یک پدیده تام است؛ یعنی فقدان شرایط مساعد اقتصادی یکی از عوامل نارضایتی است و عوامل متعدد دیگری مانند تبعیض، رانت، روابطمداری، عدم اجازه نقد و دهها مؤلفه دیگر همه و همه باعث ایجاد نارضایتی میشود».
او ادامه داد: «متأسفانه جامعه کنونی به خودی و غیرخودی تقسیم شده است؛ هرکه موافق حرف بزند، میشود خودی و هرکه نقدی کند، غیر خودی محسوب میشود. همه اینها باعث ایجاد نارضایتی است. اکنون میزان خشونت اجتماعی بالا رفته است و انواع آسیبهای اجتماعی را شاهد هستیم. وقتی مردم هر روز فقیر و فقیرتر میشوند، طبیعی است که جامعه خوشحالی را شاهد نباشیم».
این جامعهشناس همچنین بیان کرد: «اگر بناست که جامعه رضایتمندی را داشته باشیم، باید یک به یک زمینههای نارضایتی را برطرف کنیم. وقتی جامعه با شکاف عمیق طبقاتی روبهرو میشود، وقتی میبیند که توزیع ثروت عادلانه نیست و وقتی به نظراتش اهمیتی داده نمیشد، ناراضی میشود. نارضایتی که ارثی، ذاتی و نژادی نیست و به تدریج در بستر عوامل اجتماعی ایجاد میشود. اعتماد دو نوع است؛ یکی افقی که بین مردم است و اکنون آن هم ضعیف شده و یکی هم عمومی، میان مردم حاکمیت که آن هم نزولی است؛ بنابراین باید برای بازگشت اعتماد عمومی و رفع زمینههای نارضایتی تلاش کرد».
قراییمقدم در پایان درباره تأثیر مشکلات معیشتی بر نارضایتی مردم گفت: «اقتصاد اصل است و به قول مارکس زیربناست. تصور کنید یک میز آهنی وجود دارد و روی آن برادههای آهن است. یک آهنربا که زیر میز بگذارید و حرکت دهید، همه برادهها با آهنربا حرکت میکنند. آن میز جامعه است، آن برادهها مشکلات فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و... است و آن آهنربا که همه اینها را حرکت میدهد، اقتصاد است. شاید این نگاه قدری مطلقانگارانه باشد که همهچیز اقتصاد است و حتی مارکس هم اواخر عمرش گفت خودآگاهی هم در کنار اقتصاد مهم است اما حتما مردمی که با فقر زندگی میکنند و مشکلات انبوده اقتصادی دارند، نمیتوانند به معنای واقعی زندگی کنند، آنها از شادبودن دور میشوند و حتما نمیتوانند رضایتمند باشند».
دیدگاه تان را بنویسید