رضایت عراقچی و ویتکاف

کد خبر: 1353062

ایران و آمریکا، مذاکره عمان را سازنده دانستند و از برگزاری دور دوم این مذاکره‌ها در شنبه هفته آینده خبر دادند

رضایت عراقچی و ویتکاف

 با رسیدن زمان حساس مذاکرات میان ایران و ایالات متحده در مسقط، نگاه‌ها به نتایج احتمالی این گفت‌وگوها دوخته شده است. سوال اصلی آن است که آیا این مذاکرات می‌تواند گره‌های پیچیده خصومت چند دهه‌ای میان تهران و واشنگتن را بگشاید یا تنها فصلی جدید از تنش‌ها را رقم خواهد زد؟ با افشای خبر برگزاری مذاکرات توسط دونالد ترامپ، محور اصلی بحث‌ها در ایران بر غیرمستقیم بودن مذاکرات متمرکز شد. درحالی‌که این مسأله بیشتر جنبه شکلی دارد و برای عبور از ممنوعیت مذاکره طراحی شده، پرداختن افراطی به آن باعث شد تا مسائل محتوایی کمتر مورد توجه قرار گیرد.

پاسخ قطعی به این سوال منفی است. حتی در صورت اعلام توافق برای ادامه مذاکرات، عمق کدورت‌ها و سابقه دشمنی به حدی است که پایان این مسیر به نسل دیگری از دیپلمات‌ها موکول خواهد شد. بااین‌حال، امروز ممکن است شاهد تکانه‌ای روانی جدی باشیم، حتی اگر دستاورد فنی مشخصی حاصل نشود. در صورت توقف مذاکرات، این وضعیت نباید به منزله پایان گفت‌وگوها تلقی شود. در واقع، اگر طرف آمریکایی بر حذف کامل برنامه هسته‌ای ایران پافشاری کند، شاهد یک وقفه جدی خواهیم بود؛ اما اگر این خواسته صرفا ابزاری برای چانه‌زنی باشد، مذاکرات به‌ سرعت قابل احیاست.

نشانه‌های پیشرفت: از حذف تا نظارت

اظهارات اخیر مقامات آمریکایی نشان می‌دهد که خواسته حذف برنامه هسته‌ای به نظارت تقلیل یافته است. ایران نیز تنها درباره پرونده هسته‌ای آمادگی گفت‌وگو دارد. اقدامات تهران در محدودسازی نظارت‌ها عمدتا برگشت‌پذیر بوده‌اند و در صورت دریافت تضمین‌های متقابل، قابل بازبینی خواهند بود.

در این دور از مذاکرات، ایران به صراحت اعلام کرده که ورود به مباحث موشکی و منطقه‌ای را نمی‌پذیرد. این خط قرمز برخلاف تجربه برجام، به‌طور شفاف ترسیم شده و فعلا مورد چالش قرار نگرفته است.

توافق موقت؛ انتخاب هوشمندانه

با توجه به برگشت‌ناپذیر بودن برخی تعهدات ایران و زمان‌محور بودن تعهدات طرف مقابل، منطقی‌ترین گزینه برای ایران توافقی موقت و مرحله‌ای است. مدل «فریز در برابر فریز» مشابه توافق ژنو، در این شرایط می‌تواند راه‌گشا باشد.

اروپا، غایب بزرگ میدان

یکی از نکات جالب توجه در مذاکرات اخیر، حذف کامل اروپا از روند گفت‌وگوهاست؛ اتفاقی که خواست ترامپ بوده و طرف ایرانی نیز مخالفتی با آن نشان نداده است. تصور غالب این است که در صورت پیشرفت مذاکرات، اروپا ناگزیر از ورود به عرصه اقتصادی ایران خواهد شد.

برخلاف گذشته، امروز تنها رژیم صهیونیستی در زمره مخالفان فعال توافق قرار دارد. کشورهای منطقه‌ای نظیر عربستان و امارات، بیش از آنکه مخالف باشند، نگران تبعات جنگ برای اقتصاد خود هستند. به نظر می‌رسد حتی ترامپ نیز صهیونیست‌ها را از این دور مذاکرات کنار گذاشته است.

هم‌صدایی داخلی؛ برگ برنده دیپلماسی

در داخل ایران، اجماع خوبی میان تصمیم‌گیران و تصمیم‌سازان درباره روند مذاکرات وجود دارد. مسعود پزشکیان نیز با پرهیز از دوقطبی‌سازی، فضای آرام و عقلانی برای پیشبرد مذاکرات فراهم کرده است؛ مسیری که در زمان ریاست‌جمهوری حسن روحانی تجربه نشده بود.

اعتماد به عراقچی؛ دیپلماتی با پشتوانه

رهبری تیم مذاکراتی توسط سید عباس عراقچی که تجربه، هوشمندی و حمایت مقامات عالی را پشت سر دارد، از نکات قوت مذاکرات اخیر است. حملات برخی گروه ها علیه او، بی‌اساس و دور از واقعیت تلقی می‌شود.

چه مذاکرات به پیشرفت منجر شود و چه دچار سکته‌ای موقت شود، کشور در آستانه ورود به فاز جدیدی از تعاملات دیپلماتیک است. رویکرد هوشمندانه، تدریجی، غیرهیجانی و مبتنی بر اجماع ملی، می‌تواند فرصت‌های نوینی برای حل‌وفصل یکی از مهم‌ترین پرونده‌های سیاست خارجی ایران فراهم آورد. اکنون بیش از هر زمان دیگر، صبوری، انسجام و پرهیز از هیجان‌زدگی شرط موفقیت در این مسیر است.

مذاکره درباره سلاح هسته‌ای؟ فقط در صورت خلع سلاح در کل منطقه

یکی از نکات اساسی که در هرگونه مذاکره در مورد برنامه هسته‌ای ایران باید مورد توجه قرار گیرد، بحث عدالت در امنیت منطقه‌ای است. ایران بارها اعلام کرده که نه‌تنها به دنبال سلاح هسته‌ای نیست، بلکه از اساس ساخت، نگهداری و به‌کارگیری چنین سلاحی را خلاف فتوای رهبری و اصول انسانی می‌داند؛ اما اگر در میز مذاکره بار دیگر سخن از «نگرانی از ساخت بمب هسته‌ای توسط ایران» مطرح شود، این سوال پیش می‌آید که چرا در مورد دیگر بازیگران منطقه‌ای خصوصاً رژیم صهیونیستی، چنین حساسیتی وجود ندارد؟

اگر نگرانی از گسترش سلاح هسته‌ای واقعی و صادقانه باشد، ایالات متحده و غرب باید طرح خلع سلاح کامل منطقه خاورمیانه را پیگیری کنند؛ نه فقط اعمال فشار یک‌جانبه بر ایران.

ادامه وضعیت کنونی که تنها یک کشور در منطقه به سلاح هسته‌ای مجهز است و تحت هیچ نظارتی قرار ندارد، نشان‌دهنده یک استاندارد دوگانه و تبعیض آشکار است. در چنین شرایطی، ایران حق دارد از خود بپرسد که آیا فشارها بر برنامه هسته‌ای‌اش واقعا در راستای امنیت منطقه‌ای است یا تنها ابزاری برای محدودسازی توان و نفوذ ایران در منطقه.

مطالبات غیرمنطقی آمریکا؛ نشان مذاکره‌ نمایشی

اگر طرف آمریکایی در روند گفت‌وگوها درخواست‌هایی فراتر از عرف دیپلماتیک و الزامات فنی مطرح کند - مانند تعطیلی کامل صنعت هسته‌ای ایران یا پذیرش نظارت‌های نامتعارف - این به ‌خوبی نشان خواهد داد که دعوت به مذاکره صرفا نمایشی سیاسی بوده و هدفی جز القای عقب‌نشینی یک‌طرفه ایران نداشته 

است.

چنین رویکردی نه‌تنها اعتمادسازی نمی‌کند، بلکه مذاکرات را به بن‌بست خواهد کشاند و حتی می‌تواند افکار عمومی را نسبت به اصل گفت‌وگو بدبین کند. ایران نشان داده که اهل تعامل و گفت‌وگو است؛ اما مذاکره یک‌طرفه و تحمیلی را به هیچ‌وجه نمی‌پذیرد.

اکنون که گفت‌وگوها وارد مرحله‌ای حساس شده، باید روشن شود که طرف مقابل واقعا به دنبال توافق است یا صرفا به دنبال بهره‌برداری تبلیغاتی. اگر درخواست‌های غیرمنطقی مطرح شود و فشارهای ناعادلانه ادامه یابد، مشخص خواهد شد که هدف مذاکره، حل مسئله نیست، بلکه ادامه تنش با ابزار دیپلماتیک است. در مقابل، اگر آمریکا و متحدانش با واقع‌بینی و احترام متقابل پای میز گفت‌وگو بنشینند، مسیر برای یک توافق تدریجی و مرحله‌ای باز خواهد بود. راهی که تنها با انصاف، اعتمادسازی و پذیرش واقعیت‌های منطقه‌ای می‌توان آن را پیمود.

سلاح هسته‌ای؛ ابزار اتهام یا پوشش فشار سیاسی؟

واقعیت آن است که اتهام‌زنی هسته‌ای به ایران، سال‌هاست به ابزاری تکراری برای فشار سیاسی تبدیل شده است. درحالی‌که بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی بارها گزارش داده‌اند که هیچ نشانه‌ای از انحراف برنامه هسته‌ای ایران به سوی نظامی‌سازی وجود ندارد، برخی جریان‌ها در واشنگتن همچنان بر طبل تهدیدسازی از ایران می‌کوبند.

این در حالی است که رژیم صهیونیستی با وجود برخورداری از ده‌ها کلاهک هسته‌ای، نه‌تنها عضو پیمان عدم اشاعه نیست، بلکه حاضر به هیچ‌گونه شفاف‌سازی در خصوص برنامه‌های خود نیز نشده است. ازاین‌رو، اصرار بر محدودیت‌های مضاعف برای ایران، بدون مطالبه متقابل از سایر بازیگران منطقه‌ای، یک جانبداری آشکار و ناعادلانه محسوب می‌شود.

 مذاکره برای حل مسأله، نه نمایش برای افکار عمومی

اگر مذاکرات مسقط تنها بهانه‌ای برای نمایش دیپلماسی از سوی دولت آمریکا باشد - آن هم در آستانه انتخابات یا برای کنترل افکار عمومی داخلی - ایران نباید وارد بازی تبلیغاتی شود که نتیجه‌ای جز تکرار شکست‌های گذشته ندارد. مذاکره واقعی باید بر اساس احترام متقابل، توازن تعهدات و منافع دوجانبه باشد.

در غیر این صورت، توافقی حاصل نمی‌شود و صرفا انرژی و اعتبار دیپلماتیک ایران مصرف خواهد شد، بی‌آنکه طرف مقابل قدمی جدی بردارد. همان‌گونه که تجربه برجام نشان داد، هرگاه تعهدات طرف مقابل روی کاغذ مانده و عملیاتی نشده، هزینه آن تنها بر دوش ایران بوده است.

نقش ایران در ترسیم مسیر آینده

اکنون و در این مقطع حساس، ایران با تکیه بر تجربه، مشروعیت حقوقی و دست بالای فنی و سیاسی خود می‌تواند تعیین‌کننده مسیر مذاکرات باشد. اصرار بر توافق موقت، مرحله‌ای و قابل راستی‌آزمایی، نه نشانه ضعف، بلکه نشانه عقلانیت و پیش‌بینی آینده است. ایران می‌داند که اگر خواسته‌های طرف مقابل، معقول و در چارچوب حقوق بین‌الملل باشد، هیچ‌گاه از گفت‌وگو طفره نخواهد رفت.

اما اگر همان‌طور که برخی شواهد نشان می‌دهد، آمریکا به‌ دنبال تحمیل توافقی از جنس دیکته‌نامه سیاسی باشد، ایران نیز باید با قاطعیت اعلام کند که این راه، نه به توافق می‌رسد و نه به امنیت منطقه.

آغاز یک فرآیند یا افول یک تکرار؟

از مذاکرات امروز در مسقط شاید نتوان انتظار معجزه داشت؛ اما می‌توان آن را نقطه‌ عزیمت به سمت فرآیندی سازنده و متوازن دانست به شرط آنکه طرف آمریکایی صداقت، انصاف و واقع‌بینی را جایگزین فشار، تهدید و رفتارهای یک‌جانبه کند.

در نهایت، اگر غرب و آمریکا واقعا به دنبال ثبات و امنیت پایدار در منطقه هستند، راهی جز پذیرش منطق گفت‌وگو، کنار گذاشتن استانداردهای دوگانه و احترام به منافع مشروع دیگر کشورها وجود ندارد. در غیر این صورت، این دور هم تنها یکی دیگر از بازی‌های نمایشی خواهد بود که بیش از آنکه مسأله‌ای را حل کند، بی‌اعتمادی را عمق می‌بخشد.

 میانجی‌گری عمان؛ نشانه‌ای از اراده واقعی برای صلح؟

درحالی‌که تحلیل‌ها درباره هدف و نتیجه مذاکرات مسقط همچنان در جریان است، روایت رسمی وزیر خارجه عمان از دیدار سه‌جانبه، به وضوح تصویر متفاوتی از فضای مذاکرات ارائه می‌دهد؛ فضایی که برخلاف گمانه‌زنی‌های رسانه‌ای، «دوستانه»، «سازنده» و در مسیر «نزدیک‌سازی دیدگاه‌ها» توصیف شده است.

بدر بن حمد البوسعیدی در پیامی که از طریق شبکه اجتماعی ایکس منتشر کرد، اعلام کرد: «باعث افتخار است که میزبان وزیر امور خارجه ایران و فرستاده ویژه رئیس‌جمهور آمریکا بودیم و برای آغاز روند گفت‌وگو به‌ منظور دستیابی به توافقی عادلانه و الزام‌آور، میانجی‌گری کردیم.»

تأیید رسمی آغاز مسیر گفت‌وگو

برای نخستین‌بار، یک مقام رسمی از سطح وزیر خارجه، به ‌صراحت از «میانجی‌گری» برای آغاز روند مذاکره سخن گفته است. این یعنی برخلاف همه حاشیه‌سازی‌ها درباره «فرم» مذاکره (مستقیم یا غیرمستقیم) آنچه عملا اتفاق افتاده ورود به یک فرآیند دیپلماتیک رسمی و هدفمند است.

 انتخاب عمان؛ انتخاب هوشمندانه دو طرف

عمان با سابقه‌ای روشن در میانجی‌گری‌های موفق، بار دیگر نقش بی‌طرف و مؤثر خود را در منطقه ایفا کرده است. انتخاب مسقط از سوی هر دو طرف، نشانه آن است که اراده‌ای واقعی برای بازکردن مسیر تفاهم وجود دارد. فضایی که البوسعیدی آن را «دوستانه» خوانده، برخلاف سال‌های پرتنش گذشته، روزنه‌ای تازه برای اعتمادسازی قلمداد می‌شود.

 تأکید بر توافق «عادلانه و الزام‌آور»

واژه‌هایی که وزیر خارجه عمان در این روایت به ‌کار برده، با دقت انتخاب شده‌اند. تأکید بر «عدالت» به این معناست که توافق احتمالی نمی‌تواند صرفا خواسته‌های یک‌طرفه واشنگتن را تأمین کند. همچنین الزام‌آور بودن توافق به معنای تعهد واقعی طرفین به اجرای آن است، نه تکرار تجربه برجام که طرف مقابل تنها روی کاغذ پایبند ماند.

 نیت مشترک برای صلح و ثبات منطقه‌ای

از نگاه عمان، هدف این تعامل تنها حل یک پرونده دوجانبه نیست، بلکه حرکتی در مسیر امنیت و ثبات منطقه‌ای و جهانی است. این جمله بسیار کلیدی است، زیرا نشان می‌دهد که اگر مذاکرات موفق شود، تأثیر آن فراتر از ایران و آمریکا خواهد بود و توازن ژئوپلیتیکی جدیدی در منطقه ایجاد خواهد کرد.

آرامش قبل از تصمیم؟

آنچه از روایت عمان برمی‌آید، فضایی متفاوت با روایت‌های پرشور و گاه بدبینانه داخلی و غربی است. این تفاوت، می‌تواند ناشی از تعمد در حفظ آرامش و دور نگه‌داشتن روند از فشار رسانه‌ای باشد؛ اما از سوی دیگر، نشان می‌دهد که مسقط به‌مثابه یک نقطه اتصال بی‌طرف، همچنان توان آن را دارد که بازی دیپلماتیک پیچیده میان تهران و واشنگتن را به مسیر عقلانی هدایت کند.

اکنون توپ در زمین تصمیم‌سازان در تهران و واشنگتن است. اگر آن‌ها واقعا به آنچه در عمان آغاز شده، باور داشته باشند، می‌توان امیدوار بود که پس از سال‌ها تقابل و بی‌اعتمادی، نخستین گام‌های معنادار برای تفاهم، نه در فضای مجازی، بلکه بر میز مذاکره برداشته شده‌اند.

 نشانه‌های احتیاط‌آمیز از پیشرفت؛ مذاکرات آغاز شد، نه‌ فرسایشی، نه هیجانی

با پایان یافتن نخستین دور گفت‌وگوهای غیرمستقیم میان ایران و آمریکا در مسقط، حالا تصویر شفاف‌تری از فضای حاکم بر مذاکرات قابل ترسیم است. سید عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران در گفت‌وگو با صداوسیما ضمن اشاره به فضای محترمانه، آرام و تعاملی جلسه اول، تأکید کرد که هیچ رفتار یا زبان نامناسبی در جریان مذاکرات دیده نشده و هر دو طرف، اراده خود را برای ادامه روند با هدف دستیابی به توافقی متوازن نشان داده‌اند.

میانجی‌گری فعال عمان؛ ستون خیمه دور اول

آن‌گونه که عراقچی توصیف کرد، نقش بدر بن حمد البوسعیدی، وزیر خارجه عمان در این دور از گفت‌وگوها بسیار پررنگ بوده است. انتقال چهارباره پیام‌ها بین هیأت‌ها در زمان نسبتا کوتاه ۲.۵ ساعته، نشان‌دهنده پویایی و جدیت مذاکرات است، ولو اینکه گفت‌وگوها هنوز وارد جزئیات اصلی نشده باشد.

این تحرک بالا و تلاش برای انتقال دقیق مواضع طرفین، بیانگر آن است که میانجی‌گر عمانی نه صرفا ناظر، بلکه بازیگر مؤثر در صحنه دیپلماتیک فعلی است.

رفتار دیپلماتیک در برخورد کوتاه با طرف آمریکایی

یکی از نکات قابل‌توجه در روایت عراقچی، اشاره به سلام و علیک کوتاه و محترمانه با هیأت آمریکایی در هنگام ترک محل مذاکرات بود. درحالی‌که برخی جریان‌ها در داخل ممکن است هرگونه تماس حتی جزئی با طرف آمریکایی را زیر ذره‌بین ببرند، عراقچی با صراحت توضیح داد که احترام متقابل در چارچوب نزاکت دیپلماتیک رعایت شده است. این نوع مواجهه، نشان از بلوغ دیپلماتیک طرف ایرانی و حفظ شأن در عین تعامل دارد.

مرحله بعدی؛ عبور از گفت‌وگوی کلی به چارچوب عملیاتی

به گفته عراقچی، دور دوم مذاکرات قرار است شنبه هفته آینده برگزار شود، و در آن، طرفین وارد «چارچوب کلی توافق» خواهند شد.

هرچند محل دقیق آن هنوز نهایی نشده؛ اما به احتمال زیاد، باز هم عمان میزبان خواهد بود. این یعنی مذاکرات وارد مرحله‌ای از کلیات به سمت ساختار و محتوای فنی توافق خواهد رفت. مرحله‌ای که سخت‌تر، حساس‌تر و پرریسک‌تر است.

مذاکره فرسایشی؟ هرگز

از نکات کلیدی گفته ‌شده توسط عراقچی، تأکید او بر این بود که هیچ‌یک از دو طرف خواهان گفت‌وگوهای فرسایشی نیستند. این یک نشانه روشن است؛ هم از عزم سیاسی ایران برای نتیجه‌محور بودن مذاکرات و هم از شناخت درست تیم ایرانی نسبت به تهدید «طولانی شدن بی‌نتیجه مذاکرات» که تجربه تلخ آن در برجام بارها دیده شد.

وی همچنین گفت که ایران از اراده لازم برای رسیدن به توافقی بر پایه برابری برخوردار است. این عبارت به ‌خوبی ریشه در فلسفه دیپلماسی ایران دارد که تعامل را می‌پذیرد؛ اما بر پایه احترام متقابل و نه فشار و تهدید.

چشم‌انداز: مسیری دشوار اما روشن

نخستین دور گفت‌وگوها، همان‌گونه که عراقچی نیز اشاره کرد، صرفا آغاز راهی دشوار و فنی است؛ اما همین شروع، اگر با دقت و اراده واقعی ادامه یابد، می‌تواند پایه‌گذار مدلی جدید برای گفت‌وگو میان ایران و آمریکا باشد. مدلی که نه شبیه برجام صرف، بلکه ترکیبی از تجربه، انعطاف و واقع‌گرایی دیپلماتیک باشد.

اکنون همه‌ چیز به دور دوم مذاکرات گره خورده است؛ جایی که باید دید طرف آمریکایی، آیا همانند جلسه نخست، تن به گفت‌وگویی برابر و سازنده خواهد داد یا مسیر مطالبات نامعقول و یک‌سویه را در پیش می‌گیرد.

صبح نو

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها