چگونه میتوان مذاکره را از دوقطبی شدن نجات داد؟
بی اعتمادی به آمریکا، توشه سیاست داخلی نساختن از مذاکره و عدم التهاب اجتماعی می تواند از تکرار تجربه برجام جلوگیری کند

با آغاز دور تازهای از گفتوگوهای هستهای میان ایران و آمریکا با میزبانی عمان، توجه تحلیلگران نه فقط به محتوای مذاکرات، بلکه به ترکیب، لحن و فضای داخلی پیرامون مذاکرات جلب شده است. در این میان، یکی از مهمترین تفاوتهای این دور از گفتوگوها نسبت به ادوار پیشین، «غیرجناحی شدن فضای مذاکرات» است؛ تغییری که اگرچه در ظاهر ممکن است جزئی به نظر برسد؛ اما در عمل میتواند نقشی کلیدی در سرنوشت پرونده هستهای و نتایج آن برای کشور ایفا کند. تداوم این فضای غیر جناحی و حرکت به سمت مذاکره ملی حول دوری از انگ زنی سیاسی دو طرف و بی اعتمادی به آمریکا می گردد.
دولت جدید و اثرگذاری چهرههای میانهرو
نقش دولت در شکلگیری این فضای نسبتا آرام و غیرسیاسی، غیرقابل انکار است. حضور مسعود پزشکیان در جایگاه ریاستجمهوری که نه سابقه تندروی دارد و نه در اردوگاه جناحهای کلاسیک تعریف میشود، یکی از عوامل اصلی کاهش اصطکاک سیاسی در سطح داخلی بوده است. همچنین بازگشت سید عباس عراقچی به میدان مذاکره، بهعنوان چهرهای که هم در دولتهای اصولگرا فعالیت داشته و هم در دولت روحانی، از اهمیت نمادین و عملی بالایی برخوردار است. این ترکیب، اگرچه ممکن است در نگاه اول صرفا تکنیکی یا اجرایی جلوه کند؛ اما در عمل پیام سیاسی روشنی دارد: مذاکرات اینبار قرار نیست به ابزار منازعه سیاسی داخلی تبدیل شود.
شکاف درونی در اردوگاه اصولگرایان؛ از ماجرای حجاب تا صفبندیهای جدید
یکی دیگر از زمینههای مهم غیرجناحی شدن مذاکرات، شکافهای درون جریان اصولگراست که از بحرانهای اجتماعی اخیر بهویژه مسأله حجاب آغاز شد. در جریان این تنشها، چهرههایی چون نبویان فاصله خود را از جریان رادیکال اعلام کردند و به نوعی به «اصولگرایان میانه» نزدیک شدند. این شکاف باعث شد صدای دوقطبی سازان در برابر مذاکرات، دیگر از اجماع و قدرت سابق برخوردار نباشد. پیشتر در دوران برجام، مخالفت با مذاکره و توافق، چنان فضای پررنگی داشت که حتی مقامات رسمی دولت نیز زیر بار فشار آن قرار میگرفتند؛ اما اینبار، طیف بندی در اردوگاه اصولگرایان خود به فرصتی برای شکلگیری یک فضای تعاملیتر تبدیل شده است.
هشدار درباره برهمزنندگان فضا؛ سناریویی آشنا، بازیگرانی آشنا
درعینحال، همانطور که تجارب قبلی نشان دادهاند، همیشه جریاناتی وجود دارند که از برقراری ثبات و اجماع ناراضیاند. برخی چهرهها که سابقه روشنی در تخریب روندهای دیپلماتیک و تحریک افکار عمومی دارند، همچنان فعالاند و اینبار نیز تلاش میکنند با برجستهسازی گسلهای ایدئولوژیک، فضای توافق را ملتهب کنند. این جریانها معمولا با بهرهگیری از رسانههای خاص، تریبونهای رسمی و حتی عملیات روانی در فضای مجازی، تلاش میکنند مذاکرات را به میدان کشمکش سیاسی داخلی تبدیل کنند؛ امری که در گذشته نیز به شدت به فرآیند مذاکرات لطمه زده بود.
راهکارهای حفظ فضای غیرسیاسی: فراتر از لحن، نزدیک به محتوا
برای جلوگیری از تکرار آن تجربیات تلخ و حفظ فضای تعاملی کنونی، چند نکته کلیدی باید مورد توجه قرار گیرد. اولا حفظ حمایت عمومی و کاهش امکان تحریکپذیری افکار عمومی، منوط به دستیابی به دستاوردهای ملموس از مذاکرات است. اگر خروجی مذاکرات صرفا به تفاهمهای نمادین یا بیانیههای بدون ضمانت اجرایی ختم شود، مخالفان داخلی به سرعت آن را به «عقبنشینی بیفایده» تعبیر خواهند کرد و فضای تعامل از دست خواهد رفت.
ثانیا تجربه تلخ برجام نشان داد که اگر توافق به نام یک جناح خاص مصادره شود، جناح مقابل به مخالفت با اصل آن روی خواهد آورد، ولو اینکه در محتوا به نفع کشور باشد. بنابراین، لازم است توافق احتمالی در آینده، به شکلی کاملا «ملی» ارائه شود؛ از سوی تیمی با چهرههای متنوع و با تأکید بر منافع عمومی کشور نه پیروزی سیاسی جناح خاص. ثالثا قطبیسازی نهتنها فضای جامعه را شکننده میکند، بلکه در فضای دیپلماسی نیز موجب ناپایداری تصمیمات میشود. باید از دوقطبیهای «توافقطلب/تسلیمطلب» یا «مخالف توافق/انقلابی واقعی» پرهیز کرد و گفتوگوها را به مثابه «ابزار اعمال اراده ملی» معرفی کرد؛ نه نشانه ضعف یا سازش.
فرصتی جدید، مسئولیتی سنگین
اینبار، بیش از همیشه امکان دارد که مذاکرات هستهای بهعنوان یک پروژه ملی و نه جناحی دنبال شود. دولت کنونی با ترکیب متوازن خود، ظرفیت آن را دارد که گفتوگوها را در مسیر عقلانیت و تدبیر پیش ببرد؛ بهویژه اگر از اشتباهات دورههای گذشته پرهیز کند. بااینحال، حفظ این فضا آسان نیست و نیازمند ارادهای هماهنگ در سطوح مختلف حاکمیت، رسانه و نخبگان سیاسی است. اگر این فرصت از دست برود، تجربه تاریخی نشان داده است که مخالفان خارجی، به سرعت زمینههای شکست را فراهم خواهند کرد.
صبح نو
دیدگاه تان را بنویسید