تحلیلگر آمریکایی:وقاحت بی‌اندازه آمریکایی‌ها در حادثه هواپیمای مسافربری ایران

کد خبر: 1004230

«مارک گلن» با اشاره به نقض حقوق بشر توسط آمریکا گفت: نقش احتمالی عوامل صهیونیست در هدف قراردادن هواپیمای مسافربری ایران توسط ناو آمریکایی باید بررسی شود.

تحلیلگر آمریکایی:وقاحت بی‌اندازه آمریکایی‌ها در حادثه هواپیمای مسافربری ایران

خبرگزاری مهر: حقوق بشر مهمترین دستاوردی است که قدرتهای بزرگ از آن برای اعمال فشار بر سایر کشورها به منظور تحقق اهداف هژمونیک خود استفاده می‌کنند. بویژه در دهه‌های اخیر، دخالت ایالات متحده در مسائل مربوط به امنیت جهانی منجر به ناامنی، جنایت و کشتار افراد بی گناه شده است.

اگرچه دولت آمریکا ادعا می‌کند از حقوق بشر در جامعه بین المللی دفاع می‌کند و به بهانه حقوق بشر جنگ‌هایی را نیز به راه انداخته است اما در عمل حقوق بشر برای کاخ سفید فقط یک ژست سیاسی و ابزاری برای فشار بر سایر ملت‌ها است.

ایالات متحده برای دستیابی به اهداف و منافع خود از حقوق بشر به طور مستقیم یا از طریق سایر سازمان‌ها و سازکار های بین المللی برای مداخله در امور سایر کشورها و نقض امنیت ملی کشورهای مختلف از جمله ایران استفاده کرده است. با توجه به اینکه ششم تا دوازدهم تیر در ایران به عنوان هفته حقوق بشر آمریکا در نظر گرفته شده است، گفتگوی پیش رو را با مارک گلن، نویسنده و روزنامه نگار آمریکایی، ترتیب دادیم تا درباره این موضوع بیشتر بدانیم.

*پرواز ۶۵۵ ایران ایر یک پرواز مسافربری از پیش برنامه ریزی شده از تهران به مقصد دبی از طریق بندرعباس بود که در تاریخ ۳ ژوئیه ۱۹۸۸ توسط موشک سطح به هوای SM-2MR که از ناو جنگی وینسنس آمریکا شلیک شده بود، سرنگون شد. این حادثه که موجب اندوه بسیاری از ایرانیان شد، بار دیگر ادعای دروغین حقوق بشر ایالات متحده را تأیید کرد. با وجود اشتباهاتی که در سقوط هواپیما رخ داد، به خدمه وینسنس مدال اعطا شد. نظر شما در این رابطه چیست؟

این واقعیت که ۲۰۰ انسان بی گناه جان خود را بی دلیل از دست دادند و اینکه ایالات متحده نه تنها ازعذرخواهی بابت این تخطی سرباز زد، بلکه حتی با اعطای مدال افتخار به خدمه این ناو به گونه‌ای این حادثه را جشن گرفت، به طور بسیار قوی و واضح نقایص جدی اخلاقی و عقلانی موجود در روان سیاسی آمریکا را برملا می‌کند و به خوبی نشان می‌دهد که چطور این نقایص منجر به وضعیتی می‌شود که به راحتی هر انسان عاقلی را مات و مبهوت می‌سازد.

اما یادمان باشد که آمریکا که در واقع خواهر جوان‌تر و کمتر پیشرفته ی بریتانیای کبیر است، در واقع دنباله رو همان "سنت خانوادگی" است که قرن‌ها پیش آغاز شده است. انگلیسی‌ها و رفتارشان با ایرلندی‌ها، سرخپوستان آمریکایی و در واقع با همه ی مردمی که سیطره‌ی وسیع امپراطوری بریتانیا قرار داشتند، در تاریخ به دلیل موارد بسیاری از خشونت‌های دولتی که تا به امروز بی پاسخ مانده اند، به شدت بدنام هستند.

جنبه‌ی دیگر این مسئله که باید مورد توجه قرار گیرد این است که آیا مأمورین اسرائیلی، که می‌دانیم عمیقاً در پست‌های رده بالای ارتش آمریکا نفوذ دارند، سامانه‌های موشکی وینسنس را تحت کنترل درآورده باعث سقوط هواپیما شدند تا به این وسیله بین ایالات متحده و ایران جنگ شود، درست به همان روشی که رژیم اسرائیل در ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ موفق به ربودن هواپیماهای مسافربری شد و با انجام حملات تروریستی و آنچه جورج بوش " جنگ با تروریسم" نامید، پای آمریکا را به خاورمیانه باز کرد.

من فکر می‌کنم در این خصوص یک قانون جهانی وجود دارد و آن این است که قدرت آدم را فاسد می‌کند و قدرت مطلق آدم را مطلقاً فاسد می‌شود. ایالات متحده از جنگ جهانی دوم به بعد دیگر مجبور به پاسخگویی به کسی نشده است *ایالات متحده از یک سو ادعا می‌کند که از حقوق بشر دفاع می‌کند و از سوی دیگر خود بزرگترین ناقض حقوق بشر است. نحوه‌ی برخورد ایالات متحده با حقوق بشر از کشوری به کشور دیگر متفاوت است. نظر شما درباره رویکرد دوگانه‌ی آمریکا نسبت به حقوق بشر چیست؟

تجربه‌ی رو به رو شدن با چنین ظرفیتی از ریاکاری، چه در سطح فردی و چه جمعی، واقعاً ناخوشایند است. بدیهی است که هر نقصی زمانی که ریاکاری از قدرت و نفوذ نشأت می‌گیرد، بسیار بدتر می‌شود و ایالات متحده به هیچ وجه از این اتفاق مستثنی نیست. مشابه قدرتهای جهانی گذشته مانند رم، وقتی ملتی مثل ایالات متحده چنین سطح از قدرت را در اختیار دارد - چه نظامی، چه اقتصادی، چه سیاسی و غیره - دیگر نیازی به عذرخواهی نمی بیند، و برایش اهمیتی ندارد بدرفتاری‌هایی که با سایر کشورها می‌کند چقدر می‌تواند شرورانه و ناعادلانه باشد. اوضاع زمانی بدتر می‌شود که همین کشور شروع به توبیخ دیگر کشورها به خاطر نقض حقوق بشر می‌کند.

من فکر می‌کنم در این خصوص یک قانون جهانی وجود دارد و آن این است که قدرت آدم را فاسد می‌کند و قدرت مطلق آدم را مطلقاً فاسد می‌شود. ایالات متحده از جنگ جهانی دوم به بعد دیگر مجبور به پاسخگویی به کسی نشده است و این امر باعث شده است که آمریکا نسبت به موج عظیمی از عدالتخواهی که در مقطعی حتماً علیه اش بلند می‌شود، به تعبیر سیاسی و فرهنگی، ناشنوا و نابینا است. با زندگی اینجا در آمریکا و تماشای همه اینها از نزدیک، می‌شود دید که تاروپود آمریکا دارد از هم جدا می‌شود و روزی تمام پیکره‌ی سیاسی این کشور برهنه و در معرض دید همگان قرار می‌گیرد.

مشکلات نژادی وجود دارد، اما اینها بیشتر به خاطر نابودی عمدی خانواده‌های سیاهپوست و جامعه سیاه پوست به دست فرهنگ فاسد و فرسایشی است که توسط صهیونیست‌ها وبرترپنداران یهودایی ایجاد شده است که صاحب هالیوود هستند و آن را اداره می‌کنند *قتل جورج فلوید، مرد سیاه پوست غیرمسلح آمریکایی توسط پلیس آمریکا باعث اعتراض گسترده در این کشور شده است. این اقدام بار دیگر نژادپرستی نهادینه شده در لایه‌های ساختار سیاسی آمریکا را به نمایش گذاشت. با وجود ادعاهای ایالات متحده به عنوان مدافع حقوق بشر، فکر می‌کنید دلیل رفتار نژادپرستانه ی پلیس آمریکا با سیاه پوستان این کشور چیست؟

من قبول ندارم که نژادپرستی "سیستمی" در آمریکا وجود دارد، چون رئیس جمهور قبلی ما سیاه پوست بود. البته مشکلات نژادی وجود دارد، اما اینها بیشتر به خاطر نابودی عمدی خانواده‌های سیاهپوست و جامعه سیاه پوست به دست فرهنگ فاسد و فرسایشی است که توسط صهیونیست‌ها وبرترپنداران یهودایی ایجاد شده است که صاحب هالیوود هستند و آن را اداره می‌کنند. موسیقی، فیلم و سایر سم‌های مخرب ذهنی و روانی در قالب سرگرمی‌های مدرن نسل‌ها به طور مستقیم جوامع سیاه پوست را نشانه گرفته که نتیجه آن شده جنایت، خشونت، مواد مخدر، فحشاء، خانواده‌های از هم پاشیده، روح‌های در هم کوبیده شده، و غیره - بنابراین خشونتی که از طرف پلیس برای مقابله با این مسائل دیده می‌شود مشاهده می‌شود، اجتناب ناپذیر است. یادمان باشد که هرچند قتل جورج فلوید اتفاقی وحشتناک بود، و اگرچه او مسلح نبود، اما به خاطر ارتکاب جرم دستگیر شده بود.

البته منظور این نیست که نمی‌شود در طرز رفتار پلیس با سیاه پوستان و سایر اقلیت‌های غیر سفیدپوست در آمریکا بهبودی صورت گیرد، اما قبل از اینکه هرگونه بهبودی اتفاق بیافتد لازم است ابتدا این نفوذ فرسایشی سرگرمی‌های مدرن که خشونت، مواد مخدر، روابط جنسی و مواردی از این دست را ترویج کرده و ذهن سیاه پوستان، به ویژه جوانان، را مسموم می‌کند، از میان برداشته شود.

آمریکا، به عنوان سگ وحشی صهیونیست سعی در نابودی کشورهایی دارند که قرار نیست در امپراتوری جدیدی که صهیونیسم به دنبال دستیابی به آن است (Pax Judaica) جایی داشته باشند *در سالهای اخیر، ایالات متحده به بسیاری از کشورها از جمله عراق حمله کرده است و اوضاع را در آن کشورها و منطقه بدتر کرده است. این اقدامات آمریکا را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

مجدداً یاد آور میشوم که یک مؤلفه "دی ان ای سیاسی" در همه ی اینها وجود دارد و آن این است که ایالات متحده خواهر جوان‌تر و کمتر پیشرفته ی امپراتوری بریتانیا است که سابقه بسیار طولانی از برخورد متجاوزانه با دیگر کشورها و به خصوص آنهایی که منابع طبیعی سرشار داشته اند، دارد.

در مورد ایالات متحده و عراق اما باید بگویم که جنگ بر سر منابع نیست بلکه نتیجه تلاش گروه‌ها و افراد قدرتمند یهودی است که ابتدا از نفوذ خود در امپراتوری بریتانیا برای احیای رژیم اسرائیل از طریق اعلامیه بالفوراستفاده کردند واکنون با به کار گرفتن خواهر جوان‌تر و بی پرواتر انگلیس، یعنی آمریکا، به عنوان سگ وحشی صهیونیست سعی در نابودی کشورهایی دارند که قرار نیست در امپراتوری جدیدی که صهیونیسم به دنبال دستیابی به آن است (Pax Judaica) جایی داشته باشند. این امپراتوری نه تنها کل خاورمیانه، که به دنبال تصاحب کل دنیاست.

رهبران غرب که قرن‌ها پیش کنترل سیستم‌های مالی کشورهای خود را به این رژیم انگل-وار واگذار کردند، اکنون در برابر خواسته‌های این انگل، که شامل اعمال تحریم، جنگ و تمام فشارهای اقتصادی، نظامی و سیاسی علیه ملت‌هایی مانند ایران است، دیگر توانایی تصمیم گیری به نفع مردم خودشان را ندارند *فکر می‌کنید اقدامات آمریکا، شامل اعمال تحریم‌ها علیه ایران و ایجاد شرایط اقتصادی دشوار برای ایرانیان پس از خروج آمریکا از برجام، با ادعای این کشور به عنوان مدافع حقوق بشر سازگار است؟

به واقع تناقض شدیدی درمیان است. اینکه ایالات متحده از یک طرف خودش را مدافع حقوق بشر معرفی می‌کند و در همان حال سایر کشورها، از جمله ایران، را مجبور به پیروی از خواسته‌های سیاسی / اقتصادی خود کرده و به این ترتیب آنها را از حقوق حاکمیتی خود محروم می‌کند.

برای درک روشن‌تری از اوضاع، فکر می‌کنم لازم است در ذهن این رهبران سیاسی از جمله ترامپ که فکر می‌کنند تحریم‌ها و دیگر سازه‌های سیاسی سخت گیرانه برای حفظ وضعیت موجود که به نفع آمریکاست لازم است، نفوذ کنیم.

اینکه آمریکا با وجود «استقلال انرژی» که اخیراً در دوره ریاست جمهوری ترامپ بدست آورده هنوز وابسته به نفت خاورمیانه است، جای بحث ندارد. ثبات کل جهان صنعتی به خاورمیانه‌ای نسبتاً "باثبات" بستگی دارد و با توجه به اینکه بی ثباتی منجر به جنگ در بین کشورهایی می‌شود که دارای قدرت هسته‌ای هستند، حفظ این تعادل امری بسیار حساس است.

این امر بسیار حساس با حضور رژیم صهیونیستی در قلب خاورمیانه که از بی ثباتی منطقه سود می‌برد و از هر فرصتی برای جنگ افروزی استفاده می‌کند، پیچیده‌تر از قبل شده است. در کنار این اوضاع خطرناک، کشورهایی قدرتمندی مانند ایران هستند که موضع اصولی و محکمی در برابر این توده‌ی سرطانی موسوم به رژیم اسرائیل گرفته اند و به این ترتیب، وضعیت متشنج منطقه بدتر از هر وقت دیگری شده است.

و البته ما حتی راجع به اینکه رژیم اسرائیل مسلح به صدها سلاح هسته‌ای است و بر اهرم‌های اقتصادی / مالی غرب نفوذ ناگسستنی دارد هنوز حرفی نزده ایم.

بنابراین، رهبران غرب که قرن‌ها پیش کنترل سیستم‌های مالی کشورهای خود را به این رژیم انگل-وار واگذار کردند، اکنون در برابر خواسته‌های این انگل، که شامل اعمال تحریم، جنگ و تمام فشارهای اقتصادی، نظامی و سیاسی علیه ملت‌هایی مانند ایران است، دیگر توانایی تصمیم گیری به نفع مردم خودشان را ندارند.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها