حجازی: برای ایفای نقش «خولی» چشم و گوشم را بستم

کد خبر: 1016871

بازیگر نقش «خولی» در سریال «مختارنامه» گفت: نقش «خولی» بسیار سخت و حساس بود و از این جهت که مردم سالها است از این نقش ها تصویر ذهنی دارند، بازی کردن در قالب آنها می تواند شبیه راه رفتن روی لبه تیغ باشد.

حجازی: برای ایفای نقش «خولی» چشم و گوشم را بستم

خبرگزاری فارس: حرفه بازیگری به بازیگر اجازه می دهد تا خود را در اغلب موقعیت ها و شرایط مختلف قرار دهد و تجربه کند و به داشته هایش اضافه کند، اما همین بازیگری ممکن است از شما نزد مخاطب یک انسان منفور بسازد که تا همیشه چهره بدی را در ذهنش به خاطر بسپرد. «خولی»، «شمر»، «سنان»، «حرمله» از منفورترین شخصیت های تاریخ اسلام هستند و هر آنکه دوست دار اهل بیت باشد، بغضی به خصوص از این افراد دارد، چراکه هر کدام در شهید شدن شهدای کربلا از جمله امام حسین (ع) و حضرت علی اصغر نقش ویژه و به خصوصی داشتند.

تا به حال تنها سریال «مختارنامه» واقعه عاشورا و کربلا را به طور مستقیم روایت کرده است و به بازآفرینی نقش هایی که در آن صحرا در سپاه دشمن و امام قرار داشتند، پرداخته است.

«صدرالدین حجازی» بازیگری است که نقش «خولی» را در سریال «مختارنامه» به کارگردانی داوود میرباقری ایفا کرده است. بازیگری که معتقد است علیرغم ایفای نزدیک به 300 نقش هنوز نقش «خولی» یکی از ماندگارترین نقش هایی است که برای مردم بازی کرده است. با حجازی درباره سریال مختارنامه و نقش خولی و پیچیدگی ها و سختی هایی که این نقش می تواند برای یک بازیگر داشته باشد، گفت و گو کردیم.

** در حال حاضر مشغول چه کاری هستید؟

- چند ماهی است که مشغول بازی در سریال «جشن سربرون» هستم. فعلا من بازی ندارم تا چند ماه دیگر که لوکیشن گروه تغییر کند.

** نقش شما در این سریال چیست؟

- این سریال درباره زمان مشروطه است که فتح اله خان که آقای پاک نیت بازی می کند و شوکت خان که من بازی می کنم و نقش های اصلی دیگر که آقای محجوب و دیگر دوستان بازی می کنند. و من و آقای پاک نیت با هم بیشتر بازی داریم.

** تا به حال چنین نقشی را در کارنامه کاری تان تجربه کرده بودید؟

- بله دیگر در این ۵۰ سال نقشی نبوده که تجربه نکرده باشم. مخصوصا نقش خان زیاد بازی کردم.

** در این مدت در سینما یا تئاتر مشغول نبودید؟

- الان و با این شرایطی که هست واقعا نمی شود تئاتر و سینما هم کار کرد. جنس تئاتر نفس به نفس با مخاطب است و در شرایط کرونا واقعا نمی شود تئاتر کار کرد. الان تقریبا تمام هنرهای گروهی دچار مشکل شده است و افرادی که تولید انفرادی دارند به راحتی می توانند کار کنند اما ما که کارهای گروهی هنری داریم تقریبا کار کردن برایمان نشدنی است. درست است که می گویند تمام اصول و پروتکل های بهداشتی در سالن ها رعایت می شود، اما هر چقدر هم رعایت کنند باز هم تماشاگر امنیت روانی ندارد و با استرس نمی شود تئاتر دید و شاید حتی ندیدنش بهتر از دیدنش است. از طرفی هم مخاطب ریزش کرده و دیگر مخاطبی هم برای تئاتر نمانده و تئاتر مجازی هم که دیگر فایده ندارد چراکه تئاتر باید زنده و در کنار تماشاگرها اجرا شود.

** شما در کارنامه کاری تان کارهای بسیار و شاخصی دارید اما کاری که مربوط به مناسبت محرم است ایفای نقش شما در سریال مختارنامه است. فکر می کنم ایفای نقش شما در این سریال به ۱۵ سال پیش برگردد. چطور شد که این نقش را به شما پیشنهاد دادند؟

- همان زمان که آقای میرباقری با من درباره این سریال صحبت کرد چهار پنج نقش را به من پیشنهاد داد و از این تعداد ۴ تای آنها از قسمت اول تا ۴۱ بازی داشتند.

** می توانید به نقش ها اشاره کنید؟

- خیلی در خاطرم نیست چون برمی گردد به ده پانزده سال پیش. اما یادم هست نقش های مختلفی بود مثل سربازانی که در کنار مختار بودند.

** شما با شخصیت «خولی» آشنا بودید؟

- بله، از سال ها پیش به خاطر اینکه مطالعه های بسیاری در کتاب های تاریخ اسلام داشتم خولی را به خوبی می شناختم و این را هم می دانستم که شخصیتی ویژه و خاص است و آدم معمولی نیست و به همین دلیل به آقای میرباقری گفتم من نقش خولی را می خواهم بازی کنم. او گفت این نقش فقط یک اپیزود است و کوتاه است اما آن نقش هایی که به تو پیشنهاد دادم کل قسمت های سریال را بازی دارند اما من پای حرفم بودم و گفتم من این نقش را می خواهم. آقای میرباقری گفت زمانی که داشتم متن های سریال را می نوشتم هر جا به خولی رسیدم کنار اسمش نوشتم صدرا، یعنی خودم هم وقتی می نوشتم تو را دیدم. اما به هر حال می خواستم خودت هم تصمیم بگیری.

** اثرها و برکت های دستمزدی که گرفتید چه بود؟

- از نظر مادی دستمزد آنچنانی نگرفتم اما از نظر معنوی دستمزد بسیار خوبی گرفتم که واقعا استثنایی بود. بعد از پخش سریال یکروز آقای فلاح تهیه کننده با من تماس گرفت و گفت گروهی از فرانسه آمدند و با آقای میرباقری صحبت کردند و می خواهند با شما هم صحبت کنند. همانجا گفتم این همه بازیگر محوری، چرا من را انتخاب کردند؟ گفت می دانم اما خودشان به شما می گویند. این گروه به همراه مترجم شان آمده بودند. خلاصه که یکروز از صبح تا شب به منزل من آمدند و از اول تا آخر سریال مختارنامه را گذاشتند و هر پلانی که من بازی کرده بودم را نگه می داشتند و از حسی که در همان لحظه داشتم از من می پرسیدند و من هم تمام احساسی که در آن لحظه و زمان بازی کردن داشتم را برای آنها توضیح می دادم و آنها هم با دوربین فیلمبرداری ضبط می کردند. از آقایی که به عنوان مترجم با آنها آمده بود سوال کردم که برای ساخت فیلم یا مستندی دارند این سوال ها را می پرسند؟ و آن آقا گفت نه، این گروه درسی در دانشگاه دارند تحت عنوان اینکه یک نقش کوتاه اگر خوب ایفا شود، چطور می تواند در یک سریال بلند تاثیرگذار باشد تا یک نقش طولانی و گفت که از میان نقش هایی که در این سریال بازی می کردند شما را که نقش خولی را بازی کرده بودید انتخاب کردند. بعد از اینکه ضبط شان تمام شد از یکی از دوستانم شنیدم این فیلم هایی که از من گرفتند در کلاس های درسی شان پخش می کنند تا دانشجوها راحت تر بتوانند این موضوع را درک کنند.

** یعنی می خواهید بفرمائید شما بازتاب های بین المللی فراوان در این مدت دریافت کردید؟

- بله من دستمزدم را به این شکل گرفتم و دستمزد خوبی هم بود.

** ممکن است تعدادی بازیگرها دوست نداشته باشند در نقش های منفی اینچنینی بازی کنند چراکه این نقش ها آنها را در ذهن مخاطب منفور می کند. برای شما چطور بود و نگران نبودید؟

- حمل بر خودستایی نباشد مردم خیلی من را دوست دارند و کاری به نقشم ندارند و آنهم به دلیل رفتارم با مردم و مصاحبه هایی که انجام می دهم هست. از طرفی هر نقشی که بازی می کنم و می بینم منفور واقع شده متوجه می شوم که در آن نقش موفق بودم و خوب اجرایش کردم و همین باعث می شود تا لذت ببرم. در این سالها اصلا دنبال نقش مثبت نیستم و نمی گویم که نقش مثبت عیب دارد اما پیچیدگی و چند بعدی بودن نقش منفی را ندارد.

** گویا شاعر هم هستید؟

- بله من بیشتر از اینکه نویسندگی انجام دهم، شعر می گویم و روحیه شاعرانه و لطیفی دارم و شاید هم خیلی کودک هستم و بزرگ نشدم. اما زمانیکه نقش آدم خبیثی مثل خولی را ایفا می کنم و تماشاگر از من بدش می آید از کارم مطمئن می شوم. حتی یادم است چندین بار مردم در خیابان وقتی من را می دیدند فحش می دادند و متوجه می شدم که حتما از عهده این نقش به خوبی برآمدم که اینطور نزد مردم منفور شدم حتی خیلی ها گفتند ما شخصیت خولی را با شما شناختیم و به همین خاطر از ذهن مان بیرون نمی رود.

** تا به حال نقش مثبت بازی کردید؟

- بله یکبار این کار را انجام دادم و اتفاقا خوب هم شد اما خودم دوستش نداشتم. معتقدم اگر بازیگر قرار است در شرایطی که باید سیاه باشد، خوب سیاه باشد، قطعا همان فرد در سفیدی خوب دیده می شود.

** نقش «خولی» که شما در سریال مختارنامه بازی کردید، همان شخصیتی بود که در کتاب ها خوانده بودید و با او آشنایی داشتید؟

- کلیت ویژگی های شخصیت خولی در فیلم نامه دقیقا همانی بود که در کتاب ها خوانده بودم و جزئیات دیگرش همان هایی بود که خودم به نقش اضافه کردم. از جمله بارزترین خصیصه های او علی رغم رذالت و جنابت، عاشق پیشگی بود. همانطور که دیدید خولی شخصیتی عاشق پیشه داشت و به همین خاطر هم عاشق یک رقاصه می شود و تاوان عشقش را می دهد و قمارخانه ای باز می کند و آن زن نیز به خاطر همان قمارخانه همسرش می شود. در نهایت هم مامور حمل سر امام حسین (ع) از کربلا به کوفه شده و به دلیل بسته بودن قصر کوفه مجبور می شود یک شب سر امام (ع) را در تنور نگه دارد. از نظر شخصیتی و رفتاری او آدم سنگ دلی بود که خیلی هم اهل ریسک کردن بود. در هرحال ایفای چنین نقشی باید طوری در می آمد که مردم حس نفرت شان از این شخصیت منفی کم نشود و دقیقا عین تاریخ را بیان کند و من نیز باید به این شکل عمل می کردم و فکر میکنم اصلا سریال مختارنامه کلاس درس است.

** لحظه ای که سربازان مختار به قصد انتقام جویی سمت خانه خولی آمدند را به یاد دارید؟

- شاید خیلی از سکانس ها و خاطره هایشان در خاطرم نباشد، اما یادم است خولی دو همسر داشت یکی مومنه و اهل خدا و پیامبر (ص) و دیگری رقاصه. در سکانس دادگاه می بینید که هر دو همسرش در کنارش هستند و اتفاقا همان زنی که عاشقش بود او را فروخت و لو داد و علیه خولی شهادت داد. من سکانس دادگاه خولی را خیلی دوست دارم و خیلی خوب اجرا شد. با توجه به اینکه زن دومش او را تنها می گذارد یک طور حس دلتنگی و بی کسی دارد.

** با توجه به اینکه خولی سر امام حسین (ع) را یک شب در خانه اش نگه می دارد، برای بازی این سکانس چقدر خودتان را در قالب آن شخصیت قرار دادید؟ و آیا از این ماجرا اذیت نشدید؟

- من دیگر برای بازی در این نقش، در قالب همان آدم فرو رفته بودم و با همان تفکر و عشق، چشم و گوشم بسته شده بود و تنها نقطه نگاهم همانی بود که دنبالش بودم و برایم مهم نبود چه رفتارهایی دارم انجام می دهم و نتیجه اش چیست. دنیا و همان لحظه را می دیدم و به آینده فکر نمی کردم، دقیقا همان رفتارهایی که خولی را به آنجا رساند که آن اشتباه را مرتکب شد.

**واکنش ها بعد از ایفای این نقش چه بود؟

- شما نمی دانید گاهی اوقات که مردم من را در خیابان می بینند، حتی دیالوگ هایم را در این نقش و این سریال از حفظ هستند و چقدر قدردان این نقش هستند. همچنین بازی در این نقش را از همه نقش هایی که در این سالها بازی کردم بیشتر دوست دارم. حتی یک بار آقایی به من گفت هر بار که این سریال پخش می شود من می بینم و هر بار هم از دیدن سکانس هایی که شما بازی کردید لذت می برم و هر بار هم یک نکته جدید از شما و بازی تان می بینم. برایم عجیب است که تماشاگر خیلی این سریال را دوست داشته و به دلش نشسته است. از طرفی من هم مثل تمامی شیعیان شیفته اهل بیت خصوصا امام حسین (ع) هستم و از کودکی با حب اهل بیت بزرگ شدم.

** از طرفی نقش بسیار سختی هم بود که به شما سپرده شد.

- بله نقش بسیار سخت و بسیار حساسی بود و از این جهت که مردم سالها است از این نقش ها تصویر ذهنی دارند،بازی کردن در قالب آنها می تواند شبیه راه رفتن روی لبه تیغ باشد و اگر کمی کج قدم برمی داشتم خراب می شد و به همین خاطر خیلی باید از نقش مراقبت می کردم و خوشبختانه نتیجه خوبی داشت.

** با توجه به اینکه سکانس هایی که در این سریال بازی کردید زیاد نیست، دوست نداشتید تا سکانس هایتان بیشتر شود؟

- نه اصلا برایم مهم نبود چراکه اتفاقی که باید در آن نقش برایم افتاده بود. همیشه عرض نقش ها برایم مهم است و اگر نقش خوبی باشد طولش زیاد برایم مهم نیست.

** و همین هم باعث می شود تا این نقش بعد از سالها مورد استقبال مردم قرار بگیرد و نزد خودم و مخاطب ماندگار شود.

- بله واقعا همین طور است.

** کدام یک از سکانس هایی که در این سریال بازی کردید برایتان ماندگار شد؟

- یکی سکانسی بود که ماموران مختار به دنبال خولی بودند و او را در بالای تنور پیدا کردند و دیگری سکانس مربوط به لحظه مرگ او بود ک قرار بود سرش را از بدنش جدا کنند.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها