نوبخت و اظهارات 6سر باخت برای منافع‌ملی

کد خبر: 1018323

بازی قهر و آشتی مردان دیپلماسی و عجز و لابه اقتصادی نوبخت علاوه بر پیام‌‌های صریح و خطرناک بین المللی یک پیام روشن هم برای داخل دارد، دولت در رو‌زهای آخر علاوه بر نمایش دستاورد‌سازی می‌خواهد بگوید ببینید ما تا روز آخر می‌خواستیم با مذاکره مشکلات را حل کنیم و نگذاشتند.

نوبخت و اظهارات 6سر باخت برای منافع‌ملی

محمد زعیم‌زاده، جانشین سردبیر روزنامه «فرهیختگان» در سرمقاله روزنامه نوشت: محمدباقر نوبخت در اظهاراتی که به‎سرعت از خروجی یک رسانه دولتی حذف شد، مدعی شده است که آمریکایی‌‌ها اجازه فروش یک قطره نفت هم نمی‌دهند و تحریم‌‌هایی که اعمال شده از ماجرای نفت در برابر غذا هم سنگین‌تر است. درباره این اظهارنظر چند نکته قابل‎تامل وجود دارد.

اول: در اینکه آمریکا نمی‌خواهد ایران نفتی بفروشد و فشار حداکثری بر اقتصاد ایران وارد کند، تردیدی وجود ندارد، اما واقعیت‌‌های کف میدانی گویای نکات دیگری است. هفته گذشته بود که منابع رسمی اقتصادی در چین رسما میزان واردات نفت از ایران را اعلام کردند که البته شواهد و قرائن نشان می‌دهد فروش غیررسمی نفت فقط به چین چند برابر رقم اعلام‎شده رسمی از سوی آنهاست.

دوم: در اینکه وضعیت ارزی دولت خوب نیست که آن هم حاصل کار خود دولت است، تردیدی وجود ندارد اما وضعیت ریالی دولت چطور؟ افزایش درآمد 10 برابری مالیات از بورس، فروش 60 هزار میلیاردی اوراق، درآمد 16 هزار میلیاردی از واگذاری‌‌ها در بورس که سه هزار میلیارد بیشتر از درآمد پیش‎بینی‎شده تا پایان سال است و... نشان می‌دهد اوضاع ریالی دولت خیلی هم بد نیست. بد نبود آقای نوبخت درخصوص توزیع مناسب و هوشمندانه این ‌بخش که به ‏شکل طبیعی از وظایف ایشان است، توضیح می‌داد. به نظر ایشان و دولت مردم حتی رضایت نسبی از اوضاع درآمد‌‌های ریالی خود دارند؟ ناکارآمدی و تبعیض روزافزون در حوز‌ه‌ای که صددرصد مرتبط با زیرمجموعه خود آقای نوبخت است، آیا توجیهی دارد؟

سوم: جناب نوبخت جوری مساله را طرح می‌کند که گویا درآمد‌‌های ارزی دولت صرفا به‎دلیل یک‌سری شرایط تحمیلی به این نقطه رسیده و خود دولت تقصیری نداشته و در این میان روی حافظه‌‌های کوتاه‎مدت حساب ویژه کرده است. آقای نوبخت حتما خوب می‌داند که این اوضاع حاصل طراحی خود دولت در سیاست خارجی است. زمانی که دولتمردان برای برجام مدال افتخار به گردن همدیگر می‌انداختند، منتقدان هشدار این روز‌ها را داده و گفته بودند که برجام صرفا یک قرارداد نیم‎بند با حزب دموکرات آمریکاست و اگر رئیس دولت آمریکا جمهوری‎خواه باشد، حتما این توافق نیم‎بند هوا می‌شود اما آن زمان جناب نوبخت و هم‎قطاران‎شان که این روز‌ها مرثیه‎سرایی می‌کنند انواع و اقسام انگ‌‌های اخلاقی، اقتصادی و... را به منتقدان و دلسوزان الصاق می‌کردند.

چهارم: غیبت معنادار برخی دولتمردان در جلسات هیات‎دولت که از سوی دولت تکذیب هم نشده و این اظهارات آقای نوبخت به‎عنوان صندوق‎دار دولت نشان از ارسال پالس‌‌هایی هدفمند به طرف غربی است، نکته قابل‎تامل این است که آقایان نتایج ارسال چنین پالس‌‌هایی را هم می‌دانند و باز بر انجام آنها اصرار دارند. صورت‌مساله چنین اظهاراتی نشان دادن ضرورت مذاکره است حتی با همین ترامپ قاتل. اما واقعیت این است که چنین اظهارنظر‌‌هایی طرف مقابل را بیشتر به این تحلیل می‌رساند که فشار‌‌ها موثر بوده است و ادامه همین مسیر حتما نتایج بهتری به بار می‌آورد.

پنجم: این اظهار عجز و ناتوانی نفر اول اقتصادی دولت نه‎تنها طرف غربی را در تحمیل فشار حداکثری حریص می‌کند بلکه به کشور‌هایی که در این شرایط تحریمی با ایران همکاری می‌کنند هم این پیام را می‌دهد که دولت ایران به‎شدت نیاز به همکاری آنها دارد و قطعا آنها هم اگر همکاری بخواهند داشته باشند، آن را به گران‌ترین قیمت خود می‌فروشند.

ششم: بازی قهر و آشتی مردان دیپلماسی و عجز و لابه اقتصادی نوبخت علاوه‎بر پیام‌‌های صریح و خطرناک بین‎المللی یک پیام روشن هم برای داخل دارد، دولت در رو‌زهای آخر علاوه‎بر نمایش دستاورد‌سازی می‌خواهد بگوید ببینید ما تا روز آخر می‌خواستیم با مذاکره مشکلات را حل کنیم و نگذاشتند. سوال اول این است که مگر بار قبل که با همین ایده جلو رفتید چه نتایجی حاصل شد؟ اما مساله دوم فراتر از این حرف‎هاست.

فرض کنیم که روزی جمهوری اسلامی خواهان مذاکره با طرف مقابل باشد، طرف غربی در چه شرایطی پای میز مذاکره می‌آید؟ آیا آنها حاضر هستند با دولتی که در ضعیف‌ترین شرایط خود قرار دارد یعنی نه در حاکمیت مقبولیت دارد و نه در نزد مردم اعتباری، مذاکره ‌کنند؟ گفت‎وگو و توافق با یک دولت ضعیف پایه که حتی معاون وزیر کشور دولت هم علیه رئیس دولت موضع‌گیری می‌کند چه اعتباری دارد؟

درواقع تلاش مجدد دولت برای حل فرضی مساله با مذاکره حتی برای آنها که در داخل چنین پنداری هم دارند خیلی محلی از اعراب ندارد. وقتی دولتی نه در داخل جدی گرفته می‌شود و نه در خارج، اساسا آیا می‌توان امیدی به مذاکره با آن داشت؟ آیا اگر طرف‌‌های غربی به‎شکل جدی دنبال مذاکره باشند، ترجیح نمی‌دهند در ایران با دولتی مذاکره کنند که حداقلی از مشروعیت را داشته باشد؟

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها