آشنایی با مسیرهای تجارتی در ایلام باستان
برخلاف بینالنهرین، ایران از لحاظ منابع زیرزمینی سرزمینی است بسیار غنی و این خود یکی از مهمترین دلایل ایجاد ارتباط تجاری میان این دو سرزمین از قدیمترین ایام بوده و مهمتر از آن نقشی است که در رشد و بقای نخستین تمدنهای سرزمینهای واقع در بین رودهای دجله و فرات بازی کرده است.
نویسنده: فاطمه بداغآبادی، کارشناسیارشد باستانشناسی، دانشگاه تربیت مدرس
برخلاف بینالنهرین، ایران از لحاظ منابع زیرزمینی سرزمینی است بسیار غنی و این خود یکی از مهمترین دلایل ایجاد ارتباط تجاری میان این دو سرزمین از قدیمترین ایام بوده و مهمتر از آن نقشی است که در رشد و بقای نخستین تمدنهای سرزمینهای واقع در بین رودهای دجله و فرات بازی کرده است. انواع مواد خام و کالاهای تولیدی در مقیاس بالا در این مراکز، که در آستانه شهرنشینی قرار داشتند، تجدید نظر در مسئله تجارت را الزامی میسازد. اکنون به نظر میرسد تجارت برونمنطقهای با مناطق دور دست عامل مهمی در ایجاد ثروت و توسعه مراکز بزرگ در آغاز شهرنشینی بوده است. این گونه مراکز نقش فعال و سود بخشی را از یک سو در تجارت با بینالنهرین و از سوی دیگر در همکاری با یکدیگر در نقل و انتقال کالا (چون سنگ لاجورد از طریق شهر سوخته) یا تولیدات محلی و صدور آن (چون تولید و صدور اشیاء از سنگ صابون در تپه یحیی) داشتهاند. به کمک مدارک باستانشناسی دو جنبه اصلی در مکانیزم تجارت را میتوان تشخیص داد: الف ـ مسیر احتمالی که از طریق آن یک یا چند ماده اولیه از منبع یا محل استخراج حرکت میکرد و در محل دیگری که آن ماده نایاب بود، به دست مصرف کننده میرسید. ب ـ تعداد دفعاتی که در طول این فعالیت ماده یا مواد اولیه مورد مبادله یا معامله قرار میگرفت. باید پذیرفت که این گونه تصویر و تصور از مبادلات تجاری بسیار پیچیده است زیرا به احتمال فراوان کالای فاسد شدنی و از بین رفتنی که سهم قابل توجهی از این مبادلات را تشکیل میدادهاند، در طول سالیان دراز از میان رفته و اکنون اثری از آن به جایی نمانده است. از تجارت همچنین به کرات به عنوان عاملی در رشد حکومتهای اولیه نام برده شده است. بیگمان تجارت با بیگانگان آن هم در مسیرهای دور به صورت سازمان یافته تحت نظر یک نظام حکومتی که بسیاری از واحدهای محلی و سازمان اداری مبادلات بازرگانی یا گردآوری و توزیع تولیدات غذایی نظارت دارد، ممکن میشد و لازمه تجارت در مقیاسهای بزرگ و پیوسته آنهم در مسیرهای دور داشتن فن مدیریت اقتصاد تجاری بود. تمدنهای اصیل پس از رشد و شکوفایی به نوبه خود فرهنگهای مستند پیرامون خود را بار بر نمودهاند که بدون شک یکی از راههای تاثیرگذاری، بازرگانی است، آن هم بازرگانی در مسیرهای طولانی که مواد خام و گاهی مصنوعات فرهنگهای پیشرفته اقماری را برای مراکز تمدنی به ارمغان میآورد و در عین حال برخی دستاوردهای تمدن را از مراکز آن در عرصه وسیعتری میگستراند. بنابراین تجارت نقش مهمی در انتشار صورتهای از برعهده داشته و عنصری مهم در اقتصاد جوامع بوده است.
امروزه مهمترین جاده کشور ایران از دشت قزوین میگذرد این جاده پس از گذشتن از شهر قزوین به سه شاخه اصلی تقسیم میشود یکی از آنها استان شمالی گیلان دیگری به استانهای آذربایجان شرقی و غربی در شمال غرب و سومین شاخصه استان خوزستان در جنوب غرب میرود.
در دورانهای تاریخی عمدهترین راههایی که بینالنهرین جنوب غرب ایران را به شمال شرق ایران، افغانستان به سرزمین چین متصل میکرد، از میان این فلات میگذشته است. در دوران اسلامی این جاده که مهمترین راه تجاری کشور بود به «جاده بزرگ خراسان» یا «جاده ابریشم» معروف بوده است. بر خلاف بینالنهرین که در آن مراکز فرهنگی بر کنار رودخانههای دجله و فرات قرار گرفته بود، در فلات مرکزی ایران به علت نبودن این گونه رودخانهها مراکز فرهنگی بر سر راههای ارتباطی شکل گرفته است به سخن دیگر، برقراری محوطههای مسکونی در یک محل بستگی به دو عامل مهم داشت:
1ـ استعداد محل برای زندگی
2ـ موقعیت جغرافیایی آن که کوتاهترین و آسانترین راه ارتباط با دیگر مراکز فرهنگی را برای ساکنانش امکانپذیر میساخت. بیشتر محوطههای باستانی پیش از تاریخ در فلات مرکزی در طول راههای اصلی امروزی واقع شدهاند و بنابراین میتوان چنین فرض که ساکنان پیش از تاریخ فلات مرکزی همین راهها را مورد استفاده قرار می دادهاند. حضور مهرهای مسطح با نقش هندسی در حصار، سیلک و تپه قبرستان بیشک اشارهای است بر وجود نظام مبادلاتی در فلات مرکزی میباشد. حضور چشمگیر مهرهای مسطح در میان یافتههای تپههای سه گانه تا حد زیادی نشانگر نوعی ارتباط است.
راههای دریایی و رودخانهایدر روزگار باستان به خاطر عوامل اقتصادی بهتر و سرعت بیشتر باربری آبی، تجارت با کشتی بیشتر از کاروان تشویق میشد، بخصوص برای حمل و نقل مقادیر بزرگتر و حجیمتر. با توجه به نخستین مدارک و گزارشها، قسمت عمدهای از تجارت بابل با شرق از طریق کشتی انجام میگرفت. از جمله تجارت رودخانه لاگاش و ایلام که متون سلسله سوم اور از تجارت مابین لاگاش و شرق گزارش میدهند. خوزستان نیز از راههای آبی موجود در سرزمین خود استفاده میکرده است: کرخه، دز با شاخه فرعیش شائور و کارون که بزرگترین و تنها رودخانه قابل کشتیرانی در زمانهای امروزی است. شوش بر روی شائور جدید بیگمان از یک مجرای باستانی که از رود کرخه منشعب شده، واقع شده است. چنین به نظر میرسد که در هزاره سوم شاید هم خیلی بیشتر کرخه به دز وصل میشد و در انتها به خلیجفارس میپیوستند، به همین خاطر شوش به آسانی بوسیله کشتی از سومر قابل دسترسی بود. شواهد و مدارک نشان میدهد که این شکل از باربری حداقل از هزاره سوم قبل از میلاد ترجیح داده شده بود. استقرارها و بازارهای تجاری که در امتداد سواحل شرقی شبه جزیره عربستان و نزدیک به جزایر فیلکه و تاروت و بحرین وجود داشتند، برای تجارت بسیار مهم بودند. سفر دریایی بین سومر و سند در امتداد سواحل ایرانی خلیجفارس مستقیمتر و آسانتر بود. بوشهر بیگمان یک استقرار هزاره چهارمی و سومی بود که به مانند یک بندر تجاری برای انشان عمل میکرده است.
علاوه بر این، ناحیه میناب نیز به تحقیق یک ناحیه بندری برای شهرهای کرمان بوده است. گرچه کرمان دارای یک مسیر ارتباطی مستقیم بود، اما تجارت بین کرمان و سومر از طریق خلیجفارس و بوسیله کشتی آسانتر از راه خشکی بود. بر روی ساحل مکران نیز چندین بندرگاه برای بارگیری کشتی وجود داشت و از بنادر هاراپا با استفاده از راههای زمینی به بلوچستان و چندین مرکز قابل توجه مانند بمپور میتوانستند دسترسی داشته باشند. بنابراین از رودخانههای خوزستان مبادلات محلی و همچنین مبادلات با بینالنهرین استفاده میشد و از طریق خلیجفارس و دریای عمان یک شبکه ارتباطی گستردهای ما بین دره رود سند، ایران و بینالنهرین در جریان بوده است.
راههای خشکی
سرزمینهای ایران به خاطر منابع مالی غنی خود که تامین میشوند شناخته شدهاند، مواد اولیه حیاتی برای کشورهای نوظهور در آسیای غربی از زمانهای قدیم در تاریخ ایلامی بسیار مهم است. جاده بزرگ خراسان یا جاده ابریشم سیر اصلی ارتباط میان بینالنهرین و غرب ایران با شمال شرق ایران، افغانستان و در نهایت از طریق فلات مرکزی بوده است.
1ـ جاده بزرگ خراسان و راههای منشعب از آن: جاده بزرگ خراسان از بابل شروع شده و از دیاله به داخل کوهها در قصرشیرین امتداد پیدا میکند و سپس به طرف جنوب شرقی امتداد متمایل شده، از میان دروازههای زاگرس به شاهآباد میرسید و از آنجا به شمال شرقی از میان دشتهای حاصلخیز قره سو و گاماس آب به طرف کرمانشاه، بیستون، کنگاور به همدان میرود و از آنجا به تهران میرسد. از تهران این جاده از ساوه و ری عبور میکرده و در مسیر جاده شرقی ـ غربی از سمنان عبور کرده و به مشهد میرسد. در اینجا شاخههایی از آن جدا میشود و به جاهای مختلف میرود. بعضی از این راهها به طرف جنوب کشیده شده و از آنجا به داخل افغانستان میشود و از راه هرات به سوی هزاره جات و سپس از آنجا از طریق گذرگاههای خیبر، گومال یا بولان، داخل دشت سند میشود. مسیرهای جنوبی دیگر که رشته کوههای شرقی به مکران کشیده شدهاند با یک شاخه کناری به سیستان میرسد. شبکهای از راهها در این منطقه نه تنها راه دسترسی بینالنهرین، به داخل ایران بودند، بلکه همچنین برای ورود به شمال لرستان و جاده بزرگ خراسان نیز بودند. دسترسی به لرستان از شوش در جهت شمال غربی ـ جنوب شرقی رشته کوه امکانپذیر میشد.
2ـ راههای زاگرس شمالی
3ـ راههایی از میان خوزستان به لرستان
4ـ جاده شاهی به انشان: این راهی یکی از مهمترین راههایی بود که در روزگار باستان در فلات ایران از فارس به عنوان پایتخت کوهستانی ایلام کشیده شده بود. در دوره هخامنشی این جاده به نام جاده شاهی معروف شد که بابل و شوش را به تختجمشید و پاسارگاد متصل میکرد. بر طبق برخی از متون سلسله اور سوم، راهی از گیرسو و اور نه از طریق شوش بلکه با گذشتن از نیپور به انشان میرسید. با توجه به وجود استقرارهای باستانی همانند تپه یحیی، شهداد و تل ابلیس در شرق ایران و در امتداد جاده شاهی درون کرمان جنوبی به نظر میرسد که ادامه ارتباطات حداقل تا این قسمت از شرق به آسانی امکانپذیر بود.
5ـ کرمان ـ سیستان ـ افغانستان: این راه ادامه انتهای شرقی جاده شاهی است که در جنوب کرمان به طرف شمال شرقی گرداگرد انتهای جنوبی دشت لوت در بر گرفته و به طرف سیستان بالا میرود و از آنجا به افغانستان رفته و به جاده هرات قندهار متصل میشود.
6ـ کرمان ـ بلوچستان ـ دره رود سند: در واقع این مسیر به برخی آمد و شد های شرقی پیوسته از فارس از میان کرمان به بلوچستان و سند اشاره دارد.
7ـ شوش ـ سیلک ـ تهران: ارتباط بین شوش، سیلک و از آنجا به تهران اغلب فرض شده است.
8ـ تهران ـ سیلک ـ بندرعباس ـ زاهدان: این راه ادامه شرقی جاده خراسان بزرگ بود که از طریق سیلک به کرمان میرسیده و از آنجا به طرف جنوب کشیده شده از میان تنگه تنگ زندان در انتهای شرقی رشته کوههای زاگرس به تپه یحیی و ساحل بندرعباس/ میناب میرسید.
همچنین به گفته دکتر مجیدزاده، در فلات مرکزی ایران سه راه وجود داشته است:
1-8- راه ارتباطی افغانستان به آسیای صغیر که جهت آن شرقی ـ غربی است و افغانستان را از طریق خراسان، دامغان، سمنان، ری، دشت قزوین، زنجان، میانه و تبریز به آسیای صغیر متصل میسازد و سپس در جهت شمال غرب تا آناتولی ادامه مییابد. شاخه دیگری از این راه از میانه و از طریق دره سلدوز و درههای تنگ زاب کوچک به طرف شمال بینالنهرین ادامه مییابد.
2-8- راه دوم با جهت جنوب غربی ـ شمال شرقی، راه ارتباطی میان بینالنهرین افغانستان بوده است در جنوب آشور، قصر شیرین، کنگاور، همدان، ساوه و ری عبور میکرده و سپس در این نقطه به جاده شرقی ـ غربی که تا افغانستان ادامه مییافت، متصل میشد. این راه همان جاده ابریشم یا «جاده بزرگ خراسان» است.
3-8- سومین راه عمده با جهت جنوبی ـ شمالی، استانهای جنوب غربی ایران یعنی خوزستان و فارس را از طریق اصفهان، کاشان و قم به ری و از آنجا در مسیر شرق به افغانستان متصل میکرد. جاده جنوبی با جاده شاهی به انشان جادهای بود که از فارس به انشان پایتخت ایلام کشیده شده بود، که در دوره هخامنشیان به جاده شاهی معروف شد. و از کنار استقرارهایی چون چغامیش و تل قصیر عبور میکرد. از سوی مستقیمترین راه زمینی شاید راهی باشد که به طور مستقیم از وسط خوزستان جنوبی حرکت کرده با گذشتن از شوش به جاده شوش در جایی نزدیک بهبهان متصل میشود. نزدیکترین ساحل این شهر، همچنین یک نقطه مناسب برای بارگیری بار کشتیهای سومریان یا مسافران که انشان میروند است.
9ـ راههای خوزستان: دشت شوش از قدیم الایام در دورههای باستان به علت غنای محصولات کشاورزی و تولیدات صنعتی در دوران پیش از تاریخ و اهمیت سیاسی در دوران آغاز تاریخی، همواره از مرکزیت خاصی برخوردار بوده است و روابط سیاسی، اجتماعی و تجاری آن با سایر مراکز مهم در دنیای باستان همواره در هر وضعیتی برقرار بوده است. به همین دلیل راههای زیاد جهات مختلف بدان ارتباط داشته است. تمدنهای باستانی چه در مشرق را چه در مغرب از طریق دشت شوش با یکدیگر ارتباط داشتهاند و دشت شوش به خصوص ایلام، نقش مؤثری در این ارتباطات برعهده داشته است.
10ـ راههای ارتباطی ایران به طرف شرق و پاکستان: یکی از راههای زمینی اصلی ایران در امتداد دامنههای جنوبی البرز در جهت شرق به غرب تا منطقه مشهد ادامه پیدا میکند و سپس از آنجا به سوی شرق متمایل میشود و به شهر هرات در داخل افغانستان میرسد. از مشهد راه دیگری به دشتهای ترکمنستان شوروی و به سوی شمال جریان دارد و راه دیگری که در جهت و جنوب شرق امتداد دارد، از طریق سیستان و راه قندهار به دشت کابل میرسد. همین راه از سوی دیگر به دشت کویته میپیوندد. راه دیگر ارتباطی مشهد باکویته، مسیر مستقیمی است که پس از عبور از قندهار به کویته منتهی میشود و سپس از آنجا به دره رود سند میرسد. از منطقه کویته در مرکز بلوچستان و از طریق گذرگاههای گومل و سنگر، چندین راه به سوی شمال و شرق و دشت سند علیا کشیده شده است، همین منطقه جهت جنوب شرقی و از طریق گذرگاه بولان به دشت سند سفلا متصل میشود. راه جنوبی ابتدا به سوی کلات میرود و سپس با گردش به سوی غرب مکران پاکستان و مکران ایران منتهی میشود.
منابع- مجیدزاده، یوسف، 1392، آغاز شهرنشینی در ایران، چاپ سوم، انتشارات مرکز نشر دانشگاهی، تهران.
- علیزاده، عباس، 1372، مقاله «پیچیدگی ساختار اجتماعی ـ اقتصادی و فن مدیریت تجاری در یک جامعه پیش از تاریخ»؛ مجله باستانشناسی و تاریخ، شماره14 و 13، سال هفتم.
- مجیدزاده، یوسف، 1366، مقاله «سنگ لاجورد و جاده بزرگ خراسان»، مجله باستانشناسی و تاریخ، سال اول، شماره دوم.
- نگهبان، عزت الله، 1375، شوش یا کهنترین مرکز شهرنشینی جهان، چاپ اول، سازمان میراث فرهنگی کشور، تهران.
- Alden, J. R. (1982). Trade and Politics in Poroto-Elamite Iran, Curent Anthropology, Washington Dc: Smithsonia, Vol. 23
دیدگاه تان را بنویسید