طعمه‌های‌شغلی‌شيطان اززبان آيت‌الله تهرانی

کد خبر: 139832

آيت‌الله مجتبي تهراني در جديدترين درس اخلاق خود با اشاره به طعمه‌هاي شيطان در محيط‌هاي شغلي گفت: بر اساس روايتي از امام علي (ع) قسم راست بركت را از بين مي‏برد و قسم دروغ سعادت را از انسان سلب مي‌كند.

فارس: آيت‌الله مجتبي تهراني در جديدترين درس اخلاق خود با اشاره به طعمه‌هاي شيطان در محيط‌هاي شغلي گفت: بر اساس روايتي از امام علي (ع) قسم راست بركت را از بين مي‏برد و قسم دروغ سعادت را از انسان سلب مي‌كند. آنچه در پي مي‌آيد، گزيده‌اي از جلسه سي‌ام مبحث «غيرت مؤمن» است كه در درس اخلاق آيت‌الله مجتبي تهراني، از سوي اين مرجع تقليد و استاد اخلاق مطرح شده است. اين سخنان با عنوان «تربيت در محيط شغلي» به تازگي بر روي خروجي پايگاه اطلاع‌رساني اين مرجع تقليد به نشاني www.mojtaba-tehrani.ir قرار گرفته است. * مروري بر مباحث گذشته بحث ما راجع به تربيت، يعني روش رفتاري و گفتاري دادن به غير بود. انسان معمولاً در چهار محيط روش مي‏گيرد؛ اول محيط خانوادگي، بعد هم محيط آموزشي تحصيلي، سوم محيط رفاقتي و چهارم محيط شغلي است و فضاي پنجمي هم حاكم بر همه اين محيط‏ها داريم كه بعداً به آن مي‏رسيم. بحث ما در جلسه گذشته، درباره محيط چهارم يعني "محيط شغلي " بود. بنده عرض كردم كه در محيط شغلي، روش گرفتنِ انسان در سه رابطه مطرح است؛ اول، نسبت به نفسِ شغل است كه خودِ شغل في‏نفسه، روي انسان اثر گذار است و ممكن است اثرِ تخريبي يا سازندگي داشته باشد. دوم، محيطي است كه انسان در آن، اشتغال به امورِ معيشتي دنيايي‏اش دارد و سوم، روابط انسان نسبت به مراجعين شغلي است. بحث ما در مورد رابطه دوم بود. ما نفسِ شغل و اثر گذاري‏ آن را بحث كرديم و گفتيم كه به طور كلي شغل‏ها دوگونه هستند: شغل‏هايي كه در ابعاد گوناگون انساني‏ و معنوي‏، بر روي انسان نقشِ سازندگي دارند و شغل‏هايي كه نقش تخريبي دارند. مسأله نفس محيط را هم در جلسه گذشته مطرح كردم و به روايات متعدّدي اشاره كردم كه يك بحث كلّي بود و ما همه مطالب را از روايات استفاده ‏كرديم. * فضاي كاري جداي از خود شغل است آن بحث كلّي اين است كه محيط و فضايي كه انسان در آن است، روي انسان مؤثّر است. اگر در نظرتان باشد، آخر جلسه‏ روايتي از پيغمبر اكرم نقل كردم كه حضرت فرمودند: "السوقُ دارُ سهوٍ و غفله "؛ بازار محل فراموشي و لغزش است. حضرت تعبير به "سوق " فرمودند كه مراد همان فضاي محل كسب است، فضايي كه انسان در همان فضا قرار مي‏گيرد و به سوي مادّيت مي‏رود. ما اين مطلب را به طور كلّي داريم و من، همانند نفس شغل كه دوگونه بود، فضاي شغلِ انسان را هم به دوگونه سازنده و مخرِّب تقسيم مي‏كنم. ممكن است كه خودِ شغل خوب باشد، امّا فضا، فضاي مسمومي باشد و يا بالعكس. به تعبيرساده‏تر، بحث ما جوِّ غالب و فضاي حاكم بر محيطي است كه انسان در آن مشغول به كار است. * شيطان فرصت‌طلب است اگر اين جوّ و اين فضا، فضاي مادّيت باشد، از نظر طبيعي اين‏طوراست كه آن عواملِ دروني انسان كه با امور دنيوي و مادّي مرتبط است، زنده مي‏شوند. اين درون ما وجود دارد وهيچ شبهه‏اي نيست. به طور كلّي، هواهاي نفساني، وهمي، شيطنت و همه اينها در ما وجود دارد. اگر فضاي حاكم، فضاي مادّي باشد، هواهاي نفساني درون من را زنده مي‏كند و اين را بدانيد كه شيطان، چه دروني و چه بيروني، فرصت طلب است. در روايت داريم كه شيطان فرصت طلب است. اين فرصت طلبي در هر فضايي براي انسان كاربرد ندارد. اگر فضا با اهداف شيطاني، مساعد باشد، اين فرصت طلبي خوب كاربرد دارد. اما اگر مساعد نباشد، آنجا است كه شيطان به زحمت مي‏افتد. * شكارشدن، هنگام غوطه وري در مال روايتي ازامام صادق(عليه‏السلام) نقل شده است كه حضرت فرمودند: "إِنَّ الشَّيْطَانَ يُدِيرُ ابْنَ آدَمَ فِي كُلِّ شَيْ‏ءٍ " در بعض روايات به جاي "يدير "، "يدبّر " هم دارد. آنهايي كه اهلش هستند، به اصول كافي مراجعه كنند. آنجا هم "يدير " دارد و هم "يدبّر ". "فَإِذَا أَعْيَاهُ جَثَمَ لَهُ عِنْدَ الْمَالِ فَأَخَذَ بِرَقَبَتِهِ ". شيطان در هر چيزي دور انسان مي‏چرخد تا او را به دام اندازد و هنگامي كه خوب خسته‏اش كرد، او را به سينه روي زمين مي‏خواباند و گردنش را مي‏گيرد. * شيطان شكارچي باحوصله‏اي است اگر متن روايت "يديرُ " باشد، يعني شيطان، انسان رادور مي‏زند و دنبال فرصت براي شكار است. فرض كنيد صيادي، مي‏خواهد شكاري را صيد كند، دنبال فرصت مي‏گردد تا در نهايت، صيدِ خود را به دام بياندازد. شيطان اين‏قدر دور انسان مي‏گردد تا خسته‏اش كند. در پرنده‏ها اين مطلب، خيلي روشن است. شكارچي به دنبال صيد كه مي‏رود، بالا مي‏رود، پايين مي‏رود، اين‏طرف مي‏رود، آن طرف مي‏رود، شكار را رها نمي‏كند. وقتي كه خسته‏اش كرد، آنجا است كه او را مي‏گيرد و با سينه به زمين مي‏كوبد. در قرآن هم دارد كه "فَأَصْبَحُوا في ‏دارِهِمْ جاثِمين‏ " يعني اينها در خانه‏هاشان صبح كردند در حالي كه سينه‏هايشان بر روي زمين بود. * وقتي كه انسان خسته شود ... حالا اين فرصتي كه شيطان به دست مي‏آورد، چه وقتي است؟ حضرت فرمودند: "فَإِذَا أَعْيَاهُ " يعني وقتي كه خسته‏اش كرد، "جَثَمَ لَهُ عِنْدَ الْمَالِ " او را به سينه روي زمين مي‏خواباند. وقتي بحث پول و مال است، بهترين فرصت است. در اين زمان "فَأَخَذَ بِرَقَبَتِهِ " از پشت گردنش را مي‏گيرد و ديگر او نمي‏تواند تكان بخورد، همانجا شكارش مي‏كند. * جو كار، زمينه‌ساز اسارت شيطان است در فضا و محيطي كه جوّآن مادّيت است، در فضايي كه تو براي كسب معيشت رفتي و مي‏خواهي كار كني و زندگي‏ات را بگذراني، چون بحث مال مطرح است، بهترين فرصت براي شيطان است. محيطِ شغلي بهترين محيط است براي اين كه تو صيد شيطان باشي. شيطان اينجا صيدت مي‏كند. هر جا نتوانست تو را از پا در بياورد، اينجا تو را از پا در مي‏آورد. لذا جوّ حاكم بر محيط كه جوّ مادّيت است، خود به خود زمينه‏ساز است براي اين كه انسان اسير شيطان شود. خود جوّ، كه بايد با آن مبارزه كني. پس آيا بگوييم حالا كه اين طور است، نمي‏رويم كار كنيم؟ نخير؛ سنگر را كه نبايد خالي كني، بايد بايستي. اصلاً دين‏داري كار مشكلي است. دين‏داري خيلي كار مشكلي است، ظاهر سازي كارآساني است امّا دين‏داري كار مشكلي است. * غفلت يعني تضعيف بُعد معنوي در روايت پيغمبر اكرم كه جلسه گذشته گفتم، مي‏خواستم توضيح دهم كه حضرت مي‏خواهد جوّ حاكم را بفرمايد كه در جوّ مادّيت، هواهاي نفساني كه درون انسان هستند، زنده مي‏شوند و قهراً آن بُعد معنوي‏اش تضعيف مي‏‏شود كه ما از آن تعبير به غفلت مي‏كنيم. محيط‏هايي كه هم‏سو با امور شيطاني است، غفلت آور هستند. جلسه گذشته بقيه روايت را خواندم كه يك تسبيحِ انسان در بازار، معادل يك ميليون تسبيح است؛ چون محيط و فضا اقتضاي غفلت از خدا مي‏كند و كسي كه در اين محيط، ياد خدا كند بسيار ارزنده است. * زندگي با مشركين، موجب دوري از دين است روايت از پيغمبر اكرم است كه فرمودند: «برئت الذمه ممن اقام مع المشركين في ديارهم». اين يك مطلب اساسي است؛ كسي كه بخواهد برود در منطقه مشركين، يعني مكاني كه جوّ حاكم بر آنجا جوّ شرك است، زندگي كند، برائت الذمه است. اين شخص اصلاً با ما سر و كاري ندارد. ناخودآگاه از آنها تأثير مي‏پذيرد. من قبلاً گفتم كه تربيت از امور قصديه نيست. محيط روي ما اثر مي‏گذارد. اين جوّ حاكم بر روي انسان اثر مي‏گذارد. من دارم راجع به محيط شغلي بحث مي‏كنم. محيط شغلي يك چنين محيطي است. تأثيرش ناخودآگاه است چون امور مادّي است. اگر انسان با امور مادّي سر و كار پيدا كرد، همان ابعادي كه با مادّيت هم‏سو هستند، زنده مي‏شوند. * قسم راست بركت را مي‏برد و قسم دروغ سعادت را در گذشته اين روايت را از علي (عليه‏السلام) گفتم كه وقتي حضرت وارد بازار مي‏شد، به تجّار و كسبه خطاب مي‏كرد كه ازخدا بترسيد! قسم نخوريد! قسم راست بركت را از مال مي‏برد و قسم دروغ كه انسان را به جهنم مي‏برد. همه اينها جزو احكام و معارف ما است، آدابي است كه در شرع ما وارد شده است. * محيط‏هاي سازنده ما از نظر جو عكسش را هم داريم. همان‏طور كه راجع به نفسِ شغل گفتم، همان راه را مي‏روم. راجع به شغل گفتيم يك صنف شغل‏ها است مثل زراعت و چوپاني كه اصلاً خود شغل سازنده است؛ در روايت هم داشتيم كه اين مشاغل مستحب هم هستند. عكسش هم وجود دارد، شغل‏هايي داريم كه مكروه هستند و از آنها نهي تنزيهي شده است. فضاها هم به همين صورت است كه برخي فضاها تخريبي است، يعني بايد حواست را جمع كني! و بر عكس، فضاهايي داريم كه سازنده است. فضاهايي كه با بُعد معنوي انسان هم‏سو هستند، نقش سازنده دارند؛ چون آن بُعد معنوي دروني را زنده مي‏كنند. * مساجد، پاك‏كنده گناهان در روايات تعبيرات فرق مي‏كند، من چيزي را كه مورد ابتلاي همه باشد، مي‏گويم. روايت از امام صادق(عليه‏السلام) است كه فرمودند: "عَلَيْكُمْ بِإِتْيَانِ الْمَسَاجِدِ فَإِنَّهَا بُيُوتُ اللَّهِ فِي الْأَرْضِ وَ مَنْ أَتَاهَا مُتَطَهِّراً طَهَّرَهُ اللَّهُ مِنْ ذُنُوبِهِ وَ كُتِبَ مِنْ زُوَّارِهِ فَأَكْثِرُوا فِيهَا مِنَ الصَّلَاةِ وَ الدُّعَاءِ " بحث قبلي درباره اسواق بود، اينجا بحث مسجد است. من دارم بين اينها يك "مقابله " درست مي‏كنم. به مساجد كه خانه‏هاي خدا بر روي زمين است، برويد. هر كس با طهارت به مسجد بيايد، خدا او را از گناهانش پاك مي‏كند. * پاداش نفس كشيدن در مسجد روايت ديگري از پيغمبر اكرم است كه فرمودند: "قال رسول الله(صلي‏الله‏عليه‏وآله‏وسلم): يَا أَبَاذَرٍّ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى يُعْطِيكَ مَادُمْتَ جَالِساً فِي الْمَسْجِدِ بِكُلِّ نَفَسٍ تَنَفَّسْتَ دَرَجَةً فِي الْجَنَّةِ " پيغمبر اكرم خطاب به ابوذر مي‏فرمايند: تا موقعي كه در مسجد هستي، هر نفسي كه مي‏كشي خدا يك درجه در بهشت تو را بالا مي‏برد. "وَ تُصَلِّي عَلَيْكَ الْمَلَائِكَةُ " ملائكه برايت درود مي‏فرستند. "وَ تُكْتَبُ لَكَ بِكُلِّ نَفَسٍ تَنَفَّسْتَ فِيهِ عَشْرُ حَسَنَات " هر نفس كه مي‏كشي ده حسنه برايت ثبت مي‏شود. * تأثير محيط مسجد بر انسان همه اينها براي محيط است. همان‏طور كه براي اسباب داشتيم اين هم راجع به محيط است. مي‏خواهد بفرمايد: محيط‏هايي هست كه انسان را از نظر بُعد انساني‏ و الهي‏، زنده مي‏كند، توصيه مي‏شود كه به اين محيط‏ها برويد و از آن طرف محيط‏هايي هست كه بايد حواست جمع باشد يك وقت شيطان فريبت ندهد. * همكاري كه انسان را به جهنّم مي‏برد حالا من اين را مدخلي براي سومين رابطه يعني مراجعين، قرار مي‏دهم. قبل از اين كه وارد مراجعين شوم به سراغ همكارها مي روم، چون در روايات هم داريم. انسان همكاري را كه انتخاب مي‏كند بايد غافل از خدا باشد يا همكاري كه مذكِّر خدا باشد؟! اين بحث در محيط شغلي مطرح است. مثلاً ما قبلاً هيچ رفاقتي با هم نداشتيم. محيط خانوادگي، رفاقتي و آموزشي‏مان هم از هم جدا بوده است و رابطه‏مان مربوط به محيط شغلي است. همكار در ارتباط با محيط شغلي است. بسيار اتّفاق افتاده است كه همكار نامناسب، انسان را به جهنم برده است. من سرفصل‏ها را بگويم و رد شوم. اين مطالب حتي در بحث شركت هم مطرح است ولي تأثير آن خيلي كمتر است. انسان بايد مراقب باشد كه مي‏خواهد با چه كسي هم‏كار شود! يك وقت سرمايه‏گذاري است نه همكاري! اين تأثير چنداني ندارد. در همكاري هم، مسأله سرمايه‏گذاري مطرح نيست كه مثلاً طرفين حتماً شريك در مال همديگر نيز باشد. مهم اين است كه انسان در نهادها و سر كار، با چه كسي دارد كار مي‏كند. يك وقت اشتباه نشود و عده‏اي نگويند كه منظور سرمايه‏گذاري دو نفربا هم است! نخير. * سخن و چهره همكار تأثير تربيتي دارد منظور من اين است كه تو در اتاقي كه نشسته‏اي ببين چه كساني در آنجا هستند؟ چه مي‏گويند؟ چه قيافه‏هايي دارند؟ ما گفتيم: ابعادِ تربيتي، ديداري، گفتاري و رفتاري است. هر روز كه مي‏روم آنجا چشمم به صورت چه كسي مي‏افتد؟ حرف‏هايي كه مي‏زند به گوشم مي‏خورد چيست؟ ممكن است كسي به او مراجعه كند و با من كاري نداشته باشد، ولي من كه برخورد او با مراجعه كننده را مي‏بينم و حرف‏هايش را مي‏شنوم؛ پس بايد در اين دقت كنم. من مطالب را خيلي جزئي مي‏گويم تا خيال نكني مسأله هم‏كار شوخي بردار است. بايد حواسم باشد كه هم‏كارم با مردم به چه سبكي عمل مي‏كند؟ اينها خواه نا خواه اثر گذار است، يعني خواه نا خواه از او روش مي‏گيرم. من عرض كردم راجع به محيط، يك جوّ حاكم داريم كه به آن معنا است، يكي هم در ارتباط با هم‏كارهايي است كه من دارم با آنها كار مي‏كنم؛ غير از مراجعين، در مراجعين رابطه مستقيم است. اينها را از هم جدا كردم؛ در مراجعه رابطه مستقيم است. در معارف ما از نظر تربيتي، يعني روش گرفتن انسان همه اينها حساب شده است. او با زبان بي‏زباني دارد به من روش مي دهد و من هم بدون توجه روش مي‏گيرم. بعد از يك مدّتي اين شخص ديگر آن شخص اوّل نيست، چون در اين محيط كار مي‏كند. همان‏طور كه محيط تحصيلي و آموزشي، مؤثر است، همان‏طور كه محيط خانوادگي اثر مي‏گذارد، محيط شغلي هم مؤثر است. اين محيط‏ها روي انسان اثر مي‏گذارد، البته محيط‏هاي خانوادگي و آموزشي قوي‏تر است. بعد مي‏رويم سراغ مراجعين كه اين‏جا مصيبت بالاتر است، چون رابطه، رابطه مستقيم است. چه مراجعيني به من مراجعه مي‏كنند؟ از چه طايفه‏اي هستند؟ با چه شكل و قيافه‏اي مي‏آيند؟ بيش از اين اشاره نمي‏كنم. خودتان مي‏توانيد تطبيق دهيد. آيا اين مراجعين ديدارشان من را به ياد خدا مي‏اندازد يا من را به ياد شيطان مي‏اندازد؟ چه با قيافه‏اش، چه با سخن گفتنش و امثال اينها كدام نيروي دروني من را تحريك مي‏كند؟

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها